بایگانی برچسب برای: vnhca jw

تشخیص خودکار پلاک خودرو سامانه‌ای برای خواندن پلاک وسیله نقلیه با استفاده از نویسه‌خوان نوری است. شماره پلاک خودرو یکی از مناسب‌ترین اقلام اطلاعاتی جهت احراز هویت خودروها می‌باشد. تشخیص خودکار شماره پلاک خودرو سامانه‌ای کاملاً مکانیزه است که با استفاده ازپردازش تصویر خودروهای عبوری از یک مکان، شماره پلاک آنها را استخراج می‌کند. برای استفاده از این سامانه، نیازی به نصب و تجهیز خودروها به وسیلهٔ دیگری (مانند GPS یا برچسب‌های رادیویی- RFID Tag) وجود ندارد. این سامانه با استفاده از دوربین‌های مخصوص، تصویری از خودرو در حال عبور اخذ می‌کند و آن تصویر را جهت پردازش توسط نرم‌افزار تشخیص پلاک خودرو به رایانه ارسال می‌کند. از این سامانه می‌توان در زمینه‌های امنیتی و ترافیکی بسیار بهره گرفت.

             

 

امکانات سیستم های تشخیص پلاک خودرو به روش پردازش تصویر

امکان تشخیص تمامی اعداد و حروف پلاک و شناسایی منطقه پلاک صادرشده امکان تشخیص تمامی پلاکهای موجود در کشور امکان دریافت عکس از دوربین های رنگی و سیاه و سفید و IR تحت شبکه تشخیص محل پلاک در عکس امکان تشخیص چندین پلاک در یک عکس امکان ارتباط با بانک اطلاعاتی سیستم پارکینگ جهت کنترل تردد خودروهای تعریف شده امکان ارسال اطلاعات خودروهای ممنوعه در بانک اطلاعاتی سیستم از طریق شبکه، GPRS ، SMS و MMS

اطلاعات فنی سیستم تشخیص پلاک خودرو

امکان تشخیص پلاک از فیلم زنده در دوربین های تحت شبکه و DVR سرعت بسیار بالا در تشخیص پلاک (کمتر از 200 میلی ثانیه) دقت بالا و امکان تشخیص چندین پلاک در یک عکس

 

کاربردهای سامانهٔ تشخیص پلاک

کنترل و اخذ عوارض ورود به محدوده طرح ترافیک

امروزه شهرهای بسیاری ورود خودروها به منطقه مرکزی شهر را به منظور کنترل ترافیکِ آن محدود ساخته‌اند. از آنجا که استفاده از روش‌های سنتی (قرار دادن نیروهای پلیس در تمامی مبادی محدوده) هم پر هزینه و هم کم دقت است، راه حل‌های جدیدی برای کنترل و اخذ عوارض ورود به محدوده پرتردد شهرها پیشنهاد شده است. یکی از این راه حل‌ها (که برای مثال در استکهلم[۳] و لندن[۴] استفاده می‌شود) استفاده از فناوری تشخیص پلاک خودرو است. در این راه حل، دوربین‌های تشخیص پلاک خودرو در تمامی مبادی طرح نصب می‌شوند و ورود هر خودرو به محدوده طرح ثبت می‌شود. سپس مانند روش اخذ عوارض، فرصتی به راننده داده می‌شود تا عوارض ورود به طرح را تا زمان مقرر پرداخت کند. در غیر اینصورت، راننده طبق قانون جریمه خواهد شد.

اخذ عوارض جاده‌ها و بزرگراه‌ها به صورت خودکار

از آنجا که وجود مانع بر سر راه خودروها در عوارضی‌ها باعث کند شدن حرکت، ایجاد ترافیک، و به تبع آن آلودگی محیط زیست می‌شود، راه‌های مختلفی برای حذف موانعِ موجود در عوارضی‌ها پیشنهاد شده است. یکی از این راه‌ها استفاده از سامانهٔ تشخیص پلاک خودرو می‌باشد. در این راه حل، خودروها بدون نیاز به توقف از عوارضی‌ها عبور می‌کنند و سامانهٔ تشخیص پلاک خودرو شماره پلاک آنها را ثبت می‌کند. بر اساس شماره پلاک، عوارض مربوطه محاسبه می‌شود و راننده ملزم به پرداخت عوارض در زمان مشخصی خواهد بود. در صورت عدم پرداخت عوارض در زمان مقرر، خودرو طبق قانون جریمه خواهد شد. به این روش عوارض ویدئویی (به انگلیسی: Video Tolling) گفته می‌شود.

محاسبه مدت سفر

تخمین مدتِ زمان سفر یکی از کاربردهای مهم سیستم‌های ترافیک هوشمند می‌باشد. در این کاربرد، مسافران می‌توانند پیش از سفر به آمارها و اطلاعات مربوطه مراجعه کنند و تخمینی از مدتِ زمان سفر میان مبدا و مقصد خود داشته باشند. سامانه تشخیص پلاک خودرو یکی از راه حل‌های مناسب جهت این کاربرد به شمار می‌رود. در این راه حل، سامانهٔ تشخیص پلاک خودرو در نقاط مختلف یک جاده نصب می‌شود (برای مثال در مبدا و مقصد) و بنابراین مدت زمان سفر را به صورت تفکیک شده برای هر خودرو محاسبه می‌کند. با تحلیل آماری این مدت برای تمامی خودروها می‌توان با دقتِ مطلوبی، متوسط و تغییراتِ آن در زمان‌های مختلف روز و هفته را در جاده اندازه گرفت و برای تصمیم‌گیری در اختیار عموم قرار داد.

اندازه‌گیری سرعت متوسط خودروها

علاوه بر روش‌های معمولِ اندازه‌گیری سرعت که در یک نقطهٔ خاص سرعت خودروها را محاسبه می‌کنند، روش‌هایی نیز جهت محاسبه سرعت متوسط خودروها در یک مسیر وجود دارد. جهت اندازه‌گیریِ سرعتِ متوسط نیاز به تشخیص هویت خودروها در ابتدا و انتهای مسیر می‌باشد. تشخیص پلاک خودرو یکی از راه‌های مناسب جهت تشخیص هویت خودروها و به تبعِ آن اندازه‌گیریِ سرعت متوسط آنها می‌باشد. در این راه حل، دوربین‌های تشخیص پلاک در چندین نقطه از مسیر نصب می‌شوند و با ثبتِ زمان تردد خودرو از مقابل هر یک از آنها، امکان محاسبه سرعت متوسط خودرو میان هر دو نقطه متوالی وجود دارد. در این راه حل، حتی اگر رانندگان در مقابل این دوربین‌ها ترمز کنند تأثیر چندانی در سرعت متوسط محاسبه شده در مسیر نخواهند گذاشت و بنابراین تا حدی در مقایسه با روش‌های مبتنی بر سرعتِ نقطه‌ای برتری دارد.

  • دیده بانی معابر، گلوگاه‌ها و مرزها و گزارش سریع خودروهای سرقتی عبور کرده از آنها
  • ثبت اطلاعات ترافیکی دقیق و جامع از تردد خودروها در معابر

امکانات جانبی سامانه تشخیص خودکار شماره پلاک خودرو

در سامانه پلاک خوان امکانات جانبی بیشتر بنابر خواست خریدار نصب و به سیستم افزوده خواهد شد. امکاناتی نظیر: سنسور نوری تشخیص مانع، کارت های حافظه دار یا بارکد دو بعدی، دوربین نظارتی، دوربین ثبت چهره راننده، تابلوی نمایشگر، UPS یا باتری پشتیبان

منبع


هم چنین نوشته هایی با عناوین پروژه + آموزش تشخیص پلاک خودرو با پردازش تصویر (پلاک خوان رایگان) و مقاله بررسی سامانه های تشخیص خودکار پلاک خودرو  و مقالات داخلی و خارجی در زمینه تشخیص پلاک خودرو جهت دسترسی علاقمندان در سایت قرارداده شده است.

می توانید به منظور آشنایی با یکی از دقیقترین و سریعترین سامانه های جامع کنترل تردد خودرو (پلاک خوان) به لینک :سامانه جامع کنترل تردد خودرو بهسان(پلاک خوان) مراجعه فرمایید.

از مهم‌ترین تکنیک‌های عملی داده‌کاوی که کاربرد زیادی در علوم مختلف دارد، می توان به «خوشه بندی k-میانگین» (K-means Clustering)  اشاره کرد، که با توجه به بار محاسباتی زیاد آن، استفاده از کامپیوتر در انجام این فرآیند، کمک شایانی به کاربران می‌کند. در این راستا زبان برنامه‌نویسی و محاسباتی R قابلیت انجام این گونه محاسبات را دارد و به محققین در تحلیل خوشه‌بندی تفکیکی بر مبنای روش K-میانگین، کمک شایانی می‌کند. در این متن به بررسی روش خوشه‌بندی با استفاده از دستورات مربوط به این زبان برنامه‌نویسی می‌پردازیم و با البته با مفاهیم اولیه خوشه‌بندی k-میانگین نیز آشنا می‌شویم.

خوشه‌بندی k-میانگین

روش‌‌ها و الگوریتم‌های متعددی برای تبدیل اشیاء به گروه‌های همشکل یا مشابه وجود دارد. الگوریتم k-میانگین یکی از ساده‌ترین و محبوب‌ترین الگوریتم‌هایی است که در «داده‌کاوی» (Data Mining) بخصوص در حوزه «یادگیری نظارت نشده» (Unsupervised Learning) به کار می‌رود.

معمولا در حالت چند متغیره، باید از ویژگی‌های مختلف اشیا به منظور طبقه‌بندی و خوشه‌ کردن آن‌ها استفاده کرد. به این ترتیب با داده‌های چند بعدی سروکار داریم که معمولا به هر بعد از آن، ویژگی یا خصوصیت گفته می‌شود. با توجه به این موضوع، استفاده از توابع فاصله مختلف در این جا مطرح می‌شود. ممکن است بعضی از ویژگی‌های اشیا کمی و بعضی دیگر کیفی باشند. به هر حال آنچه اهمیت دارد روشی برای اندازه‌گیری میزان شباهت یا عدم شباهت بین اشیاء است که باید در روش‌های خوشه‌بندی لحاظ شود.

الگوریتم خوشه‌بندی k-میانگین از گروه روش‌های خوشه‌بندی تفکیکی (Partitioning Clustering) محسوب می‌شود و درجه پیچیدگی محاسباتی آن برابر با O(ndk+1) است، به شرطی که n تعداد اشیاء، d بعد ویژگی‌ها و k تعداد خوشه‌ها باشد. همچنین پیچیدگی زمانی برای این الگوریتم برابر با O(nkdi) است، که البته منظور از i‌ تعداد تکرارهای الگوریتم برای رسیدن به جواب بهینه است.

در خوشه‌بندی k-میانگین از بهینه‌سازی یک تابع هدف (Object Function) استفاده می‌شود. پاسخ‌های حاصل از خوشه‌بندی در این روش، ممکن است به کمک کمینه‌سازی (Minimization) یا بیشینه‌سازی (Maximization) تابع هدف صورت گیرد. به این معنی که اگر ملاک «میزان فاصله» (Distance Measure) بین اشیاء باشد، تابع هدف براساس کمینه‌سازی خواهد بود پاسخ عملیات خوشه‌بندی، پیدا کردن خوشه‌هایی است که فاصله بین اشیاء هر خوشه کمینه باشد. در مقابل، اگر از تابع مشابهت (Dissimilarity Function) برای اندازه‌گیری مشابهت اشیاء استفاده شود، تابع هدف را طوری انتخاب می‌کنند که پاسخ خوشه‌بندی مقدار آن را در هر خوشه بیشینه کند.

