بایگانی برچسب برای: kdhv

واتسون، کابوس آزمون تورینگ!

واتسون را که به‌طور حتم به خاطر می‌آورید؟ ماشین ساخت آی‌بی‌ام که در سال 2011 با شکست دادن رقبای انسانی خبره در بازی Jeopardy سر‌و‌صدای زیادی به پا کرد. این ماشین به عنوان یکی از مدرن‌ترین نمونه‌های ماشین‌های هوشمند امروزی می‌تواند مورد بسیار خوبی برای بررسی وضعیت آزمون تورینگ در جهان امروز به شمار می‌رود.

خبر بد این است که واتسون آزمون تورینگ را با موفقیت پشت سر نگذاشته است و با تعاریف کلاسیک، به هیچ عنوان ماشین هوشمندی به شمار نمی‌آید. اما این باعث نمی‌شود تا این ماشین، انقلابی در حوزه هوش مصنوعی محسوب نشود. ماهنامه ساینتیفیک امریکن در شماره ماه مارس 2011 و کمی پس از موفقیت واتسون در Jeopardy مصاحبه‌ای را با استفن بیکر، روزنامه‌نگاری که در فرآیند ساخت واتسون با تیم آی‌بی‌ام همراه بود انجام داد که در آن بیکر به نکات جالبی در رابطه با وضعیت کنونی هوش مصنوعی اشاره می‌کند. بیکر ابتدا در پاسخ به این پرسش که چگونه واتسون دنیای هوش مصنوعی را تغییر داده، می‌گوید: «رؤیای اولیه در مورد هوش مصنوعی هیچ‌گاه به ثمر نرسید. در واقع دانشمندان پس از چندین دهه تحقیق، به این نتیجه رسیدند که ساخت سیستمی شبیه به مغز انسان، خیلی سخت‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شد.

حتی واتسون نیز که انسان را در Jeopardy شکست داد، به این رؤیا چندان نزدیک نشده است. با این حال، در عرض 15 سال گذشته پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای در جنبه‌های کاربردی هوش مصنوعی صورت گرفته است. راهبردهای آماری برای شبیه‌سازی بعضی جنبه‌های آنالیز انسانی توانسته سیستم‌هايی کاربردی را در اختیار مردم قرار دهد که در هر زمینه‌ای، از دیپ بلو گرفته تا نت فلیکس، آمازون و گوگل زندگی ما را قبضه کرده‌اند.» بیکر سپس در مورد واتسون می‌گوید: «موضوع جدید درباره واتسون، راهبرد تماماً عمل‌گرای آن است. این ماشین روش‌های مختلفی را برای پاسخ به یک پرسش امتحان می‌کند. در اینجا راهبرد درست یا نادرست وجود ندارد بلکه واتسون در طول زمان یاد می‌گیرد تا چه زمانی به کدام روش تکیه کند. به نوعی می‌توان گفت در جنگ بین راهبردهای مختلف در هوش مصنوعی واتسون به مانند یک ندانم‌گرا (آگنوستیسیست) عمل می‌کند. جنبه جدید دیگر، توانایی بالای این ماشین در فهم زبان انگلیسی است. توانایی‌ای که به عقیده من از تمرین داده شدن این سیستم با دیتاست‌های عظیم ناشی شده است و با وجود خیره‌کننده بودن، یک روش جدید و بکر به شمار نمی‌‌‌آید.» بیکر سپس به توضیح مقایسه واتسون با مغز انسان پرداخته و می‌گوید: «تیم آی‌بی‌ام در هنگام برنامه‌ریزی واتسون توجه چنداني به ساختار مغز انسان نداشته است.

به عقیده من واتسون محصول واقعی مهندسی است‌: استفاده از فناوری‌های موجود برای ساخت ماشینی با ویژگی‌های مشخص در زمانی خاص.» بیکر سپس اضافه می‌کند: «با این حال من شباهت‌هایی را در شیوه تفکر واتسون و انسان‌ها مشاهده می‌کنم که البته به این دليل نیست که ما از یک طراحی یکسان سود می‌بریم، بلکه ما در واقع به دنبال حل مسائلی یکسان هستیم. به عنوان مثال، برخلاف بسیاری از کامپیوترها واتسون برای عدم قطعیت برنامه‌ریزی شده است. این سیستم هیچ‌گاه از جوابی که می‌دهد صد درصد مطمئن نیست بلکه در مورد آن شک و تردید دارد. این برای ماشینی که قرار است با زبان انسان‌ها ارتباط برقرار کند، راهبردی هوشمندانه به شمار می‌رود.»

بیکر در ادامه به نقاط قوت واتسون در درک زبان انگلیسی و جست‌وجوی سریع میان حجم عظیمی از داده‌ها اشاره کرده و اذعان می‌کند که چنین سیستمی می‌تواند به راحتی در زمینه‌های دیگری که حالت پرسش و پاسخ دارند، مانند حوزه بهداشت و درمان، به کار گرفته شود. نکته‌ای که بیکر بارها و بارها در این مصاحبه به آن اشاره می‌کند، این است که واتسون در واقع توانایی استدلال چندانی ندارد و این یکی از تفاوت‌های اصلی آن با بسیاری از سیستم‌های موجود هوش مصنوعی است. می‌توان این موضوع را به این صورت خلاصه کرد که طبق تعاریف سنتی هوشمندی، واتسون به هیچ عنوان هوشمند به شمار نمی‌آید چراکه ماشینی است با توانایی‌های بسیار محدود که به هیچ عنوان نمی‌تواند استدلال‌های پیچیده را مدیریت کند. با این حال، تلفیق قدرت جست‌وجوی بهینه اطلاعات و توانایی بالا در درک زبان انسانی، واتسون را به انقلابی در هوش مصنوعی تبدیل کرده که می‌تواند در زمانی کوتاه پاسخ‌هایی را تولید کند که ارائه آن‌‌ها از قدرت انسان خارج است.

بیکر در پایان مصاحبه می‌گوید: «می‌توان بحث را به این صورت خلاصه کرد که واتسون در واقع چیزی غیر از آمار تولید نمی‌کند.» وی ادامه می‌دهد: «با این حال، چنین پیشرفت‌هایی درس بزرگی به ما می‌دهد و آن این است که برای موفقیت در اقتصاد دانش، افراد باید از دانسته‌هایشان استفاده کرده و به ایده‌های نوین دست یابند. در غیر این صورت آن‌ها می‌توانند خیلی راحت با ماشین‌ها جایگزین شوند.» نکته‌ای که بیکر به آن اشاره می‌کند، بیشتر از آن که برای دانشمندان علوم کامپیوتر جذاب باشد، موضوع مطالعات مربوط به نیروی کار انسانی است. هوش مصنوعی کاربردی می‌تواند ماشین‌هایی مانند واتسون را طراحی کند که شاید در تعریف تورینگ هوشمند شمرده نشوند، اما توانایی کند و کاو حجم بسیار عظیمی از داده‌ها و ارائه اطلاعاتی مفید از آن‌ها در زبان انسان را در چنته دارند. بدون هیچ تعارفی حداقل در زمینه‌های خدماتی، بسیاری از شغل‌ها می‌توانند خیلی راحت با کامپیوترهایی ارزان قیمت جایگزین شوند.

این همان چیزی است که مدیران Diapers.com را به سمت اداره کل سیستم انبار به دست روبات‌ها سوق می‌دهد. یا فدکس را قانع می‌کند که می‌توان تعداد اپراتورهای شرکت را به حداقل رسانده و از ماشین‌هایی برای خدمات‌رساني به تماس‌های مشتریان استفاده کرد. چندین دهه قبل، انسان‌ها می‌ترسیدند روزی ماشین‌ها آن قدر هوشمند شوند که کنترل انسان‌ها را در دست گیرند. با این حال نزدیک به سی سال قبل و با شروع زمستان هوش مصنوعی، این ترس معنای سنتی خود را از دست داد و هم‌اکنون توانسته به شیوه‌ای جدید خود را وارد زندگی انسان‌ها کند. حقیقت تلخی در پس‌زمینه ماشین‌هایی مانند واتسون وجود دارد‌: بسیاری از کارهایی که تصور می‌کنیم هوشمندی انسان‌محورمان، ما را قادر به انجامشان می‌سازد در واقع آن‌قدر‌ها هم از نظر ماشین‌ها کار پیچیده‌ای به شمار نمی‌آید. اگر باور ندارید، می‌توانید از مبادله‌گران سنتی بورس در حوالی وال‌استریت سراغی بگیرید.

آينده

رابرت فرنچ، دانشمند علوم شناختی در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه در رابطه با آینده آزمون تورینگ می‌گوید: «دو پیشرفت مهم در حوزه فناوری اطلاعات می‌تواند آزمون تورینگ را از بازنشستگی خارج کند. اول دسترسی بسیار گسترده به داده‌های خام؛ از فیدهای ویدیویی گرفته تا محیط‌های کاملاً صوتی و از مکالمه‌های عادی تا اسناد فنی. چنین اطلاعاتی در هر زمینه‌ای که به مغز انسان خطور می‌کند به صورت گسترده در دسترس هستند. پیشرفت دوم ایجاد روش‌های پیشرفته جمع‌آوری، مدیریت و پردازش این مجموعه غنی از داده‌ها است.»

البته توسعه یک سیستم به وسیله بارور‌کردن آن با مجموعه‌ای وسیع از داده‌ها و روش‌های کسب اطلاعات مفید از چنین داده‌هایی، شاید خیلی شبیه به سیستم یادگیری انسان نباشد، اما ممکن است در نهایت به سیستمی منجر شود که در همه زمینه‌ها، رفتاری انسانی از خود بروز دهد.  همان‌طور که در بخش دوم مقاله مشاهده کردید، دنیای امروز هوش مصنوعی چندان به ساخت ماشینی که انسان را شبیه‌سازی کند، علاقه‌مند نیست بلکه انقلاب جدید هوش مصنوعی نگاه به راهبردهای کاربردی‌تری دارد. در این راهبردهای جدید لزومی دیده نمی‌شود تا ماشین، رفتاری انسانی از خود نشان بدهد. در مقابل ماشین با منطق‌کاری خود که در مواردی کاملاً با مدل انسانی آن متفاوت است، کار کرده و با استفاده از داده‌های فراوان، الگوریتم‌های احتمالاتی و قدرت پردازشی بالا، سعی در انجام کارهایی دارد که انسان‌ها از انجام آن ناتوانند.

با این حال، هنوز هم رؤیای ساخت ماشینی انسان نما برای انسان به صورت معمایی جذاب و البته بسیار سخت باقی مانده است. همه ما سال‌ها تصویر این رؤیا را در فیلم‌های هالیوودی تماشا کرده‌ایم و هر‌چند در واقعیت، رسیدن به آن نقطه خیلی سخت‌تر از آن چیزی بود که تورینگ و دیگر پیشگامان هوش مصنوعی تصور می‌کردند، اما پیشرفت‌هایی مانند ساخت واتسون، ماشینی که می‌تواند زبان انسانی را به خوبی تحليل کند، همچنان محققان را به آینده امیدوار می‌کند. پیشرفت چنین پروژه‌هایی به‌شدت وابسته به تعهد دولت‌ها و سرمایه‌ای است که آنان در اختیار مؤسسات تحقیقاتی قرار می‌دهند زیرا به دلیل فاصله چنین تحقیقاتی از حوزه کاربرد، از نظر اقتصادی نمی‌توان آن‌ها را یک سرمایه‌گذاری منطقی قلمداد کرد. آینده پر از شگفتی‌هایی است که ما انتظارش را نداریم اما مسیر تا به همین جا نیز به حد کافی لذت‌بخش بوده است که دغدغه آینده، ما را از ادامه راه دلسرد نکند.


نظریه و آزمون تورینگ (هوش مصنوعی)

 

نظریه و آزمون تورینگ

بیش از نیم قرن پیش، هنگامی که هنوز هیچ تراشه‌ سیلیکونی‌ای ساخته نشده بود، آلن تورینگ یکی از بحث ‌بر‌انگیزترین پرسش‌های فلسفی تاریخ را پرسید. او گفت آیا ماشین می‌تواند فکر کند و اندکی بعد کوشید به پیروی از این قاعده که هر ادعای علمی باید از بوته آزمایش سربلند بیرون بیاید، پرسش فلسفی خود را با یک آزمایش ساده و در عین حال پیچیده جایگزین کند. او پرسید آیا یک ماشین یک کامپیوتر می‌تواند بازی تقلید را با موفقیت پشت سر بگذارد.
آیا ماشین می‌تواند از انسان چنان تقلید کند که در یک آزمون محاوره‌ای نتوانیم تفاوت انسان و ماشین را تشخیص دهیم. او در سال ۱۹۵۰ براساس محاسباتی تخمین زد که ۵۰ سال بعد کامپیوتری با یک میلیارد بیت حافظه خواهد توانست به موفقیت‌هایی در این زمینه دست پیدا کند. اکنون که در نیمه سال ۲۰۰۸ میلادی هستیم، حتی هشت سال بیشتر از زمانی که او لازم دانسته بود، هنوز هیچ ماشینی نتوانسته است از بوته آزمون تورینگ با موفقیت خارج شود. در سال ۲۰۰۰ مفهوم هوش مصنوعی برای هیچ‌کس غیر قابل باور نبوددر این مقاله نگاهی داریم به سیر تحولاتی که پس از این پرسش تاریخی در دنیای علم و مهندسی به‌وقوع پیوستند. یکی از جالب‌ترین و هیجان‌انگیزترین پرسش‌هایی که تاکنون تاریخ فلسفه به خود دیده این پرسش است که آلن تورینگ فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی در سال ۱۹۵۰ طی مقاله‌ای به نام: Computing Machinery and Intelligence یا {ماشین محاسباتی و هوشمند} مطرح کرد او پرسید آیا ماشین می‌تواند فکر کند. خود تورینگ نتوانست پاسخ قطعی این پرسش را پیدا کند. اما برای یافتن پاسخ مناسب در آینده یک راهبرد خلاقانه پیشنهاد کرد.

او آزمونی طراحی کرد که خود، آن را بازی تقلید نامید. او آزمون بازی تقلید را چنین شرح داد: یک پرسشگر- یک انسان- همزمان در حال گفت‌وگو با دو نفر است. هر یک از این دو نفر در اتاق‌های جداگانه قرار گرفته‌اند و پرسشگر نمی‌تواند هیچیک از آنها را ببیند یکی از این دو نفر انسان است و دیگری یک ماشین یعنی یک کامپیوتر. پرسشگر باید با این دو نفر شروع به گفت‌وگو کند و بکوشد بفهمد کدا‌میک از این دو، انسان است و کدامیک ماشین. اگر کامپیوتر بتواند طوری جواب دهد که پرسشگر نتواند انسان را از ماشین تمیز دهد آنگاه می‌توان ادعا کرد که این ماشین هوشمند است. تورینگ برای آسان‌کردن شرایط این آزمون و پرهیز از پیچیدگی‌های اضافی آن را به محاوره‌ای متنی و روی کاغذ محدود کرد تا مجبور به درگیر شدن با مسائل انحرافی مانند تبدیل متن به گفتار شفاهی و تنظیم تن صدا و لهجه نباشیم.او همچنین بر اساس یک سری محاسبات پیش‌بینی کرد که ۵۰ سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۰ انسان قادر خواهد بود کامپیوترهایی بسازد که در یک گفت‌وگوی پنج‌ دقیقه‌ای، فقط ۷۰درصد پرسشگرها بتوانند کشف کنند که در حال گفت‌وگو با یک انسان هستند یا یک ماشین. او برخورداری از یک میلیارد بیت حافظه (۱۲۵ میلیون بایت- حدود ۱۲۰ مگابایت) را یکی از مشخصه‌های اصلی این کامپیوتر دانست.تورینگ همچنین در این مقاله یک سری استدلال‌های مخالف با نظریه و آزمون خود را مطرح کرد و کوشید به آنها پاسخ دهد، تصور اینکه ماشین‌های هوشمندی ساخته شوند که بتوانند فکر کنند وحشتناک است. تورینگ در پاسخ می‌گوید این نکته‌ای انحرافی است، زیرا بحث اصلی او بایدها و نبایدها نیست بلکه بحث درباره ممکن‌هاست.

دیگر اینکه، ادعا می‌شود محدودیت‌هایی درباره نوع پرسش‌هایی که می‌توان از کامپیوتر پرسید وجود دارد، زیرا کامپیوتر از منطق خاصی پیروی می‌کند. اما تورینگ در پاسخ می‌گوید:‌ خود انسان هنگام گفت‌وگو پرغلط ظاهر می‌شود و نمی‌توان گفتار هر انسانی را لزوما منطقی کرد. او پیش‌بینی کرد که منشأ اصلی هوشمندی ماشین فرضی او، حافظه بسیار زیاد و سریعی است که یک کامپیوتر می‌تواند داشته باشد. بنابراین از نگاه تورینگ، ماشین همچون کامپیوتر Deep Blue که کاسپاروف، قهرمان شطرنج را شکست داد، می‌تواند یک ماشین هوشمند تلقی شود. در عین حال تورینگ این نظر را که {آزمون مورد بحث معتبر نیست، زیرا انسان دارای احساسات است و مثلا موسیقی دراماتیک می‌سازد} رد کرد و گفت: هنوز هیچ سند قابل قبولی وجود ندارد که ثابت کند فقط ما انسان‌ها دارای احساسات هستیم، زیرا مشخص نیست مفهوم دقیق این واژه به لحاظ علمی چیست.

در سال ۱۹۵۶ جان مک‌ کارتی، یکی از نظریه‌پردازان پیشگام این نظریه در آن زمان، اصطلاح (هوشمند مصنوعی) را برای اولین‌بار در نخستین کنفرانسی که به این موضوع اختصاص یافته بود، به کار برد. او همچنین زبان‌ برنامه‌نویس Lisp را ابداع کرد که در همین زمینه کاربرد دارد. دانشمندان بعدا این تاریخ را به عنوان تاریخ تولد علم هوش مصنوعی انتخاب کردند. تقریبا در همان زمان جان فون نیومان نظریه بازی‌ها را معرفی کرد. این نظریه نقش موثری در پیشبرد جنبه‌های نظری و علمی هوش مصنوعی داشت. چند سال بعد، در سال ۱۹۶۸ آرتور سرکلارک، در رمان معروف خود، یعنی اودیسه فضایی ۲۰۰۱ اصطلاح (آزمون تورینگ) را به جای (بازی‌ تقلید)‌ سر زبان‌ها انداخت. از زمانی که تورینگ این فرضیه را مطرح کرده است، هزاران دانشمند با هدف ساختن ماشینی که بتواند آزمون تورینگ را با موفقیت تمام کند، دست به کار شده‌اند. اما هنوز کسی موفق نشده است چنین ماشینی بسازد و پیش‌بینی تورینگ هم درست از آب در نیامده است.

● چالش‌های بنیادین هوش مصنوعی 

البته امروزه هوش مصنوعی به واقعیت نزدیک شده است و تقریبا می‌توان گفت وجود دارد اما دلایل اصلی متعددی وجود دارد که نشان می‌دهند چرا هنوز شکل تکامل یافته هوش که تورینگ تصور می‌کرد، به وقوع نپیوسته است. یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح در این زمینه، موضوع شبیه‌سازی است. غالبا پرسیده می‌شود آیا صرف اینکه ماشین بتواند نحوه صحبت کردن انسان را شبیه‌سازی کند، به معنی آن است که هوشمند است؟ به عنوان مثال، شاید شما هم درباره روبات‌های نرم‌افزاری که می‌توانند چت کنند چیزهایی شنیده باشید. این روبات‌ها از روش‌های تقلیدی استفاده می‌کنند و به تعبیری نمونه مدرن و اینترنتی آزمون تورینگ هستند. مثلا روبات Eliza یکی از اینهاست. این روبات را ژزف وایزن‌بام، یکی دیگر از پژوهشگران نامدار این حوزه اختراع کرد. الیزا در برخی مکالمات ساده می‌تواند طرف مقابل خود را به اشتباه بیندازد طوری که مخاطب ممکن است فکر کند در حال گپ‌زدن با یک انسان است. البته الیزا هنوز نتوانسته است آزمون تورینگ را با موفقیت پشت سر بگذارد.