خوشه‌بندی k-میانگین روش‌‌ها و الگوریتم‌های متعددی برای تبدیل اشیاء به گروه‌های همشکل یا مشابه وجود دارد. الگوریتم k-میانگین یکی از ساده‌ترین و محبوب‌ترین الگوریتم‌هایی است که در «داده‌کاوی» (Data Mining) بخصوص در حوزه «یادگیری نظارت نشده» (Unsupervised Learning) به کار می‌رود. معمولا در حالت چند متغیره، باید از ویژگی‌های مختلف اشیا به منظور طبقه‌بندی و خوشه‌ کردن آن‌ها استفاده کرد. به این ترتیب با داده‌های چند بعدی سروکار داریم که معمولا به هر بعد از آن، ویژگی یا خصوصیت گفته می‌شود. با توجه به این موضوع، استفاده از توابع فاصله مختلف در این جا مطرح می‌شود. ممکن است بعضی از ویژگی‌های اشیا کمی و بعضی دیگر کیفی باشند. به هر حال آنچه اهمیت دارد روشی برای اندازه‌گیری میزان شباهت یا عدم شباهت بین اشیاء است که باید در روش‌های خوشه‌بندی لحاظ شود. الگوریتم خوشه‌بندی k-میانگین از گروه روش‌های خوشه‌بندی تفکیکی (Partitioning Clustering) محسوب می‌شود و درجه پیچیدگی محاسباتی آن برابر با O ( n d k + 1 ) است، به شرطی که n تعداد اشیاء، d بعد ویژگی‌ها و k تعداد خوشه‌ها باشد. همچنین پیچیدگی زمانی برای این الگوریتم برابر با O ( n k d i ) است، که البته منظور از i‌ تعداد تکرارهای الگوریتم برای رسیدن به جواب بهینه است. در خوشه‌بندی k-میانگین از بهینه‌سازی یک تابع هدف (Object Function) استفاده می‌شود. پاسخ‌های حاصل از خوشه‌بندی در این روش، ممکن است به کمک کمینه‌سازی (Minimization) یا بیشینه‌سازی (Maximization) تابع هدف صورت گیرد. به این معنی که اگر ملاک «میزان فاصله» (Distance Measure) بین اشیاء باشد، تابع هدف براساس کمینه‌سازی خواهد بود پاسخ عملیات خوشه‌بندی، پیدا کردن خوشه‌هایی است که فاصله بین اشیاء هر خوشه کمینه باشد. در مقابل، اگر از تابع مشابهت (Dissimilarity Function) برای اندازه‌گیری مشابهت اشیاء استفاده شود، تابع هدف را طوری انتخاب می‌کنند که پاسخ خوشه‌بندی مقدار آن را در هر خوشه بیشینه کند. معمولا زمانی که هدف کمینه‌سازی باشد، تابع هدف را «تابع هزینه» (Cost Function) نیز می‌نامند. روش خوشه بندی k-میانگین، توسط «مک‌کوئین» (McQueen) جامعه شناس و ریاضیدان در سال ۱۹۶۵ ابداع و توسط دیگر دانشمندان توسعه و بهینه شد. برای مثال در سال 1957 نسخه‌ دیگری از این الگوریتم به عنوان الگوریتم استاندارد خوشه‌بندی k-میانگین، توسط «لوید» (Lloyd) در آزمایشگاه‌های بل (Bell Labs) برای کدگذاری پالس‌ها ایجاد شد که بعدها در سال 1982 منتشر گردید. این نسخه از الگوریتم خوشه‌بندی، امروزه در بیشتر نرم‌افزارهای رایانه‌ای که عمل خوشه‌بندی k-میانگین را انجام می‌دهند به صورت استاندارد اجرا می‌شود. در سال 1956 «فورجی» (W.Forgy) به طور مستقل همین روش را ارائه کرد و به همین علت گاهی این الگوریتم را با نام لوید-فورجی می‌شناسند. همچنین روش هارتیگان- ونگ (Hartigan-Wong) که در سال ۱۹۷۹ معرفی شد یکی از روش‌هایی است که در تحقیقات و بررسی‌های داده‌کاوی مورد استفاده قرار می‌گیرد. تفاوت در این الگوریتم‌ها در مرحله آغازین و شرط همگرایی الگوریتم‌ها است ولی در بقیه مراحل و محاسبات مانند یکدیگر عمل می‌کنند. به همین علت همگی را الگوریتم‌های خوشه‌بندی k-میانگین می‌نامند. روش خوشه‌بندی k-میانگین فرض کنید مشاهدات ( x 1 , x 2 , … , x n ) که دارای d بعد هستند را باید به k بخش یا خوشه تقسیم کنیم. این بخش‌ها یا خوشه‌ها را با مجموعه‌ای به نام S = { S 1 , S 2 , … , S k } می‌شناسیم. اعضای خوشه‌ها باید به شکلی از مشاهدات انتخاب شوند که تابع «مجموع مربعات درون خوشه‌ها» (within-cluster sum of squares- WCSS) که در حالت یک بعدی شبیه واریانس است، کمینه شود. بنابراین، تابع هدف در این الگوریتم به صورت زیر نوشته می‌شود. a r g m i n S k ∑ i = 1 ∑ x ∈ S i ∥ x − μ i ∥ 2 = a r g m i n S k ∑ i = 1 | S i | Var S i در اینجا منظور از μ i میانگین خوشه S i و | S i | تعداد اعضای خوشه iام است. البته می‌توان نشان داد که کمینه کردن این مقدار به معنی بیشینه‌سازی میانگین مربعات فاصله بین نقاط در خوشه‌های مختلف (between-Cluster sum of Squares- BCSS) است زیرا طبق قانون واریانس کل، با کم شدن مقدار WCSS، مقدار BCSS افزایش می‌یابد، زیرا واریانس کل ثابت است. در ادامه به بررسی روش خوشه بندی k-میانگین به روش لوید-فورجی (استاندارد) و هارتیگان-ونگ می‌پردازیم. خوشه‌بندی k-میانگین با الگوریتم لوید (Lloyd’s Algorithm) به عنوان یک الگوریتم استاندارد برای خوشه‌بندی k-میانگین از الگوریتم لوید بخصوص در زمینه علوم کامپیوتر، استفاده می‌شود. ابتدا به علائمی که در این رابطه به کار می‌رود، اشاره می‌کنیم. m ( i ) j : میانگین مقدارهای مربوط به خوشه jام در تکرار iام از الگوریتم را با این نماد نشان می‌دهیم. S ( i ) j : مجموعه اعضای خوشه jام در تکرار iام الگوریتم. الگوریتم لوید را با توجه به نمادهای بالا می‌توان به دو بخش تفکیک کرد. ۱- بخش مقدار دهی ( A s s i g n m e n t S t e p )، ۲- بخش به روز رسانی (Update Step). حال به بررسی مراحل اجرای این الگوریتم می‌پردازیم. در اینجا فرض بر این است که نقاط مرکزی اولیه یعنی m ( 1 ) 1 , m ( 1 ) 2 , ⋯ , m ( 1 ) k داده شده‌اند. بخش مقدار دهی: هر مشاهده یا شی را به نزدیکترین خوشه نسبت می‌دهیم. به این معنی که فاصله اقلیدسی هر مشاهده از مراکز، اندازه گرفته شده سپس آن مشاهده عضو خوشه‌ای خواهد شد که کمترین فاصله اقلیدسی را با مرکز آن خوشه دارد. این قانون را به زبان ریاضی به صورت S ( t ) i = { x p : ∥ ∥ x p − m ( t ) i ∥ ∥ 2 ≤ ∥ ∥ x p − m ( t ) j ∥ ∥ 2 ∀ j , 1 ≤ j ≤ k } می‌نویسیم. بخش به روز رسانی: میانگین خوشه‌های جدید محاسبه می‌شود. در این حالت داریم: m ( t + 1 ) i = 1 | S ( t ) i | ∑ x j ∈ S ( t ) i x j توجه داشته باشید که منظور از | S ( t ) i | تعداد اعضای خوشه iام است. الگوریتم زمانی متوقف می‌شود که مقدار برچسب عضویت مشاهدات تغییری نکند. البته در چنین حالتی هیچ تضمینی برای رسیدن به جواب بهینه (با کمترین مقدار برای تابع هزینه) وجود ندارد. کاملا مشخص است که در رابطه بالا،‌ فاصله اقلیدسی بین هر نقطه و مرکز خوشه ملاک قرار گرفته است. از این جهت از میانگین و فاصله اقلیدسی استفاده شده که مجموع فاصله اقلیدسی نقاط از میانگینشان کمترین مقدار ممکن نسبت به هر نقطه دیگر است. نکته: ممکن است فاصله اقلیدسی یک مشاهده از دو مرکز یا بیشتر، برابر باشد ولی در این حالت آن شئ فقط به یکی از این خوشه‌ها تعلق خواهد گرفت. تصویر زیر یک مثال برای همگرایی الگوریتم لوید محسوب می‌شود که مراحل اجرا در آن دیده می‌شود. همانطور که مشخص است الگوریتم با طی ۱۴ مرحله به همگرایی می‌رسد و دیگر میانگین خوشه‌ها تغییری نمی‌یابد. البته ممکن است که این نقاط نتیجه تابع هزینه را بطور کلی (Global) کمینه نکنند زیرا روش k-میانگین بهینه‌سازی محلی (Local Optimization) را به کمک مشتق‌گیری و محاسبه نقاط اکستریمم اجرا می‌کند. K-means_convergence همگرایی الگوریتم k-میانگین نکته: به نقاط مرکزی هر خوشه مرکز (Centroid) گفته می‌شود. ممکن است این نقطه یکی از مشاهدات یا غیر از آن‌ها باشد. مشخص است که در الگوریتم لوید، k مشاهده به عنوان مرکز خوشه‌ها (Centroids) در مرحله اول انتخاب شده‌اند ولی در مراحل بعدی، مقدار میانگین هر خوشه نقش مرکز را بازی می‌کند. خوشه‌بندی k-میانگین با الگوریتم هارتیگان-ونگ (Hartigan-Wong) یکی از روش‌های پیشرفته و البته با هزینه محاسباتی زیاد در خوشه‌بندی k-میانگین، الگوریتم هارتیگان-ونگ است. برای آشنایی با این الگوریتم بهتر است ابتدا در مورد نمادهایی که در ادامه خواهید دید توضیحی ارائه شود. ϕ ( S j ) : از این نماد برای نمایش «تابع هزینه» برای خوشه S j استفاده می‌کنیم. این تابع در خوشه‌بندی k-میانگین برابر است با: ϕ ( S i ) = ∑ x ∈ S j ( x − μ j ) 2 S j : از آنجایی که هدف از این الگوریتم، تفکیک اشیاء به k گروه مختلف است، گروه‌ها یا خوشه‌ها در مجموعه‌ای با نام S قرار دارند و داریم، S = { S 1 , S 2 , ⋯ , S k } . μ j : برای نمایش میانگین خوشهjام از این نماد استفاده می‌شود. بنابراین خواهیم داشت: μ j = ∑ x ∈ S j x n j n j : این نماد تعداد اعضای خوشه jام را نشان می‌دهد. بطوری که j = { 1 , 2 , ⋯ , k } است. البته مشخص است که در اینجا تعداد خوشه‌ها را با k‌ نشان داده‌ایم. مراحل اجرای الگوریتم در خوشه‌بندی k-میانگین با الگوریتم هارتیگان می‌توان مراحل اجرا را به سه بخش تقسیم کرد: ۱- بخش مقدار دهی اولیه ( A s s i g n m e n t S t e p ) ، ۲- بخش به روز رسانی ( U p d a t e S t e p )، ۳- بخش نهایی (Termination). در ادامه به بررسی این بخش‌ها پرداخته می‌شود. بخش مقدار دهی اولیه: در الگوریتم هارتیگان-ونگ، ابتدا مشاهدات و یا اشیاء به طور تصادفی به k گروه یا خوشه تقسیم می‌شوند. به این کار مجموعه S با اعضایی به صورت { S j } j ∈ { i , ⋯ , k } مشخص می‌شود. بخش به روز رسانی: فرض کنید که مقدارهای n و m از اعداد ۱ تا k انتخاب شده باشد. مشاهده یا شیئ از خوشه nام را در نظر بگیرید که تابع Δ ( m , n , x ) = ϕ ( S n ) + ϕ ( S m ) − Φ ( S n ∖ { x } ) − ϕ ( S m ∪ { x } ) را کمینه سازد، در چنین حالتی مقدار x از خوشه nام به خوشه mام منتقل می‌شود. به این ترتیب شی مورد نظر در S m قرار گرفته و خواهیم داشت x ∈ S m . بخش نهایی: زمانی که به ازای همه n,m,x مقدار Δ ( m , n , x ) بزرگتر از صفر باشد، الگوریتم خاتمه می‌یابد. نکته: منظور از نماد ϕ ( S n ∖ { x } ) محاسبه تابع هزینه در زمانی است که مشاهده x از مجموعه S n خارج شده باشد. همچنین نماد ϕ ( S m ∪ { x } ) به معنی محاسبه تابع هزینه در زمانی است که مشاهده x به خوشه S m اضافه شده باشد. در تصویر زیر مراحل اجرای الگوریتم هارتیگان به خوبی نمایش داده شده است. هر تصویر بیانگر یک مرحله از اجرای الگوریتم است. نقاط رنگی نمایش داده شده، همان مشاهدات هستند. هر رنگ نیز بیانگر یک خوشه است. در تصویر اول مشخص است که در بخش اول از الگوریتم به طور تصادفی خوشه‌بندی صورت پذیرفته. ولی در مراحل بعدی خوشه‌ها اصلاح شده و در انتها به نظر می‌رسد که بهترین تفکیک برای مشاهدات رسیده‌ایم. در تصویر آخر نیز مشخص است که مراکز خوشه‌ها، محاسبه و ثابت شده و دیگر بهینه‌سازی صورت نخواهد گرفت. به این ترتیب پاسخ‌های الگوریتم با طی تکرار ۵ مرحله به همگرایی می‌رسد. hartigan algorithm الگوریتم هارتیگان بخش مقدار دهی اولیه hartigan algorithm الگوریتم هارتیگان تکرار ۱ hartigan algorithm الگوریتم هارتیگان تکرار ۲ hartigan algorithm الگوریتم هارتیگان تکرار ۳ hartigan algorithm الگوریتم هارتیگان تکرار ۴ hartigan algorithm الگورییتم هارتیگان تکرار ۵ اجرای این الگوریتم‌ها با استفاده از دستورات زبان برنامه‌نویسی R برای استفاده از دستورات و فرمان‌های مربوط به خوشه‌بندی k-میانگین، باید بسته یا Package مربوط به خوشه‌بندی kmeans به اسم stats را در R نصب کرده باشد. البته از آنجایی این بسته بسیار پرکاربرد است،‌ معمولا به طور خودکار فراخوانی شده است. کدهای زیر نشانگر استفاده از الگوریتم خوشه‌بندی توسط روش‌های مختلف آن است. library(stats) data=iris[,1:4] method=c("Hartigan-Wong", "Lloyd", "MacQueen") k=3 kresults1=kmeans(data,k,algorithm = method[1]) kresults2=kmeans(data,k,algorithm=method[2]) kresults3=kmeans(data,k,algorithm=method[3]) kresults1 kresults2 kresults3 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 library(stats) data=iris[,1:4] method=c("Hartigan-Wong", "Lloyd", "MacQueen") k=3 kresults1=kmeans(data,k,algorithm = method[1]) kresults2=kmeans(data,k,algorithm=method[2]) kresults3=kmeans(data,k,algorithm=method[3]) kresults1 kresults2 kresults3 با توجه به داده‌های iris که مربوط به اندازه و ابعاد کاسبرگ و گلبرگ سه نوع گل مختلف است، خوشه‌بندی به سه دسته انجام شده است. اطلاعات مربوط به ۱۰ سطر اول این مجموعه داده،‌ به صورت زیر است. با اجرای کدهای نوشته شده، خوشه‌بندی انجام شده و نتابج تولید می‌شوند. به عنوان مثال می‌توان خروجی را برای kresult1 که انجام خوشه بندی توسط الگوریتم هارتیگان است به صورت زیر مشاهده کرد: iris clustering همانطور که دیده می‌شود، در سطر اول تعداد اعضای هر خوشه، نمایش داده شده است. در بخش دوم که با سطر ۱ و ۲ و ۳ مشخص شده،‌ مراکز هر سه خوشه برحسب ویژگی‌های (طول و عرض کاسبرگ و طول و عرض گلبرگ) محاسبه شده و در قسمت Cluster Vector نیز برچسب خوشه هر کدام از مشاهدات دیده می‌شود. در انتها نیز مجموع مربعات فاصله درون خوشه‌ای (مجموع فاصله هر مشاهده از مرکز خوشه) استخراج شده و درصد یا شاخص ارزیابی خوشه‌بندی بر اساس نسبت مربعات بین خوشه‌ها به مربعات کل دیده می‌شود. این مقدار برای این حالت برابر ۸۸.۴٪ است که نشان می‌دهد بیشتر پراکندگی (total_ss) توسط پراکندگی بین خوشه‌ها (between_ss) بیان شده است. پس به نظر خوشه‌بندی مناسب خواهد بود. پس اختلاف بین گروه‌ها ناشی از خوشه‌های است که مشاهدات را به دسته‌‌های جداگانه تفکیک کرده. همچنین در کدها مشخص است که تعداد خوشه‌های در متغیر k ثبت و به کار رفته است. در شکل دیگری از دستور kmeans می‌توان به جای معرفی تعداد خوشه‌ها از مراکز دلخواه که با تعداد خوشه‌ها مطابقت دارد، استفاده کرد. برای مثال اگر برنامه به صورت زیر نوشته شود، الگوریتم ابتدا نقاط معرفی شده را به عنوان نقاط مرکزی (Centroids) به کار گرفته و سپس مراحل بهینه سازی را دنبال می‌کند. از آنجا که سه نقطه مبنا قرار گرفته، الگوریتم متوجه می‌شود که باید مشاهدات به سه خوشه تفکیک شود. library(stats) data=iris[,1:4] method=c("Hartigan-Wong", "Lloyd", "MacQueen") c1=c(6,4,5,3) c2=c(5,3,1,0) c3=c(6,2,4,2) centers=rbind(c1,c2,c3) kresults1=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm = method[1]) kresults2=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm=method[2]) kresults3=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm=method[3]) kresults1 kresults2 kresults3 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 library(stats) data=iris[,1:4] method=c("Hartigan-Wong", "Lloyd", "MacQueen") c1=c(6,4,5,3) c2=c(5,3,1,0) c3=c(6,2,4,2) centers=rbind(c1,c2,c3) kresults1=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm = method[1]) kresults2=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm=method[2]) kresults3=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm=method[3]) kresults1 kresults2 kresults3 در تصویر زیر نتیجه خوشه بندی k-میانگین را برای داده‌های iris توسط یک نمودار مشاهده می‌کنید. البته باید توجه داشت که این نمودار دو بعدی است در حالیکه داده‌ها، دارای چهار ویژگی هستند. به کمک روش‌های آماری مانند تجزیه به مولفه‌های اصلی (PCA) ابعاد مسئله کاهش یافته تا در سه بعد روی نمودار نمایش داده شود. سمت راست تصویر گروه‌های واقعی و سمت چپ نتیجه خوشه‌بندی دیده می‌شود. نقاطی که در خوشه‌ها به درستی تشخیص داده نشده‌اند، باعث افزایش خطای خوشه‌بندی خواهند شد. کاربردها از الگوریتم خوشه‌بندی k-میانگین در «بخش‌بندی بازار کسب و کار» (market Segmentation)، «دسته‌بندی مشتریان» (Customer Segmentation)، «بینایی رایانه‌ای» (Computer Vision) و «زمین‌آمار (Geostatistics) استفاده می شود. برای مثال در تشخیص تعداد رنگ و یا فشرده سازی تصاویر برحسب رنگ‌ها می‌توان از این الگوریتم‌ها استفاده کرد. در تصویر بالا گل رز زرد رنگی دیده می‌شود که در یک محیط سبز قرار گرفته است. با استفاده از الگوریتم‌های خوشه‌بندی می‌توان تعداد رنگ‌ها را کاهش داده و از حجم تصاویر کاست. در تصویر زیر دسته بندی رنگ‌های گل رز دیده می‌شود. در این تصویر، هر طیف رنگ براساس میزان رنگ قرمز و سبز، بوسیله «سلول‌های ورونوی» (Voronoi Cell) تقسیم‌بندی شده است. این تقسیم‌بندی می‌تواند توسط الگوریتم‌ها خوشه‌بندی k-میانگین صورت گرفته باشد. در کل تصویر نیز، طیف رنگ‌های مختلف برای تصویر گل رز در یک «نمودار ورونوی» (Voronoi diagram) نمایش داده شده است که خوشه‌ها را بیان می‌کند. معایب و مزایای خوشه‌بندی k-میانگین از آنجایی که در این روش خوشه‌بندی، محاسبه فاصله بین نقاط توسط تابع فاصله اقلیدسی انجام می‌شود، از این الگوریتم‌ها به صورت استاندارد، فقط برای مقدارهای عددی (و نه ویژگی‌های کیفی) می‌توان استفاده کرد. از طرف دیگر با توجه به محاسبات ساده و سریع آن‌ها،‌ پرکاربرد و موثر است. از طرف دیگر نسخه‌های تعمیم یافته از روش خوشه بندی k-میانگین نیز وجود دارد که با توابع فاصله دیگر مانند فاصله منهتن و یا فاصله‌هایی که برای داده‌های باینری قابل استفاده است، مراحل خوشه‌بندی را انجام می‌دهد. به منظور ارزیابی نتایج خوشه‌بندی از معیارهای متفاوتی کمک گرفته می‌شود. ممکن است از قبل برچسب خوشه‌ها مشخص باشد و بخواهیم کارایی الگوریتم را با توجه به مقایسه برچسب‌های واقعی و حاصل از خوشه‌بندی، اندازه‌گیری کنیم. در این حالت، شاخص‌های ارزیابی بیرونی، بهترین راهنما و معیار برای سنجش صحت نتایج خوشه‌بندی محسوب می‌شوند. معمولا به این برچسب‌ها، استاندارد طلایی (Golden Standard) و در کل چنین عملی را ارزیابی Benchmark می‌گویند. برای مثال شاخص رَند (Rand Index) یکی از این معیارها و شاخص‌های بیرونی است که از محبوبیت خاصی نیز برخوردار است. از طرف دیگر اگر هیچ اطلاعات اولیه از ساختار و دسته‌بندی مشاهدات وجود نداشته باشد، فقط ملاک ارزیابی، می‌تواند اندازه‌هایی باشد که میزان شباهت درون خوشه‌ها و یا عدم شباهت یا فاصله بین خوشه‌ها را اندازه می‌گیرند. بنابراین برای انتخاب بهتر و موثرترین روش خوشه‌بندی از میزان شباهت درون خوشه‌ها و شباهت بین خوشه‌ها استفاده می‌شود. روشی که دارای میزان شباهت بین خوشه‌ای کم و شباهت درون خوشه‌ای زیاد باشد مناسب‌ترین روش خواهد بود. این معیارها را به نام شاخص‌های ارزیابی درونی می‌شناسیم. به عنوان مثال شاخص نیم‌رخ (silhouette) یکی از این معیارها است که شاخصی برای سنجش مناسب بودن تعلق هر مشاهده به خوشه‌اش ارائه می‌دهد. به این ترتیب معیاری برای اندازه‌گیری کارایی الگوریتم خوشه‌بندی بدست می‌آید. اگر این مطلب برایتان مفید بوده است، آموزش‌های زیر نیز به شما پیشنهاد می‌شوند: مجموعه آموزش‌های یادگیری ماشین و بازشناسی الگو مجموعه آموزش‌های آمار، احتمالات و داده‌کاوی آموزش خوشه بندی K میانگین (K-Means) با نرم افزار SPSS آموزش خوشه بندی تفکیکی با نرم افزار R آموزش خوشه بندی سلسله مراتبی با SPSS آشنایی با خوشه‌بندی (Clustering) و شیوه‌های مختلف آن روش‌ های ارزیابی نتایج خوشه‌ بندی (Clustering Performance) — معیارهای درونی (Internal Index) روش‌ های ارزیابی نتایج خوشه‌ بندی (Clustering Performance) — معیارهای بیرونی (External Index) ^^ telegram twitter به اشتراک بگذارید: منبع وبلاگ فرادرسWikipedia بر اساس رای 1 نفر آیا این مطلب برای شما مفید بود؟ بلیخیر نظر شما چیست؟ نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند * متن نظر * نام شما * ایمیل شما * پایتخت ایران کدام شهر است؟ برچسب‌ها clusterClusteringclustering algorithmcost functiondata miningforgy algorithmhartigan-wong algorithmk-meanslloyd algorithmmaximizationMcQueen algorithmminimizationpartitioning algorithmunsupervise learningتابع هدفتابع هزینهتعداد خوشهخوشه بندیخوشه بندی K میانگینخوشه بندی در آمارخوشه‌بندیخوشه‌بندی k-میانگینمربعات بین خوشهمربعات درون خوشهمعیارهای ارزیابی خوشه عضویت در خبرنامه ایمیل * آموزش برنامه نویسی آموزش متلب Matlab نرم‌افزارهای مهندسی برق نرم‌افزارهای مهندسی عمران نرم‌افزارهای مهندسی مکانیک نرم‌افزارهای مهندسی صنایع