 

● شاخه‌های علم هوش مصنوعی 

امروزه دانش مدرن هوش مصنوعی به دو دسته تقسیم می‌شود:‌چ
ا) هوش مصنوعی سمبلیک یا نمادین Symbolic Ai
۲) هوش غیر سمبلیک یا پیوندگرا Connection Ai
هوش مصنوعی سمبلیک از رهیافتی مبتنی بر محاسبات آماری پیروی می‌کند و اغلب تحت عنوان «یادگیری ماشین» یا Machune Learning طبقه‌بندی می‌شود. هوش سمبلیک می‌کوشد سیستم و قواعد آن را در قالب سمبل‌ها بیان کند و با نگاشت اطلاعات به سمبل‌ها و قوانین به حل مسئله بپردازد. در میان معروف‌ترین شاخه‌های هوش مصنوعی سمبلیک می‌توان به سیستم‌های خبره (Expert Systems) و شبکه‌های Bayesian اشاره کرد. اما هوش پیوندگرا متکی بر یک منطق استقرایی است و از رهیافت «آموزش/ بهبود سیستم از طریق تکرار» بهره می‌گیرد. این آموزش‌ها نه بر اساس نتایج و تحلیل‌های دقیق آماری، بلکه مبتنی بر شیوه آزمون و خطا و «یادگیری از راه تجربه»‌ است. در هوش مصنوعی پیوندگرا، قواعد از ابتدا در اختیار سیستم قرار نمی‌گیرد، بلکه سیستم از طریق تجربه، خودش قوانین را استخراج می‌کند.
متدهای ایجاد شبکه‌های عصبی (Network Neural) و نیز به کارگیری منطق فازی (Fuzzy Logic) در این دسته قرار می‌گیرد.برای درک بهتر تفاوت میان دو شیوه به یک مثال توجه کنید. فرض کنید می‌خواهیم یک سیستم OCR بسازیم. سیستم OCR نرم‌افزاری است که پس از اسکن کردن یک تکه نوشته روی کاغذ می‌تواند متن روی آن را استخراج کند و به کاراکترهای متنی تبدیل نماید. بدیهی است که چنین نرم‌افزاری به نوعی هوشمندی نیاز دارد. این هوشمندی را با دو رهیافت متفاوت می‌توان فراهم کرد. اگر از روش سمبلیک استفاده کنیم، قاعدتا باید الگوی هندسی تمام حروف و اعداد را در حالت‌های مختلف در بانک اطلاعاتی سیستم تعریف کنیم و سپس متن اسکن‌شده را با این الگوها مقایسه کنیم تا بتوانیم متن را استخراج نماییم.روش دوم یا متد «پیوندگرا» این است که سیستم هوشمند سمبلیک درست کنیم و متن‌های متعددی را یک به یک به آن بدهیم تا آرام‌آرام آموزش ببیند و سیستم را بهینه کند.
در اینجا سیستم هوشمند می‌تواند مثلا یک شبکه عصبی یا مدل مخفی مارکوف باشد. در این شیوه سمبل‌ها پایه هوشمندی نیستند، بلکه فعالیت‌های سلسله اعصاب یک شبکه و چگونگی پیوند میان آنها مبنای هوشمندی را تشکیل می‌دهند. در طول دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به دنبال ابداع اولین برنامه نرم‌افزاری موفق در گروه سیستم‌های مبتنی بر دانش (Knowledge- based) توسط جوئل موزس، سیستم‌های هوش سمبلیک به یک جریان مهم تبدیل شد. ایده و مدل‌های شبکه‌های عصبی ابتدا در دهه ۱۹۴۰ توسط «Walter pittsWarren McCulloch» معرفی شد.

سپس در دهه ۱۹۵۰ کارهای روزنبالت (Rosenblatt) در مورد شبکه‌های دو لایه مورد توجه قرار گرفت. در دهه ۱۹۴۷ الگوریتم backpropagation توسط Werbos معرفی شد ولی متدولوژی شبکه‌های عصبی عمدتا از دهه ۱۹۸۰ به این سو رشد زیادی کرد و مورد استقبال دانشمندان قرار گرفت. منطق‌ فازی ابتدا توسط پروفسور لطفی‌زاده،‌ در سال ۱۹۶۵ معرفی شد و از آن زمان به بعد توسط خود او و دیگر دانشمندان دنبال شد.در دهه ۱۹۸۰ تلاش‌های دانشمندان ژاپنی برای کاربردی کردن منطق فازی به ترویج و معرفی منطق فازی کمک زیادی کرد. مثلا طراحی و شبیه‌سازی سیستم کنترل فازی برای راه‌آهن Sendiaتوسط دو دانشمند به نام‌های Yasunobo و Miyamoto در سال ۱۹۸۵، نمایش کاربرد سیستم‌های کنترل فازی از طریق چند تراشه‌ مبتنی بر منطق فازی در آزمون «پاندول معکوس» توسطTakeshi Yamakawa در همایش بین‌المللی پژوهشگران منطق فازی در توکیو در سال ۱۹۸۷ و نیز استفاده از سیستم‌های فازی در شبکه مونوریل توکیو و نیز معرفی سیستم ترمز ABS مبتنی بر کنترل‌های فازی توسط اتومبیل‌‌سازی هوندا در همین دهه تاثیر زیادی در توجه مجدد دانشمندان جهان به این حوزه از علم داشت.

 

● فراتر از هوشمندی ماشین

چنان که گفتیم، هوش مصنوعی دانش و مهندسی ساختن ماشین‌های هوشمند، به ویژه کامپیوترهای هوشمند است. اما به‌راستی هوشمند چیست؟ در واقع هنوز دانشمندان نتوانسته‌اند تعریف واحدی از هوشمندی ارائه دهند که مستقل از «هوش انسان» باشد. ما می‌دانیم که برخی از ماشین‌ها یا جانداران می‌توانند هوشمند باشند، اما بشر هنوز نمی‌داند که مایل است کدام دسته از فرآیندهای محاسباتی یا پردازش را هوشمندی بنامد. بنابراین برای پاسخ دادن به این پرسش که «آیا فلان ماشین هوشمند است؟» هنوز فرمول مشخصی وجود ندارد، در واقع هوشمندی، خود یک مفهوم‌ فازی و نادقیق است. هوشمندی را می‌توان فرآیندی تلقی کرد که دانشمندان هنوز در حال شبیه‌سازی، تحلیل و حتی تعریف مشخصه‌های آن هستند.

موضوع مهم دیگر که در ارتباط با هوش مصنوعی مطرح است، هدف دانشمندان از به کارگیری آن است. روشن است که هدف اولیه بشر از ورود به این موضوع، شبیه‌سازی هوش انسان در کالبد ماشین بوده است. ولی امروزه دیگر چنین نیست و این تصور که هدف علم هوش مصنوعی تنها شبیه‌سازی هوش انسانی است، تصوری نادرست است. در حقیقت موضوع شبیه‌سازی هوش انسانی عاملی پیش‌برنده در این حوزه از علم است که به دانشمندان انگیزه می‌دهد تا آن را توسعه دهند، اما در خلال روند توسعه، بشر می‌تواند به دستاوردهایی برسد که در تمام زمینه‌ها کاربرد دارد. سیستم‌های خبره و مبتنی بر دانش نمونه‌ای از این دستاوردهاست. بسیاری از نرم‌افزارهای موسوم به سیستم‌های تصمیم‌سازی (Decision Making Systems) در شاخه اقتصاد یا سیستم‌هایی که در تجزیه و تحلیل داده‌های پزشکی به کار می‌روند از این دستاورد بهره می‌گیرند.


/fa.wikipedia.org

http://www.meta4u.com

http://www.meta4u.com

 

 

مقدمه ای بر سیستمهای خبره

سیستم خبره چیست؟

مقدمه ی آموزش سیستم های خبره و هوش مصنوعی
اولین قدم در حل هر مسئله ای تعریف دامنه یا محدوده آن است.  این نکته همانطور که در مورد روشهای برنامه نویسی متعارف صحت دارد، در مورد هوش مصنوعی نیز درست است. اما به خاطر اسراری که از قبل در مورد هوش مصنوعی ( AI ) وجود داشته، هنوز هم برخی مایلند این عقیده قدیمی را باور کنند که ” هر مسئله ای که تا به حال حل نشده باشد یک مسئله هوش  مصنوعی  است”. تعریف متداول دیگری به این صورت وجود دارد ” هوش مصنوعی کامپیوترها را قادر می سازد که کارهایی شبیه به آنچه در فیلمها دیده می شود انجام دهند”.چنین تفکراتی در دهه ۱۹۷۰ میلادی رواج داشت، یعنی درست زمانی که هوش مصنوعی در مرحله تحقیق بود ولی امروزه مسائل واقعی بسیاری وجود دارند که توسط هوش مصنوعی و کاربردهای تجاری آن قابل حلند.

اگرچه برای مسائل کلاسیک هوش مصنوعی از جمله ترجمه زبانهای طبیعی، فهم کلام و بینایی هنوز راه حل عمومی یافت نشده است، ولی محدود کردن دامنه مسئله می تواند به راه حل  مفیدی منجر شود. به عنوان مثال، ایجاد یک « سیستم زبان طبیعی ساده » که ورودی آن جملاتی با ساختار اسم، فعل و مفعول باشد کار مشکلی نیست. در حال حاضر، چنین سیستمهایی به عنوان یک واسط در ایجاد ارتباط کاربر پسند با نرم افزارهای بانک اطلاعاتی و صفحه گسترده ها به خوبی عمل  می کنند. در حقیقت (پاره) جملاتی که امروزه در برنامه های کامپیوتری مخصوص بازی و سرگرمی به کار می روند توان بالای کامپیوتر در فهم زبان طبیعی را به نمایش می گذارند.

هوش مصنوعی شامل چندین زیر مجموعه است. زیر مجموعه سیستمهای خبره یکی از موفق ترین راه حلهای تقریبی برای مسائل کلاسیک هوش مصنوعی است. پروفسور فیگن بام از دانشگاه استانفورد یکی از پیشکسوتان تکنولوژی سیستم های خبره، تعریفی در مورد سیستمهای خبره دارد : « … یک برنامه کامپیوتری هوشمند که از دانش و روشهای استنتاج برای حل مسائلی استفاده می کند که به دلیل مشکل بودن، نیاز به تجربه و مهارت انسان » (Feigenbaum 82 ). بنابراین سیستم خبره یک سیستم کامپیوتری است که از قابلیت تصمیم گیری افراد خبره، تقلید می نماید. لغت تقلید به این معناست که سیستم خبره سعی دارد در تمام جنبه ها شبیه فرد خبره عمل  کند. عمل تقلید از شبیه سازی قوی تر است چون در شبیه سازی تنها در بعضی موارد شبیه چیزهای واقعی عمل می شود.

اگرچه هنوز یک برنامه چند منظوره برای حل مسائل ایجاد نشده است، ولی سیستمهای خبره در محدوده های خاص به خوبی عمل می کنند. برای اثبات موفقیت سیستمهای خبره فقط کافی است که کاربردهای متعدد سیستمهای خبره را در تجارت، پزشکی، علوم مهندسی ملاحظه نمود و یا کتابها، مجلات، سمینارها و محصولات نرم افزاری اختصاص یافته به سیستمهای  خبره را مشاهده کرد.

سیستمهای خبره یکی از شاخه های هوش مصنوعی است که همچون یک فرد خبره با استفاده وسیع از دانش تخصصی به حل مسائل می پردازد. فرد خبره کسی است که در یک زمینه خاص دارای تجربه و مهارت و در یک کلامخبرگی است. بنابراین فرد خبره دارای دانش یا مهارت خاصی است که برای بیشتر مردم ناشناخته و یا غیر قابل دسترسی است. فرد خبره مسایلی را حل می کند که یا توسط دیگران قابل حل نیست و یا او مؤثرترین ( و البته نه ارزانترین) راه حل را برای آن مسئله ارائه می دهد. وقتی سیستمهای خبره اولین بار در دهه ۱۹۷۰ توسعه یافتند، فقط دارای دانش خبرگی بودند. ولی لغت سیستم خبره امروزه اغلب به هر سیستمی اطلاق می شود که از تکنولوژی سیستم خبره استفاده می کند. این تکنولوژی می تواند شامل زبانهای خاص سیستمهای خبره، برنامه ها و سخت افزارهای طراحی شده برای کمک به توسعه و اجرای سیستمهای خبره باشد.

دانش موجود در سیستمهای خبره می تواند شامل تجربه و یا دانشی باشد که از طریق کتب، مجلات و افراد دانشمند قابل دسترسی است. اصطلاحات سیستم خبره، سیستم مبتنی بر دانش و یا سیستم خبره مبتنی بر دانش، به طور مترادف به کار می روند. بیشتر مردم از اصطلاح سیستم خبره به دلیل کوتاه بودنش استفاده می کنند. این در حالی است که ممکن است حتی در آن سیستم خبره هیچ تجربه و مهارتی وجود نداشته و فقط شامل دانش عمومی باشد.

شکل ۲-۱ مفهوم بنیانی یک سیستم خبره مبتنی بر دانش را نشان می دهد. کاربر حقایق (یا وقایع) و یا سایر اطلاعات را به سیستم خبره داده و در پاسخ، تجربه، تخصص و توصیه های عالمانه و در یک کلام خبرگی دریافت می کند. از نظر ساختار داخلی، سیستم خبره از دو بخش اصلی تشکیل می شود. بخش اول پایگاه دانش است. این پایگاه حاوی دانشی است که بخش دوم یعنی موتور استنتاج به کمک آن نتیجه گیری می کند. این نتایج، پاسخ سیستم خبره به سوالات کاربر می باشد.

سیستمهای مبتنی بر دانش کارا طوری طراحی شده اند که بتواند به عنوان یک دستیار هوشمند برای افراد خبره عمل کنند. این دستیاران هوشمند به وسیله تکنولوژی سیستمهای خبره طراحی شده اند و دلیل این کار، امکان بسط دانش آنها در آینده می باشد. هر چه دانش بیشتری به یک سیستم دستیار هوشمند اضافه شود، بیشتر شبیه به یک فرد خبره عمل می کند. توسعه یک سیستم دستیار هوشمند می تواند مرحله مهمی در ایجاد یک سیستم خبره کامل باشد. بعلاوه یک دستیار هوشمند می تواند با سرعت بخشیدن به حل مسئله، وقت فرد خبره را آزاد کند. معلمین هوشمند یکی دیگر از کاربردهای هوش مصنوعی هستند. بر خلاف سیستمهای قدیمی آموزش به کمک کامپیوتر، سیستمهای جدید می توانند بسته به زمینه و مفهوم، آموزش یا راهنمایی ارائه دهند (Giarratano 91a).

بر خلاف دانش مربوط به تکنیکهای حل مسایل عمومی، دانش یک فرد خبره حوزه مند است یعنی محدود به یک دامنه خاص است. دامنه یک مسئله، نشاندهنده حوزه خاصی همچون حوزه پزشکی، مالی، علوم و یا مهندسی است که یک فرد خبره می تواند مسایل آن را به خوبی حل کند. سیستمهای خبره طوری طراحی شده اند که مثل افراد خبره در یک حوزه خاص، مهارت داشته باشند. به عنوان مثال شما معمولا انتظار ندارید که یک متخصص شطرنج، در زمینه مسایل پزشکی نیز دانش تخصصی داشته باشد. تخصص داشتن در یک حوزه خاص، به خودی خود، منجر به تخصص داشتن در حوزه های دیگر نمی شود.

دانش یک فرد خبر درباره حل یک مساله خاص، حوزه دانش فرد خبره نامیده می شود.

طراحی سیستمهای خبره

انتخاب مسئله مناسب

قبل از اینکه شما یک سیستم خبره بسازید باید یک مسئله مناسب انتخاب کنید. مانند هر پروژه نرم افزاری، قبل از اینکه خود را درگیر تعهدات زیادی نسبت به افراد، منابع و زمان برای یک سیستم خبره پیشنهادی نماییم، باید بعضی ملاحظات کلی را در نظر داشته باشیم. هر چند این ملاحظات کلی در مدیریت پروژه هر برنامه معمولی نیز وجود دارد ولی باید به منظور پاسخگویی به نیازهای خاص سیستمهای خبره، آنها را اختصاصی کرد. نوعی نگرش اجمالی و از  بالا به مدیریت ایجاد سیستم خبره در شکل ۶-۱ نشان داده شده است. سه مرحله کلی که در شکل ۱-۶ نشان داده شده دارای ملاحظات تخصصی تری هستند که در بخش ۳-۶ بحث شده است. همچنین برخی ملاحظات تخصصی تر به صورت پرسش و پاسخ مطرح خواهند گردید تا به صورت یک مجموعه راهنماییها برای پروژه های سیستمهای خبره در آیند.

انتخاب الگوی مناسب

چرا ما یک سیستم خبره می سازیم؟

عواید سیستم

سیستم خبره چه عوایدی دارد؟

این سوال با سوال اول در ارتباط است. ولی از آنجا که این سوال به دنبال دانستن میزان بازگشت سرمایه بوده یعنی با لزوم بازگشت مخصوص سرمایه افراد، منابع، زمان و پول مورد نیاز در ارتباط است از سوال اولی عملی تر است. عواید سیستم ممکن است به صورت پول، افزایش کارایی و یا هر یک از مزایای سیستمهای خبره باشد همچنین یادآوری این نکته لازم است که اگر کسی از سیستم استفاده نکند آن سیستم هیچ عایدی نداشته است. از آنجا که سیستم خبره یک فن آوری نوین است پاسخ دادن به این سؤال در مقایسه با برنامه کامپیوتری معمولی بسیار دشوارتر و پر مخاطره تر است.

ابزارها

چه ابزارهایی برای ساخت سیستم در دسترس داریم؟

امروزه تعداد زیادی ابزار سیستم ذخیره در دسترس وجود دارد که هر یک مزایا و معایبی دارند. به دلیل توسعه سریع ابزارهای نرم افزاری معرفی یک لیست بهنگام از ابزارها کار دشواری است. به راحتی می توان دید که ابزارهای موجود هر ساله ارتقاء یافته و بعضا در طول دو تا سه سال کاملا بازنگری می شوند.

این ارتقا، فقط به ابزارهای نرم افزاری محدود نمی شود. بسیاری از ابزارهای دارای جدیدترین فن آوریها که در اواسط دهه ۱۹۸۰ فقط بر روی ماشینهای لیسپ ۰۰۰/۵۰ دلاری کار می کرد بعدها برای اجرا بر روی ریز کامپیوترها و ریزپردازنده های سفارشی بازنویسی گردید. این موضوع باعث شد قیمت سخت افزارهای بکار گیرنده این ابزارها بسیار کاهش یابد. بهترین راهنمایی برای انتخاب ابزار، بررسی مقالات روز و گفتگو با سازندگان سیستمهای خبره است.

هزینه

این کار چه میزان هزینه در برخواهد داشت؟

هزینه ساخت یک سیستم خبره بستگی به افراد، منابع و زمان تخصیص یافته برای ساخت آن دارد. علاوه بر سخت افزار و نرم افزار لازم برای اجرای یک ابزار سیستم خبره، ممکن است هزینه قابل توجهی نیز صرف آموزش آن شود. اگر پرسنل شما در خصوص کار با یک ابزار، کم تجربه یا بی تجربه باشند، آموزش آنها پر هزینه خواهد بود. به عنوان مثال آموزش یک ابزار سیستم خبره که دربردارنده آخرین تکنولوژی است ممکن است ۲۵۰۰ دلار در هفته برای هر نفر هزینه در بر داشته باشد.

سیستم خبره قسمت 1
سیستم خبره قسمت 2
سیستم خبره قسمت 3
سیستم خبره قسمت 4
سیستم خبره قسمت 5
سیستم خبره قسمت 6

مدل سیستم خبره

یک مدل سیستم خبره مشتمل بر چهار بخش اصلی است:

پایگاه دانش (Knowledge Base)

    1. موتور استنتاج (Inference Engine)
    2. امکانات توضیح (Explanation Facilities)
    3. رابط کاربر (User Interface)

پایگاه دانش (Knowledge Base)

محلی است که دانش خبره به صورت کدگذاری شده و قابل فهم برای سیستم ذخیره می‌شود. با این توصیف دو اصطلاح زیر تعریف می‌شود:

— شیء (Object): منظور از شیء در اینجا نتیجه‌ای است که با توجه به قوانین مربوط به آن تعریف می‌گردد.
— شاخص (Attribute): منظور از شاخص یا «صفت» یک کیفیت ویژه است که با توجه به قوانینی که برای آن در نظر گرفته شده است به شما در تعریف شیء یاری می‌دهد.