 

معمولا زمانی که هدف کمینه‌سازی باشد، تابع هدف را «تابع هزینه» (Cost Function) نیز می‌نامند.

روش خوشه بندی k-میانگین، توسط «مک‌کوئین» (McQueen) جامعه شناس و ریاضیدان در سال ۱۹۶۵ ابداع و توسط دیگر دانشمندان توسعه و بهینه شد. برای مثال در سال 1957 نسخه‌ دیگری از این الگوریتم به عنوان الگوریتم استاندارد خوشه‌بندی k-میانگین، توسط «لوید» (Lloyd) در آزمایشگاه‌های بل (Bell Labs) برای کدگذاری پالس‌ها ایجاد شد که بعدها در سال 1982 منتشر گردید. این نسخه از الگوریتم خوشه‌بندی، امروزه در بیشتر نرم‌افزارهای رایانه‌ای که عمل خوشه‌بندی k-میانگین را انجام می‌دهند به صورت استاندارد اجرا می‌شود. در سال 1956 «فورجی» (W.Forgy) به طور مستقل همین روش را ارائه کرد و به همین علت گاهی این الگوریتم را با نام لوید-فورجی می‌شناسند. همچنین روش هارتیگان- ونگ (Hartigan-Wong) که در سال ۱۹۷۹ معرفی شد یکی از روش‌هایی است که در تحقیقات و بررسی‌های داده‌کاوی مورد استفاده قرار می‌گیرد. تفاوت در این الگوریتم‌ها در مرحله آغازین و شرط همگرایی الگوریتم‌ها است ولی در بقیه مراحل و محاسبات مانند یکدیگر عمل می‌کنند. به همین علت همگی را الگوریتم‌های خوشه‌بندی k-میانگین می‌نامند.

روش خوشه‌بندی k-میانگین

فرض کنید مشاهدات  که دارای d بعد هستند را باید به k بخش یا خوشه تقسیم کنیم. این بخش‌ها یا خوشه‌ها را با مجموعه‌ای به نام  می‌شناسیم. اعضای خوشه‌ها باید به شکلی از مشاهدات انتخاب شوند که تابع «مجموع مربعات درون خوشه‌ها» (within-cluster sum of squares- WCSS) که در حالت یک بعدی شبیه واریانس است، کمینه شود.

بنابراین، تابع هدف در این الگوریتم به صورت زیر نوشته می‌شود.

الگوریتم K-means

در اینجا منظور از  میانگین خوشه  و   تعداد اعضای خوشه iام است. البته می‌توان نشان داد که کمینه کردن این مقدار به معنی بیشینه‌سازی میانگین مربعات فاصله بین نقاط در خوشه‌های مختلف (between-Cluster sum of Squares- BCSS) است زیرا طبق قانون واریانس کل، با کم شدن مقدار WCSS، مقدار BCSS افزایش می‌یابد، زیرا واریانس کل ثابت است.

در ادامه به بررسی روش خوشه بندی k-میانگین به روش لوید-فورجی (استاندارد) و هارتیگان-ونگ می‌پردازیم.

خوشه‌بندی k-میانگین با الگوریتم لوید (Lloyd’s Algorithm)

به عنوان یک الگوریتم استاندارد برای خوشه‌بندی k-میانگین از الگوریتم لوید بخصوص در زمینه علوم کامپیوتر، استفاده می‌شود. ابتدا به علائمی که در این رابطه به کار می‌رود، اشاره می‌کنیم.

mj(i): میانگین مقدارهای مربوط به خوشه jام در تکرار iام از الگوریتم را با این نماد نشان می‌دهیم.

Sj(i): مجموعه اعضای خوشه jام در تکرار iام الگوریتم.

الگوریتم لوید را با توجه به نمادهای بالا می‌توان به دو بخش تفکیک کرد. ۱- بخش مقدار دهی ()، ۲- بخش به روز رسانی (Update Step). حال به بررسی مراحل اجرای این الگوریتم می‌پردازیم. در اینجا فرض بر این است که نقاط مرکزی اولیه یعنی  داده شده‌اند.

  1. بخش مقدار دهی: هر مشاهده یا شی را به نزدیکترین خوشه نسبت می‌دهیم. به این معنی که فاصله اقلیدسی هر مشاهده از مراکز، اندازه گرفته شده سپس آن مشاهده عضو خوشه‌ای خواهد شد که کمترین فاصله اقلیدسی را با مرکز آن خوشه دارد. این قانون را به زبان ریاضی به صورت  فرمول 2  می‌نویسیم.
  2. بخش به روز رسانی: میانگین خوشه‌های جدید محاسبه می‌شود. در این حالت داریم:  فرمول 3

توجه داشته باشید که منظور از Si(t| تعداد اعضای خوشه iام است. الگوریتم زمانی متوقف می‌شود که مقدار برچسب عضویت مشاهدات تغییری نکند. البته در چنین حالتی هیچ تضمینی برای رسیدن به جواب بهینه (با کمترین مقدار برای تابع هزینه) وجود ندارد. کاملا مشخص است که در رابطه بالا،‌ فاصله اقلیدسی بین هر نقطه و مرکز خوشه ملاک قرار گرفته است. از این جهت از میانگین و فاصله اقلیدسی استفاده شده که مجموع فاصله اقلیدسی نقاط از میانگینشان کمترین مقدار ممکن نسبت به هر نقطه دیگر است.

نکته: ممکن است فاصله اقلیدسی یک مشاهده از دو مرکز یا بیشتر، برابر باشد ولی در این حالت آن شئ فقط به یکی از این خوشه‌ها تعلق خواهد گرفت.

تصویر زیر یک مثال برای همگرایی الگوریتم لوید محسوب می‌شود که مراحل اجرا در آن دیده می‌شود. همانطور که مشخص است الگوریتم با طی ۱۴ مرحله به همگرایی می‌رسد و دیگر میانگین خوشه‌ها تغییری نمی‌یابد. البته ممکن است که این نقاط نتیجه تابع هزینه را بطور کلی (Global) کمینه نکنند زیرا روش k-میانگین بهینه‌سازی محلی (Local Optimization) را به کمک مشتق‌گیری و محاسبه نقاط اکستریمم اجرا می‌کند.

 

K-means_convergence

همگرایی الگوریتم k-میانگین

 

نکته: به نقاط مرکزی هر خوشه مرکز (Centroid) گفته می‌شود. ممکن است این نقطه یکی از مشاهدات یا غیر از آن‌ها باشد. مشخص است که در الگوریتم لوید، k مشاهده به عنوان مرکز خوشه‌ها (Centroids) در مرحله اول انتخاب شده‌اند ولی در مراحل بعدی، مقدار میانگین هر خوشه نقش مرکز را بازی می‌کند.

خوشه‌بندی k-میانگین با الگوریتم هارتیگان-ونگ (Hartigan-Wong)

یکی از روش‌های پیشرفته و البته با هزینه محاسباتی زیاد در خوشه‌بندی k-میانگین، الگوریتم هارتیگان-ونگ است. برای آشنایی با این الگوریتم بهتر است ابتدا در مورد نمادهایی که در ادامه خواهید دید توضیحی ارائه شود.

فرمول 4  از این نماد برای نمایش «تابع هزینه» برای خوشه فرمول 5 استفاده می‌کنیم. این تابع در خوشه‌بندی k-میانگین برابر است با:

فرمول 6

 

فرمول 5 : از آنجایی که هدف از این الگوریتم، تفکیک اشیاء به k گروه مختلف است، گروه‌ها یا خوشه‌ها در مجموعه‌ای با نام S قرار دارند و داریم، فرمول 7

فرمول 8: برای نمایش میانگین خوشهjام از این نماد استفاده می‌شود. بنابراین خواهیم داشت:

فرمول 9

فرمول 11این نماد تعداد اعضای خوشه jام را نشان می‌دهد. بطوری که فرمول 10  است. البته مشخص است که در اینجا تعداد خوشه‌ها را با k‌ نشان داده‌ایم.

مراحل اجرای الگوریتم

در خوشه‌بندی k-میانگین با الگوریتم هارتیگان می‌توان مراحل اجرا را به سه بخش تقسیم کرد: ۱- بخش مقدار دهی اولیه (Assignment Step(   ،- ۲ بخش به روز رسانی (Update Step)، ۳- بخش نهایی (Termination). در ادامه به بررسی این بخش‌ها پرداخته می‌شود.

  1. بخش مقدار دهی اولیه: در الگوریتم هارتیگان-ونگ، ابتدا مشاهدات و یا اشیاء به طور تصادفی به k گروه یا خوشه تقسیم می‌شوند. به این کار مجموعه S با اعضایی به صورت فرمول 12  مشخص می‌شود.
  2. بخش به روز رسانی: فرض کنید که مقدارهای n و m از اعداد ۱ تا k انتخاب شده باشد. مشاهده یا شیئ از خوشه nام را در نظر بگیرید که تابع  فرمول 13 را کمینه سازد، در چنین حالتی مقدار x از خوشه nام به خوشه mام منتقل می‌شود. به این ترتیب شی مورد نظر در  فرمول 20 قرار گرفته و خواهیم داشت  فرمول 15 .
  3. بخش نهایی: زمانی که به ازای همه n,m,x مقدار  فرمول 16  بزرگتر از صفر باشد، الگوریتم خاتمه می‌یابد.

نکته: منظور از نماد  فرمول 17  محاسبه تابع هزینه در زمانی است که مشاهده x از مجموعه  فرمول 18  خارج شده باشد. همچنین نماد  فرمول 19 به معنی محاسبه تابع هزینه در زمانی است که مشاهده x به خوشه  فرمول 20  اضافه شده باشد.

در تصویر زیر مراحل اجرای الگوریتم هارتیگان به خوبی نمایش داده شده است. هر تصویر بیانگر یک مرحله از اجرای الگوریتم است. نقاط رنگی نمایش داده شده، همان مشاهدات هستند. هر رنگ نیز بیانگر یک خوشه است.

در تصویر اول مشخص است که در بخش اول از الگوریتم به طور تصادفی خوشه‌بندی صورت پذیرفته. ولی در مراحل بعدی خوشه‌ها اصلاح شده و در انتها به نظر می‌رسد که بهترین تفکیک برای مشاهدات رسیده‌ایم.

در تصویر آخر نیز مشخص است که مراکز خوشه‌ها، محاسبه و ثابت شده و دیگر بهینه‌سازی صورت نخواهد گرفت. به این ترتیب پاسخ‌های الگوریتم با طی تکرار ۵ مرحله به همگرایی می‌رسد.

 

hartigan-step-1

الگوریتم هارتیگان بخش مقدار دهی اولیه

hartigan-step-2

الگوریتم هارتیگان تکرار 1

 

hartigan-step-3

الگوریتم هارتیگان تکرار 2

 

hartigan-step-5

الگوریتم هارتیگان تکرار 3

 

hartigan-step-4

الگوریتم هارتیگان تکرار 4

 

hartigan-step-6

الگوریتم هارتیگان تکرار 5

 

اجرای این الگوریتم‌ها با استفاده از دستورات زبان برنامه‌نویسی R

برای استفاده از دستورات و فرمان‌های مربوط به خوشه‌بندی k-میانگین، باید بسته یا Package مربوط به خوشه‌بندی kmeans به اسم stats را در R نصب کرده باشد. البته از آنجایی این بسته بسیار پرکاربرد است،‌ معمولا به طور خودکار فراخوانی شده است. کدهای زیر نشانگر استفاده از الگوریتم خوشه‌بندی توسط روش‌های مختلف آن است.

library(stats)
data=iris[,1:4]
method=c("Hartigan-Wong", "Lloyd",
"MacQueen")
k=3
kresults1=kmeans(data,k,algorithm = method[1])
kresults2=kmeans(data,k,algorithm=method[2])
kresults3=kmeans(data,k,algorithm=method[3])

kresults1
kresults2
kresults3
با توجه به داده‌های iris که مربوط به اندازه و ابعاد کاسبرگ و گلبرگ سه نوع گل مختلف است، خوشه‌بندی به سه دسته انجام شده است. اطلاعات مربوط به ۱۰ سطر اول این مجموعه داده،‌ به صورت زیر است.

با اجرای کدهای نوشته شده، خوشه‌بندی انجام شده و نتابج تولید می‌شوند. به عنوان مثال می‌توان خروجی را برای kresult1 که انجام خوشه بندی توسط الگوریتم هارتیگان است به صورت زیر مشاهده کرد:

iris clustering

همانطور که دیده می‌شود، در سطر اول تعداد اعضای هر خوشه، نمایش داده شده است. در بخش دوم که با سطر ۱ و ۲ و ۳ مشخص شده،‌ مراکز هر سه خوشه برحسب ویژگی‌های (طول و عرض کاسبرگ و طول و عرض گلبرگ) محاسبه شده و در قسمت Cluster Vector نیز برچسب خوشه هر کدام از مشاهدات دیده می‌شود. در انتها نیز مجموع مربعات فاصله درون خوشه‌ای (مجموع فاصله هر مشاهده از مرکز خوشه) استخراج شده و درصد یا شاخص ارزیابی خوشه‌بندی بر اساس نسبت مربعات بین خوشه‌ها به مربعات کل دیده می‌شود. این مقدار برای این حالت برابر ۸۸.۴٪ است که نشان می‌دهد بیشتر پراکندگی (total_ss) توسط پراکندگی بین خوشه‌ها (between_ss) بیان شده است. پس به نظر خوشه‌بندی مناسب خواهد بود. پس اختلاف بین گروه‌ها ناشی از خوشه‌های است که مشاهدات را به دسته‌‌های جداگانه تفکیک کرده.

همچنین در کدها مشخص است که تعداد خوشه‌های در متغیر k ثبت و به کار رفته است. در شکل دیگری از دستور kmeans می‌توان به جای معرفی تعداد خوشه‌ها از مراکز دلخواه که با تعداد خوشه‌ها مطابقت دارد، استفاده کرد. برای مثال اگر برنامه به صورت زیر نوشته شود، الگوریتم ابتدا نقاط معرفی شده را به عنوان نقاط مرکزی (Centroids) به کار گرفته و سپس مراحل بهینه سازی را دنبال می‌کند. از آنجا که سه نقطه مبنا قرار گرفته، الگوریتم متوجه می‌شود که باید مشاهدات به سه خوشه تفکیک شود.

 

library(stats)
data=iris[,1:4]
method=c("Hartigan-Wong", "Lloyd",
         "MacQueen")
c1=c(6,4,5,3)
c2=c(5,3,1,0)
c3=c(6,2,4,2)
centers=rbind(c1,c2,c3)
kresults1=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm = method[1])
kresults2=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm=method[2])
kresults3=kmeans(x = data,centers = centers,algorithm=method[3])

kresults1
kresults2
kresults3
در تصویر زیر نتیجه خوشه بندی k-میانگین را برای داده‌های iris توسط یک نمودار مشاهده می‌کنید. البته باید توجه داشت که این نمودار دو بعدی است در حالیکه داده‌ها، دارای چهار ویژگی هستند. به کمک روش‌های آماری مانند تجزیه به مولفه‌های اصلی (PCA) ابعاد مسئله کاهش یافته تا در سه بعد روی نمودار نمایش داده شود. سمت راست تصویر گروه‌های واقعی و سمت چپ نتیجه خوشه‌بندی دیده می‌شود. نقاطی که در خوشه‌ها به درستی تشخیص داده نشده‌اند، باعث افزایش خطای خوشه‌بندی خواهند شد.

کاربردها

از الگوریتم خوشه‌بندی k-میانگین در «بخش‌بندی بازار کسب و کار» (market Segmentation)، «دسته‌بندی مشتریان» (Customer Segmentation)، «بینایی رایانه‌ای» (Computer Vision) و «زمین‌آمار (Geostatistics) استفاده می شود. برای مثال در تشخیص تعداد رنگ و یا فشرده سازی تصاویر برحسب رنگ‌ها می‌توان از این الگوریتم‌ها استفاده کرد.

 

در تصویر بالا گل رز زرد رنگی دیده می‌شود که در یک محیط سبز قرار گرفته است. با استفاده از الگوریتم‌های خوشه‌بندی می‌توان تعداد رنگ‌ها را کاهش داده و از حجم تصاویر کاست. در تصویر زیر دسته بندی رنگ‌های گل رز دیده می‌شود.

 

 

در این تصویر، هر طیف رنگ براساس میزان رنگ قرمز و سبز، بوسیله «سلول‌های ورونوی» (Voronoi Cell) تقسیم‌بندی شده است. این تقسیم‌بندی می‌تواند توسط الگوریتم‌ها خوشه‌بندی k-میانگین صورت گرفته باشد. در کل تصویر نیز، طیف رنگ‌های مختلف برای تصویر گل رز در یک «نمودار ورونوی» (Voronoi diagram) نمایش داده شده است که خوشه‌ها را بیان می‌کند.

 

خوشه بندی k میانگین (k-means Clustering) قسمت 1
خوشه بندی k میانگین (k-means Clustering) قسمت 2

بافت‌نگار

در علم آمار هیستوگرام یا بافت‌نگار یک نمودار ستونی و پله‌ای برای نشان دادن داده‌ها است.

برای نمونه بافت‌نگار فراوانی، نمودار مستطیلی با پایه‌ای به پهنای یک واحد بر روی هر مقدار مشاهده شده‌است که ارتفاع هر ستون آن برابر با فراوانی داده مورد نظر همخوانی دارد

نمودار بافت‌نگار همانند نمودار ستونی است و یگانه اختلافی که بین این دو وجود دارد، نمایش ستون‌هاست.

در پردازش تصویرها بافت‌نگار تصویر نموداری است که توسط آن تعداد پیکسل‌های هر سطح روشنایی در تصویر ورودی مشخص می‌شود.

بافت‌نگار

Iris Petal Length Histogram.svg

One of the Seven Basic Tools of Quality

معرفی‌کننده نخست : کارل پیرسون

کاربرد : توزیع احتمال. To roughly assess the  of a given variable by depicting the frequencies of observations occurring in certain ranges of values

 

نمونه‌ای از یک بافت‌نگار

نمونه‌ای از یک بافت‌نگار

 در عکاسی

بافت‌نگار (هیستوگرام) در عکاسی، به عنوان یک عملگر کاربردی مصطلح است و یکی از ابزارهای مفید و کارآمد در دوربین‌های عکاسی دیجیتالبه‌شمار می‌رود. که با این نام (برای این عملگر) چنین در بین کاربران مصطلح شده‌است و ارتباطی با کارکرد علمی آن ندارد.

بافت‌نگار به نموداری گفته می‌شود که فراوانی عناصری که در محور افقی آن قرار دارند را در محور عمودی نشان می‌دهد. بافت‌نگار عکس، شدت نور را، از کمترین مقدار تا بیشترین مقدار، در محور افقی و تعداد پیکسل‌های هرکدام از آن‌ها را در محور عمودی نشان می‌دهد.
توجه به بافت‌نگار، راه بسیار خوبی برای کنترل نوردهیدوربین و تصویر بوجود آمده‌ است

 منبع


هیستوگرام تصویر

یک هیستوگرام تصویر از یک تصویر T1 فیلتر شده از یک مغز، پردازش شده توسط نرم‌افزار مانگو. ۳ قلهٔ مشهود در این نمودار ستونی متعلق به ماده سفید، ماده خاکستری، و CSF (آب نخاع) می‌باشند. دم سمت چپ متعلق به بقایای جمجمه و چربی پس از حذف به روش پردازش (فیلترینگ) بدست آمده است.

در یک تصویر دیجیتال، مقادیر پیکسل‌ها بیانگر ویژگی‌های آن تصویر (مانند میزان روشنایی تصویر و وضوح تصویر) است. هیستوگرام یک تصویر در حقیقت بیان گرافیکی میزان روشنایی تصویر می‌باشد. مقادیر روشنایی (برای مثال ۰-۲۵۵) در طول محور X بیان شده و میزان فراوانی هر مقدار در محور Y بیان می‌گردد.

تصویر ۸ بیتی (۰-۲۵۵) در بالا و هیستوگرام همان تصویر در پایین. محور افقی بین ۰ تا ۲۵۵ و محور قائم نشانگر تعداد پیکسل‌ها است.

 

تصویر T1 فیلتر شده از یک مغز، پردازش شده توسط نرم‌افزار مانگو

تصویری که هیستوگرام زیر از آن گرفته شده‌است

 هیستوگرام تصویر T1 فیلتر شده از یک مغز، پردازش شده توسط نرم‌افزار مانگو.

منبع


 

نمودار هیستوگرام تصویر نموداری است که در آن تعداد پیکسل های هر سطح روشنایی در تصویر ورودی مشخص می شود. فرض کنید تصویر ورودی یک تصویر Grayscale با 256 سطح روشنایی باشد ، بنابراین هریک از پیکسل های تصویر در شدت روشنایی در بازه [0..255] می توانند داشته باشند. برای به دست آوردن هیستوگرام تصویر ، با پیمایش پیکسل های تصویر ، تعداد پیکسل های هر سطح روشنایی را محاسبه می کنیم .

 

یک تصویر Grayscale و محاسبه هیستوگرام آن

هیستوگرام نرمال نیز از تقسیم کردن مقادیر هیستوگرام به تعداد کل پیکسل های تصویر به دست می آید. نرمال سازی هیستوگرام موجب می شود که مقادیر هیستوگرام در بازه [0,1] قرار گیرند. شکل زیر تصویری را به همراه هیستوگرام نرمال آن نشان می دهد :

 

 

دانه های برنج     هیستوگرام نرمال تصویر دانه های برنج

 

تعدیل هیستوگرام ( Histogram Equalization )

به تصویر زیر توجه کنید :

 

تصویر دانه های برنج با کنتراست پایین   هیستوگرام تصویر دانه های برنج با کنتراست پایین

 

همانطور که از شکل و هیستوگرام تصویر مشخص است ، کنتراست تصویر فوق پایین می باشد. بدین مفهوم که اختلاف کمترین و بیشترین شدت روشنایی کم است. با تعدیل سازی هیستوگرام تصویر با کنتراست پایین ، تصویری با کنتراست بالا به دست می آید :

 

تعدیل سازی هیستوگرام تصویر با کنتراست پایین و تولید تصویر با کنتراست بالا    تصویر دانه های برنج با کنتراست پایین

هیستوگرام تعدیل سازی هیستوگرام تصویر با کنتراست پایین و تولید تصویر با کنتراست بالا  هیستوگرام تصویر دانه های برنج با کنتراست پایین

 

شکل فوق تصویر قبلی پس از انجام تعدیل سازی هیستوگرام را نشان می دهد. الگوریتم زیر روش تعدیل سازی یکنواخت هیستوگرام را نشان می دهد :

1 ) هیستوگرام تصویر را محاسبه می کنیم. فرض کنید مقادیر هیستوگرام در آرایه hist قرار گیرد.

  2 ) با استفاده از فرمول زیر فراوانی هیستوگرام را محاسبه می کنیم :

histCum[ i ] = histCum[ i-1 ] + hist[ i ]

  3 ) از فرمول زیر استفاده کرده و هیستوگرام تعدیل شده را محاسبه می کنیم :

eqHist[i] = Truncate( [(L * histCum[i]) – N]/N  )

که در این فرمول L تعداد سطوح خاسکتری و N تعداد کل پیکسل ها را نشان می دهد

  4 ) در مرحله نهایی مقادیر جدید پیکسل ها را به صورت زیر مقدار دهی می کنیم :

Result[ i , j ]  = eqHist[  input[ i , j ] ]

که Result تصویر خروجی و input تصویر ورودی را نشان می دهد

منبع


 

هیستوگرام به معنی نشان دادن میزان فراوانی مقادیر بر روی نمودار است. در تصویر شما با شدت نور سر و کار دارید که بازه آن برای تصویر خاکستری از 0 تا 255 است یعنی تعداد level ها یا bin ها 256 تا است.

 

یک تصویر grayscale و هیستوگرام آن

 

حال اگر تصویر رنگی باشد 3 کانال مجزای خاکستری خواهد بود.

 

تصویر رنگی و سه کانال هیستوگرام آن

 

برای محاسبه هیستوگرام می بایست تعداد تکرار یا همون فرکانس شدت ها رو در تصویر محاسبه کرد یعنی تعداد هر شدت نور را در تصویر شمارش کرده و در level یا bin مربوط قرار داد.

نکته ای که وجود دارد این است که همیشه قرار نیست 256 تا bin وجود داشته باشد. می توان 10 تا bin تعریف کرد و در هر بازه هر bin فراوانی ها را با هم جمع کرد.

بین ها

در OpenCV برای محاسبه هیستوگرام می توان از تابع calcHist استفاده کرد. تابع calcHist می تواند در چند کانال یا چند بعد هم هیستوگرام را محاسبه می کند و بایستی در هر کانال تعداد bin ها را مشخص کرد.

یک مثال عملی از کاربردهای هیستوگرام که ی توان بیان کرد: در فریم های متوالی هیستوگرام را مقایسه کنید مثلا شما قصد دارید چهره شخص را بدون detection در هر فریم تعقیب کنید برای اینکار می توانید از انواع ویژگی های تصویر استفاده کنید از جمله آنها انتقال اطلاعات گردایان بر روی هیستوگرام و هم انتقال اطلاعات شدت نور در کانال ها بر روی هیستوگرام و سپس مقایسه این هیستوگرام با فریم های قبلی.

 

تعقیب چهره شخص بدون detection در هر فریم

منبع

 


منابع

  1. https://fa.wikipedia.org
  2. https://fa.wikipedia.org
  3. http://smpro.blogfa.com
  4. http://www.7khatcode.com

مقالات پردازش تصویر عبارت اند از:

Basics of digital image processing

مفاهیم اولیه پردازش تصویر

فایل PDF – در 57 صفحه – نویسنده : ناشناس

Basics of digital image processing

پسوردفایل : behsanandish.com


Digital Image Processing Laboratory Manual

کتابچه راهنمای آزمایشگاه پردازش تصویر دیجیتال

فایل PDF – در 19 صفحه – نویسنده :  Bhaskar Mondal

Digital Image Processing laboratory manual

پسوردفایل : behsanandish.com


Fundamentals of Digital Image Processing

اصول پردازش تصویر دیجیتال

فایل PDF – در 8 صفحه – نویسنده : ناشناس

Fundamentals of Digital Image Processing

پسوردفایل : behsanandish.com


Fundamentals of Image Processing

اصول پردازش تصویر

فایل PDF – در 112 صفحه – نویسنده : Ian T. Young , Jan J. Gerbrands  , Lucas J. van Vliet

Image Processing Fundamentals–An Overview

پسوردفایل : behsanandish.com


Image Processing Manual

دستورالعمل پردازش تصویر

فایل PDF – در 164 صفحه – تهیه کننده : انستیتو ملی اسناد آمریکا

Image processing manual

پسوردفایل : behsanandish.com


Image Processing Tutorial-Basic Concepts 

آموزش پردازش تصویر-مفاهیم پایه

فایل PDF – در 55 صفحه – تهیه کننده : شرکت CCDWare Publishing

Image Processing Tutorial

پسوردفایل : behsanandish.com


Intel® Image Processing Library-Reference Manual

کتابخانه پردازش تصویر اینتل-دستورالعمل مرجع

فایل PDF – در 319 صفحه – نویسنده :  شرکت Intel

Intel Image Processing Library-reference manual

پسوردفایل : behsanandish.com


آنالیز و پردازش تصویر

فایل Word – در 15 صفحه – نویسنده :  ناشناس

pardazesh tasvir

پسوردفایل : behsanandish.com


مفاهیم پایه پردازش تصویر-محیط های چند رسانه ای

فایل PDF – در 109 صفحه – نویسنده :  احمد محمودی ازناوه (دانشگاه شهید بهشتی)

مفاهیم_پایه_پردازش_تصویر_دانشگاه

پسوردفایل : behsanandish.com

تشخیص لبه در تصاویر

آشکارسازی لبه یکی از مفاهیم پردازش تصاویر است. هدف آشکارسازی لبه نشان‌گذاری نقاطی از یک تصویر است که در آنها شدت روشنایی به تندی تغییر می‌کند. تغییرات تند در خصوصیات تصویر معمولاً نمایندهٔ رویدادهای مهم و تغییرات در خصوصیات محیط هستند. شناسایی لبه یک محدودهٔ تحقیقاتی در پردازش تصویر و استخراج ویژگی است.

ویژگی‌های لبه

لبه‌ها ممکن است وابسته به دیدگاه باشند – یعنی می‌توانند با تغییر نقطه دید تغییر کنند، و نوعاً هندسه صحنه، اجسامی که جلوی همدیگر را گرفته‌اند و مانند آن را نشان می‌دهند یا ممکن استنابسته به دیدگاه باشند – که معمولاً نمایانگر ویژگی‌های اجسام دیده‌شده همچون نشان‌گذاری‌ها و شکل سطح باشند. در دو بعد و بالاتر مفهوم تصویر باید در نظر گرفته شود.

یک لبه نوعی ممکن است(برای نمونه) مرز میان یک بخش قرمزرنگ و یک بخش سیاه‌رنگ باشد؛ حال آنکه یک خط می‌تواند تعداد کمی پیکسل‌های ناهمرنگ در یک زمینه یکنواخت باشد. در هر سوی خط یک لبه وجود خواهد داشت. لبه‌ها نقش مهمی در کاربردهای پردازش تصویر دارند.

آشکارسازی لبه

لبه مرز بین نواحی با خواص نسبتاً متفاوت سطح خاکستری است. نظریهٔ پایه در بیشتر روش‌های آشکارسازی لبه، محاسبه یک عملگر مشتق محلی است. در این مقطع توجه شود که لبه (گذر از تاریک به روشن) به صورت یک تغییر آرام، نه سریع، سطح خاکستری مدل می‌شود. این مدل نشان می‌دهد که معمولاً لبه‌های تصاویر رقمی بر اثر نمونه‌برداری، کمی مات می‌شوند. مشتق اول مقطع سطح خاکستری در لبه جلویی گذر، مثبت است، در لبه عقبی آن منفی است و همان طور که مورد انتظار است، در نواحی با سطح خاکستری ثابت صفر است. مشتق دوم برای قسمتی از گذر که در طرف تیره لبه است، مثبت است، برای قسمت دیگر گذر که در طرف روشن لبه است، منفی است، و در نواحی با سطح خاکستری ثابت، صفر است.