بنابراین می‌توان پایگاه دانش را به صورت لیستی از اشیاء که در آن قوانین و شاخص‌های مربوط به هر شیء نیز ذکر شده است در نظر گرفته شود.
در ساده‌ترین حالت (که در اکثر کاربردها نیز همین حالت بکار می‌رود) قانونی که به یک شاخص اعمال می‌شود این مطلب را بیان می‌کند که آیا شیء مورد نظر شاخص دارد یا ندارد؟
یک سیستم متخصص که انواع مختلف میوه را شناسایی می‌کند احتمالاً دارای بانک اطلاعاتی به صورت زیر خواهد بود:

شیء قانون شاخص
سیب دارد روی درخت رشد می‌کند.
دارد گرد است
دارد رنگ قرمز یا زرد است
ندارد در کویر رشد می‌کند

بانک ساده شده بالا، تنها با استفاده از قانون <<دارد>>:

شیء شاخص‌هایی که دارد
سیب رشد روی درخت
سیب گرد بودن
سیب رنگ قرمز یا زرد
سیب رشد نکردن در کویر

به کسی که دانش خبره را به صورت کدگذاری شده درمی‌آورد، مهندس دانش گفته می‌شود. به طور کلی دانش به صورت عبارات شرطی و قواعد در پایگاه دانش ذخیره می‌گردد.

فریمها(Minsky(1975، و پس از آن هستان شناسی‌ها از روشهای مدرن جهت ارائه دانش در سیستم‌های خبره‌اند.

موتور استنتاج (Inference Engine)

حتی زمانی که قلمرو دانش را با قوانین نمایش می‌دهیم، باز هم یک فرد خبره باید مشخص کند که کدام قوانین را برای حل مسئله خاصی به کار می‌برد. علاوه بر این باید مشخص کند که این قوانین را در چه رده‌ای به کار می‌برد. به طور مشابه یک سیستم خبره نیاز خواهد داشت تا تصمیم بگیرد که چه قانونی و در چه مورد و رده‌ای باید برای ارزیابی انتخاب شود.

دستگاه استنتاج در واقع قلب یک سیستم خبره است. یک نظام پیچیده که قواعد استنتاج را که به صورت مجموعه‌ای از قواعد “اگر … پس …” برای یافتن پاسخ یا قضاوت نهایی به کار می‌گیرد چیزی که سیستم خبره را سیستم خبره می‌کند روشی است که این قواعد براساس آن مورد پردازش قرار می‌گیرند. دستگاه استنتاج برای رسیدن به قضاوت می‌تواند به دو صورت عمل کند و در واقع ازسلسله مراتب قواعد استدلال به دو طریق عبور کند یکی از دو شیوه روش استدلال پیش رو است که از داده‌ها شروع می‌کند و به نتیجه می‌رسد یعنی با درنظر گرفتن داده‌های مربوط به موضوع مورد سؤال از (اگر)ها شروع کرده و به نتایج یا (پس)های مناسب می‌رسد به عبارت دیگر در زنجیره پیش رو از مقدمات به نتایج می‌رسیم، روش دوم استنتاج آن است که از نتایج شروع می‌کند و برای چنان نتایج مشخص به دنبال مقامات یا شرایط اولیه مناسب می‌گردد به عبارت دیگر نقطه شروع (پس)ها هستند و از آن‌ها به (اگر)ها دست می‌یابد. روش اول استنتاج را روش مبتنی بر داده و روش دوم را روش مبتنی بر هدف می‌خوانند.

امکانات توضیح (Explanation Facilities)

برای نشان دادن مراحل نتیجه‌گیری سیستم خبره برای یک مسئله خاص با واقعیات خاص به زبان قابل فهم برای کاربر به کار می‌رود. این امکانات این فایده را دارد که کاربر با دیدن مراحل استنتاج اطمینان بیشتری به تصمیم گرفته شده توسط سیستم خواهد داشت؛ و خبره‌ای که دانش او وارد پایگاه دانش شده است اطمینان حاصل خواهد کرد که دانش او به صورت صحیح وارد پایگاه دانش شده است.

رابط کاربر

منظور از رابط کاربر، مجموعه‌ای از تجهیزات و نرم‌افزارها است که به صورت کانال ارتباط کاربر و سیستم خبره عمل می‌کند یعنی به کاربر امکان ارایه اطلاعات مربوط به مسئله مورد نظر را به سیستم می‌دهد و از طرف دیگر استنتاجات سیستم را در اختیار کاربر می‌گذارد.

واسط کاربر یک سیستم خبره طبیعتاً باید از قدرت تبادلی بالایی برخوردار باشد تا ساختار تبادل اطلاعات به شکل گفتگوی یک متقاضی و یک انسان خبره صورت گیرد.

مزایای یک سیستم خبره چیست؟

میزان مطلوب بودن یک سیستم خبره اصولاً به میزان قابلیت دسترسی به آن و میزان سهولت کار با آن بستگی دارد.

مزایای سیستم‌های خبره را می‌توان به صورت زیر دسته‌بندی کرد:

    • افزایش قابلیت دسترسی: تجربیات بسیاری از طریق کامپیوتر دراختیار قرار می‌گیرد و به طور ساده‌تر می‌توان گفت یک سیستم خبره، تولید انبوه تجربیات است.
    • کاهش هزینه:تجربیات بسیاری از طریق کامپیوتر دراختیار قرار می‌گیرد و به طور ساده‌تر می‌توان گفت یک سیستم خبره، تولید انبوه تجربیات است
    • کاهش خطر: سیستم خبره می‌تواند در محیط‌هایی که ممکن است برای انسان سخت و خطرناک باشد نیز بکار رود.
    • دائمی بودن: سیستم‌های خبره دائمی و پایدار هستند. به عبارتی مانند انسان‌ها نمی‌میرند و فنا ناپذیرند.
    • تجربیات چندگانه: یک سیستم خبره می‌تواند مجموع تجربیات و آگاهی‌های چندین فرد خبره باشد.
    • افزایش قابلیت اطمینان: سیستم‌های خبره هیچ وقت خسته و بیمار نمی‌شوند، اعتصاب نمی‌کنند یا علیه مدیرشان توطئه نمی‌کنند، درصورتی که اغلب در افراد خبره چنین حالاتی پدید می‌آید.
    • قدرت تبیین (Explanation): یک سیستم خبره می‌تواند مسیر و مراحل استدلالی منتهی شده به نتیجه‌گیری را تشریح نماید. اما افراد خبره اغلب اوقات به دلایل مختلف (خستگی، عدم تمایل و…) نمی‌توانند این عمل را در زمان‌های تصمیم‌گیری انجام دهند. این قابلیت، اطمینان شما را در مورد صحیح بودن تصمیم‌گیری افزایش می‌دهد.
    • پاسخ‌دهی سریع:سیستم‌های خبره، سریع و دراسرع وقت جواب می‌دهند.
    • پاسخ‌دهی در همه حالات: در مواقع اضطراری و مورد نیاز، ممکن است یک فرد خبره به خاطر فشار روحی یا عوامل دیگر، صحیح تصمیم‌گیری نکند ولی سیستم خبره این معایب را ندارد.
    • پایگاه تجربه: سیستم خبره می‌تواند همانند یک پایگاه تجربه عمل کند و انبوهی از تجربیات را در دسترس قرار دهد.
    • آموزش کاربر(Intelligent Tutor): سیستم خبره می‌تواند همانند یک خودآموز هوش عمل کند. بدین صورت که مثال‌هایی را به سیستم خبره می‌دهند و روش استدلال سیستم را از آن می‌خواهند.
    • سهولت انتقال دانش: یکی از مهمترین مزایای سیستم خبره، سهولت انتقال آن به مکان‌های جغرافیایی گوناگون است. این امر برای توسعه کشورهایی که استطاعت خرید دانش متخصصان را ندارند، مهم‌است.

مثال‌هایی از سیستم‌های خبره تجاری:

    • MYCIN : اولین سیستم متخصص موفق جهان بود که در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه استنفورد طراحی شد. هدف از ساخت این سیستم کمک به پزشکان در تشخیص بیماری‌های ناشی از باکتری بود. مشکل عمده در تشخیص بیماری برای یک پزشک آن است که تشخیص سریع و قاطع یک بیماری با توجه به تعداد بسیار زیاد بیماری موجود، عملی دشوار است.MYCIN با تشخیص دادن قاطع بیماری‌ها توانست که این نیاز را برآورده سازد.
    • PROSPECTOR: یک متخصص در امر زمین‌شناسی است که احتمال وجود رسوبات معدنی در یک ناحیه بخصوص را پیش بینی می‌کند. این سیستم در سال ۱۹۸۷ توسط «ریچارد دودا» و «پیتر هارد» و «رنه ربو» ساخته شد.

در اوایل دهه ۸۰ سیستم‌های متخصص به بازار عرضه شد که می‌توانستند مشورت‌های مالیاتی، توصیه‌های بیمه‌ای یا قانونی را به استفاده کنندگان خود ارائه دهند.

مشخصه‌های سیستم خبره

    1. جداسازی دانش از کنترل – یک سطح پایین‌تر این مبحث، در پایگاه داده قابل مشاهده است. در پایگاه داده سعی بر این است که داده‌ها از رویه‌های پیاده‌سازی شونده روی داده‌ها، مجزا باشند. مزیت این جداسازی این است که تعمیم یافتگی در سیستم، افزایش می‌یابد.
    2. برخورداری از دانش خبره و تخصصی
    3. تمرکز بر روی تخصص‌های خاص و ویژه
    4. استدلال با نمادها
    5. استدلال هیوریستیک و تجربی – استدلالی که بر اثر تجربه به دست می‌آید.
    6. قابلیت استدلال نادقیق – یعنی با قوانین احتمالی هم استدلال نماید. سیستم خبره باید بتواند در محیط‌هایی که اطلاعات نادقیق است(کامل نیست) استدلال کند. این استدلال می‌تواند اشتباه باشد چون اطلاعات کامل نیست. مثلاً پزشکی را در نظر بگیرید که تجربه داردو تازه‌کار هم نیست، ولی زمانی که وضعیت بحرانی پیش می‌آید بااید بتواند با اطلاعات کم، بهترین تصمیم را بگیرد.
    7. محدودیت نسبت به مسائل قابل حل – تنها مسائل قابل حل، توسط سیستم‌های خبره، قابل پیاده‌سازی باشد. تا مسئله‌ای حل نشده باشد، سیستم خبره نمی‌تواند به آن پاسخ دهد. باید یک فرد خبره‌ای باشد که اطلاعات از او گرفته شده و در سیستم قرار داده شود.
    8. مناسب بودن سیستم خبره از نظر پیچیدگی – مسائل سیستم خبره نباید خیلی سخت و نه خیلی راحت باشد.
    9. احتمال اشتباه – ممکن است سیستم خبره در تعیین راه‌حل دچار مشکل شود.

منبع


سیستم های خبره

سیستم های خِبره یا سیستم‌های خِبره (Expert systems) به دسته‌ای خاص از نرم‌افزارهای رایانه‌ای اطلاق می‌شود که در راستای کمک به کاردانان و متخصّصان انسانی و یا جایگزین جزئی آنان در زمینه‌های محدود تخصّصی تلاش دارند. اینگونه سیستم ها، در واقع، نمونه‌های آغازین و ساده‌تری از فناوری پیش‌رفته‌تر سیستم های دانش-بنیان به شمار می‌آیند. تیم ما توانایی اجرا و پیاده سازی انواع سیستم های خبره را دارد.

اگر بخواهیم سیستم‌های خبره را در یک جمله توصیف کنیم باید بگوییم که این سیستم‌ها به‌طور کلی برنامه‌هایی هستند که قادرند همانند انسان مسایل خاصی را استدلال کنند. این سیستم‌ها برای استدلال، از الگوهای منطقی خاصی استفاده می‌کنند که مشابه همان کاری است که انسان در زمان حل یک مسئله عمل می‌کند. در واقع همان‌طور که انسان برای حل یک مسئله، تعقل یا اندیشه می‌کند، سیستم‌های خبره نیز برای این کار به الگوها و راه و روش‌هایی متوسل می‌شوند که انسان برای آن‌ها مشخص کرده است، بنابراین چون از منطق بشری استفاده می‌کنند می‌توان گفت که تا حدودی همانند انسان فکر می‌کنند.

سیستم های خبره در زمینه‌های بسیار متنوعی کاربرد یافته‌اند که برخی از این زمینه‌ها عبارتند از پزشکی، حسابداری، کنترل فرایندها، منابع انسانی، خدمات مالی، و GIS. حسابداری، تجزیه و تحلیلهای مالی پزشکی (تشخیص بیماری)، آنژیوگرافی، باستان شناسی، تولید ویفرهای سیلیکونی و انواع خاصی از پرتونگاری در زمینه‌های مختلف دیگری نیز سیستمهای خبره پدید آمده‌اند همانند: مشاوره حقوقی، مشاوره برای انتخاب بهترین معماری یا ترکیب بندی سیستم کامپیوتری، مشاوره مهندسی ساختمان و غیره.

در هر یک از این زمینه‌ها می‌توان کارهایی از نوع راهنمایی، پردازش، دسته‌بندی، مشاوره، طراحی، تشخیص، کاوش، پیش بینی، ایجاد مفاهیم، شناسایی، توجیه، یادگیری، مدیریت، واپایش، برنامه‌ریزی، زمان‌بندی و آزمایش را با مددجویی از سیستم های تجربی با سرعت و آسانی بیشتری به انجام رسانید.

سیستم های خبره یا به عنوان جایگزین فرد متخصص یا به عنوان کمک به وی استفاده می‌شوند.

سیستم­ های خبره سیستم­ های برنامه ­ریزی شده­ای هستند که پایگاه­ دانش آنها انباشته از اطلاعاتی است که انسان­ها هنگام تصمیم­ گیری درباره یک موضوع خاص بر اساس آن تصمیم می­گیرند.

درواقع سیستم خبره برنامه­ های کامپیوتری هستند که نحوه تفکر یک متخصص در یک زمینه خاص را شبیه‌سازی می­کند. این نرم‌افزارها، دارای الگوی منطقی­ هستند که یک متخصص براساس آنان تصمیم‌گیری می­کند. یکی از اهداف هوش مصنوعی، فهم هوش انسانی با شبیه‌سازی آن توسط برنامه کامپیوتری است. البته بدیهی است که هوش را می‌توان به بسیاری از مهارت­های مبتنی بر فهم، از جمله توانایی تصمیم­ گیری، یادگیری و فهم زبان تعمیم داده و از این‌رو یک واژه کلی محسوب می­شود. بیشترین دستاوردهای هوش مصنوعی، در زمینه تصمیم‌گیری و حل مسئله بوده است؛ که عالی­ترین موضوع سیستم خبره را شامل می­شود. به آن نوعی از برنامه هوش مصنوعی که به سطحی از خبرگی می­رسند که می­توانند به‌جای یک متخصص در یک زمینه خاص تصمیم­ گیری کنند، سیستم خبره می‌گویند.

جهانی شدن در هر مکانی سازمان­ها را در مقابل موقعیت­ های جدید رقابتی قرار داده است، مکانی که توانمندی‌های علمی و رفتارهای کارآ را به‌سوی فراهم کردن حاشیه رقابتی سوق می‌دهد. این روزها بسیاری از سازمان­ها سعی می‌کنند تا موقعیت رقابتی‌شان را از طریق استفاده بهتر از دانش و جستجو برای روش‌های جدید، به‌منظور آماده کردن و ارتقای تجربیات و سرمایه‌های عقلانی که برای خود در نظر گرفته‌اند، بهبود دهند. به‌عبارت دیگر، محیط­های تجاری پیچیده‌تر و رقابتی‌تر شده‌اند و نیاز به ابزارها برای کمک به تصمیم­گیران که قادر به تصمیم­گیری دقیق نیستند، بیشتر شده است. موفقیت یک سازمان به بسیاری از عوامل بستگی دارد. بسیاری از این عوامل، در خارج از کنترل سازمان­ها است؛ عواملی از قبیل قوانین و مقررات دولتی و غیره که تأثیر نسبتا شدیدی را بر تصمیم‌های سازمانی دارند؛ اما اکثر عواملی که بر تصمیم­های سازمان اثرگذارند، در حیطه کنترل و اختیار سازمان­ها است. تکنولوژی سخت‌افزارها و نرم­افزارهای کامپیوتری در سال­های اخیر، تغییرات مشخصی را ایجاد کرده‌اند.

مزیت این قبیل تکنولوژی­ها تولید، جمع ­آوری، ذخیره ­سازی، مدیریت و توزیع اطلاعات به‌صورتی راحت‌تر و اثربخش‌تر است. کامپیوترها رشد چشم‌گیری داشته‌اند و قابلیت در دسترس بودن آنها، موجب رشد استفاده از سیستم‌های اطلاعاتی را فراهم آورده است. سیستم­ خبره به‌عنوان سیستم اطلاعاتی که به‌منظور توجه به امکان‌پذیری و انتخاب مناسب در شرایط معین طراحی شده است، جهت­ گیری متفاوت و برجسته­ ای در مقایسه با سیستم­های اطلاعاتی که مبنای آن مبادله­ ای است، دارند. سیستم اطلاعاتی مبادله­ ای، ابزاری کارآ در رابطه با فرآیند ذخیره‌سازی مبادلات است؛ بدین دلیل، این سیستم­ها ساختار ویژه­ای را ارائه می‌دهند که به‌طور خلاصه بر مبنای پایگاه منظمی قرارگرفته است. بنابراین در حالی‌که سیستم­های اطلاعاتی مبادله‌گرا، دارای تمرکز اطلاعاتی هستند، سیستم خبره دارای تمرکز خاصی برتصمیم ­گیری­ ها است.

با توسعه تحقیقات هوش مصنوعی که هدف آن مشابه‌سازی ویژگی‌های انسان از طریق سیستم‌های کامپیوتر است، سیستم‌های خبره به‌عنوان سیستم‌هایی که بتوانند به‌جای انسان در فرایند تصمیم‌گیری به انتخاب بپردازند، در اواخر دهه 90 مطرح گردید. اما نخستین سیستم خبره اتوماتیک در سال 1965 میلادی در دانشگاه استنفورد به‌نام DENDRAL طراحی شد؛ که در شیمی کاربرد داشت و هدف آن کمک به جستجوی ساختار ترکیبات ارگانیکی بود که از راه محاسبه بر روی فرمول‌های شیمیایی به‌دست می‌آمد.

سیستم‌های پشتیبانی تصمیم (DSS Design Support System)

سیستم­های خبره یکی از شاخه ­ها و زیرمجموعه­ های مهم سیستم­های پشتیبانی تصمیم هستند؛ که با کمک به متخصصان انسانی و با شبیه­ سازی تفکر خاص یک متخصص به فرآیند تصمیم­ گیری و تصمیم‌سازی در سازمان­ها کمک­ های فراونی می­کنند. می­توان DSS یا سیستم‌های پشتیبانی تصمیم را به‌عنوان یک سیستم پشتیبانی مدیران، جهت حل مسائل نیمه ساختاریافته به‌وسیله فراهم کردن اطلاعات و پیشنهادات تعریف کرد .این پیشنهاد می­تواند به‌شکل تصمیم ­های توصیه‌شده و هم‌چنین فرآیندهای توصیه ­ای برای به جریان انداختن امور جاریه سازمان باشد؛ ظرفیت فرآیند توصیه­ ای در این مقوله، DSS را به‌عنوان یک سیستم خبره معرفی می­نماید.

DSS سیستم‌های هدفمندی هستند که مدل‌های تحلیلی را باداده‌های عملیاتی برای مدیرانی که با موقعیت‌های تصمیم نیمه ساختاریافته مواجه هستند، ترکیب می‌نمایند. این سیستم­ها، به تحلیل و مدل‌سازی مشکلات و مسائل غیر ساختاریافته کمک شایانی می­کنند؛ یکی از مواردی که مکرر از سیستم‌های DSS استفاده می­شود، بسته یا نرم‌افزارهای صفحه‌گستر هستند؛ که توسط این صفحه‌گسترها کاربران می­توانند مدل­های مختلف را ساخته و متغیرها و فرضیات مختلف را بررسی کنند.

اجزای سیستم­های خبره

کاربر؛ شخصی است که با سیستم ارتباط متقابل دارد؛ که دسته بندی‌های مختلفی از آن وجود دارد. در بین این دسته‌بندی‌ها، کاربری که از هرجهت درگیر با پروژه سیستم باشد، نقش مهمی در موفقیت ایجاد سیستم‌های خبره دارد. ایجاد سیستم‌های خبره تا زمانی‌که مورد پذیرش کاربر قرارنگرفته باشند، سودی نخواهد داشت.

فرد خبره؛ شخصی که متخصص در یک زمینه خاص نه در تمام زمینه‌ها بوده و طی سال‌ها تجربه در حل مسائل مربوط به یک زمینه خاص، تخصص یافته است.

مهندس دانش؛ شخصی است که سیستم‌های خبره را طراحی کرده و می‌سازد؛ یک متخصص کامپیوتر که بر روش‌های هوش مصنوعی اشراف دارد و می‌تواند روش‌های متفاوت هوش مصنوعی را به‌طور مقتضی در حل مسائل واقعی به‌کار گیرد.