بنابراین، از بزرگی مشتق اول می‌توان برای تعیین این که آیا پیکسل در روی لبه قرار دارد، استفاده کرد. مشتق دوم در نقطه وسطی هر گذر سطح خاکستری یک عبور از صفر دارد. عبور از صفرها راهی قوی برای تعیین محل لبه‌های تصویر فراهم می‌آورند. اندازهٔ مشتق اول تصویر در هر نقطه برابر بزرگی گرادیان می باشد. مشتق دوم نیز با استفاده از لاپلاسین به دست می‌آید. اگر یک لبه را به عنوان تغییر در شدت روشنایی که در طول چند پیکسل دیده می‌شود در نظر بگیریم، الگوریتم‌های آشکارسازی لبه به طور کلی مشتقی از این تغییر شدت روشنایی را محاسبه می‌کنند. برای ساده‌سازی، به آشکارسازی لبه در یک بعد می‌پردازیم. در این نمونه، داده‌های ما می‌تواند یک تک‌خط از شدت روشنایی پیکسل‌ها باشد. برای نمونه بین پیکسل‌های چهارم و پنجم در داده‌های ۱-بعدی زیر به روشنی می‌توان لبه‌ای را آشکار کرد

 5  7  6  4  152  148  149

محاسبه مشتق اول

تعداد زیادی از عملگرهای آشکارسازی لبه بر پایه مشتق اول شدت روشنایی کار می‌کنند، یعنی با گرادیان شدت روشنایی داده‌های اصلی سروکار داریم. با این اطلاعات می‌توانیم تصویری را برای قله‌های گرادیان روشنایی جستجو کنیم.

اگر I(x) نماینده شدت روشنایی پیکسل x، و I′(x) نماینده مشتق اول(گرادیان شدت روشنایی) در پیکسل x باشد، بنابراین داریم:

{\displaystyle I'(x)=-1\cdot I(x-1)+0\cdot I(x)+1\cdot I(x+1).\,}

برای پردازش تصویر با عملکرد بهتر، مشتق اول را می‌توان(در یک بعد) با چرخاندن با ماسک زیر روی تصویر بدست آورد:

−1 0 1

محاسبهٔ مشتق دوم

برخی دیگر از الگوریتم‌های آشکارسازی لبه بر اساس مشتق دوم شدت روشنایی کار می‌کنند که در واقع نرخ تغییرات گرادیان شدت روشنایی است و برای آشکارسازی خط‌ها بهترین است، زیرا بدانگونه که در بالا گفتیم هر خط یک لبه دوگانه است، بنابراین در یک سوی خط یک گرادیان روشنایی و در سوی دیگر گرادیان مخالف آن دیده می‌شود. پس می‌توانیم منتظر تغییر بسیار زیاد در گرادیان شدت روشنایی در محل یک خط باشیم. برای یافتن خط‌ها می‌توانیم گذر از صفرهای تغییر گرادیان را در نتایج جستجو کنیم.

اگر I(x) نمایشگر شدت نور در نقطه x و I′′(x) مشتق دوم در نقطه x باشد:

{\displaystyle I''(x)=1\cdot I(x-1)-2\cdot I(x)+1\cdot I(x+1).\,}

اینجا نیز بیشتر الگوریتم‌ها از یک ماسک پیچش برای پردازش سریع داده‌های تصویر سود می‌برند:

+1 −2 +1

آستانه‌گیری

پس از محاسبه مشتق، گام بعدی عبارت است از: اعمال‌کردن یک آستانه برای کشف نقاطی که بخشی از یک لبه هستند. هر چه آستانه کمتر باشد، خط‌های بیشتری آشکارسازی می‌گردند و نتایج بیشتر نسبت به نویز، و ویژگی‌های نامرتبط تصویر حساس می‌شوند، از سوی دیگر یک آستانه زیاد ممکن است خط‌های ضعیف یا بخش‌هایی از خط‌ها را از دست بدهد.

یک مصالحه معمول آستانه‌گیری با پسماند است. این روش از چندین آستانه برای جستن لبه‌ها سود می‌جوید. با آستانه بالایی جستجو را برای پیدا کردن ابتدای خط‌ها آغاز می‌کنیم. هنگامی که یک نقطه آغاز داریم، مسیر لبه را درون تصویر پیکسل به پیکسل با نشانه‌گذاری پیکسل‌هایی که از آستانه پایینی بالاترند پی می‌گیریم. تنها هنگامی که مقدار از آستانه پایینی پایین‌تر رود آن را پایان می‌دهیم. این رهیافت بر اساس این گمان است که لبه‌ها به احتمال زیاد در مسیرهای پیوسته قرار دارند و دنبال کردن بخش ضعیفی از لبه‌ای که از پیش دیده‌ایم ممکن می‌کند، بدون آنکه پیکسل‌های نویزی را به عنوان لبه نشانه‌گذاری کنیم.

عملگرهای آشکارسازی لبه

  • مرتبه نخست: رابرتز، پرویت، سوبل، کنی، اسپیسک
  • مرتبه دوم: لاپلاسی، مار-هیلدرث

اکنون، عملگر کنی و پس از آن مار-هیلدرث بیشترین کاربرد را دارد. عملگرهای زیادی تاکنون منتشر شده‌اند اما هیچیک برتری قابل ملاحظه‌ای بر عملگر کنی در شرایط کلی نداشته‌اند. کار بر روش‌های چندمقیاسی هنوز بیشتر در آزمایشگاه‌هاست.

اخیراً عملگر جدیدی منتشر شده که اجازه جداسازی لبه‌ها را با دقت زیرپیکسل می‌دهد، چیزی که آن را از عملگر کنی نیز بهتر می‌سازد. برای اطلاعات بیشتر مقاله زیر ببینید:

(استجر، ۱۹۹۸)An Unbiased Detector of Curvilinear Structure

بارکد چیست؟

به زبان ساده مى توان گفت: بارکد مجموعه اى است از میله ها یا خطوط سیاه رنگى که معمولاً بر روى زمینه اى سفید چاپ مى شود و به وسیله آن از کالاى خریدارى شده شناسایى لازم به عمل مى آید و قیمت آن مشخص مى شود و اگر به دنبال تعریف دقیق ترى هستید، باید گفت:

بارکد عبارت است از انتقال داده ها از طریق امواج نورى. آنها مجموعه اى از خطوط میله اى موازى با عرضهاى گوناگون (پهن و نازک)هستندکه اندازه هر خط معنا و مفهوم خاصى براى دستگاه بارکدخوان دارد.
در حقیقت دستگاه بارکدخوان ماشینى است که اطلاعات را به شکل بصرى بر روى صفحه نمایش مى دهد.

ضرورت استفاده از بارکد

گرداندن یک فروشگاه کار مشکل و پردردسرى است. مدیران و صاحبان آن باید از میزان موجودى که از هزاران کالاى کوچک و بزرگ دارند، مطلع باشند (کالاهایى که مجبور به خرده فروشى آن هستند و در زمان طولانى از انبارهایشان بیرون مى روند.)

همین طور که فروشگاهها، بزرگ و بزرگتر شدند تا به فروشگاههاى زنجیره اى امروزى رسیدند، کار مشکل و مشکل تر شد. نخست مجبور شدند در فروشگاهها را هرچند وقت یکبار ببندند و تمام کیسه ها و بسته ها و کنسروها را شمارش کنند. کار بسیار دشوارى بود.
این کار سخت و هزینه بردار بیش از یک بار در سال انجام نمى شد (انبارگردانى)، بنابراین مدیران فروشگاهها مجبور بودند بیشتر کارهایشان را بر اساس حدس و گمان انجام دهند و در نهایت این نیاز مادر اختراع شد!

سیستم بارکدگذارى چگونه آغاز شد؟

در سالذ۱۹۳۲ گروهى از دانشجویان رشته مدیریت بازرگانى دانشگاه هاروارد، تصمیم گرفتند روشى را انتخاب کنند تا بر اساس آن مشتریان کالاى مورد نظرشان را از درون کاتالوگى پیدا کنند و سپس با برداشتن کارت هاى خاص چسبانده شده در کنار نام هر کالا و تحویل به مسؤول کنترل و قرار دادن آن در دستگاه کارت خوان و پانچ، مستقیماً کالا را از طریق انبار به باجه کنترل انتقال دهند و صورتحساب کامل را دریافت کنند و مهم تر از همه صاحبان فروشگاه از موجودى انبار خود اطلاعات به روزى داشته باشند. البته ایده سیستم «بارکدینگ» مدرن و پیشرفته از سال ۱۹۴۸ وارد سیستم تجارى شد.

سیستم بارکد امروزى چگونه شروع به کار کرد؟

سال ۱۹۴۸ بود که رئیس یک فروشگاه مواد غذایى در آمریکا از کار کند و بى دقت کارکنان فروشگاه به ستوه آمد و براى پیدا کردن راه حل به مسؤولان دانشگاه (Drexel) مراجعه کرد تا تقاضاى ساخت سیستم کنترل خودکارى را داشته باشد، اما مسؤولان دانشگاه از این نظریه استقبال نکردند.

یکى از دانشجویان فارغ التحصیل این دانشگاه به نام باب سیلور «Bob Silver» این گفت و گو را شنید و آن را با یکى از دوستانش Norman Joseph Woodland در میان گذاشت و تصمیم گرفتند براى ساخت چنین سیستمى شروع به کار کنند. آنها در شروع از رمز و الفباى سیستم مورس الهام گرفتند و سعى کردند با چاپ و طراحى میله هاى پهن و باریک این شیوه را راه اندازى کنند و مدتى بعد هم به فکر سیستم بارکد نقطه اى و دایره اى افتادند.

سال ۱۹۴۹ بود که توانستند اختراع خود را ثبت کنند و در سال ۱۹۵۲ نخستین سیستم بارکدخوان را ساختند. «وودلند» که از سال۱۹۵۱در شرکت IBM مشغول به کار شده بود، توانست با استفاده از موقعیتهایى که در آنجا برایش ایجاد مى شد، به کمک دوستش در سال ۱۹۵۲ دستگاهى به بزرگى یک میز تحریر بسازد و ۲ جزء اصلى در آن تعبیه کرد:

۱- یک حباب (لامپ) ۵۰۰ واتى به عنوان منبع نور.

۲- با استفاده از آنچه در سیستم ساخت فیلم (براى تراک هاى صوتى استفاده مى شد) مجرایى لوله اى ساخت و این لوله را به یک نوسان سنج متصل کرد و سپس یک قسمت کاغذ را به شکل کدهاى خطى در جلوى پرتوى نور خارج شده از منبع نور، علامت گذارى کرد. پرتو منعکس شده به مجرا مى رسید و در طرف دیگر گره اى ناشى از حباب پرقدرت کاغذ را مى سوزاند. او بدون هیچ کم و کاست به آنچه مى خواست، رسیده بود. درحالى که کاغذ حرکت مى کرد، علایم روى دستگاه نوسان سنج تغییراتى مى کرد و در نهایت توانسته بودند دستگاهى داشته باشند که به کمک آن موضوعات چاپ شده، خوانده مى شد.

بعداً متوجه شدند لامپ ۵۰۰ واتى میزان الکتریسیته اى زیادتر از آنچه آنها نیاز داشتند، تولید مى کند و میزان اضافى، علاوه بر بالا بردن هزینه ها، گرماى اضافى هم تولید مى کرد و از طرفى نگاه کردن به آن باعث آسیب چشم مى شد، بنابراین به فکر استفاده از منبعى افتادند که تمام نور مورد نیاز آنها را در فضاى کوچکى متمرکز کند. همان کارى که امروزه «لیزر» انجام مى دهد، اما در سال ۱۹۵۲ لیزر موجود نبود!

بعدها با گسترش و تولید لیزر «Laser» توانستند دستگاههاى بارکدخوان ارزان ترى تولید کنند. گرچه «باب سیلور» فرصت استفاده درست از دانش خود را در شرایط آسان تر نیافت و در ۳۸سالگى فوت کرد، اما همکارش کار را ادامه داد.

در سال ۱۹۷۲ سیستم بارکد نقطه اى نیز در عمل مورد استفاده قرار گرفت، اما این روش چندان موفق نبود (زیرا حین چاپ براحتى مغشوش مى شد.)

در سال ۱۹۷۴ وودلند در IMB سیستم بارکد خطى را گسترش داد و نخستین محصول خرده فروشى (محصولاتى چون آب میوه و آدامس) به این طریق فروخته شد. (و جالب اینکه در حال حاضر یک بسته از آن آدامس در موزه اى در آمریکا نگهدارى مى شود).
و سرانجام آقاى وود در سال ۱۹۹۲ توانست مدال ملى تکنولوژى را بابت به کارگیرى سیستم بارکد دریافت کند. (تنها به خاطر استراق سمع دوستش آقاى سیلور!) خلاصه آنکه، بارکدها و سایر برچسب هاى خوانا در جایى که نیاز به خوانده شدن اطلاعات با پردازش توسط کامپیوتر وجود دارد، استفاده مى شوند و کاربرها به عوض تایپ کردن رشته اى طویل از داده ها، تنها بارکد مورد نظر را جلوى دستگاه بارکدخوان قرار مى دهند و پردازش بدون نیاز به نیروى انسانى به طور کاملاً خودکار انجام مى شود. بنابراین بارکد شیوه شناسایى و تعیین هویت خودکار داده ها است.

رقمى که توسط بارکد تولید مى شود، عموماً محصول خاصى را نشان مى دهد. سیستم بارکدینگ به طور معکوس هم کار مى کند، یعنى قادر است با دریافت رقم مربوط به یک محصول، بارکد مورد نظر را ایجاد بکند و در واقع نوعى خود شناسایى انجام مى شود.
فواید بارکد کردن
۱- مصون بودن از خطاپذیرى به علت کاهش دخالت نیروى انسانى و وارد نشدن دستى اطلاعات.
۲- دسته بندى دقیق اطلاعات.
۳- سرعت بالا به همراه صحت ۱۰۰درصد.
۴- دسترسى آسان به اطلاعات واقعى و حقیقى (در جریان روند مدیریت) البته اگر: با دقت تمام کالاها در فروشگاهها بارکدگذارى شوند تا مراجعه کنندگان دچار دردسرهایى که ما با آن خوب آشنایى داریم، نشوند

منبع


كد 128 امكان كد گذاري همه ی 128 حرف مربوط به مجموعه كاراكترهاي كد اسكي را ارائه مي كند. اين كد با استفاده از خطوط و فضاهاي خالي با 4 پهناي مختلف ، به بيشترين فشردگي ممكن سمبل ها نسبت به روش هاي قديمي تر خود كه از خطوط و فضاهاي خالي با 2 ضخامت مختلف استفاده مي كردند ، رسيده است.

كد 128 ممكن است به صورت دو طرفه (از هر دو جهت ) اسكن شود و محدوديتي هم براي تعداد كاراكترها در هر باركد وجود ندارد. هر چند ممكن است طول باركد با توجه به نوع اسكنر مورد استفاده و يا مكان مورد نظر براي چاپ باركد محدود شود . اما اين روش محدوديتي براي طول باركد ايجاد شده ندارد.

كد 128 سه مجموعه كاراكتري متفاوت دارد كه در جدول مشخصات باركد به نام هاي Code Set a و Code Set B و Code Set C مشخص شده است .هر كدام از اين سه مجموعه كد مي تواند با كاراكتر شروع مربوط به خودش مورد انتخاب واقع شود. كاراكتر خاص `shift` در هر مجموعه به شما امكان مي دهد تا بتوانيد در بين يك كد ست از كد ست هاي ديگر هم استفاده كنيد با اين توصيف امكان استفاده ازچند كد ست در يك بار كد وجود دارد. با استفاده از اين روش طول باركد چاپ شده مي تواند به كمترين حد ممكن خود برسد.

در صورتي كه داده ها فقط شامل اعداد باشد استفاده از مجموعه كد C باعث مي شود تا طول باركد چاپ شده به كمترين حد ممكن تقليل پيدا كند . البته بايد اين نكته را در نظر داشته باشيد كه براي استفاده از Code Set C بايستي تعداد ارقام رشته اي كه مي خواهيد باركد آن را چاپ كنيد زوج بوده و حداقل 4 رقم و يا بيشتر طول داشته باشد.
هر كدام از مجموعه كدهاي a,B,C يك يا چند كاراكتر براي توابع خاص رزرو كرده اند
از ويژگي هاي كد 128 استفاده از رقم كنترل براي بررسي صحت باركد خوانده شده توسط دستگاه اسكنر باركد مي باشد.

ساختار باركد 128 به صورت زير است
• يك فضاي يكنواخت و يا خالي در سمت چپ خطوط باركد
• كاراكتر شروع
• تعداد نامحدودي از داده ها
• رقم كنترل صحت
• كاراكتر خاتمه
• يك فضاي يكنواخت و يا خالي در سمت راست خطوط باركد
پهناي فضاي يكنواخت و يا خالي حداقل بايد 10 برابر پهناي نازكترين خط / نازكترين فاصله خالي در باركد باشد.

هر كاراكتر در باركد 128 تركيبي از 3 خط و 3 فاصله است . (كاراكتر خاتمه داراي 4 خط و 3 فاصله مي باشد ) .هر خط / فاصله خالي مي تواند يكي از 4 واحد پهناي مختلف را داشته باشد . نازكترين خط / فاصله خالي بايد يك چهارم پهن ترين خط/ فاصله خالي باشد. جدول مشخصات باركد پهناي خط/ فاصله خالي براي همه مجموعه كاراكترهاي مربوط به كد 128 را نشان مي دهد. دقت كنيد كه مجموع پهناي خطوط در هر يك از كاراكتر ها عددي زوج و مجموع فواصل خالي براي هر كدام از كاراكترها عددي فرد است. اولين ستون در جدول با عنوان « value » حاوي عددي است كه براي محاسبه رقم كنترل بكار مي رود.

بارکد چیست؟ قسمت 1
بارکد چیست؟ قسمت 2

1-تعريف، ضرورت و كاربردها

زيست سنجی عبارت است از دانش و فن‌آوري اندازه‌گيري و تحليل آماري داده‌هاي زيستي. در فن‌آوري اطلاعات واژة زيست سنجی به مجموعه فن‌آوريهايي اطلاق مي‌گردد كه در آنها از اندازه‌گيري و تحليل ويژگيهايي از بدن انسان همچون اثر انگشت، اثر كف دست، شبكيه و عنبية چشم، الگوهاي صوتي، الگوهاي مربوط به رخسار ، دمانگاري صورت، شكل دست يا گوش، داده‌هاي به دست آمده از گام، الگوهاي وريدي، دي.ان.اي و يا ويژگيهايي همچون دستخط(امضا) و ديناميك ضربه زدن به صفحه‌كليد براي تأييد هويت اشخاص استفاده مي‌شود. اين فن‌آوريها در تلاشند تا اندازه گيري و مقايسة ويژگيهاي بر‌شمرده شده را به منظور بازشناسي افراد به صورت خود‌كار درآورند.

فن‌آوريهاي زيستي در ابتدا براي كاربردهاي تخصصي نيازمند امنيت بالا پيشنهاد شدند اما اينك به عنوان عناصر كليدي در توسعة تجارت الكترونيك و سيستمهاي برخط و به همان صورت براي سيستمهاي امنيتي نا‌برخط و سيستمهاي امنيتي منفرد مطرح مي‌باشند.

اين فن‌آوريها اجزاء مهمي را براي تنظيم و نظارت بر نحوة دسترسي و حضور در سيستم فراهم مي‌آورند. محدوده‌هاي عمدة كاربرد اين فن‌آوريها عبارتند از : تجارت الكترونيك، نظارت امنيتي، دسترسي به پايگاه داده‌ها، كنترل مرزها و مهاجرت، تحقيقات قضايي و پزشكي از راه دور.

توسعة فن‌آوريهاي زيست سنجی فراتر از كاربردهاي سنتي نيازمند امنيت بالا، يك اجبار نشأت گرفته از انگيزه‌هاي مالي است. امنيت معاملات براي آيندة توسعة تجارت الكترونيك يك مسألة حياتي است و نگرانيهاي فراواني دربارة راه حلهاي فعلي وجود دارد. مشكل شماره‌هاي شناسايي شخصي و شناسه‌هاي هويتي – مانند كارتها- اين است كه آنها صحت هويت شخصي را كه از آنها استفاده مي‌كند تأييد نمي‌كنند. آمارها ميزان زيان ناشي از تقلب را به طور ساليانه براي كارتهاي اعتباري بالغ بر چهارصد و پنجاه ميليون دلار و براي خودپردازها حدود سه‌ميليارد دلار برآورد مي‌كنند. برتري سيستمهاي مبتني بر زيست سنجی آن است كه به شدت به ويژگيهاي فردي اشخاص وابسته‌اند و به راحتي نمي‌توانند مورد سوء استفاده قرار گيرند.

2-بررسي عملكرد سيستمهاي موجود

فعاليتهاي انجام شده تا به حال منجر به ظهور ماشينهاي گران قيمت زيست- سنجي شده است كه علاوه بر قيمت زياد معمولاً از لحاظ سرعت و عملكرد مناسب نيستند يا حداقل براي دستيابي به عملكرد مناسب بايد محيط استفادة آنها شرايط خاصي را داشته باشد و يا كاربران آنها آموزشهاي گسترده‌اي را گذرانده باشند.

در حالي كه بعضي از فن‌آوريهاي زيست سنجی در قالب توليدات تجاري به بازار عرضه شده‌اند بسياري از اين دسته فن‌آوريها در مرحلة تحقيق و آزمايش قرار دارند. فن‌آوريهاي مزبور نيازمند كارهاي مطالعاتي بيشتر براي افزايش پايداري و بهبود عملكردشان براي استفاده در كاربردهاي ويژه هستند.

پايداري در برابر تقلب ،دقت عملكرد، سرعت و تجهيزات مورد نياز، همخواني با سخت‌افزار و نرم‌افزار موجود، هزينه ،سادگي استفاده و پذيرش از سوي كاربر از جمله عوامل تعيين‌كننده در موفقيت هر يك از فن‌آوريهاي به كار گرفته شده مي‌باشند.

جدول زیر مقايسه‌اي از معمول‌ترين سيستمهاي زيست سنجی موجود را ارائه مي‌دهد.

ميزان پذيرش كاربر

سادگي استفاده

دقت عملكرد

نوع سيستم
پايين متوسط بالا اثر انگشت
متوسط بالا متوسط هندسه دست
بالا بالا متوسط صوت
پايين پايين بالا شبكيه چشم
متوسط متوسط متوسط عنبيه چشم
بالا متوسط متوسط امضا
بالا بالا پايين چهره

مقايسة سيستمهاي زيست سنجی معمول

 

3-    اجزاي سيستمهاي زيست سنجی

عمليات سيستمهاي زيست سنجی در بر دارندة دو مرحلة مجزا مي‌باشد: ثبت كاربرو بازشناسي كاربر. در مرحلة اول اطلاعات مربوط به كاربر به سيستم وارد مي‌شوند و در مرحلة دوم اطلاعات ورودي حاضر با اطلاعات ذخيره شده مقايسه مي‌گردند.

 
 مراحل لازم عملياتي در يك سيستم امنيتي مبتني بر زيست سنجی

 

مرحلة تأييد هويت عبارت است از تطبيق ويژگيهاي مورد ادعاي يك شخص بر ويژگيهاي موجود او در پايگاه داده‌ها كه يك فرايند يك به يك است.

سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی بنا به انتخاب به وجود آورنده، به جاي مرحلة تأييد هويت مي‌توانند مرحلة ديگري را كه بازشناسي ناميده مي‌شود جايگزين كنند. در اين روش نياز نيست كه درخواست كننده ادعاي هويت شخص خاصي را بنمايد بلكه سيستم ويژگيهاي او را با تمامي ركوردهاي موجود مقايسه مي‌كند و در صورت تطابق با يكي از آنها او را به عنوان شخص داراي ويژگيهاي موجود در ركورد يافت شده بازشناسي مي‌كند كه اين فرايند يك پردازش يك به چند را شكل مي‌دهد.

سيستمهاي تشخيص هويت زيستي معمول غالباً شامل اجزاي زير مي‌باشند:

الف)گيرندة اطلاعاتزيرسيستمي است كه گرفتن نمونه‌هاي زيست‌سنجی (صوتي، تصويري و…) را بر عهده دارد. ويژگيهاي خاص استخراج شده از نمونه‌ها قالبهايي را براي مقايسة بعدي تشكيل مي‌دهند. اين فرايند بايد سريع و ساده بوده در عين حال قالبهايي با كيفيت خوب را توليد كند.

ب) ذخيره كنندهقالبهاي به دست آمده بايد براي مقايسة بعدي ذخيره شوند. اين زير سيستم مي‌تواند جزئي از وسيلة گيرندة اطلاعات سيستم باشد و يا در يك سرور مركزي قابل دستيابي توسط يك شبكه جاي گيرد. جايگزين ديگر، يك شناسة قابل حمل نظير يك كارت هوشمند است. هر كدام از انتخابهاي فوق مزايا و مشكلات خاص خود را دارد.

ج) مقايسه گراگر سيستم زيست سنجی در مقام بازشناسي افراد به كار گرفته شود بايد هويت شخص با قالب ذخيره شدة مورد ادعاي او مقايسه شود. در بعضي سيستمها ممكن است امكان بروزآوري خودكار قالب مورد مراجعه پس از هر تطبيق درست وجود داشته باشد. اين امر به سيستم توانايي سازگاري با تغييرات تدريجي كوچك در ويژگيهاي كاربر را مي‌دهد.

د) اتصالاتغالباً براي ايجاد ارتباط بين گيرندة اطلاعات، ذخيره كننده و مقايسه‌گر نياز به اتصالات لازم وجود دارد. غالباً سيستمهاي زيست سنجی نيازمند شبكه و رابطهاي برنامه‌نويسي مورد نياز براي ايجاد اتصال بين اجزاء مي‌باشند. امنيت و كارايي، عناصر كليدي براي اين جزء مي‌باشند.

4-ارزيابي كارايي سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی

موضوع مهمي كه در پذيرش سيستمهاي زيست سنجی از اهميت شايان توجهي برخوردار است تعيين كارايي هر يك از اجزاء و كل سيستم زيست سنجی به روشي قابل اعتماد و هدفمند است.

براي تعيين كارايي سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی معيارهاي ويژه‌اي به كار گرفته مي‌شوند. در اين كاربردها تعدادي كاربر (سرويس‌گيرنده) به سيستم وارد مي‌شوند و متقلب به عنوان شخصي تعريف مي‌شود كه مدعي هويت شخص ديگري است. متقلب ممكن است به عنوان كاربر در سيستم وجود داشته باشد و عمل وي ممكن است عمدي يا غيرعمدي باشد. عمل تأييد هويت بايد كاربران را بپذيرد و متقلبان را رد كند.

نرخ پذيرش نادرست (اف. اي. آر) به عنوان نسبت تعداد متقلباني كه به اشتباه توسط سيستم پذيرفته شده‌اند به تعداد كل متقلبان آزمايش شده تعريف گرديده، به صورت درصد بيان مي‌شود. اين نرخ، احتمال پذيرش متقلبان را توسط سيستم بيان مي‌كند و بايد در سيستمهاي نيازمند امنيت بالا كمينه شود.

نرخ عدم پذيرش نادرست (اف. آر. آر) به عنوان نسبت تعداد كاربران سيستم كه به اشتباه توسط سيستم پذيرفته نشده‌اند به تعداد كل كاربران مورد آزمايش قرار گرفته تعريف  گرديده، به صورت درصد بيان مي‌شود. اين نرخ، احتمال عدم پذيرش كاربران مجاز را توسط سيستم بيان مي‌كند و بايد به صورت ايده‌آل مخصوصاً در سيستمهايي كه در آنها كاربر در صورت عدم پذيرش از دسترسي به سيستم محروم مي‌شود كمينه گردد.

روند تشخيص هويت مبتني بر زيست سنجی دربردارندة محاسبة فاصلة قالب ذخيره شده و نمونة حاضر است. تصميم براي پذيرش يا رد نمونة حاضر بر اساس يكآستانة از پيش تعريف شده اتخاذ مي‌گردد. بنابراين واضح است كه كارايي سيستم به شدت وابسته به انتخاب اين آستانه است و اين امر موجب ايجاد يك بده‌بستان بين نرخ پذيرش نادرست و نرخ عدم پذيرش نادرست مي‌گردد. نرخ خطاي برابر(اي.اي.آر) به صورت آستانة برابري اين دو نرخ تعريف مي‌شود و غالباً به عنوان يك ويژگي نشان دهندة كارايي سيستم مطرح مي‌گردد. شكل زیر نشان دهندة رابطة سه پارامتر تعريف شده براي يك سيستم نمونه است.

 
 FAR، FRR و ERR براي يك سيستم نمونه

پارامتر مهم ديگر كارايي، زمان تشخيص هويت است كه به صورت زمان متوسط صرف شده براي فرايند تشخيص هويت تعريف مي‌شود. اين زمان شامل زمان لازم براي گرفتن نمونة حاضر نيز مي‌باشد.

در حالي كه بعضي از عرضه‌كنندگان سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی براي محصولاتشان پارامترهاي كارايي فوق را در شرايط آزمايشگاهي بيان مي‌كنند پارامترهاي كارايي قابل طرح در جهان واقعي براي سنجش كارايي واقعي اين گونه سيستمها به ندرت وجود دارند. علت اين امر اين واقعيت است كه به حساب آوردن همة پيچيدگيهاي ممكن جهان واقعي تأثير گذار بر سيستمهاي زيست سنجی تقريباً غير ممكن است. به عنوان نمونه زمان واقعي تشخيص هويت به شدت وابسته به ميزان آموزش كاربر، محيط عملياتي و شرايط رواني كاربر همچون ميزان فشار روحي اوست. مشخصات ارائه شده توسط عرضه‌كننده را بايد به ديد راهنماهاي نه چندان متناسب با دنياي واقعي نگريست.

 

منبع

تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 1
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 2
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 3
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 4
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 5

۱– Behavioral- خصوصیات رفتاری

چندین تکنیک رفتاری برای تایید هویت وجود دارد که به اختصار به آن ها اشاره می کنیم.

۱-۱ تایید امضاخصوصیات رفتاری

بررسی خودکار امضاء تعمیمی از یک پروسه آشناست. در حالیکه اپراتور انسانی شکل نهایی امضاء را بررسی میکند، بیشتر شکلهای خودکار تایید امضاء، تاکید بیشتری روی حرکتهای پروسه امضا کردن دارند. سرعت نسبی که خطها کشیده می شود و فشار وارده، سیستم را قادر میسازد که سنجشهای انجام شده را بین امضاها حتی جایی که محیط کاملا متفاوت است, مقایسه کند و بیشتر تلاشها برای جعل امضا را با شکست مواجه کندالگوی مرجع امضا معمولا ۱ کیلو بایت است که این حجم کم دیتا این تکنیک را برای استفاده آنلاین یا بهمراه کارت هوشمند مناسب میسازد. یک فایده جانبی بیشتر سیستمهای تایید امضا این است که با ثبت امضاء بعنوان اثبات تراکنش صورت گرفته، باعث کم شدن سیستمهای برپایه کاغذ می شود و احتیاج به مستندسازی کاغذی را مرتفع می کند.

۲-۱ الگو و دینامیک تایپ کلید

روشی که یک نفر با صفحه کلید تایپ می کند با امضا کردن تشابهاتی دارد. الگو های تایپیست های ماهر تقریبا خیلی زود از الگوهای تایپ کردنشان تشخیص داده می شود. پیاده سازی های فعلی به دلیل مشکلات یکسان نبودن صفحه کلیدها و تاخیرهای نرم افزار سیستم به آزمایشگاه محدود هستند. از طرف دیگر، هزینه اضافی پایین و عملیات شفاف, این روش را به یک تکنیک بسیار جذاب برای کاربردهایی مثل محافظت کردن از تعداد کمی از کاربرهای با الویت بالا در سیستم کامپیوتری، تبدیل می کند.

۱-۳ تشخیص صدا

سیستم های تشخیص صدا به راحتی توسط مشتریان پذیرفته می شود، اما متاسفانه هنوز به سطح کارایی که مورد نیاز بیشتر محیط های تجاری هستند، نرسیده اند. استفاده از تشخیص صدا اجازه بررسی بیش از یک مورد را می دهد: سیستم می تواند تست کند که چه چیز گفته می شود به علاوه این که چگونه گفته می شود. در بعضی از محیط ها پیاده سازی این سیستم هزینه خیلی کمی دارد. تشخیص صدا شاخه ای از فناوری پردازش صوت است که کاربردهای بسیار وسیع تری در زمینه های دیگر، به خصوص در سیستم های تلفنی دیجیتالی و کنفرانس تصویری دارد. نکته جالب توجه این است که مشخصاتی از صدا که توسط این سیستم ها سنجیده می شود با آن هایی که یک انسان شنونده توجه می کند، تفاوت دارند، در حالی که شخصی که با تقلید صدا می خواهد خود را جای شخص دیگر نشان بده، روی مشخصات انسانی تمرکز می کند.

۲– Physiometric – خصوصیات فیزیکی

سنجش اعضا بدن از قدیمی ترین روش های تشخیص هویت است که با پیشرفت فناوری به تنوع آن افزوده شده است.