پایگاه داده؛ مجموع داده‌هایی درباره موضوع‌ها و وقایعی است که در پایگاه دانش، به‌منظور دست‌یابی به‌نتایج مورد نظر به‌کار خواهد رفت.

پایگاه دانش؛ مشتمل بر دانش متخصص و شیوه‌های داد و ستد با پایگاه داده برای دست‌یابی به نتایج مورد نظر است.

موتور استنتاج؛ امکان استنتاج و نتیجه‌گیری از ارتباط بین پایگاه داده و پایگاه دانش را فراهم می‌کند.

سیستم توضیح؛ چگونگی دست‌یابی سیستم به یک نتیجه خاصی را برای کاربر تشریح می‌نماید. این موضوع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا پذیرش و تأیید کاربر را افزایش می‌دهد و به شناسایی و تصحیح خطا واشکال‌های ساده سیستم نیز کمک می‌کند.

قسمت اکتساب دانش؛ که فرایند استخراج، طراحی و ارائه دانش است. در‌ اغلب موارد، استخراج دانش متخصص از طریق تکنیک مصاحبه صورت می‌گیرد.

مزایا و محدودیت­های سیستم­های خبره

از دستاوردهای سیستم­های خبره می­توان صرفه‌جویی در هزینه­ ها و نیز تصمیم­ گیری بهتر و دقیق‌تر را نام برد. استفاده از سیستم­های خبره، برای شرکت­ها می­تواند صرفه­ جویی به‌همراه داشته باشد، در زمینه تصمیم­ گیری نیز گاهی می­توان در شرایط پیچیده با بهره­ گیری از چنین سیستم­ هایی تصمیم‌های بهتری را اتخاذ کرد و جنبه­ های پیچیده­ ای را در مدت زمان بسیار کمی مورد بررسی قرار داد که تحلیل آن به روزها زمان احتیاج دارد.

از سوی دیگر، به‌کارگیری سیستم­ های خبره، محدودیت­های خاصی را به‌دنبال دارد؛ به‌عنوان نمونه، این سیستم­ ها نسبت به آنچه انجام می­دهند، هیچ حسی ندارند. چنین سیستم­ هایی نمی­توانند خبرگی خود را به گستردگی وسیعی تعمیم دهند؛ چراکه تنها برای یک منظور خاص طراحی شده­ اند و پایگاه دانش آنان از دانش متخصصان آن حوزه نشات گرفته است؛ به‌همین علت، محدود هستند. این سیستم‌ها از آنجا که توسط دانش متخصصان، تغذیه اطلاعاتی شده­ اند، درصورت بروز برخی از موارد پیش‌بینی نشده نمی­توانند شرایط جدید را به‌درستی تجزیه و تحلیل کنند.

ریموند دو مشخصه برای محدودیت پتانسیل سسیستم‌های خبره به‌عنوان یک وسیله حل مسئله امور بازرگانی بر‌می‌شمارد: نخست اینکه، آنها علم متناقض را نمی‌توانند کنترل نمایند. دوم، سیستم‌های خبره نمی‌توانند مهارت‌های غیر استدلالی که به‌عنوان مشخصه شخص حل‌کننده مسئله است، را به‌کار برند.

مشکلات استقرار سیستم­های خبره

یکی از موانع اصلی بر سر استقرار سیستم‌های اطلاعاتی و به‌خصوص سیستم­های هوشمند تصمیم ­گیری، نیروی انسانی موجود در سازمان است. مقاومت در برابر تغییر یکی از نشانه‌های اهمیت نیروی انسانی سازمان است. بیشتر افراد با شدت­های متفاوت به تغییرپذیری بی­علاقه ­اند. انسان­ها متشکل از عادات خود هستند هرچه انسان­ها می­دانند، حتی اگر مطلبی را به اشتباه یاد گرفته باشند، آن‌را به‌عنوان ارزش قابل احترامی برای خود می‌دانند. تغییر و اصلاح این ارزش­ها هرچند در افراد مختلف متفاوت است، ولی تغییرپذیری انسان‌ها مترادف با بی‌ارزش شدن دانسته­ هایشان تلقی می‌شود و مقاومت ناخودآگاه با آن امری اجتناب‌ناپذیر است.

از جمله کاربردهای سیستم های خبره می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کنترل ترافیک شهرهای بزرگ
  • هواپیما و فرودگاه ها
  • کتابخانه ها
  • سامانه های تحلیل مالی
  • سامانه های آماری
  • سامانه های آسان کننده تصمیم گیری

منبع

سیستم خبره قسمت 1
سیستم خبره قسمت 2
سیستم خبره قسمت 3
سیستم خبره قسمت 4
سیستم خبره قسمت 5
سیستم خبره قسمت 6

الگوریتم کلونی مورچگان در رتبه دوم پر اهمیت‌ترین الگوریتم‌ها، در دسته الگوریتم‌های تکاملی قرار می‌گیرد. رفتار بیولوژیکی مورچه برای پیدا کردن غذا نقطه شروع شبیه سازی مصنوعی ما است.

الگوریتم‌های تکاملی یک جهش در زمینه هوش مصنوعی به حساب می‌آید. الگوریتم ژنتیک، اولین الگوریتم تکاملی ارائه شده بود. ژنتیک در کنار قدیمی‌ترین بودن همچنان به عنوان پیشتاز تکامل نیز به حساب می‌آید.

الگوریتم کلونی مورچگان یا (ACO) در رتبه دوم از نظر مصرف قرار دارد. بهتر است ساختار آن را با تشریح مدل بیولوژیکی آغاز کنیم.

مورچه‌ها به مانند پرندگان، زنبور عسل و .. برای پیدا کردن غذا به صورت گروهی حرکت می‌کنند. اصطلاحا به این نوع رفتار هوش جمعی گفته می‌شود. هوش جمعی به این منظور است که تمام تصمیمات مسیریابی و جمع آوری آذوقه از یک مورچه به مورچه دیگر انتقال پیدا می‌کند. تعداد مورچه‌ها در یک کلونی می‌تواند به 30 میلیون برسد!! و هدف تک تک اعضای آن به بقای کلونی باز ‌می‌گردد. غیر از پیدا کردن غذا، تقسیم کار، ساماندهی گورستان و مراقبت از فرزندان نیز در بین کلونی مورچگان مبحثی رایج است.

رفتار جستجو گرانه مورچه‌ها

جالب است بدانید که مورچه‌ها موجوداتی کور، بی‌حافظه و بسیار کم هوش هستند. ولی با این حال همیشه بهینه‌ترین و کوتاه‌ترین مسیر از لانه تا محل غذا را پیدا می‌کنند. ارتباط این مورچه‌ها با یکدیگر از طریق ماده شیمیایی فرومون است. زمانی که مورچه از یک مسیر حرکت می‌کند بر روی زمین فرومون ترشح می‌کند و این باعث می‌شود که مورچه‌های بعدی به دنبال او حرکت کنند. فرومون ها دارای غلظت هستند که طی واحد زمان تبخیر می‌شوند، پس هر چه غلظت فرومون بیشتر باشد مورچه می‌فهمد که این مسیر جدیدتر است. به نحوی می‌توان این غلظت را به عنوان یک فیدبک در نظر گرفت که هر چه غلیظ‌تر باشد امتیاز بالاتری دارد.

حال با توضیحات بالا یک سوال مهم پیش می‌آید: فرض کنید یک مورچه که به عنوان اولین مورچه است، در مسیری حرکت کرده و بقیه مورچه‌ها نیز به دنبال او راه افتاده‌اند. اگر در مسیر حرکت آن غذا پیدا نشود، آن زمان تصمیم چیست؟ طبق این فرضیه هیچ وقت مسیرهای جدید اکتشاف نمی‌شوند و حرکت به یک حلقه بدون پایان تبدیل می‌شود.!

شاید جالب باشد بدانید که بعضی از مورچه‌ها در واقع جوانان اکتشاف‌گری هستند که توجهی به میزان فرومون نمی‌کنند و اهمیتی برای‌شان ندارد که دیگران از چه مسیری رفتند. البته شاید این اتفاق ناشی از هوش کم‌شان باشد.

 

الگوريتم های بهینه سازی کلونی مورچگان

تفاوت مورچه‌های واقعی و مورچه‌های مصنوعی

  • حالت درونی: حافظه‌ای از فعاليت های قبلی مورچه‌ها  (در صورتی که در مورچه‌های واقعی این نوع حافظه وجود ندارد).
  • فرومون مصنوعی: تابعي از کيفيت پاسخ پيدا شده.
  • موانع مصنوعی: تغییر دادن جزئیات مسئله برای بررسی الگوریتم و رسیدن به جواب‌های متنوع.
  • حیات در محیط گسسته: مورچه‌های واقعی نمی‌توانند جدا از  کلونی به حیات خود ادامه دهند.

مدل تصادفی:

احتمال اینکه مورچه بعدی مسیر A را انتخاب کند:

 

 

 

nA(t) و nB(t) تعداد مورچه هایی که در زمان t در مسیر A و B قرار دارند.

c: درجه جذب برای یک مسیر ناشناخته هر چه c بزرگتر باشد به معنی مقدار فرومون بیشتر برای عدم انتخاب مسیر تصادفی است.

a: بایاس به سمت فرومون به جا مانده در روند تصمیم گیری.

ساختار کلی الگوریتم کلونی مورچگان را باهم بررسی کردیم. در طی چند سال گذشته بهینه‌سازی‌های زیادی بر روی این الگوریتم انجام شد، که از انواع آن‌ها می‌توان به الگوریتم‌های زیر اشاره کرد:

SACO: Simple Ant Colony Optimization

ACOA: Ant Colony Optimization Algorithms

AS: Ant System

Elitist AS: Elitist Ant System

ACS: Ant Colony System

Max-Min AS

و …

منبع


الگوریتم کلونی مورچه ها در هوش مصنوعی

 در این مقاله بر آن شدیم تا شرح مختصری بر الگوریتم معروف کلونی مورچه ها که یکی از الگوریتم های پرکاربرد پردازش تکاملی در هوش مصنوعی است داشته باشیم و از میان کاربردهای بی شماری که این الگوریتم در علوم مختلف دارد به چند کاربرد نیز اشاره کنیم.

بهینه سازی کلونی مورچه ها یا Ant Colony Optimization و به اختصار (ACO)، که در سال ۱۹۹۲ توسط مارکو دوریگو (Marco Dorigo) و در رساله دکتری وی مطرح شد، یکی از بارزترین نمونه ها برای روش های هوش جمعی است. این الگوریتم از روی رفتار جمعی مورچه ها الهام گرفته شده است. مورچه ها با همکاری یکدیگر، کوتاه ترین مسیر را میان لانه و منابع غذایی پیدا می کنند تا بتوانند در کمترین زمان مواد غذایی را به لانه منتقل کنند. هیچ کدام از مورچه ها، به تنهایی قادر به انجام چنین کاری نیستند، اما با همکاری و پیروی از چند اصل ساده، بهترین راه را پیدا می کنند. الگوریتم مورچه ها، یک مثال بارز از هوش جمعی هستند که در آن عامل هایی که قابلیت چندان بالایی ندارند، در کنار هم و با همکاری یکدیگر می توانند نتایج بسیار خوبی به دست بیاورند.

در قسمت اول مورچه ها روی یک مسیر مستقیمی که از آشیانه به غذا وصل می شود حرکت می کنند در این مسیر از خود ماده ای به نام فرمن ترشح می کنند. وقتی که یک مانع در سر راهشان ایجاد می شود مسیر حرکت قطع شده و به دنبال یک راه حل اکتشافی برای حل مشکل خود می گردند. مورچه هایی که بالای مانع هستند نمی توانند مسیر حرکت را پیدا کنند زیرا مسیر فرمن را گم کرده اند به همین دلیل این احتمال وجود دارد که به سمت راست حرکت کنند یا به چپ. اما مورچه هایی که بر حسب تصادف مسیر کوتاهتر را انتخاب کرده اند زودتر می توانند این اتصال بین فرمن ها را فراهم کنند. به همین دلیل مسیر کوتاه تر می تواند سریع تر از فرمن پر شود و مورچه های بیشتری را به سمت خود بکشد. این فیدبک مثبت می تواند بسیاری از مورچه ها را به سمت خود بکشد. در الگوریتم ACO ابتدا باید یک گراف بین مسیرهای حرکت غذا در نظر گرفت. در ابتدا یک مقدار فرمن اولیه به هر یک از اضلاع گراف نسبت داده می شود و یک مورچه را به صورت تصادفی در مکان جستجو قرار می دهند.

برای هر مورچه کارهای زیر باید انجام شود:

۱- قانون حرکت احتمالی: براساس این قانون مورچه را در فضای جستجو حرکت داده به این ترتیب راه حل مسئله ایجاد می شود
۲- ارزیابی بهترین: باید بهترین راه حلی که توسط این مورچه ایجاد شده را ارزیابی کرد
۳- به روز کردن فرمن: فرمن هر ضلع را با استفاده از تقویت یک راه حل خوب به روز می کنیم
۴-  دوباره به مرحله دوم برگشته و این کار را ادامه می دهیم تا به میزان فرمن دلخواه برسیم
يک رفتار پايه اي ساده در مورچه ها وجود دارد : آنها هنگام انتخاب بين دو مسير بصورت احتمالاتي (Statistical) مسيري را انتخاب مي کنند که فرمن بيشتري داشته باشد يا بعبارت ديگر مورچه هاي بيشتري  قبلا از آن عبور کرده باشند. حال می بینیم که همين تمهيد ساده چگونه منجر به پيدا کردن کوتاهترين مسير خواهد شد :
همانطور که در شکل مي بينيم مورچه ها روي مسير در حرکت اند (در دو جهت مخالف)
اگر در مسير مورچه ها مانعي قرار دهیم مورچه ها دو راه براي انتخاب کردن دارند.
اولين مورچه از A مي آيد و به C مي رسد، در مسير هيچ فرمني نمي بيند بنابراين براي مسير چپ و راست احتمال يکسان مي دهد و بطورتصادفي و احتمالاتي مسير CED  را انتخاب مي کند.
مورچه ها در حال برگشت و به مرور زمان يک اثر بيشتر فرمن را روي CED حس مي کنند و آنرا بطور احتمالي و تصادفي ( نه حتما و قطعا)  انتخاب مي کنند. در نهايت مسير CED  بعنوان مسير کوتاهتر برگزيده مي شود. در حقيقت چون طول مسير CED  کوتاهتر است زمان رفت و برگشت از آن هم کمتر مي شود و در نتيجه مورچه هاي بيشتري نسبت به مسير ديگر آنرا طي خواهند کرد چون فرمن بيشتري در آن وجود دارد.
نکته ديگر مسئله تبخير شدن فرمن بر جاي گذاشته شده است. برفرض اگر مانع در مسيرAB  برداشته شود و فرمن تبخير نشود مورچه ها همان مسير قبلي را طي خواهند کرد. ولي در حقيقت اين طور نيست. تبخير شدن فرمن و احتمال به مورچه ها امکان پيدا کردن مسير کوتاهتر جديد را مي دهند. تبخیر فرمون از ۳ جهت مفید است:

۱) باعث می‌شود مسیر جذابیت کمتری برای مورچه‌های بعدی داشته باشد. از آنجا که یک مورچه در بلند مدت راه های کوتاه‌تر را بیش تر می‌پیماید و تقویت می‌کند هر راهی بین خانه و غذا که کوتاه‌تر(بهتر) باشد بیشتر تقویت می‌شود و آنکه دورتر است کمتر،

۲) اگر فرمن اصلاً تبخیر نمی شد، مسیرهایی که چند بار طی می‌شدند، چنان بیش از حد جذاب می‌شدند که جستجوی تصادفی برای غذا را بسیار محدود می‌کردند،

۳) وقتی غذای انتهای یک مسیر جذاب تمام می‌شد رد باقی می‌ماند.

حل مسئله ی فروشنده دوره گرد با الگوریتم کلونی مورچه ها

همانطور که مي دانيم مسئله يافتن کوتاهترين مسير، يک مسئله بهينه سازيست که گاه حل آن بسيار دشوار است و گاه نيز بسيار زمانبر. بعنوان مثال مسئله فروشنده دوره گردTSP)) ، در اين مسئله فروشنده دوره گرد بايد از يک شهر شروع کرده، به شهرهاي ديگر برود و سپس به شهر مبدا بازگردد بطوريکه از هر شهر فقط يکبار عبور کند و کوتاهترين مسير را نيز طي کرده باشد. برای حل مسئله فروشنده سیار که باید از n شهر دیدن کند و از هر کدام فقط یکبار عبورکند نیز می توان از الگوریتم ACO استفاده کرد. مثلا اگر زوج مرتب (N,E) را در نظر بگیریم که N تعداد شهرها و E اضلاع گراف باشند و di,j فاصله اقلیدسی بین شهرهای i و j باشد و  b تعداد مورچه ها در شهر i و در زمان t، هریک از مورچه ها باید مراحل زیر را انجام دهد:

بصورت احتمالی به یکی از شهرها برود که این احتمال تابع فاصله تا شهر و میزان فرمن موجود در مسیر است. برای اینکه سفر مورچه معتبر باشد حق دیدن شهر را ندارد. وقتی سفر مورچه تمام شد از خود ماده ای دفع می کند. در هر n بار تکرار الگوریتم که به آن حلقه می گویند هر مورچه یک سفر کامل را انجام می دهد. فرمن بجا مانده از مورچه ها بزودي تبخير مي شود ولي در کوتاه مدت بعنوان رد  مورچه بر سطح زمين باقي مي ماند. همانطور که گفته شد «تبخير شدن فرمن» و «احتمال-تصادف» به مورچه ها امکان پيدا کردن کوتاهترين مسير را مي دهند. اين دو ويژگي باعث ايجاد انعطاف در حل هرگونه مسئله بهينه سازي مي شوند. مثلا در گراف شهرهاي مسئله فروشنده دوره گرد، اگر يکي از يالها (يا گره ها) حذف شود الگوريتم اين توانايي را دارد تا به سرعت مسير بهينه را با توجه به شرايط جديد پيدا کند. به اين ترتيب که اگر يال (يا گره اي) حذف شود ديگر لازم نيست که الگوريتم از ابتدا مسئله را حل کند بلکه از جايي که مسئله حل  شده تا محل حذف يال (يا گره) هنوز بهترين مسير را داريم، از اين به بعد مورچه ها مي توانند پس از مدت کوتاهي مسير بهينه(کوتاهترين) را بيابند.

کاربردهای الگوریتم کلونی مورچه ها

از کاربردهايACO  مي توان به بهينه کردن هر مسئله اي که نياز به يافتن کوتاهترين مسير دارد ، اشاره نمود مانند :
۱٫ مسير يابي داخل شهري و بين شهري
۲٫  مسير يابي بين پست هاي شبکه هاي توزيع برق ولتاژ بالا
۳٫ مسير يابي شبکه هاي کامپيوتري

برخی از کاربردهای الگوریتم کلونی مورچه ها

مسيريابي شبکه‌هاي کامپيوتري با استفاده از ACO:

اطلاعات بر روي شبکه بصورت بسته هاي اطلاعاتي کوچکي (Packet) منتقل مي شوند. هر يک از اين بسته ها بر روي شبکه در طي مسير از مبدا تا مقصد بايد از گره هاي زيادي که مسيرياب (Router) نام دارند عبور مي کنند. در داخل هر مسيرياب جدولي قرار دارد تا بهترين و کوتاهترين مسير بعدي تا مقصد از طريق آن مشخص مي شود، بنابر اين بسته هاي اطلاعاتي حين گذر از مسيرياب ها با توجه به محتويات اين جداول عبور داده مي شوند. روش ACR : Ant Colony Routering پيشنهاد شده که بر اساس ايده کلونی مورچه به بهينه سازي جداول مي‌پردازد و در واقع به هر مسيري با توجه به بهينگي آن امتياز مي دهد. استفاده از ACR به اين منظور داراي برتري نسبت به ساير روش هاست که با طبيعت ديناميک شبکه سازگاري دارد، زيرا به عنوان مثال ممکن است مسيري پر ترافيک شود يا حتي مسير يابي (Router) از کار افتاده باشد و بدليل انعطاف پذيري که ACO در برابر اين تغييرات دارد همواره بهترين راه حل بعدي را در دسترس قرار مي دهد.

استفاده پژوهشگران از الگوي کلونی مورچه ها جهت اداره ترافيک

پژوهشگران سوييسي براي تهيه نرم افزاري جهت اداره ترافيک و شبکه هاي جاده اي از الگوي کلونی مورچه ها استفاده کرده اند. با کمک الگوریتم کلونی مورچه ها نرم افزاري تهیه شده که از آن براي اداره ترافيک جاده اي استفاده می شود. به اين ترتيب مي توان کوتاهترين مسير را بين چند شهر تشخيص داد.در اين نرم افراز فرايند ترددهاي يک کاميون براي تحويل بار به مشتريانش به مسير يک مورچه تشبيه مي شود و اين فرايند با توجه به تحولات غيرمنتظره ممکن است تغيير کند. با اين روش بهينه سازي بر پايه رفتار مورچه ها، یک شرکت حمل و نقل مي تواند مسير تحويل بارهايش را در مدت زمان پانزده دقيقه انجام دهد. دهها هزار خودرو مي توانند با اين نرم افزار مسير خود را بهينه سازي کنند .

حل مسائل زمانبندي پروژه ها با منابع محدود با استفاده از الگوريتم مورچگان

مساله زمانبندي پروژه ها با منابع محدود (RCPSP) درگير يافتن توالي مناسبي براي انجام فعاليتهاي يك پروژه است به نحوي كه محدوديت هاي تقدم و و تاخر شبكه پروژه و انواع مختلف محدوديتهاي منبعي موجود در پروژه به طور همزمان ارضاء شوند و معيار سنجش معيني از جمله زمان انجام پروژه، هزينه انجام، تعداد فعاليتهاي تاخيردار و غيره بهينه گردند. RCPSP  مساله اي NP-hard به شمار مي آيد و اهميت اين مساله در ابعاد تئوري و عملي باعث شده است كه تاكنون رويكردهاي ابتكاري و يا فراابتكاري جهت حل اين مساله ارائه شود. رويكردي بر اساس بهينه سازي توسط كلوني مورچگان براي حل مساله زمانبندي پروژه ها با منابع محدود ارائه شده است . از جمله تفاوتهاي اصلي رويكرد ارائه شده  با این شیوه قانون انتخاب احتمالات به صورت نوين، تغيير پارامترهاي الگوريتم به صورت پويا، جلوگيري از بروز رفتارهاي نامناسب الگوريتم در تكرارهاي بالا و تعيين رفتار كلي الگوريتم در تكرارهاي بالا می باشد.

كاربرد الگوريتم مورچه در بهينه سازي شبكه هاي توزيع آب

بكارگيري الگوريتم مورچه همانند ساير روشهاي بهينه سازي تكاملي، نيازمند تعدادي پارامتر كنترل كننده ميباشد. اين پارامترها كه اغلب به كمك آناليز حساسيت تعيين مي شوند، نقش تعيين كننده اي در عملكرد روش دارند. علاوه بر اين پارامترها بايد از ضريب جريمه نيز براي مسايل بهينه سازي مقيد استفاده كرد. در اين کاربرد از الگوريتم مورچه اي با كمترين تعداد پارامترهاي كنترل كننده، براي بهينه سازي شبكه هاي توزيع آب استفاده شده است.

الگوريتم مورچه اي براي طراحي مسير حركت باربران خودكار در سيستم تك حلقه

در این کاربرد هدف تعیین کوتاه ترین حلقه برای یک بابر خودکار در چیدمان کارخانه به نحوی است که با هر دپارتمان لااقل یک ضلع مشترک داشته باشد. برای این منظور در ابتدا با استفاده از خواص مسئله آن را به مسئله ای معادل نظریه گراف تبدیل کرده و سپس با به کارگیری الگوریتم کلونی مورچه ها مسئله حل شده است. در روش های مسیریابی سیستم تک حلقه این روش به خوبی عمل کرده است.

استفاده از الگوريتمaco  درطراحي شبكه هاي توزيع شعاعي

در اینجا از الگوريتم کلونی مورچه ها در طراحي بهينه شبكه هاي توزيع شعاعي كه در آنها مسير تغذيه مشخص است، استفاده مي شود. اين الگوريتم ضمن ارائه ميزان نفوذ هر يك از سطوح ولتاژ در شبكه مورد مطالعه، ظرفيت بهينه ترانسفورماتور ها و سطح مقطع بهينه فيدرها را در هر يك از سطوح ولتاژي ارائه مي نمايد. الگوريتم فوق بر روي يك شبكه نمونه اجرا شده و نتايج آن نشانه برتري روش ارائه شده نسبت به روش الگوريتم pso و الگوريتم سطح تغذيه است. نقطه قوت اين الگوريتم سرعت بالا، يعني بيشتر از ۲۴۰ برابر الگوريتم تعيين سطح تغذيه و بيش از ۱۸ برابر الگوريتم pso و همچنين كاهش۱۰ درصدي (بطور متوسط) قيمت نهايي در مقايسه با ديگر الگوريتم هاي موجود به سبب اضافه كردن ظرفيت ترانسفورماتور ها به عنوان متغير فضاي جستجو مي باشد.

ارايه يک مدل ابتکاري مبتني بر سيستم اجتماع مورچه ها براي حل مسئله زمان بندي حركت قطار

در اينجا با توسعه الگوريتم فوق ابتکاري سيستم اجتماع مورچه ها (acs) الگوريتمي براي زمان بندي حركت قطار معرفي شده است. ابتدا نوعي از مسئله زمان بندي حركت قطار در قالب يک برنامه ريزي رياضي مدلسازي و سپس الگوريتمي مبتني بر acs براي حل آن پيشنهاد شده است. با اين فرض که هر قطار در مسئله زمان بندي حرکت قطار معادل يك شهر در مسئله فروشنده دوره گرد (tsp) باشد، acs  بر روي گراف مسئله tsp، توالي حركت قطارها را مشخص مي کند. بر اساس اين توالي و رفع تلاقي در برخورد قطارها، زمان بندي حرکت مشخص خواهد شد.

بررسی پارامترهای الگوریتم AntNet

تنوع زیادی در پروتکلها و الگوریتم های مسیریابی برای ارتباطات شبکه ای وجود دارد. در مسیریابی سنتی جداول مسیریابی به واسطه تبادل اطلاعات مسیریابی بین مسیریابها به روز می شوند. الگوریتم هایی که با الهام از کلونی مورچه ها ارائه شده از عاملهای موبایل در مسیریابی شبکه ها استفاده می کنند. در این الگوریتم ها مسیریابی بصورت hop by hop و بر اساس خاصیت stigmergic در کلونی مورچه ها انجام می شود. stigmergicشکلی از ارتباط غیر مستقیم است که به وسیله تاثیر روی محیط انجام می شود. به این صورت که عامل ها (مورچه ها) در شبکه حرکت می کنند و جداول مسیر یابی را به روز می کنند.
منبع

الگوریتم کلونی مورچه ها قسمت 1
الگوریتم کلونی مورچه ها قسمت 2
الگوریتم کلونی مورچه ها قسمت 3

1-تعريف، ضرورت و كاربردها

زيست سنجی عبارت است از دانش و فن‌آوري اندازه‌گيري و تحليل آماري داده‌هاي زيستي. در فن‌آوري اطلاعات واژة زيست سنجی به مجموعه فن‌آوريهايي اطلاق مي‌گردد كه در آنها از اندازه‌گيري و تحليل ويژگيهايي از بدن انسان همچون اثر انگشت، اثر كف دست، شبكيه و عنبية چشم، الگوهاي صوتي، الگوهاي مربوط به رخسار ، دمانگاري صورت، شكل دست يا گوش، داده‌هاي به دست آمده از گام، الگوهاي وريدي، دي.ان.اي و يا ويژگيهايي همچون دستخط(امضا) و ديناميك ضربه زدن به صفحه‌كليد براي تأييد هويت اشخاص استفاده مي‌شود. اين فن‌آوريها در تلاشند تا اندازه گيري و مقايسة ويژگيهاي بر‌شمرده شده را به منظور بازشناسي افراد به صورت خود‌كار درآورند.

فن‌آوريهاي زيستي در ابتدا براي كاربردهاي تخصصي نيازمند امنيت بالا پيشنهاد شدند اما اينك به عنوان عناصر كليدي در توسعة تجارت الكترونيك و سيستمهاي برخط و به همان صورت براي سيستمهاي امنيتي نا‌برخط و سيستمهاي امنيتي منفرد مطرح مي‌باشند.

اين فن‌آوريها اجزاء مهمي را براي تنظيم و نظارت بر نحوة دسترسي و حضور در سيستم فراهم مي‌آورند. محدوده‌هاي عمدة كاربرد اين فن‌آوريها عبارتند از : تجارت الكترونيك، نظارت امنيتي، دسترسي به پايگاه داده‌ها، كنترل مرزها و مهاجرت، تحقيقات قضايي و پزشكي از راه دور.

توسعة فن‌آوريهاي زيست سنجی فراتر از كاربردهاي سنتي نيازمند امنيت بالا، يك اجبار نشأت گرفته از انگيزه‌هاي مالي است. امنيت معاملات براي آيندة توسعة تجارت الكترونيك يك مسألة حياتي است و نگرانيهاي فراواني دربارة راه حلهاي فعلي وجود دارد. مشكل شماره‌هاي شناسايي شخصي و شناسه‌هاي هويتي – مانند كارتها- اين است كه آنها صحت هويت شخصي را كه از آنها استفاده مي‌كند تأييد نمي‌كنند. آمارها ميزان زيان ناشي از تقلب را به طور ساليانه براي كارتهاي اعتباري بالغ بر چهارصد و پنجاه ميليون دلار و براي خودپردازها حدود سه‌ميليارد دلار برآورد مي‌كنند. برتري سيستمهاي مبتني بر زيست سنجی آن است كه به شدت به ويژگيهاي فردي اشخاص وابسته‌اند و به راحتي نمي‌توانند مورد سوء استفاده قرار گيرند.

2-بررسي عملكرد سيستمهاي موجود

فعاليتهاي انجام شده تا به حال منجر به ظهور ماشينهاي گران قيمت زيست- سنجي شده است كه علاوه بر قيمت زياد معمولاً از لحاظ سرعت و عملكرد مناسب نيستند يا حداقل براي دستيابي به عملكرد مناسب بايد محيط استفادة آنها شرايط خاصي را داشته باشد و يا كاربران آنها آموزشهاي گسترده‌اي را گذرانده باشند.

در حالي كه بعضي از فن‌آوريهاي زيست سنجی در قالب توليدات تجاري به بازار عرضه شده‌اند بسياري از اين دسته فن‌آوريها در مرحلة تحقيق و آزمايش قرار دارند. فن‌آوريهاي مزبور نيازمند كارهاي مطالعاتي بيشتر براي افزايش پايداري و بهبود عملكردشان براي استفاده در كاربردهاي ويژه هستند.

پايداري در برابر تقلب ،دقت عملكرد، سرعت و تجهيزات مورد نياز، همخواني با سخت‌افزار و نرم‌افزار موجود، هزينه ،سادگي استفاده و پذيرش از سوي كاربر از جمله عوامل تعيين‌كننده در موفقيت هر يك از فن‌آوريهاي به كار گرفته شده مي‌باشند.

جدول زیر مقايسه‌اي از معمول‌ترين سيستمهاي زيست سنجی موجود را ارائه مي‌دهد.

ميزان پذيرش كاربر

سادگي استفاده

دقت عملكرد

نوع سيستم
پايين متوسط بالا اثر انگشت
متوسط بالا متوسط هندسه دست
بالا بالا متوسط صوت
پايين پايين بالا شبكيه چشم
متوسط متوسط متوسط عنبيه چشم
بالا متوسط متوسط امضا
بالا بالا پايين چهره

مقايسة سيستمهاي زيست سنجی معمول

 

3-    اجزاي سيستمهاي زيست سنجی

عمليات سيستمهاي زيست سنجی در بر دارندة دو مرحلة مجزا مي‌باشد: ثبت كاربرو بازشناسي كاربر. در مرحلة اول اطلاعات مربوط به كاربر به سيستم وارد مي‌شوند و در مرحلة دوم اطلاعات ورودي حاضر با اطلاعات ذخيره شده مقايسه مي‌گردند.

 
 مراحل لازم عملياتي در يك سيستم امنيتي مبتني بر زيست سنجی

 

مرحلة تأييد هويت عبارت است از تطبيق ويژگيهاي مورد ادعاي يك شخص بر ويژگيهاي موجود او در پايگاه داده‌ها كه يك فرايند يك به يك است.

سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی بنا به انتخاب به وجود آورنده، به جاي مرحلة تأييد هويت مي‌توانند مرحلة ديگري را كه بازشناسي ناميده مي‌شود جايگزين كنند. در اين روش نياز نيست كه درخواست كننده ادعاي هويت شخص خاصي را بنمايد بلكه سيستم ويژگيهاي او را با تمامي ركوردهاي موجود مقايسه مي‌كند و در صورت تطابق با يكي از آنها او را به عنوان شخص داراي ويژگيهاي موجود در ركورد يافت شده بازشناسي مي‌كند كه اين فرايند يك پردازش يك به چند را شكل مي‌دهد.

سيستمهاي تشخيص هويت زيستي معمول غالباً شامل اجزاي زير مي‌باشند:

الف)گيرندة اطلاعاتزيرسيستمي است كه گرفتن نمونه‌هاي زيست‌سنجی (صوتي، تصويري و…) را بر عهده دارد. ويژگيهاي خاص استخراج شده از نمونه‌ها قالبهايي را براي مقايسة بعدي تشكيل مي‌دهند. اين فرايند بايد سريع و ساده بوده در عين حال قالبهايي با كيفيت خوب را توليد كند.

ب) ذخيره كنندهقالبهاي به دست آمده بايد براي مقايسة بعدي ذخيره شوند. اين زير سيستم مي‌تواند جزئي از وسيلة گيرندة اطلاعات سيستم باشد و يا در يك سرور مركزي قابل دستيابي توسط يك شبكه جاي گيرد. جايگزين ديگر، يك شناسة قابل حمل نظير يك كارت هوشمند است. هر كدام از انتخابهاي فوق مزايا و مشكلات خاص خود را دارد.

ج) مقايسه گراگر سيستم زيست سنجی در مقام بازشناسي افراد به كار گرفته شود بايد هويت شخص با قالب ذخيره شدة مورد ادعاي او مقايسه شود. در بعضي سيستمها ممكن است امكان بروزآوري خودكار قالب مورد مراجعه پس از هر تطبيق درست وجود داشته باشد. اين امر به سيستم توانايي سازگاري با تغييرات تدريجي كوچك در ويژگيهاي كاربر را مي‌دهد.

د) اتصالاتغالباً براي ايجاد ارتباط بين گيرندة اطلاعات، ذخيره كننده و مقايسه‌گر نياز به اتصالات لازم وجود دارد. غالباً سيستمهاي زيست سنجی نيازمند شبكه و رابطهاي برنامه‌نويسي مورد نياز براي ايجاد اتصال بين اجزاء مي‌باشند. امنيت و كارايي، عناصر كليدي براي اين جزء مي‌باشند.

4-ارزيابي كارايي سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی

موضوع مهمي كه در پذيرش سيستمهاي زيست سنجی از اهميت شايان توجهي برخوردار است تعيين كارايي هر يك از اجزاء و كل سيستم زيست سنجی به روشي قابل اعتماد و هدفمند است.

براي تعيين كارايي سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی معيارهاي ويژه‌اي به كار گرفته مي‌شوند. در اين كاربردها تعدادي كاربر (سرويس‌گيرنده) به سيستم وارد مي‌شوند و متقلب به عنوان شخصي تعريف مي‌شود كه مدعي هويت شخص ديگري است. متقلب ممكن است به عنوان كاربر در سيستم وجود داشته باشد و عمل وي ممكن است عمدي يا غيرعمدي باشد. عمل تأييد هويت بايد كاربران را بپذيرد و متقلبان را رد كند.

نرخ پذيرش نادرست (اف. اي. آر) به عنوان نسبت تعداد متقلباني كه به اشتباه توسط سيستم پذيرفته شده‌اند به تعداد كل متقلبان آزمايش شده تعريف گرديده، به صورت درصد بيان مي‌شود. اين نرخ، احتمال پذيرش متقلبان را توسط سيستم بيان مي‌كند و بايد در سيستمهاي نيازمند امنيت بالا كمينه شود.

نرخ عدم پذيرش نادرست (اف. آر. آر) به عنوان نسبت تعداد كاربران سيستم كه به اشتباه توسط سيستم پذيرفته نشده‌اند به تعداد كل كاربران مورد آزمايش قرار گرفته تعريف  گرديده، به صورت درصد بيان مي‌شود. اين نرخ، احتمال عدم پذيرش كاربران مجاز را توسط سيستم بيان مي‌كند و بايد به صورت ايده‌آل مخصوصاً در سيستمهايي كه در آنها كاربر در صورت عدم پذيرش از دسترسي به سيستم محروم مي‌شود كمينه گردد.

روند تشخيص هويت مبتني بر زيست سنجی دربردارندة محاسبة فاصلة قالب ذخيره شده و نمونة حاضر است. تصميم براي پذيرش يا رد نمونة حاضر بر اساس يكآستانة از پيش تعريف شده اتخاذ مي‌گردد. بنابراين واضح است كه كارايي سيستم به شدت وابسته به انتخاب اين آستانه است و اين امر موجب ايجاد يك بده‌بستان بين نرخ پذيرش نادرست و نرخ عدم پذيرش نادرست مي‌گردد. نرخ خطاي برابر(اي.اي.آر) به صورت آستانة برابري اين دو نرخ تعريف مي‌شود و غالباً به عنوان يك ويژگي نشان دهندة كارايي سيستم مطرح مي‌گردد. شكل زیر نشان دهندة رابطة سه پارامتر تعريف شده براي يك سيستم نمونه است.

 
 FAR، FRR و ERR براي يك سيستم نمونه

پارامتر مهم ديگر كارايي، زمان تشخيص هويت است كه به صورت زمان متوسط صرف شده براي فرايند تشخيص هويت تعريف مي‌شود. اين زمان شامل زمان لازم براي گرفتن نمونة حاضر نيز مي‌باشد.

در حالي كه بعضي از عرضه‌كنندگان سيستمهاي امنيتي مبتني بر زيست سنجی براي محصولاتشان پارامترهاي كارايي فوق را در شرايط آزمايشگاهي بيان مي‌كنند پارامترهاي كارايي قابل طرح در جهان واقعي براي سنجش كارايي واقعي اين گونه سيستمها به ندرت وجود دارند. علت اين امر اين واقعيت است كه به حساب آوردن همة پيچيدگيهاي ممكن جهان واقعي تأثير گذار بر سيستمهاي زيست سنجی تقريباً غير ممكن است. به عنوان نمونه زمان واقعي تشخيص هويت به شدت وابسته به ميزان آموزش كاربر، محيط عملياتي و شرايط رواني كاربر همچون ميزان فشار روحي اوست. مشخصات ارائه شده توسط عرضه‌كننده را بايد به ديد راهنماهاي نه چندان متناسب با دنياي واقعي نگريست.

 

منبع

تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 1
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 2
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 3
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 4
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 5

شناسایی از روی عنبیه چشم

عنبیه قسمت رنگی چشم است که ترکیبی است از نوعی ماهیچه به شکل دایره با یکسری خطوط شعاعی، لایه‌ای یا توری مانند که در پیش از تولد انسان شکل گرفته است و تا زمان مرگ تقریباً هیچ تغییری نمی‌کند. این ماهیچه شامل یکسری کارکترها مانند: خطوط، حلقه‌ها، حفره‌ها، شیارها، تارها، لکه‌ها و… است که قابل تفکیک می‌باشند. می‌توان گفت که عنبیه چشم همه افراد با یکدیگر متفاوت است.

تصویر عنبیه معمولاً توسط یک دوربین تک رنگ مادون قرمز (۷۰۰–۹۰۰nm) که مجهز به سنسور CCD است گرفته می‌شود. معمولاً فاصله دوربین تا چشم باید چیزی در حدود ۱۸ اینچ باشد. (تابش نور به عنبیه سپس اندازه‌گیری بازگشت آن) فرایند پردازش بدین شکل است که ابتدا مکان و اندازه مردمک در تصویر مشخص شده و سپس با به دست آوردن مکان و اندازه عنبیه، کلیه تصویر عنبیه که در میان این دو دایره قرار دارد به شکل مستطیلی با ابعاد معین تبدیل می‌شود، این تکنیک باعث می‌شود تا با کوچک یا بزرگ شدن مردمک تصویر مستطیل شکل تقریباً ثابت بماند تا در انجام فرایندهای بعدی مشکلی نباشد. تصویر موجود در مستطیلی با ابعاد معین دارای مشخصه‌های قابل تبدیل به کدهای باینری است، در این تبدیل‌ها روشهای مختلفی وجود دارد که هر یک مزایا و معایب خودرا دارند.