۱-۲ اثر انگشت

این روش قدیمی ترین روش آزمایش تشخیص هویت از راه دور است. اگرچه قبلا اثر انگشت تنها در زمینه جرم قابل بحث بود، تحقیقات در بسیاری کشورها سطحی از پذیرش را نشان می دهد که به این روش اجازه استفاده در برنامه های عمومی می دهد. سیستم ها می توانند جزئیاتی از اثر انگشت (نقاطی مانند تقاطعها یا کناره های برجستگی ها) یا کل تصویر را بگیرند. الگوهای مرجع که برای حفظ این جزئیات به کار می رود در حدود۱۰۰ بایت هستند که در مقایسه با تصویر کاملی که از اثر انگشت با حجم ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ بایت میباشد, بسیار کوچک تر هستنددر برنامه های عمومی مشکلاتی در ثبات وجود دارد. بعضی کارگران و افراد سیگاری اغلب انگشتانی دارند که تحلیل اثر انگشت آنان مشکل است. با این وجود، طرح های بلند مدت و موفق زیادی در استفاده از اثر انگشت وجود داشته استدر حال حاضر اثر انگشت خوان های زیادی در بسیاری از کشور های دنیا وجود دارند که به همراه بعضی کارتخوان ها استفاده می شود. اگرچه در حال حاضر قیمت آن ها چندان پایین نیست اما میزان عرضه آنان در فروشگاه های کامپیوتر عادی باعث افت سریع قیمت آنان خواهد شد.

۲-۲ هندسه دست

هندسه دست امتیاز بالایی در راحتی استفاده بدلیل بزرگ بودن کسب میکند و میتواند با استفاده از سیستم راهنما در جای ثابتی قرار بگیرد. دست توسط مجموعه ای برجستگیهای مشخص به موقعیت صحیح برای اسکن شدن هدایت می شود و تصویر توسط یک دوربین CCD گرفته می شود.الگوی مرجع میتواند از نظر حجم خیلی کوچک باشد. (محصولی که بیشترین وسعت استفاده تجاری را در حال حاضر دارد تنها از ۹ بایت استفاده می کند). اگرچه تغییرات روزانه مانند کثیفی روی کارایی آن تاثیر ندارد اما سنجش می تواند بوسیله جراحت یا افزایش سن تاثیر بپذیرد و اگر الگو مرتبا نتواند بروز شود، عملیات ثبت مجدد در هر زمانی لازم است.

۳-۲ اسکن شبکیه

اسکنرهای شبکیه مشخصات الگوهای رگ های خونی روی شبکیه را با استفاده از لیزر مادون قرمز کم قدرت و دوربین می سنجند. در این روش، برای بدست آوردن یک تصویر متمرکز, چشم باید نزدیک دوربین قرار بگیرد. الگوهای مرجع بسیار کوچک هستند (۳۵ بایت در بیشتر سیستمهای تجاری معمول). تحقیقات پزشکی اخیر نشان داده است که مشخصات شبکیه برخلاف آنچه در گذشته تصور می شد، پایدار نیست و توسط بعضی بیماری ها که حتی ممکن است خود شخص مطلع نباشد تغییر می کنند. بسیاری از افراد نگران قرار دادن چشم خود درتماس نزدیک با منبع نور هستند. به همین دلیل، این روش جای خود را به اسکن عنبیه داده است.

۴-۲ اسکن عنبیه

اسکنرهای عنبیه رگه‌های موجود در عنبیه چشم را مورد سنجش قرار می دهند. این تکنیک به عنوان نتیجه ای از تعداد زیادی از ویژگی ها، سطح بالایی از تفاوت را به وجود می آورد و نسبت به گذشت زمان پایداری بالایی داردکاربر باید از فاصله ۳۰ سانتیمتری یا بیشتر برای چند ثانیه به دوربین نگاه کند. سیستم با عینک و لنزهای تماسی کاربران تطابق دارد، هرچند که سنسور باید طوری قرار بگیرد یا تغییر کند که برای کابران با قدهای متفاوت و آن هایی که روی صندلی چرخدار قرار دارند، مناسب باشداسکن عنبیه از تمام مواردی که شرح داده شد، جدیدتر است.  از نظر نظری، هر بخش از ساختمان بدن انسان می تواند در زیست سنجی قابل استفاده قرار گیرد. اما طرح های تجاری روی آن هایی تمرکز شده است که به راحتی سنجیده می شود و از طرف جامعه آسان تر پذیرفته می شود. گاهی لازم است بررسی شود که سنجش برروی یک شخص زنده انجام می شود تا یک کپی. یک روش که مستقیما از خصوصیات زنده استفاده می کند اسکن سیاهرگ است. موقعیت سیاهرگ از طریق جریان خون گرم سنجیده می شود. تشخیص های مربوط به صورت تکنیکی که بیشتر توسط انسان ها استفاده می شود. یک زیست سنجی قابل دوام است، مخصوصا جایی که دوربین ها از قبل استفاده می شود و جایی که بررسی کلی، همه آن چیزی است که مورد نیاز است. ویژگی های مشخص یا نقاط برجسته سنجیده برای ایجاد الگوی مرجع استفاده می شودآخرین زیست سنجی مربوط به تحلیل DNA است. به هر حال، با اطمینان می توان گفت که هنوز خیلی سال مانده است تا این روش در بررسی هویت در فروشگاه های عادی یا هنگام سوار شدن به اتوبوس مورد استفاده قرار گیرد.

زیست سنجی و کارت ها

بعضی تکنیک های شناسایی، به ویژه کلمات عبور، استثنائا برای پیاده سازی در سیستم توزیع شده مناسب سازی شده اند. آن ها کمترین حجم ذخیره سازی و پردازش را دارند، اما همچنان که دیدیم، به عنوان ابزار چندان امنی شناخته نمی شودبه هرحال احتیاجات فضای ذخیره سازی یک عامل محدودکننده است. بیشتر الگوهای مرجع به ۴۰ تا ۱۵۰۰ بایت برای ذخیره شدن احتیاج دارند. الگوهای مرجع کوچک تر می توانند روی کارت های مغناطیسی یا بارکدها ذخیره شوند. برای الگوهای بزرگ تر می توان از بارکدهای دو بعدی یا هلوگرام ها استفاده کرد، اما تقریبا هر جایی که ذخیره امن مورد نیاز است راضی کننده ترین پاسخ استفاده از کارت هوشمند استکارت ها ابزار مناسبی برای ترکیب زیست سنجی ها هستند. اگر دو یا سه عامل زیست سنجی روی کارت ذخیره شوند، اشتباهات در عدم تایید افراد ذینفع به حداقل می رسد یا همان کارت می تواند در محیط های متفاوت مورد استفاده قرار گیرد: تشخیص صدا برای سیستم تلفن، اثرانگشت برای کار با کامپیوتر و یک PIN برای خرید و فروش. استفاده از چنین زیست سنجی های لایه بندی شده ای امروزه در حال آغاز در تجارت هستند.

تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 1
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 2
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 3
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 4
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 5

منبع


ربات را می توان دستگاهی خود کنترل با قابلیت برنامه ریزی، متشکل از اجزای الکتریکی، الکترونیکی یا مکانیکی تعریف کرد. به عبارتی دیگر، ربات ماشینی است که به جای یک مأمور زنده عمل می کند.

ربات ها به ویژه برای انجام وظایف و مشاغل خاصی مطلوبند، زیرا بر خلاف انسان هیچ وقت خسته می شوند؛ می توانند شرایط فیزیکی ای را تحمل کنند که ناراحت کننده و حتی خطرناک است؛ می توانند در شرایط بدون هوا کار کنند؛ تکرار آنها را خسته نمی کند و از کاری که در دست دارند پریشان حواس و گیج نمی شوند.

مفهوم ربات بسیار قدیمی است اما واژه آن در قرن بیستم از کلمه چک-اسلواکی روباتا (robotaیا رباتنیک robotnik))، به معنی برده، بنده و کار اجباری اختراع شد.روبات ها مجبور نیستند دایم مراقب باشند و یا مانند انسان ها رفتار کنند، اما باید انعطاف پذیر باشند به طوری که بتوانند کارهای مختلفی را انجام دهند.

روبات های صنعتی اولیه، مواد رادیواکتیو را در آزمایشگاه های اتمی به کار می گرفتند. آنها با اتصالات مکانیکی و کابل های فولادی به هم متصل می شدند. امروزه بازوهای رباتی واقع در مسافت هایی دور را می توان با فشار دکمه، سوییچ و یا سکان هدایت و دسته فرمان حرکت داد.

در ربات های کنونی سیستم های حسی ای ایجاد شده که اطلاعات را پردازش می کنند و طوری کار می کنند که انگار مغزهای پیشرفتهای دارند.“مغز” آنها در واقع شکلی از هوش مصنوعی رایانه ای ((artificial intelligence (AIاست. AI به ربات اجازه می دهد تا موقعیت را درک کند و برای انجام دادن یا ندادن یک سری از کارها بر اساس آن شرایط تصمیم گیری کند.

ناسا چگونه از روبات ها استفاده می کند؟

 ناسا از روبات ها برای انجام کارهای مختلفی بهره می برد. بازوهای رباتیک می توانند اشیای بزرگی را در فضا حرکت دهند. فضاپیمای رباتیک می تواند از جهان های دیگر دیدار کند. هواپیماهای رباتیک هم می توانند بدون خلبان پرواز کنند.

یک ربات می تواند دارای هر یک از اجزای زیر باشد:

 ⇐اثر کننده ها (effectors)، “بازوها”، “دستان” و “پاها
 حس گرها (سنسورها) – قطعاتی که مانند حواس عمل می کنند و می توانند اشیا و یا چیزهایی مانند گرما و نور را شناسایی کنند و اطلاعات شیء را به نمادهایی تبدیل کنند که رایانه ها بفهمند.
 رایانه – مغزی که حاوی دستورالعمل هایی به نام الگوریتم است تا ربات را کنترل کند.
 تجهیزات – این شامل ابزار و وسایل مکانیکی است.

ویژگی هایی که روبات ها را از ماشین آلات معمولی متفاوت می کند این است که ربات ها معمولاً به خودی خود عمل می کنند، به محیط اطرافشان حساسند، خود را با تغییرات محیط و یا با اشتباهات در عملکرد قبلی انطباق می دهند، وظیفه گرا هستند و اغلب توانایی آن را دارند که سعی کنند روش های مختلف را برای به انجام رساندن وظیفه شان به کار بندند.

به طور کلی روبات های صنعتی عادی دستگاه های سخت و محکم و سنگینی هستند که کارشان محدود به تولید است. آنها در محیط هایی با ساختار دقیق عمل می کنند و تنها یک وظیفه بسیار تکراری را تحت کنترل و به صورت از پیش برنامه ریزی شده انجام می دهند.

اما ربات های کنترل از راه دور (Teleoperated) در محیط هایی با ساختارهایی نیم بند مانند دریا و تأسیسات هسته ای مورد استفاده قرار می گیرند. آنها وظایفی غیر تکراری انجام می دهند و اعمال کنترل بر زمان کار آنها محدودتر شده است.

رباتیک مطالعه روبات ها است. چنان که گفته شد روبات ها ماشین هایی هستند که برای انجام کارهایی مورد استفاده قرار گیرند. برخی از ربات ها می توانند خودبه خود کارشان را انجام دهند. در مورد بقیه روبات ها همیشه باید فردی وجود داشته باشد که به آنها بگوید چه کار کنند.


منابع

  1. fa.wikipedia.org
  2. http://www.asemooni.com
  3. http://www.knowclub.com
  4. http://rasekhoon.net
  5. http://mediasoft.ir
  6. http://www.020.ir

تاریخچه تحولات حوزه رباتیک

1920: نمایش نامه نویس چک اسلواکی Karl capek، کلمه ربات را در نمایش«‌ربات‌های جهانی روسیه» استفاده کرد این جمله از کلمه چکی « Robota» به معنی« کوشش ملال آور‌» آمده است.
1938: نخستین الگوی قابل برنامه‌ریزی که یک دستگاه سم‌پاشی بود، توسط دو آمریکایی به نام‌های Willard pollard و Harold Roselund برای شرکت devilbiss طراحی شد.
1942: ایزاک آسیموفRunaround را منتشر کرد و در آن قوانین سه‌گانه رباتیک را تعریف کرد.

1946: ظهور کامپیوتر: George Devol، با استفاده از ضبط مغناطیسی، یک دستگاه playback همه منظوره، برای کنترل ماشین به ثبت رساند. John Mauchly اولین کامپیوتر الکترونیکی (ENIAC) را در دانشگاه پنسیلوانیا ساخت. در MIT، اولین کامپیوتر دیجیتالی همه منظوره (Whirl wind) اولین مسئله خود را حل کرد.
1951: در فرانسه Reymond Goertz اولین بازوی مفصلی کنترل از راه دور را برای انجام مأموریت هسته‌ای طراحی کرد. طراحی آن مبتنی بر کلیه روابط متقابل مکانیکی بین بازوی اصلی و فرعی با استفاده از روش متداول تسمه و قرقره بود که نمونه‌هایی برگرفته از این طرح هنوز هم در مواردی که نیاز به لمس نمونه‌های کوچک هسته‌ای است، دیده می‌شود.
1954: George Devol اولین ربات قابل برنامه‌ریزی را طراحی و عبارت جهانی اتوماسیون را ابداع کرد. این امر زمینه‌ای برای نام‌گذاری این شرکت به Unimation در آینده شد.
1959: Marvin Minsky و John McCarthy آزمایشگاه هوش مصنوعی را در MIT بنا نهادند.

1960: Unimation توسط شرکت Coudoc خریداری شد و توسعه سیستم ربات‌های آن آغاز گردید. کارخانجات ساخت تراشه مانند AMF پس از آن شناخته شدند و اولین ربات استوانه ای شکل به نام Versatran که توسط Harry Johnson&Veljkomilen kovic طراحی شده بود، فروش رفت.
1962: جنرال موتورز اولین ربات صنعتی را از Unimation خریداری کرد و آن را در خط تولید خود قرار داد.
1963: John Mccarthy آزمایشگاه هوش مصنوعی دیگری از دانشگاه استنفورد بنا کرد.
1964: آزمایشگاه‌های تحقیقاتی هوش مصنوعی در M.I.T ،مؤسسات تحقیقاتی استنفورد (SRI)، دانشگاه‌ استنفورد و دانشگاه ادین برگ گشایش یافت.
1964: رباتیک C&D پایه گذاری شد.
1965: دانشگاه Carnegie Mellon مؤسسه رباتیک خود را تأسیس کرد.

1965: حرکت یکنواخت ( Homogeneous Trans formation) در شناخت نحوه حرکات ربات به کار رفت. این روش امروزه به عنوان نظریه اسامی رباتیک وجود دارد.
1965: ژاپن ربات Verstran ( نخستین رباتی که به ژاپن وارد شد) را از AMF خریداری کرد.
1968: کاوازاکی مجوز طراحی ربات‌های هیدرولیک را از Unimation گرفت و تولید آن را در ژاپن آغاز کرد.
1968: SRI،Shakey (یک ربات سیار با قابلیت بینایی و کنترل با یک کامپیوتر به اندازه یک اتاق) را ساخت.
1970: پروفسور victor sheinman از دانشگاه استنفورد بازوی استاندارد را طراحی کرد. ساختار ترکیب حرکتی او هنوز هم به بازوی استاندارد معروف است.
1973: Cincinnate Milacron اولین مینی کامپیوتر قابل استفاده تجاری که با رباتهای صنعتی کنترل می شد(T3) را عرضه کرد. ( طراحی توسطRichard Hohn )
1974: پروفسور Victor Scheinman، سازنده بازوی استاندارد، Inc Vicarm را جهت فروش یک نسخه برای کاربردهای صنعتی ساخت. بازوی جدید با یک مینی کامپیوتر کنترل می‌شد.
1976: Vicarm Inc در کاوشگر فضایی وایکینگ 1و2 استفاده شد. یک میکرو کامپیوتر هم در طراحی vicarm به کار رفت.

1977: یک شرکت ربات اروپایی (ASEA)، دو اندازه از ربات‌های قدرتمند الکتریکی صنعتی را عرضه کرد که هر دو ربات از یک کنترلر میکرو کامپیوتر برای برنامه ریزی عملکرد خود استفاده می‌کردند.
1977: Inc, Unimation vicarm را فروخت.
1978: unimation با استفاده از تکنولوژی Vicarm ‌ ( puma) ماشین قابل برنامه‌ریزی برای مونتاژ( puma) را توسعه داد . امروزه همچنان می‌توان puma را در بسیاری از آزمایشگاه‌های تحقیقاتی یافت.
1978: ماشین خودکار Brooks تولید شد.
1978: IBM و SANKYO ربات با بازوی انتخاب کننده، جمع کننده و مفصلی (SCARA) که در دانشگاه Yamanashi ژاپن برنامه‌ریزی و تولید شده بود، را فروختند.
1980: Cognex تولید شد.

1981: گروه ربات‌های CRS عرضه شد.
1982: Fanuc از ژاپن و جنرال موتورز درGM Fanuc برای فروش ربات در شمال آمریکا قرار داد بستند.
1983: تکنولوژی Adept عرضه شد.
1984: Joseph Engelberger ایجاد تغییرات در رباتیک را آغاز کرد و پس از آن نام ربات‌های کمکی (Helpmate) به ربات‌های خدماتی توسعه یافته (developed service Robots) تغییر یافت.
1986: با خاتمه یافتن مجوز ساخت Unimation، کاوازاکی خط تولید ربات‌های الکتریکی خود را توسعه داد.
1988: گروه Staubli، Unimation را از Westing house خرید.
1989: تکنولوژی Sensable عرضه شد.