پس از بدست آوردن الگوی باینری، با استفاده از بدست آوردن فاصله همینگ بین الگوی موجود با الگوی بدست آمده می‌توان نتیجه تطبیق را بدست آورد.

در روشهای دیگری مانند نمونه یابی در مکانهای مشخص با برداشت چند نمونه از قسمتی از تصویر عنبیه که مشخصات قابل توجهی دارد، در زمان تشخیص با استفاده از نمونه‌های ذخیره شده و مکان یابی نمونه‌ها، عنبیه افراد قابل تشخیص است. این سیستم دارای قابلیت خوبی در تشخیص افراد است بدین دلیل که عنبیه هم منحصربه‌فرد است و هم در برابر گذشت زمان مقاوم، ولی متأسفانه حجم الگوها در این روش بسیار بالا است، این تکنولوژی بسیار گران است، کاربر پسند نیست و به دلیل اینکه در حین نمونه برداری لازم است که چشم کاملاً بی حرکت باشد لذا الگو برداری ممکن است دقیق نباشد.

یکی از مشکلات موجود در سیستم‌های تشخیص هویت به کمک الگوهای عنبیه، مسدود شدن عنبیه‌ی چشم بوسیله‌ی مژه‌هاست. در مقاله اصلاح اثر مخرب مژه‌ها بر تصاویر عنبیه به کمک فیلتر میانه با قاب افقی که توسط آقای محمدمهدی ابراهیمی و دیگر همکاران نگارش یافته، راه حل این مشکل ارائه شده است.

شناسایی از روی شبکیه چشم

شبکیه چشم در منتهی‌الیه کره چشم قرار دارد که شامل یکسری رگهای خونی است که این مویرگها داری اشکال مختلفی هستند، این خصیصه در افراد منحصربه‌فرد است. با قرارگیری چشم کاربر در یک مکان مشخص، یک دسته نور ماوراء قرمز یا نور سبز با طول موج کوتاه به شبکیه چشم تابیده می‌شود و بازتاب آن توسط یک دوربین CCD اندازه‌گیری می‌شود. این روش تقریباً مشابه شناسایی از طریق عنبیه می‌باشد.

شناسایی از روی نمودار حرارتی چهره

نمودار حرارتی چهره نیز یکی دیگر از پارامترهایی است که در تمامی افراد حتی دوقلوها نیز متفاوت است. نمودار ترموگرام در برابر گذشت زمان [تا مدت محدودی]، آرایش و اصلاح کردن مقاوم است، حتی جراحی پلاستیک نیز باعث بروز آسیب به نمودار ترموگرام نمی‌شود. جهت تصویر برداری از چهره از یک دوربین مادون قرمزبا طول موج ۳ الی ۵ میکرون یا ۸ الی ۱۲ میکرون بدین صورت که تا عمق ۴ سانتی‌متر زیر پوست را حس کند استفاده می‌شود.

شناسایی از روی نحوه راه رفتن

معمولاً این روش در جاهایی که ارتباط مستقیم با افراد میسر نیست کاربرد دارد خصوصاً در فرودگاه‌ها و معابر امنیتی. (این سیستم شناسایی تقریباً یک سیستم شناسایی مخفی است) در این روش یک تصویر از شخص در هنگام راه رفتن بدست می‌آید که معرف نمودار جابجایی و زمان برای وی است. در هنگام راه رفتن افراد حرکت پاها و سر افراد با یکدیگر متفاوت است (البته حرکت دستان نیز در برخی موارد کاربرد دارد) که الگوی بدست آمده از این قسمتها می‌باشد.

شناسایی از روی هندسه دست

دراین سیستم دست در یک مکان مشخص مطابق شکل قرار می‌گیرد. سپس با استفاده از یک دوربین دیجیتال CCD با کیفیت مطلوب ۳۲۰۰۰ پیکسل تصویر دست از دو نمای فوقانی و کناری گرفته می‌شود؛ که یک تصویر ۳بعدی از دست تولید می‌کند. از تصویر بدست آمده حدوداً ۱۷ قسمت دست اندازه‌گیری می‌شود، من‌جمله: انگشتان (طول، پهنا، ضخامت، انحنا) و پارامترهای هندسی دیگر که در شکل آمده است. معمولاً حجم داه بدست آمده ۹بایت است.

ترکیبات بیومتریک

با ترکیبات بیومتریک می‌توان کارایی، امنیت و دقت سیستم را تا حد قابل ملاحظه‌ای افزایش داد، که در ذیل به تعدادی از روشهای ممکن اشاره خواهیم کرد:

ترکیب سنسور

در این مدل ما برای یک متد از بیومتریک، از چندین سنسور استفاده می‌کنیم. بعنوان مثال در اثر انگشت از سنسورهای نوری، خازنی، آلتراسوند یا سنسورهای دیگر استفاده کنیم. این کار باعث افزایش دقت در امر نمونه برداری خواهد شد.

ترکیب واحد نمونه برداری

در این روش ما از چند واحد نمونه برداری می‌کنیم. بعنوان مثال در روش اثر انگشت از دو انگشت اشاره و انگشت وسط ویا انگشتان دیگر نیز عمل نمونه برداری را انجام می‌دهیم ویا از انگشت دستچپ و راست نمونه برداری می‌کنیم.

ترکیب نمونه برداری

در این روش چندین بار از مشخصه مورد نظر نمونه برداری می‌کنیم و ممکن است دو یا چند الگو از یک کاربر داشته باشیم. بعنوان مثال از انگشت کاربر دوبار نمونه برداری می‌کنیم و در حافظه ذخیره می‌کنیم.

ترکیب روش‌های بیومتریک

در این روش مااز ترکیب دو یا چند روش بیومتریک استفاده می‌کنیم. بعنوان مثال: اثر انگشت + هندسه چهره + هندسه دست

منبع


از دیر باز انسان برای بقا، نیاز به تشخیص دوست از دشمن داشته است و تشخیص هویت برای وی امری حیاتی بوده و هست، لذا امروزه سعی در مکانیزه سازی سیستم های شناسایی یا تشخیص هویت شده است. نیازی که پیشرفت در آن باعث کاهش تخلفات، افزایش امنیت، تسریع در امور روزمره و … شده است. در گذشته جهت شناسایی جرم و جنایتکار، از روال شناسایی اثر انگشت و چهره‌نگاری استفاده می‌شده، اما اکنون سیستم های مکانیزه‌ای ایجاد شده استبه مجموعه ای از فناوری ها، جهت تشخیص و تایید هویت یک فرد به صورت خودکار بيومتريک می گویند. به طور مثال برای صدور اجازه ورود به یک مجموعه، نیاز به شناسایی و تایید هویت می باشد. روش های شناسایی به صورت های زیر انجام می گیرد:
1- اسناد و مدارک شناسایی – کارت های هوشمند، کارت های مغناطیسی، کلید، پاسپورت، شناسنامه و …
2- اطلاعات – رمز یا کلمه عبور، پین کد و …
3- ویژگی های فیزیولوژیکی و رفتاری – اثر انگشت؛ صدا؛ چشم و … (به این روش شناسایی سوم تشخیص هویت Biometric گفته می شود)
کلیه سامانه های بيومتريک دارای قابلیت تشخیص و تایید هویت به صورت یکجا هستند. مرحله تشخيص هويت با جستجوی ویژگی های فرد در بانک اطلاعاتي موجود در سامانه صورت می گیرد و درصورت وجود اطلاعات ذخیره شده شخص در بانک اطلاعاتي سامانه،  هویت او شناسایی و مشخص می شود. در مرحله تائيد هويت تمامی مقایسات شخص و بانک اطلاعاتی به صورت تک به تک انجام می شود، سامانه کد ورودي را با کد موجود مقايسه مي کند و مشخص مي کند که آيا مورد تشخيص داده شده درست است يا نه. در بيشتر سامانه هاي بيومتريک مرحله ثبت نام در سامانه از مرحله تشخيص هويت جدا شده است، زيرا در مرحله ثبت نام بايد اين که آيا فرد قبلا در سامانه ثبت نام کرده است يا نه مدنظر قرار گيرد تا از ثبت نام يک نفر در سامانه با چند هويت مختلف جلوگيري شود و ضریب اطمينان سامانه بالا رود، در حالي که در مرحله تشخيص هويت مساله مهم فقط يافتن اطلاعات فرد از بين کدهاي ذخيره شده در بانک اطلاعات است. خصوصیات يک ویژگی بيومتريک خوب جهت ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی و استفاده در سامانه عبارتند از :
١‐ منحصر به فرد بودن: هر فرد ويژگي را به طور منحصر به فرد و متمايز با ديگران داشته باشد.
٢ ‐ استخراج پذيري: بتوان آن ويژگي را در مورد هر فرد به راحتي، با سرعت بالا و بدون نياز به پردازش هاي زياد  به دست آورد.
٣‐ قابليت تفکيک پذيري بالا: يعني اين که اختلاف اين ويژگي در مورد دو فرد متفاوت خيلي زياد باشد تا به راحتي قابل تقکيک باشند.
٤‐ پايداري: ويژگي استخراج شده در طول زمان و در اثر تغييراتي در يک شخص در طول عمرش به وجود مي آيند بدون تغيير باقي بماند.

گروه های بیومتریک

بررسی های زیست سنجی به دو گروه تقسیم می شود:
۱– Behavioral (خصوصیات رفتاری)
۲– Physiometric (خصوصیات فیزیکی)
تکنیک های رفتاری که طرز انجام کاری توسط کاربر مانند امضا کردن یا بیان کردن یک عبارت را می سنجند. سنجش اعضا که یک خصوصیت فیزیکی را مانند اثرانگشت یا شکل یک دست می سنجندرفتار با زمان و حال شخص تغییر می کند. تکنیک های سنجش رفتار هنگامی به بهترین نحو عمل می کنند که مرتبا استفاده شوند، و به این ترتیب سطوح تغییرات هر فرد مورد توجه قرار گیرد. مدل های سنجش های رفتاری باید این تغییرات را لحاظ کنند. از طرف دیگر، سنجش های مشخصات فیزیکی به ابزار سنجش بزرگ تر و نرم افزار پیچیده تری احتیاج دارند. به عنوان مثال، آن ها مجبورند موقعیت دست را با الگو تطبیق دهند. باید میان سیستم هایی که برای تشخیص فرد طراحی شده اند و آن هایی که باید فقط هویت یک فرد را تایید کنند تفاوت قائل شویم. عمل دوم بسیار آسان تر است و پارامترهای تایید هویت می توانند بر پایه همان شخص تنظیم گردند. این روش حالت طبیعی برای سیستم های کارت هوشمند است که الگوی مرجع (template) در کارت یا یک سیستم مرکزی نگه داری می شود.

  یک تست زیست سنجی شامل سه مرحله است:

۱ ثبت مشخصات
۲– استفاده
۳– بروز رسانی
کاربران با سنجش های اولیه در سیستم ثبت نام می شود. این عمل معمولا سه مرتبه یا بیشتر برای ثبت اطلاعات دقیق تر انجام می گیرد. مدت زمان انجام این عمل در این مرحله بیشتر از زمانی است که سیستم برای تشخیص کاربر مورد استفاده قرار می گیردوقتی که سنجش انجام گرفت هنگام استفاده ،نمونه با الگوی مرجع مقایسه می شود. در اینجا تعیین سطوح مناسب تفاوت مجاز (tolerance) مخصوصا برای سنجشهای رفتاری مهم استبیشتر سیستم های زیست سنجی مخصوصا آنهایی که از مشخصات رفتاری استفاده میکنند، باید برای بروز رسانی الگوی مرجع تدارک دیده شده باشند. در حالت تشخیص صدا و امضا، معمولا یک فانکشن تطبیقی استفاده می شود که با هر بار سنجش توسط سیستم، بروز رسانی الگوی مرجع انجام میگیرد.
برای مشخصاتی که تغییر کندتر است، سیستم میتواند درصد تطبیق یا تعداد دفعاتی که یک شخص پذیرفته نمی شود را اعلام کند و در مواقعی که لازم است، عمل ثبت مجددا انجام گیرد. ثبت تراکنش اغلب یک ویژگی مفید است و میتواند براحتی در یک سیستم بر پایه کارت هوشمند ایجاد گردد.

اجزای یک سیستم زیست سنجی

یک سیستم زیست سنجی شامل موارد زیر است:

1-ابزار اندازه گیری

که واسط کاربر را تشکیل میدهد. راحتی استفاده یک فاکتور مهم دیگر برای زیست سنجی است: ابزار باید مطابق با غریزه باشد و فضای کمی برای خطا ایجاد کند و باید قابل استفاده برای دامنه وسیعی از مردم و بخصوص افراد ناتوان باشد.

2-نرم افزار عامل

که شامل الگوریتم های ریاضی است که پارامترهای سنجش شده را با الگوی مرجع مقایسه میکنند. جدیدترین الگوریتمها وابستگی کمی به مدلسازی آماری دارند و بیشتر بر پایه برنامه ریزی دینامیک، شبکه های عصبی و منطق فازی هستند که انعطاف پذیری را افزایش میدهد. لذا احتمال اینکه مثلا شخصی بخاطر لکه یا کثیفی جزیی پذیرفته نشود، کم است البته چنانچه بقیه الگو تطبیق دقیقی داشته باشند.

3-سخت افزار و سیستمهای بیرونی

قابلیت استفاده، قابلیت اطمینان و هزینه سیستم اغلب حداقل به همان اندازه که به ابزار سنجش بستگی دارد، به سخت افزار بستگی دارد. بعضی سیستم ها ( مانند تست اثرانگشت) فی نفسه برای استفاده در سیستمهای توزیع شده مناسب هستند، در حالیکه بقیه (مانند تشخیص صدا) برای سیستمهای متمرکز مناسب هستندهزینه ابزار زیست سنجی بسرعت در حال کاهش است. اکنون، برای ATMها و ابزار کنترل دسترسی مخصوصی مناسب هستند. هنوز یک افت هزینه دیگری لازم است تا اینکه زیست سنجی ها در خرید و فروش های خودکار و محیط های کنترل دسترسی مورد استفاده قرار بگیرد.

تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 1
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 2
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 3
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 4
تشخیص هویت زیست سنجی و بیومتریک قسمت 5

ارتباط ربات ها با بیکاری

قرن هاست که متخصصین پیش بینی کرده‌اند، ماشین‌ها، کارگران را کنار خواهند گذاشت و باعث افزایش بیکاری می‌شوند.

به‌عنوان مثالی جدید، در سال 2011، شرکت تایوانی Foxconn که در عرصه فنّاوری فعالیت می کند اعلام کرد قصد دارد در طی طرحی سه ساله، ربات‌ها بیشتری را جایگزین انسان‌ها کند. در حال حاضر این شرکت از ده هزار ربات استفاده می کند اما در انتهای این طرح سه ساله، تعداد این ربات‌ها به یک میلیون افزایش خواهد یافت.

حقوق دانان معتقدند رواج استفاده از ربات‌ها در محل های کار، نیاز به بازبینی قوانین مربوط به تعدیل نیرو را افزایش خواهد داد. Kevin J. Delaney در این رابطه می گوید:” ربات‌ها در حال گرفتن شغل انسان‌ها هستند. بیل گیتس معتقد است دولت ها باید از شرکت هایی که از ربات استفاده می کنند، مالیات ویژه ای بگیرد تا با این کار، حداقل سرعت گسترش اتوماسیون کاهش یابد و همچنین بودجه لازم برای ایجاد شغل های دیگر تامین شود.”

از مالیات استفاده از ربات می‌توان برای پرداخت حداقل حقوق تصویب شده در قانون به کارگرانی که کار خود را از دست داده‌اند نیز استفاده کرد.

کاربردهای فعلی ربات

در حال حاضر، دو نوع اصلی از ربات‌ها وجود دارند که بر اساس مورد کاربردشان طبقه بندی شده‌اند: ربات‌های خودگردان با کاربرد عمومی و ربات‌های با کاربرد مخصوص.

ربات‌ها را می‌توان از منظر تخصصی بودن کاربرد آن‌ها طبقه بندی کرد. یک ربات می‌تواند به‌گونه‌ای طراحی شود تا بتواند یک وظیفه مشخص را به طرز فوق‌العاده‌ای انجام دهد و یا تعدادی وظیفه را با کیفیت کمتری نسبت به حالت قبل انجام دهد. البته، همه ربات‌ها به‌صورت ذاتی می‌توانند به طور مجدد برنامه ریزی شوند تا رفتار متفاوتی از خود نشان دهند؛ اما  در بسیاری از موارد، توانایی آن‌ها در انجام دادن مسئولیت‌های مختلف به دلیل شکل فیزیکی آن‌ها محدود می شود. برای مثال، یک ربات کارخانه ای می‌تواند کار هایی مانند برش، جوش کاری، چسب کاری انجام دهد و یا از آن به‌عنوان سواری در داخل کارخانه استفاده کرد  در حالی که رباتی که مخصوص برداشتن چیزی از کنار خود و قرار دادنش در جای دیگر است تنها می‌تواند برد های الکترونیکی چاپ شده را در جای مشخصی قرار دهد.

ربات‌های خودگردان با کاربرد عمومی

ربات‌های خودگردان یا خودمختار با کاربرد عمومی می‌توانند کار های مختلفی را به‌صورت مستقل انجام دهند. این ربات‌ها اغلب می‌توانند در محیط های آشنا به طور مستقل از دیگران، جابجا شوند، نیاز های شارژ مجدد خود را بر طرف کنند، از در های الکترونیکی و آسانسور ها استفاده کنند و کار های ساده دیگری مشابه این ها را انجام دهند. مانند کامپیوتر ها، ربات‌های عمومی نیز می‌توانند به شبکه ها، نرم افزار و لوازم جانبی که مفید بودن آن‌ها را افزایش می دهد متصل شوند. آن‌ها می‌توانند افراد یا اشیا مختلف را بشناسند، صحبت کنند، با کارگران همدم شوند، کیفیت محیط کارگاه را کنترل کنند، به هشدار های خطر واکنش نشان دهند، اشیا مختلف را جابجا کنند و کار های مفید دیگری مانند این ها را انجام دهند.

ربات‌های با کاربرد عمومی، ممکن است چند کار را به طور همزمان انجام دهند یا ممکن است در طول روز، مسئولیت‌های مختلفی را بر عهده بگیرند. برخی از این ربات‌ها، سعی می کنند از انسان‌ها تقلید کنند و ممکن است از نظر ظاهری نیز شبیه به انسان باشند. به این گونه ربات‌ها، ربات‌های انسان‌نما گفته می شود. ربات‌های انسان‌نما هنوز در مراحل اولیه هستند به‌عنوان مثال، تا این لحظه، هیچ ربات انسان‌نمایی نمی‌تواند در داخل اتاقی که تا به حال در آن نبوده، حرکت کند و جابجا شود. بنابراین، با وجود رفتار هوشمندانه آن‌ها در محیط هایی که با آن‌ها کاملا آشنا هستند ، ربات‌های انسان‌نما هنوز توانایی‌های بسیار محدودی دارند.

ربات مشهور به Knightscope یک ربات با کاربرد عمومی می باشد که در طول روز به‌عنوان راهنما و شب‌ها به‌ عنوان نیروی امنیتی عمل می کند

ربات مشهور به Knightscope یک ربات با کاربرد عمومی می باشد که در طول روز به‌عنوان راهنما و شب‌ها به‌ عنوان نیروی امنیتی عمل می کند

ربات‌های کارخانه ای

ربات ها در صنعت خودروسازی خودروسازی

در سه دهه گذشته، ربات‌ها کارخانه های خودروسازی را به تسخیر خود درآورده‌اند. یک کارخانه خودروسازی معمولی از صد ها ربات صنعتی تشکیل شده است که بر روی خطوط تولید تمام اتوماتیک کار می کنند. این ربات‌ها کار 10 نفر را انجام می‌دهند. در یک خط تولید اتوماتیک، شاسی ماشین بر روی نوار نقاله قرار می‌گیرد و توسط ربات‌های مختلف، جوشکاری، چسب کاری، رنگ پاشی و در نهایت مونتاژ می شود.

ربات جوشکار مفصل دار در یک کارخانه – یکی از اتواع ربات‌های صنعتی

ربات جوشکار مفصل دار در یک کارخانه – یکی از اتواع ربات‌های صنعتی

ربات ها در بسته بندی

همچنین از ربات‌های صنعتی برای انبار کردن و بسته بندی کالا های تولید شده استفاده می شود. برای نمونه یک ربات کارتن های نوشیدنی را از انتهای نوار نقاله بر می دارد و آن‌ها را به طور مرتب در جعبه هایی می چیند.