1994: یک ربات متحرک شش پا از مؤسسه رباتیک CMUیک آتشفشان در آلاسکا را برای نمونه‌برداری از گازهای آتشفشانی کاوش کرد.
1997: ربات راه‌یاب مریخ ناسا از زمانی‌که ربات وارد مریخ شد تصاویری از جهان را ضبط و ربات سیار Sojourner تصاویری از سفرهایش به سیاره‌های دور را ارسال کرد.
1998: Honda نمونه ای از p3 (هشتمین نمونه در پروژه طراحی شبیه انسان ) که در 1986 آغاز شده بود را عرضه کرد.
2000: Honda نمونه آسیمو نسل بعدی از سری ربات‌های شبیه انسان را عرضه کرد.

2000: Sony از ربات شبیه انسان خود که لقب SDR ( Sony Dream Robots) را گرفت، پرده برداری کرد.
2001: Sony دومین نسل از ربات‌های سگ Aibo را عرضه کرد.
2001: سیستم کنترل از راه دور ایستگاه فضایی(SSRMS ) توسط مؤسسه رباتیک MD در کانادا ساخته و با موفقیت به مدار پرتاب شد و عملیات تکمیل ایستگاه فضایی بین‌المللی را آغاز کرد.

منبع


تاریخچه ربات

كلمه‌ ربات‌ بعد از به‌ صحنه‌ درآمدن‌ یك‌ نمایش‌ در سال‌1920 میلادی‌ در فرانسه‌ متداول‌ و مشهور گردید. در این‌ نمایش‌ كه‌ اثر«كارل‌ كپك‌» بود، موجودات‌ مصنوعی‌ شبیه‌ انسان‌، وابستگی‌ شدیدی‌نسبت‌ به‌ اربابان‌ خویش‌ از خود نشان‌ می‌دادند. این‌ موجودات‌ مصنوعی‌شبیه‌ انسان‌ در آن‌ نمایش‌، ربات‌ نام‌ داشتند.
در حال‌ حاضر ربات‌هایی‌ را كه‌ در شاخه‌های‌ مختلف‌ صنایع‌ مورداستفاده‌ می‌باشند، می‌توان‌ به‌ عنوان‌ «ماشین‌های‌ مدرن‌، خودكار، قابل‌هدایت‌ و برنامه‌ریزی‌»تعریف‌ كرد. این‌ ربات‌ها قادرند در محل‌های‌متفاوت‌ خطوط تولید، به‌ طور خودكار، وظایف‌ گوناگون‌ تولیدی‌ را تحت‌یك‌ برنامه‌ از پیش‌ نوشته‌ شده‌ انجام‌ دهند.

گاهی‌ ممكن‌ است‌ یك‌ربات‌، جای‌ اپراتور در خط تولید بگیرد و زمانی‌ این‌ امكان‌ هم‌ وجوددار كه‌ یك‌ كار مشكل‌ و یا خطرناك‌ به‌ عهده‌ ربات‌ واگذار شود.همانطور كه‌ یك‌ ربات‌ می‌تواند به‌ صورت‌ منفرد یا مستقل‌ به‌ كاربپردازد، این‌ احتمال‌ نیز وجود دارد كه‌ چند ربات‌ به‌ صورت‌ جمعی‌ و به‌شكل‌ رایانه‌ای‌ در خط تولید به‌ كار گرفته‌ شوند.
ربات‌ها عموماً دارای‌ ابزار و آلاتی‌ هستند كه‌ به‌ وسیله‌ آنهامی‌توانند شرایط محیط را دریابند.این‌ آلات‌ و ابزار «حس‌ كننده‌» نام‌ دارند، ربات‌ها می‌توانند در چارچوب‌ برنامه‌ اصلی‌ خود، برنامه‌های‌جدید عملیاتی‌ تولید نمایند. این‌ ربات‌ها دارای‌ سیستم‌های‌ كنترل‌ وهدایت‌ خودكار هستند.

ربات‌های‌ صنایع‌ علاوه‌ بر این‌ كه‌ دارای‌ راندمان‌، سرعت‌، دقت‌ وكیفیت‌ بالای‌ عملیاتی‌ می‌باشند، از ویژگی‌های‌ زیر نیز برخوردارند:
– بسیاری‌ از عملیات‌ طاقت‌ فرسا و غیرقابل‌ انجام‌ توسط متصدیان‌ رامی‌توانند انجام‌ دهند.
– آنها، برخلاف‌ عامل‌ انسانی‌ یعنی‌ متصدی‌ خط تولید، قادر هستند سه‌شیفت‌ به‌ كار بپردازند و در این‌ خصوص‌ نه‌ منع‌ قانونی‌ وجود دارد و نه‌محدودیت‌های‌ فیزیولوژیكی‌ نیروی‌ كار.
– هزینه‌های‌ مربوط به‌ جلوگیری‌ از آلودگی‌ صوتی‌، تعدیل‌ هوا و فراهم‌آوردن‌ روشنایی‌ لازم‌ برای‌ خط تولید، دیگر بر واحد تولید تحمیل‌نخواهد شد.

– برای‌ اضافه‌ كاری‌ این‌ ربات‌ها، هزینه‌ اضافی‌ پرداخت‌ نمی‌شود.حق‌ بیمه‌، حق‌ مسكن‌ و هزینه‌ ایاب‌ و ذهاب‌ پرداخت‌ نمی‌شود. احتیاج‌ به‌افزایش‌ حقوق‌ ندارند و هزینه‌این‌ نیز از بابت‌ بهداشت‌ و درمان‌ بر واحدتولیدی‌ تحمیل‌ نمی‌كنند.
ویژگی‌های‌ ذكر شده‌ سبب‌ می‌شوند كه‌ سهم‌ هزینه‌ كار مستقیم‌ نیروی‌انسانی‌ در هزینه‌ محصولات‌ تولیدی‌، واحدهای‌ تولیدی‌ كاهش‌ پیداكند.

ربات چیست؟

همیشه بین صاحب نظران رباتیک و فعالان رباتیک در دانشگاه ها بحث در مورد تعریف ربات وجود داشته است، گاهی اوقات بر اساس تولید ربات، در شرکتی، تعریفی صنعتی و بر اساس تولید آن شرکت از ربات ارایه می شود و در مواردی نسبت به تکنولوژی ربات توصیف شده است
با این همه در زمان کنونی فناوری ساخت ربات در حدی است که با تکیه بر تکنولوژی جدید و پیشرفته کنونی و با کمی آینده نگری می توان تعریف عینی و دست یافتنی از ربات کرد.در این جا چند تعریف معتبر ذکر شده است:
بیشتر مردم تصورشان از ربات ،ماشینی است که اعمالی هوشمند شبیه به انسان انجام می دهد.فرهنگ و بستر یک ربات را به این گونه تعریف می کنند: “یک دستگاه یا وسیله خود کاری که قادر به انجام اعمالی است که معمولا به انسانها نسبت داده می شود و یا مجهز به قابلیتی است که شبیه هوش بشری است.”
در حال حاضر و با شروع هزاره جدید ، هدف نهایی ،خلق رباتی است که همانند انسان خصوصیات برجسته ای در رفتار ، حرکت ،هوش و ارتباط از خود به نمایش بگذارد.یک ربات هوشمند را میتوان این گونه تعریف کرد:

“یک ربات هوشمند ،ماشین خودکار چند منظوره ای است که طیف وسیعی از وظایف متفاوت را، تحت شرایطی که حتی ممکن است به آن شناخت کافی نداشته باشد ،همانند انسان آن را انجام دهد”
موسسه صنعتی آمریکا RAI یا Robotic Industrial Association که شرکتی با سابقه در صنعت رباتیک می باشد و در تولید بازوهای ربات های صنعتی یا (Manipulators) است، این گونه ربات را تعریف می کند:
“یک ربات، یک جابجا کننده چند وظیفه ای برنامه پذیر است که برای حرکت دادن مواد ، قطعات ،ابزار ها یا وسایل خاص ،با استفاده از حرکات برنامه ریزی شده قابل تغییر برای تحقق فرامین مختلف ،طراحی شده است.
ربات در معنای عام تر و کلی تر یک ماشین الکترومکانیکی هوشمند است، با خصوصیات زیر:
1- می توان آن را مکرراً برنامه ریزی کرد.
2- چند کاره است.
3- Multi Tasking
4- کارآمد و مناسب برای محیط است و توانایی هماهنگ کردن خود با محیط را دارد.
و خلاصه ربات ماشینی است که کاری مستمر و تکراری را بدون خستگی و با سرعت بالا و بدون اشتباه (منظور با خطای کم) انجام دهد

کلمه روباتیک (robatics) اولین بار توسط ایزاک آسیموف در یک داستان کوتاه ارائه شد. ایزاک آسیموف (1920-1992) نویسنده کتابهای توصیفی درباره علوم و داستانهای علمی تخیلی است. ایزاک آسیموفRunaround را منتشر کرد و در آن قوانین سه‌گانه رباتیک را تعریف کرد.
هدف رباتیک اتصال هوش از ادراک به رفتار می باشد. رباتیک در اکثر مواقع در حوزه مهندسی برق، مهندسی مکانیک و مهندسی رایانه کاربرد دارد.
کنترل کننده ها اولین هدایت کننده های رباتیک بوده اند. استفاده از تئوری کنترل در هدایت سامانه های پیچیده ، موضوع علم سیبرنیتیک است. چرخه حس، طرح و عمل در هوش مصنوعی توسعه ای از علم سیبرنیتیک برای هدایت هوشمند سیستم ها می باشد، در این چرخه تعریف عمومی تری از خطا بکار رفته است و هدف آن حداقل سازی این خطاست.
در این چرخه حس وظیفه گرفتن اطلاعات از حسگر های ربات تبدیل آن به دانشی درباره جهان ، وظیفه اخذ دانش و حصول آگاهی، استدلال ، تصمیم گیری و تولید اوامری برای اجرا و عمل وظیفه انجام اوامر را بر عهده دارد.

ربات یک ماشین هوشمند است که قادر است در شرایط خاصی که در آن قرار می گیرد، کار تعریف شده ای را انجام دهد و همچنین قابلیت تصمیم گیری در شرایط مختلف را نیز ممکن است داشته باشد. با این تعریف می توان گفت ربات ها برای کارهای مختلفی می توانند تعریف و ساخته شوند.مانند کارهایی که انجام آن برای انسان غیرممکن یا دشوار باشد.
برای مثال در قسمت مونتاژ یک کارخانه اتومبیل سازی، قسمتی هست که چرخ زاپاس ماشین را در صندوق عقب قرار می دهند، اگر یک انسان این کار را انجام دهد خیلی زود دچار ناراحتی هایی مثل کمر درد و …می شود، اما می توان از یک ربات الکترومکانیکی برای این کار استفاده کرد و یا برای جوشکاری و سایر کارهای دشوار کارخانجات هم همینطور.
و یا ربات هایی که برای اکتشاف در سایر سیارات به کار میروند هم از انواع ربات هایی هستند که در جاهایی که حضور انسان غیرممکن است استفاده می شوند.
علم رباتیک از سه شاخه اصلی تشکیل شده است:

1 الکترونیک ( شامل مغز ربات)
2 مکانیک (شامل بدنه فیزیکی ربات)
3 نرم افزار (شامل قوه تفکر و تصمیم گیری ربات)
اگریک ربات را به یک انسان تشبیه کنیم، بخشهایی مربوط به ظاهر فیزیکی انسان را متخصصان مکانیک می سازند
مغز ربات را متخصصان الکترونیک توسط مدارای پیچیده الکترونیک طراحی و می سازند
و کارشناسان نرم افزار قوه تفکر را به وسیله برنامه های کامپیوتری برای ربات شبیه سازی می کنند تا در موقعیتهای خاص ، فعالیت مناسب را انجام دهد.
روباتیک، علم مطالعه فن آوری مرتبط با طراحی، ساخت و اصول کلی و کاربرد روباتهاست. روباتیک علم و فن آوری ماشینهای قابل برنامه ریزی، با کاربردهای عمومی می باشد.
برخلاف تصور افسانه ای عمومی از رباتها به عنوان ماشینهای سیار انسان نما که تقریباً قابلیت انجام هر کاری را دارند، بیشتر دستگاههای روباتیک در مکانهای ثابتی در کارخانه ها بسته شده اند و در فرایند ساخت با کمک کامپیوتر، اعمال قابلیت انعطاف، ولی محدودی را انجام می دهند چنین دستگاهی حداقل شامل یک کامپیوتر برای نظارت بر اعمال و عملکردهای و اسباب انجام دهنده عمل مورد نظر، می باشد. علاوه براین، ممکن است حسگرها و تجهیزات جانبی یا ابزاری را که فرمان داشته باشد بعضی از رباتها، ماشینهای مکانیکی نسبتاً ساده ای هستند که کارهای اختصاصی مانند جوشکاری و یا رنگ افشانی را انجام می دهند. که سایر سیستم های پیچیده تر که بطور همزمان چند کار انجام می دهند، از دستگاههای حسی، برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای کنترل کارشان نیاز دارند. حسگرهای یک ربات ممکن است بازخورد حسی ارائه دهند، طوریکه بتوانند اجسام را برداشته و بدون آسیب زدن، در جای مناسب قرار دهند. ربات دیگری ممکن است دارای نوعی دید باشد.، که عیوب کالاهای ساخته شده را تشخیص دهد. بعضی از رباتهای مورد استفاده در ساخت مدارهای الکترونیکی، پس از مکان یابی دیداری علامتهای تثبیت مکان بر روی برد، می توانند اجزا بسیار کوچک را در جای مناسب قرار دهند. ساده ترین شکل رباهای سیار، برای رساندن نامه در ساختمانهای اداری یا جمع آوری و رساندن قطعات در ساخت، دنبال کردن مسیر یک کابل قرار گرفته در زیر خاک یا یک مسیر رنگ شده که هرگاه حسگرهایشان در مسیر، یا فردی را پیدا کنند متوقف می شوند. رباتهای بسیار پیچیده تر رد محیط های نامعین تر مانند معادن استفاده می شود.
روباتها همانند کامپیوترها قابلیت برنامه ریزی دارند.بسته به نوع برنامه ای که شما به آنها می دهید.کارها وحرکات مختلفی را انجام می دهند.رشته دانشگاهی نیز تحت عنوان روباتیک وجود دارد.که به مسایلی از قبیل سنسورها، مدارات ، فیدبکها،پردازش اطلاعات وبست وتوسعه روباتها می پردازد.روباتها انواع مختلفی دارند از قبیل روباتهای شمشیر باز، دنبال کننده خط،کشتی گیر،
فوتبالیست،و روباتهای خیلی ریز تحت عنوان میکرو روباتها،روباتهای پرنده وغیره نیز وجود دارند.
روباتها برای انجام کارهای سخت ودشواری که بعضی مواقع انسانها از انجام آنها عاجز یا انجام آنها برای انسان خطرناک هستند.مثل روباتهایی که در نیروگاهای هسته ای وجود دارند.،استفاده می شوند.
کاری که روباتها انجام میدهند.، توسط میکرو پروسسرها(microprocessors) و میکروکنترلرها(microcontroller) کنترل می شود.با تسلط در برنامه نویسی این دو می توانید دقیقا همان کاری را که انتظار دارید روبات انجام دهد.
روباتهایی شبیه انسان (human robotic)نیز ساخته شده اند.،آنها قادرند اعمالی شبیه انسان را انجام دهند.حتی بعضی از آنها همانند انسان دارای احساسات نیز هستند.بعضی از آنها شکلهای خیلی ساده ای دارند.آنها دارای چرخ یا بازویی هستند که توسط میکرو کنترلرها یا میکرو پرسسرها کنترل می شوند.در واقع میکروکنترلر یا میکرو پروسسر به مانند مغز انسان در روبات کار می کند.برخی از روباتها مانند انسانها وجانوران خون گرم در برخورد و رویارویی با حوادث ومثایل مختلف به صورت هوشمند از خود واکنش نشان می دهند.یک نمونه از این روباتها روبات مامور است.
برخی روباتها نیز یکسری کارها را به صورت تکراری با سرعت ودقت بالا انجام می دهند مثل روبات هایی که در کارخانه های خودرو سازی استفاده می شوند.این گونه روبات کارهایی از قبیل جوش دادن بدنه ماشین ، رنگ کردن ماشین را با دقتی بالاتر از انسان بدون خستگی و وقفه انجام می دهند.

ربات چیست؟ قسمت 1
ربات چیست؟ قسمت 2
ربات چیست؟ قسمت 3
ربات چیست؟ قسمت 4
ربات چیست؟ قسمت 5
ربات چیست؟ قسمت 6
ربات چیست؟ قسمت 7
ربات چیست؟ قسمت 8