الکترونیک

برد های الکترونیک چاپی (PCB) تقریبا به صورت انحصاری توسط ربات ها تولید می شوند. این کار با بازوهای رباتیک  SCARA انجام می گیرد که اجزای کوچک الکترونیکی را از نوار هایی جدا می کنند و با دقت بسیار زیاد بر روی برد نصب می کنند. چنین ربات هایی می توانند در یک ساعت صد ها هزار جز را در جای خود قرار دهند و در نتیجه عملکرد بسیار بهتری از نظر سرعت، دقت و قابل اطمینان بودن نسبت به انسان دارند.

ارابه ها و وسایل نقلیه خود راهنما (AGVs)

این ربات‌ها از خانواده ربات‌های متحرک هستند و با دنبال کردن علامت ها یا سیم های بر روی زمین و یا از طریق دید مصنوعی و لیزر، جابجا می‌شوند. این ربات‌ها برای حمل کالا ها در تاسیسات بزرگ مانند انبار ها و بنادر و یا بیمارستآن‌ها استفاده می‌شوند.

وسایل نقلیه یا ارابه های خود راهنمای اولیه

این دسته از ربات‌ها، تنها توانایی انجام کارهایی را داشتند که می‌شد آن‌ها را به طور دقیق تعریف کرد یا روش انجام آن‌ها در دفعات مختلف، کاملا یکسان بود. این گونه ربات‌ها به بازخورد و هوش کمی احتیاج داشتند و تنها از سنسورهای بسیار ساده ای استفاده می‌کردند. محدودیت این نوع AGV ها این بود که نمی‌شد به راحتی مسیر آن‌ها را تغییر داد و خود آن‌ها هم نمی‌توانستند در صورت مواجه با مانع، مسیر خود را تغییر دهند. بنابراین، در صورتی که یک AGV در مسیر خراب می‌شد، کل عملیات باید به ناچار متوقف می‌شد.

ارابه های خود راهنمای معمولی

این ربات‌ها به منظور مثلث سازی علامت ها و یا بارکد های موجود بر روی سقف یا کف محیط ساخته‌شده‌اند. در بیشتر کارخانه ها، سیستم‌های مثلث سازی، به نگهداری نسبتا زیادی نیاز دارند. برای مثال، علامت ها و بارکد ها باید هر روز تمیز شوند. همچنین اگر چیزی مانع دید ربات‌ها نسبت به علامت ها شود، یا  بارکد ها مخدوش شوند AGV ها ممکن است گم شوند. اغلب از این AGV ها در محیط هایی که کارگر انسانی وجود ندارد، استفاده می شود.

ارابه های خود راهنمای هوشمند

ربات‌هایی مانند  SmartLoader، SpeciMinder، ADAM، Tug، Eskorta و MT 400 برای محیط های کاری که انسان نیز در آن وجود دارد طراحی شده‌اند. آن‌ها با شناسایی ویژگی های محیطی جابجا می‌شوند. اسکنر های سه بعدی یا سایر روش‌های تشخیص محیط به‌صورت دو بعدی یا سه بعدی، به حذف خطاهای تجمعی، در محاسبات مربوط به ناوبری کور، در موقعیت فعلی AGV ها کمک می کنند. برخی از AGV ها می‌توانند با استفاده از لیزر و یا با استفاده از مکان یابی و نقشه برداری همزمان(SLAM)، نقشه هایی از محیط اطرافشان تهیه کنند و از این نقشه ها در کنار سایر الگوریتم های برنامه ریزی مسیر و جلوگیری از برخورد با موانع برای طراحی مسیر بهینه استفاده کنند. این دسته از AGV ها قادرند در محیط های پیچیده فعالیت کنند و کار های غیرتکراری و غیر متوالی مختلفی مانند جابجایی فتوماسک ها در آزمایشگاه های نیمه رسانا، نمونه های مختلف در بیمارستآن‌ها و کالا های مختلف در انبار ها را انجام دهند. برای محیط های پویا تر، مثلا انبار هایی که پر از پالت های مختلف کالا هستند، AGV های به استراتژی های بهتری، مثلا استفاده از سنسورهای سه بعدی مانند دوربین های مدت پرواز(ToF) یا دوربین های استریوویژن، نیاز دارند تا بتوانند مسیر خود را در محیط پیدا کنند.

کار های کثیف، خطرناک، خسته کننده و یا غیرقابل دسترسی

کار های بسیار زیادی وجود دارند که انسان‌ها ترجیح می‌دهند تا آن‌ها را به ربات‌ها واگذار کنند. این کار ها ممکن است مانند تمیز کردن خانه کسل کننده باشند یا مانند بررسی قسمت های داخلی یک آتشفشان، خطرناک باشند. کار های دیگری هم وجود دارند که برای انسان از نظر فیزیکی قابل دسترسی نیستند که برای مثال می‌توان به اکتشاف یک سیاره دیگر، تمیز کردن داخل یک لوله بلند و یا انجام جراحی لاپاراسکوپی اشاره کرد.

یک ربات جراحی لاپاراسکوپی

یک ربات جراحی لاپاراسکوپی

کاوشگر های فضایی

تقریباً همه کاوشگر های فضایی بدون سرنشینی که تاکنون به فضا پرتاب شده‌اند، ربات بوده اند. برخی از آن‌ها در دهه 60 میلادی و با قابلیت‌های بسیار محدود به فضا پرتاب شدند اما توانایی آن‌ها در پرواز و فرود آمدن(مثل Luna 9) آن‌ها را در دسته ربات‌ها قرار می دهد. کاوشگر های دیگر مانند Voyager ها و کاوشگر های Galileo نیز در این دسته قرار می‌گیرند.

تله­ ربات‌ها

ربات‌های کنترل از راه دور یا تله ­ربات‌ها، دستگاه‌هایی هستند که به‌جای این‌که از چند حرکت از پیش تعیین شده استفاده کنند، از فاصله دور توسط یک اپراتور انسانی کنترل می‌شوند اما رفتاری نیمه خودگردان دارند. از این ربات‌ها زمانی استفاده می شود که به دلیل خطرناک بودن، دور بودن و یا غیرقابل دسترس بودن، انسان نمی‌تواند در محل پروژه حاضر باشد. ربات می‌تواند در یک اتاق دیگر و یا در یک کشور دیگر باشد و یا ممکن است مقیاس عملکرد ربات با انسان بسیار متفاوت باشد.

مثلا یک ربات مخصوص برای جراحی لاپاراسکوپی، به جراح اجازه می دهد تا در مقیاس بسیار کوچک تر از جراحی باز، به اعضای بدن بیمار دسترسی پیدا کند که این امر باعث می شود تا دوران نقاهت بعد از عمل به شدت کاهش یابد. همچنین به منظور جلوگیری از به خطر افتادن کارگران در محیط های خطرناک و تنگ، مثلا به منظور تمیز کردن کانال های تهویه هوا، معمولا از این دسته از ربات‌ها برای این کار استفاده می شود. زمانی که قرار است یک بمب خنثی شود، اپراتور از یک ربات کوچک برای خنثی کردن آن استفاده می کند. چندین نویسنده از دستگاهی به نام Longpen برای امضا کردن کتاب هایشان از راه دور استفاده کرده‌اند.

استفاده از هواپیما های رباتی کنترل از راه دور مانند پهباد های شکارچی (UAV ) در امور نظامی نیز بسیار متداول است. این پهباد های بدون خلبان، می‌توانند سطح زمین را جستجو کنند و به اهداف مختلف شلیک کنند. صد­ها ربات مانند  Packbot مربوط به شرکت iRobot و یا TALON ساخت شرکت  Foster-Miller، توسط ارتش آمریکا برای خنثی کردن بمب های کنار جاده ای در عراق و افغانستان مورداستفاده قرار گرفته اند.

ماشین‌های خودکار برداشت محصول

از ربات‌ها به منظور برداشت میوه در باغ ها با هزینه ای کمتر نسبت به نیروی انسانی، استفاده می شود.

ربات‌های خانگی

ربات‌های خانگی، ربات‌های ساده ای هستند که برای انجام یک کار مشخص در خانه استفاده می‌شوند. از آن‌ها برای انجام کارهای ساده ولی خسته کننده برای انسان‌ها، مثلا جارو کشیدن، تمیز کردن کف اتاق و یا زدن چمن ها استفاده می شود. از جمله ربات‌های خانگی می‌توان به  Roomba اشاره کرد.

ربات‌های نظامی

ربات‌های نظامی شامل ربات  SWORDS ساخته شرکت Foster-Miller است که امروزه در نبرد های زمینی مورداستفاده قرار می‌گیرد. این ربات می‌تواند از اسلحه های مختلفی استفاده کند. همچنین در حال حاضر صحبت هایی نیز در مورد دادن درجه ای از خودگردانی به این ربات در شرایط جنگی مطرح‌شده است. پهباد های جنگی  (UCAV)، نوعی پهباد (UAV) هستند که قادر به حمل مهمات جنگی می باشند. این پهبادها توانایی انجام ماموریت های مختلفی از قبیل نبرد هوا به زمین، دارند. در حال حاضر، UCAV هایی در حال طراحی و ساخت هستند که می‌توانند به‌صورت خودگردان پرواز کرده و مسیر و هدفشان را انتخاب کنند و بیشتر تصمیم های ضروری را به‌صورت مستقل، اتخاذ کنند. به‌عنوان نمونه از این دسته از ربات‌ها می‌توان به BAE Taranis ساخت بریتانیا اشاره کرد که می‌تواند بدون نیاز به خلبان، بر روی قاره های مختلف پرواز کند و از ابزار های جدیدی برای جلوگیری از شناسایی شدن بهره می برد. پرواز های آزمایشی این پهباد نظامی از سال 2011 آغاز شده است.

انجمن پیشبرد هوش مصنوعی(AAAI) این موضوع را با جزئیات فراوان بررسی کرده است و رئیس این انجمن، تحقیق جدیدی را برای بررسی های بیشتر در این زمینه تصویب کرده است.

ربات SWORDS ساخته شرکت Foster-Miller

ربات SWORDS ساخته شرکت Foster-Miller

برخی از متخصصان پیشنهاد کرده‌اند تا هوش های مصنوعی بشر دوستانه ساخته شوند. یعنی پیشرفت هایی که در حال حاضر در زمینه هوش مصنوعی در حال رخ دادن است باید شامل تلاش هایی باشد که در آن هوش های مصنوعی به‌صورت ذاتی، بشر دوستانه و انسانی برخورد کنند. در این زمینه اقداماتی نیز انجام گرفته است و کشور هایی مانند ژاپن و کره جنوبی که از ربات‌ها به طور گسترده استفاده می کنند، شروع به تصویب قوانینی کرده‌اند که ربات‌ها را ملزم به داشتن سیستم‌های ایمنی و مجموعه قوانینی شبیه به سه قانون اصلی رباتیک که توسط آسیموف ارائه شده بود، می کند.در این زمینه، یک گزارش رسمی  توسط کمیته سیاست گذاری صنایع رباتیک دولت ژاپن در سال 2009 منتشر شد. مقامات و محققان چینی نیز گزارشی را منتشر کرده‌اند که در آن مجموعه قوانین اخلاقی جدید و مجموعه دستورالعمل هایی به نام “مطالعات قانونی ربات” پیشنهاد شده است. اخیرا، نگرانی‌هایی در رابطه با توانایی دروغگویی ربات‌ها در مواجهه با سوالات مختلف، به وجود آمده است.

ربات‌های معدنی

ربات‌های معدنی، به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند تا بتوانند برخی از مشکلاتی را که صنعت معدن در حال حاضر با آن‌ها دست و پنجه نرم می کند، حل کنند. این مشکلات شامل کمبود مهارت، افزایش بهره وری با وجود کاهش عیار مواد معدنی و دست یابی به اهداف زیست محیطی است. به دلیل ماهیت خطرناک معدن کاری،به‌خصوص معدن کاری زیرزمینی، استفاده از ربات‌های خودگردان، نیمه خودگردان و کنترل از راه دور در چند سال اخیر به شدت گسترش یافته است.

برخی از تولید کنندگان وسایل نقلیه، قطار ها، کامیون ها و لودر های خودگردانی را ارائه می کنند که می‌تواند بدون دخالت انسان، مواد معدنی را بارگیری کرده، آن‌ها را از محل معدن به مقصد منتقل کند و در آنجا آن‌ها را تخلیه کند. یکی از بزرگترین شرکت های معدنی دنیا به نام Rio Tinto اخیرا ناوگان کامیون های خودگردان خود را به بزرگترین ناوگان معدنی خودگردان جهان تبدیل کرده است. این ناوگان شامل 150 کامیون خودگردان ساخت شرکت Komatsu است و در بخش غربی استرالیا فعالیت می کند. به طور مشابه، شرکت BHP نیز گسترش ناوگان دستگاه‌های حفاری خودگردان خود به بزرگترین ناوگان دستگاه‌های حفاری خودگردان تایید کرده است. در این ناوگان از 21 دستگاه حفاری خودگردان ساخت شرکت Atlas Capco استفاده شده است.

در حال حاضر دستگاه‌های حفاری، دستگاه‌های جبهه کار طولانی و دستگاه‌های سنگ شکن به‌صورت ربات‌های خودگردان موجود هستند. سیستم کنترل دکل حفاری، محصول شرکت Atlas Capco می‌تواند به‌صورت خودکار برنامه حفاری را بر روی یک دکل حفاری اجرا کند. در این سیستم، دستگاه با استفاده از GPS به محل مورد نظر منتقل می شود، دکل حفاری آماده می شود و عملیات حفاری تا عمق مورد نظر انجام می‌گیرد. به طور مشابه، سیستم Rocklogic که توسط شرکت Transmin ساخته‌شده، می‌تواند به‌صورت خودکار مسیر سنگ شکن را تا رسیدن مقصد مورد نظر انتخاب کند. چنین سیستم‌هایی ایمنی و بازدهی عملیات معدنکاری را به طرز چشمگیری افزایش می‌دهند.

ربات چیست؟ قسمت 1
ربات چیست؟ قسمت 2
ربات چیست؟ قسمت 3
ربات چیست؟ قسمت 4
ربات چیست؟ قسمت 5
ربات چیست؟ قسمت 6
ربات چیست؟ قسمت 7
ربات چیست؟ قسمت 8

ریشه شناسی ربات (اتیمولوژی)

واژه ربات برای اولین بار توسط کارل چاپک نویسنده اهل جمهوری چک و در نمایشنامه کارخانه ربات‌سازی روسوم در سال 1920 مورداستفاده قرار گرفت. این نمایشنامه در یک کارخانه شروع می شود که در آن از یک ماده شیمیایی به‌جای پروتوپلاسم(بخش زنده سلول) استفاده می شود تا بتوان انس آن‌هایی زنده ولی ساده را تولید کرد که به آن‌ها ربات گفته می شود. این نمایشنامه بر روی جزئیات تکنولوژیکی ساخت این موجودات زنده تمرکز نمی کند اما ظاهر این موجودات، دربردارنده ایده های اولیه ربات‌های انسان‌نما ( اندروید) می باشد. این ربات‌های کارگر که به طور انبوه تولید شده‌اند، به‌صورت بسیار پربازده ولی بدون احساس، ناتوان از فکر کردن به‌صورت ابتکاری و بی تفاوت نسبت به حفظ جان خود به تصویر کشیده شده‌اند.

یکی از مشکلات مطرح‌شده در این نمایشنامه این است که آیا ربات‌ها مورد بهره کِشی قرار می‌گیرند یا نه و در ادامه تبعات وابستگی شدید انسان به نیروی کار مصنوعی نمایش داده می شود( به‌خصوص بعد از این‌که تعدادی از ربات‌های ساخته‌شده با روشی خاص، به خودآگاهی می رسند و ربات‌های سرتاسر دنیا را به شورش علیه انسان‌ها تحریک می کنند).

کارل چاپک خودش این واژه را اختراع نکرد. او نامه ای کوتاه به بخش ریشه شناسی فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد نوشت و در آن برادرش جوزف چاپک را که یک نویسنده و نقاش بود به‌عنوان خالق اولیه کلمه ربات معرفی کرد.

چاپک در مقاله ای که در مجله Lidové noviny (متعلق به جمهوری چک) منتشر شد توضیح داد که در ابتدا قصد داشت این موجودات را laboři( کارگر به زبان لاتین) نام‌گذاری کند اما از این کلمه خوشش نمی آمد، بنابراین از برادرش مشورت گرفت. جوزف نیز به او کلمه ی  roboti را پیشنهاد کرد.

Robota در زبان چک، از نظر ادبی به معنای بیگاری و کار اجباری و همچنین به‌صورت تلویحی به معنای کار سخت و دشوار است و همچنین در بسیاری از زبان‌های اسلاوی( مانند بلغاری،روسی، صربی، لهستانی، مقدونیه ای،اوکراینی و مجارستانی)، این واژه به معنای عمومی کار و نیروی کار است.

به طور سنتی، Robota مدت زمانی بود که یک کارگر باید به‌صورت اجباری در اختیار اربابش قرار می گرفت. این مدت به طور معمول 6 ماه از سال در نظر گرفته می‌شد. ریشه این کلمه در زبان اسلاوی کلیسایی باستان است که در آن rabota به معنی بندگی و خدمت اجباری است که البته خود این واژه نیز از ریشه  *orbh- متعلق به زبان پوروا هندواروپایی گرفته شده  است. واژه ربات با ریشه آلمانی Arbeit( به معنی کار) هم ریشه تلقی می شود.

واژه رباتیک به که برای توصیف علم بررسی ربات‌ها استفاده می شود، اولین بار توسط ایزاک آسیموف، نویسنده داستان‌های علمی-تخیلی استفاده شد. آسیموف، زمینه ای به نام “سه قانون اصلی رباتیک” را ساخت که در داستان‌های مختلف او مورداستفاده قرار گرفته است.

این قوانین در داستان‌های تخیلی دیگر که توسط نویسنده های مختلفی نوشته شده نیز مورداستفاده قرار گرفته اند ( سه قانون مطرح‌شده توسط آسیموف کاملا تخیلی هستند و هیچ فناوری که تاکنون ساخته‌شده باشد توانایی درک یا پیروی از آن‌ها را ندارد. درحقیقت، بسیاری از ربات‌ها برای کاربردهای نظامی ساخته می‌شوند که کاملا بر خلاف آنچه در قانون اول آسیموف گفته شده، است و در برخی موارد، قانون سوم او را نیز نقض می کند).

پروفسور Joanna Bryson از دانشگاه University of Bath در این باره می گوید: “مردم اغلب در مورد قانون های آسیموف فکر می کنند؛ اما این قوانین برای این طراحی شده بودند تا نشان دهند یک سیستم اخلاقی ساده هرگز موثر نخواهد بود؛ اگر داستان‌های کوتاه آسیموف را بخوانید خواهید دید که در تمامی آن‌ها، عدم پیروی ربات‌ها از قوانین آسیموف منجر به اتفاقات اصلی داستان می شود. پس می‌توان گفت این قوانین کاملا غیر کاربردی هستند”.

انواع ربات‌های مدرن

ربات‌های متحرک

ربات‌های متحرک می‌توانند در محیط اطرافشان حرکت کنند و به یک موقعیت مکانی مشخص محدود نیستند. به‌عنوان مثالی از یک ربات متحرک می‌توان به ارابه یا ربات های حمل و نقل خود راهنما (AGVs) اشاره کرد. AGV یک ربات متحرک به شمار می‌رود که علامت ها و یا سیم های بر روی کف زمین را دنبال می کند و یا با کمک دید خود و یا استفاده از لیرزها، از نقطه ای به نقطه دیگر جابجا می شود. AGV ها در ادامه مطلب به طور گسترده تری مورد بررسی قرار می‌گیرند.

نمونه ای از ربات های متحرک مشهور به ارابه یا ربات های حمل و نقل خود راهنما – AVGs

نمونه ای از ربات های متحرک مشهور به ارابه یا ربات های حمل و نقل خود راهنما – AVGs

ربات‌های متحرک در محیط های صنعتی، نظامی و امنیتی مورداستفاده قرار می‌گیرند. همچنین در بعضی موارد از این ربات‌ها به‌عنوان کالای مصرفی و به منظور سرگرمی یا انجام دادن کارهایی مشخص مانند جارو کردن خانه نیز استفاده می شود. ربات‌های متحرک موضوع اصلی بسیاری از تحقیقاتی هستند که در حال حاضر در زمینه رباتیک در حال انجام است و تقریباً هر دانشگاه بزرگی، یک یا دو آزمایشگاه را به تحقیق بر روی ربات‌های متحرک اختصاص داده است.

ربات‌های متحرک اغلب در محیط هایی که کنترل دقیقی بر روی آن‌ها صورت می‌گیرد، مثلا در خطوط مونتاژ، مورداستفاده قرار می‌گیرند زیرا این ربات‌ها در واکنش نشان دادن به دخالت های غیر منتظره مشکل خواهند داشت. به همین دلیل نیز انسان‌ها به ندرت با این گونه ربات‌ها روبرو می‌شوند. با این وجود، ربات‌های خانگی که برای تمیز کردن و نگهداری منزل به کار می روند در بسیاری از کشور های توسعه یافته متداول هستند. از ربات‌های متحرک در کاربردهای نظامی نیز استفاده می شود.

ربات‌های صنعتی

ربات‌های صنعتی اغلب از یک بازوی مفصل دار( بازوی مکانیکی چند قسمتی) و بخش انتهایی آن که به یک سطح ثابت متصل می شود، تشکیل شده‌اند. یکی از متداول ترین انواع بخش انتهایی، گیره ها هستند.

سازمان بین المللی استانداردسازی تعریف ربات صنعتی(بازوی مکانیکی) را در استاندارد  ISO 8373 به شرح زیر تعریف کرده است:

“یک بازوی مکانیکی با کنترل خودکار، قابل برنامه ریزی و چندکاره که می‌توان آن را در سه محور مختلف(یا بیشتر) برنامه ریزی کرد. این ربات می‌تواند به‌صورت ثابت در محل و یا متحرک، در کاربردهای اتوماسیون صنعتی مورداستفاده قرار بگیرد.”

این تعریف توسط فدراسیون بین المللی رباتیک، شبکه تحقیقات رباتیک اروپا (Euron) و بسیاری از کمیته های استاندارد کشور های مختلف مورد قبول واقع شده است.

ربات‌های خدماتی

بیشتر ربات‌های صنعتی و بازو های مکانیکی به‌صورت ثابت هستند و به منظور تولید و توزیع کالا ها مورداستفاده قرار می‌گیرند. اما واژه “ربات‌های خدماتی” به خوبی ربات‌های صنعتی تعریف نشده است. فدراسیون بین المللی رباتیک، تعریف اولیه ای را برای این گونه ربات‌های مشخص کرده است:” یک ربات خدماتی، رباتی است که برای ارائه خدماتی که رفاه انسان‌ها و تجهیزات مفید است، به‌صورت نیمه یا تمام خودگردان عمل می کند. این ربات در فعالیت های تولیدی شرکت نمی کند.”

نمونه ای از یک ربات خدماتی مشهور به TWENDY-ONE

نمونه ای از یک ربات خدماتی مشهور به TWENDY-ONE

ربات‌های آموزشی

می‌توان از ربات‌ها به‌عنوان وسایل کمک آموزشی برای معلمان استفاده کرد. از دهه 1980، ربات‌هایی به شکل لاک پشت در مدارس مورداستفاده قرار می گرفتند و دانش آموزان با استفاده از زبان برنامه‌نویسی لوگو، آن‌ها را برنامه ریزی می‌کردند.

امروزه کیت های رباتی مانند Lego Mindstorms NXT،  BIOLOID، OLLO و یا ربات‌های آموزشی شرکت BotBrain در بازار موجود هستند. این کیت ها به کودکان کمک می کنند تا در مورد ریاضی، فیزیک، برنامه‌نویسی و الکترونیک چیز های مختلفی یاد بگیرند. ربات‌ها حتی از طریق مسابقات رباتیک، وارد زندگی دانش آموزان مقاطع ابتدایی و دبیرستان نیز شده است و هر ساله مسابقات مختلفی  در سرتاسر جهان برگزار می شود.

کیت رباتیLego Mindstorms NXT از سری ربات های آموزشی

کیت رباتیLego Mindstorms NXT از سری ربات های آموزشی

البته دستگاه‌هایی نیز وجود دارند که به شکل ربات طراحی شده‌اند که به‌عنوان نمونه می‌توان به کامپیوتر معلم به نام  Leachim و یا  2-XL که یک اسباب بازی آموزشی به شکل ربات است اشاره کرد. هر دو این وسایل توسط  Michael J. Freeman ساخته‌شده‌اند.

ربات‌های ماژولار (تکه ای)

ربات‌های ماژولار، نسل جدیدی از ربات‌ها هستند که قرار است با تکه ای کردن ساختار ربات‌ها، موارد کاربرد آن‌ها را بیشتر کنند. بهبود عملکرد و بازده ربات‌های ماژولار نسبت به ربات‌های معمولی آسان تر است. این ربات‌ها از یک نوع ماژول (تکه) مشابه یا چند نوع ماژول مختلف و یا ماژول های شبیه به هم که اندازه آن‌ها با هم متفاوت است، ساخته می‌شوند. ساختار این ربات‌ها باعث می شود تا امکان تغییر شکل های زیادی داشته باشند. در واقع می‌توان ربات‌های ماژولار را با بیش از 8 درجه آزادی نیز طراحی کرد. با این وجود، برنامه‌نویسی و سینماتیک و دینامیک معکوس برای این دسته از ربات‌ها نسبت به ربات‌های معمولی پیچیده تر است.

ربات‌های ماژولار ممکن است از ماژول های L شکل، ماژول های مکعبی، ماژول های H شکل و ماژول های U شکل تشکیل شوند. فناوری ANAT که اولین فناوری مخصوص برای ساخت ربات‌های ماژولار است و توسط شرکت Robotics Design طراحی شده، امکان ساخت ربات‌های ماژولار با ماژول های H و U شکل را فراهم می کند به طوری که این ماژول ها در زنجیره هایی به یکدیگر متصل هستند. از چنین سیستمی برای ساخت ربات‌های ماژولار با شکل های همگن و یا غیرهمگن استفاده می شود.

نمونه ای از ربات ماژولار

نمونه ای از ربات ماژولار

ربات‌های ساخته‌شده با فناوری ANAT را می‌توان با n درجه آزادی در نظر گرفت زیرا در این سیستم هر ماژول، یک سیستم رباتیک متحرک کامل است که به راحتی در برابر حرکت ماژول های قبل و بعد از خود در زنجیره، حرکت می کند و جابجا می شود. در نتیجه هر یک ماژول، امکان داشتن یک درجه​ آزادی را فراهم می کند. بنابراین، هرچقدر ماژول هایی بیشتری به یکدیگر متصل باشند، مجموعه آن‌ها درجه آزادی بیشتری خواهد داشت. ماژول های L شکل را نیز می‌توان به‌صورت زنجیره ای در آورد، البته با افزایش اندازه زنجیره، اندازه ماژول ها باید به ناچار کمتر شود زیرا در غیر این صورت، با اضافه شدن باری که به دو انتهای زنجیره وارد می شود، کرنش وارد بر ماژول هایی که در وسط زنجیره هستند افزایش می یابد.

ربات‌های ANAT با ماژول های H شکل از این مشکل رنج نمی‌برند زیرا طراحی آن‌ها به‌گونه‌ای است که به ربات اجازه می دهد تا فشار و ضربه‌ی وارده را به طور یکنواخت در سرتاسر ماژول ها پخش کند و در نتیجه با افزایش طول ربات، ظرفیت باربری آن کاهش نمی یابد. ربات‌های ماژولار را می‌توان به‌صورت دستی و یا خودکار مجددا تغییر شکل داد تا به رباتی دیگر تبدیل شود. در این فرآیند حتی ممکن است کاربرد ربات نیز عوض شود. به دلیل این‌که ربات‌های ماژولار با ساختار مشابه، از ماژول هایی تشکیل شده‌اند که برای ربات‌های مختلف استفاده می‌شوند، می‌توان یک ربات ماژولار به شکل مار را با رباتی مشابه ترکیب کرد تا یک ربات چند بازویی به دست آورد، یا حتی می‌توان آن را به ربات‌های کوچک تری تقسیم کرد که هر کدامشان باز هم می‌توانند به ربات‌های کوچکتری تقسیم شوند. این قابلیت به یک ربات ماژولار اجازه می دهد در یک وظیفه مشخص،  به‌صورت کاملا تخصصی عمل کند یا توانایی انجام چند وظیفه مختلف را به طور همزمان داشته باشد.

فنّاوری ربات‌های ماژولار امروزه در حمل و نقل هیبریدی، اتوماسیون صنعتی، نظافت و تعمیر کانال های تهویه هوا مورداستفاده قرار می‌گیرد. بسیاری از مراکز تحقیقاتی و دانشگاه ها نیز بر روی این فنّاوری تحقیق کرده‌اند و حتی توانسته اند نمونه های اولیه موفقی را نیز بسازند.

ربات‌های مشارکتی

ربات‌های مشارکتی یا همکار که به آن‌ها کوبات نیز گفته می شود، ربات‌هایی هستند که می‌توانند در حین انجام مسئولیت‌های صنعتی ساده، به‌صورت ایمن و موثر با کارگران تعامل داشته باشند. با این وجود بازوهای ربات و سایر شرایط محیطی در کارگاه ممکن است باعث ایجاد حوادثی شوند؛ در نتیجه لازم است تا قبل از از هرگونه استفاده واقعی، تحلیل خطرات احتمالی انجام شود.

ربات‌های مشارکتی که امروزه در صنعت مورداستفاده قرار می‌گیرند عمدتاً ساخت شرکت  Universal Robots در کشور دانمارک هستند.

شرکت Rethink Robotics که توسط  Rodney Brooks تاسیس شده، در سپتامبر سال 2012 رباتی به نام  Baxter را معرفی کرد. این ربات، یک ربات صنعتی است که به‌گونه‌ای طراحی شده تا بتواند با سایر کارگران در محیط کارگاه، به طور ایمن تعامل داشته باشد و بتوان آن را برای انجام کار های ساده برنامه ریزی کرد.

ربات‌های Baxter در صورتی که انسانی در مسیر بازو های رباتیک آن‌ها قرار داشته باشد متوقف می‌شوند و همچنین کلید های مخصوص خاموش کردن ربات نیز به‌صورت برجسته بر روی بدنه آن‌ها نصب شده است. این ربات‌ها که با هدف فروش به کسب و کار های کوچک ساخته‌شده‌اند، به‌عنوان معادل رباتیک یک کامپیوتر شخصی تلقی می‌شوند. تا ماه مِی 2014، 190 شرکت در ایالات‌متحده ربات‌های Baxter را خریداری کرده‌اند و این ربات‌ها در بریتانیا نیز به‌صورت تجاری مورداستفاده قرار می‌گیرند.

ربات‌ها در جامعه

تقریباً نصف ربات‌های جهان در قاره آسیا، 32 درصد در اروپا، 16 درصد در آمریکای شمالی، 1 درصد در استرالیا و 1 درصد نیز در آفریقا هستند. 40 درصد تمام ربات‌های جهان در کشور ژاپن هستند که این کشور را به بزرگترین کشور از نظر تعداد ربات‌ها تبدیل می کند.

استقلال ربات‌ها و سوالات اخلاقی مطرح‌شده

با پیشرفته تر شدن ربات‌ها، این سوال که چه قوانین اخلاقی  می‌تواند رفتار آن‌ها کنترل کند توسط متخصصان و دانشگاهیان متعددی بررسی شده است. سوال دیگری که در این زمینه مطرح است این است که آیا ربات‌ها می‌توانند داشتن هر نوع حق اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی یا حقوقی را ادعا کنند یا خیر. یک تیم از دانشمندان اعلام کرده که ممکن است تا سال 2019، مغز رباتیک ساخته شود. عده ای دیگر پیش بینی می کنند هوش رباتیک تا سال 2050 به طرز چشمگیری گسترش خواهد یافت. پیشرفت های اخیر، رفتار ربات‌ها را بسیار پیچیده تر از قبل کرده است. تاثیر اجتماعی ربات‌های هوشمند موضوع مستندی به نام  Plug & Pray محصول سال 2010 میلادی است. Vernor Vinge

(متخصص و رمان نویس آمریکایی) اعلام کرده ممکن است زمانی برسد که کامپیوتر ها و ربات‌ها از انسان باهوش تر شوند. او این پدیده را تکینگی فناوری نامیده است. او همچنین معتقد است این پدیده می‌تواند برای انسان‌ها تا حدودی یا حتی به مقدار زیادی خطرناک باشد. عواقب احتمالی و راهکار مناسب برای این پدیده در مکتبی که به نام سینگولاریتاریانیسم (Singularitarianism)  شناخته می شود، مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد.

در سال 2009، متخصصان در کنفرانسی به میزبانی انجمن پیشبرد هوش مصنوعی (AAAI) شرکت کردند و در مورد این‌که آیا ممکن است ربات‌ها بتوانند هرگونه استقلالی به دست بیاورند و در صورت استقلال آن‌ها، این امر چقدر می‌تواند برای انسان‌ها تهدید یا خطر به شمار رود، بحث و گفتگو کردند. آن‌ها به این مطلب اشاره کردند که برخی از ربات‌ها توانسته اند به شکل های مختلفی از نیمه استقلال برسند. برای مثال بعضی از ربات‌ها می‌توانند خودشان منبع انرژی را پیدا کنند و یا به طور کاملا مستقل، از بین دشمنان، اهدافی را انتخاب کرده و با استفاده از سلاح هایشان به آن‌ها حمله کنند. آن‌ها همچنین به این مطلب اشاره کردند که برخی از ویروس های کامپیوتری می‌توانند در مقابل پاک سازی مقاومت کنند و به درجه “هوش سوسک ها” رسیده اند. البته دستیابی ربات خودآگاهی کامل، یعنی مشابه آنچه در بسیاری از کتاب ها و فیلم های علمی-تخیلی دیده می شود، محتمل نیست، اما خطرات و مشکلات احتمالی دیگری وجود دارد. منابع رسانه ای و گروه های علمی مختلفی به روند تغییرات مشابهی در بخش های مختلف رباتیک اشاره کرده‌اند که در کنار هم ممکن است منجر به افزایش کاربردهای ربات‌ها و خودگردانی و استقلال آن‌ها شود که طبیعتا نگرانی‌هایی را نیز در بر خواهد داشت. در سال 2015،  نشان داده شد که ربات‌های Nao alderen توانایی داشتن درجه ای از خودآگاهی را نیز دارند. محققین آزمایشگاه هوش مصنوعی و منطق موسسه پلی تکنیک   Rensselaer  در نیویورک، آزمایشی را انجام دادند که در آن ربات به خودآگاهی رسید؛ و وقتی این اتفاق افتاد ربات جواب قبلی خود به یک سوال مشخص را اصلاح کرد.

ربات‌های نظامی

بعضی از متخصصان و اعضای جامعه دانشگاهی، استفاده از ربات‌ها برای نبرد نظامی، به‌خصوص زمانی که دارای قابلیت‌های خودگردانی و استقلال نسبی باشند را زیرسوال برده اند. همچنین نگرانی‌هایی نیز در مورد فناوری که امکان کنترل ربات‌های مسلح را توسط ربات‌های دیگر فراهم می کند وجود دارد. نیروی دریایی ایالات‌متحده، با بودجه خود گزارشی را تهیه کرده که می گوید با پیچیده تر شدن و پیشرفت ربات‌های نظامی، باید به پیامد های تصمیم گیری آن‌ها به‌صورت مستقل، توجه بیشتری شود. یکی از محققان اعلام کرده که ربات‌های خودگردان می‌توانند رفتار انسانی تری داشته باشند زیرا می‌توانند به طور موثری تصمیم گیری کنند اما سایر متخصصان این مطلب را قبول ندارند.

در سال 2012، ربات چهارپای نظامی Cheetah که نسخه تکامل یافته BigDog می باشد با شکستن رکورد ربات دوپایی MIT که مربوط به سال 1989 بود به‌عنوان سریع ترین ربات دنیا شناخته شد.

در سال 2012، ربات چهارپای نظامی Cheetah که نسخه تکامل یافته BigDog می باشد با شکستن رکورد ربات دوپایی MIT که مربوط به سال 1989 بود به‌عنوان سریع ترین ربات دنیا شناخته شد.

رباتی که نگرانی های عمومی زیادی را در این زمینه ایجاد کرده است  EATR نام دارد. این ربات می‌تواند سوخت مورد نیاز خود را به طور پیوسته و با استفاده از مواد آلی تامین کند. موتور EATR به‌گونه‌ای طراحی شده تا با استفاده از بیومَس و پوشش گیاهی که به طور مشخص توسط سنسورهایش انتخاب می شود کار کند. ربات می‌تواند این مواد را در میدان جنگ و یا در محل های دیگر پیدا کند. البته مسئولین پروژه اعلام کرده‌اند که این ربات می‌تواند از چربی مرغ نیز به‌عنوان سوخت استفاده کند.

Manuel De Landa، نویسنده و فیلسوف آمریکایی معتقد است موشک های هوشمند و بمب های خودگردان که به درک مصنوعی مجهز هستند نیز می‌توانند به‌عنوان ربات تلقی شوند زیرا می‌توانند به در بعضی موارد به‌صورت مستقل تصمیم بگیرند. او معتقد است این کار، روندی مهم و بسیار خطرناک است که در آن انسان‌ها، مسئولیت اتخاذ تصمیم های مهم را به ماشین‌ها واگذار می کنند.

ربات چیست؟ قسمت 1
ربات چیست؟ قسمت 2
ربات چیست؟ قسمت 3
ربات چیست؟ قسمت 4
ربات چیست؟ قسمت 5
ربات چیست؟ قسمت 6
ربات چیست؟ قسمت 7
ربات چیست؟ قسمت 8

تاریخچه شبکه های عصبی مصنوعی

از قرن نوزدهم به طور همزمان اما جداگانه از سویی نروفیزیولوزیست‌ها سعی کردند سامانه یادگیری و تجزیه و تحلیل مغز را کشف کنند و از سوی دیگر ریاضیدانان تلاش کردند تا مدل ریاضی بسازند که قابلیت فراگیری و تجزیه و تحلیل عمومی مسائل را دارا باشد. اولین کوشش‌ها در شبیه‌سازی با استفاده از یک مدل منطقی توسط مک کلوک و والتر پیتز انجام شد که امروزه بلوک اصلی سازنده اکثر شبکه های عصبی مصنوعی است. این مدل فرضیه‌هایی در مورد عملکرد نورون‌ها ارائه می‌کند. عملکرد این مدل مبتنی بر جمع ورودی‌ها و ایجاد خروجی است. چنانچه حاصل جمع ورودی‌ها از مقدار آستانه بیشتر باشد اصطلاحاً نورون برانگیخته می‌شود. نتیجه این مدل اجرای توابع ساده مثل AND و OR بود.

نه تنها نروفیزیولوژیست‌ها بلکه روان شناسان و مهندسان نیز در پیشرفت شبیه‌سازی شبکه های عصبی تأثیر داشتند. در سال ۱۹۵۸ شبکه پرسپترون توسط روزنبلات معرفی گردید. این شبکه نظیر واحدهای مدل شده قبلی بود. پرسپترون دارای سه لایه به همراه یک لایه وسط که به عنوان لایه پیوند شناخته شده می‌باشد، است. این سامانه می‌تواند یاد بگیرد که به ورودی داده شده خروجی تصادفی متناظر را اعمال کند.

سامانه دیگر مدل خطی تطبیقی نورون می‌باشد که در سال ۱۹۶۰ توسط ویدرو و هاف (دانشگاه استنفورد) به وجود آمد که اولین شبکه های عصبی به کار گرفته شده در مسائل واقعی بودند. Adalaline یک دستگاه الکترونیکی بود که از اجزای ساده‌ای تشکیل شده بود، روشی که برای آموزش استفاده می‌شد با پرسپترون فرق داشت.

در سال ۱۹۶۹ میسکی و پاپرت کتابی نوشتند که محدودیت‌های سامانه‌های تک لایه و چند لایه پرسپترون را تشریح کردند. نتیجه این کتاب پیش داوری و قطع سرمایه‌گذاری برای تحقیقات در زمینه شبیه‌سازی شبکه های عصبی بود. آنها با طرح اینکه طرح پرسپترون قادر به حل هیچ مسئله جالبی نمی‌باشد، تحقیقات در این زمینه را برای مدت چندین سال متوقف کردند.

با وجود اینکه اشتیاق عمومی و سرمایه‌گذاری‌های موجود به حداقل خود رسیده بود، برخی محققان تحقیقات خود را برای ساخت ماشین‌هایی که توانایی حل مسائلی از قبیل تشخیص الگو را داشته باشند، ادامه دادند. از جمله گراسبگ که شبکه‌ای تحت عنوان Avalanch را برای تشخیص صحبت پیوسته و کنترل دست ربات مطرح کرد. همچنین او با همکاری کارپنتر شبکه‌های ART را بنانهادند که با مدل‌های طبیعی تفاوت داشت. اندرسون و کوهونن نیز از اشخاصی بودند که تکنیک‌هایی برای یادگیری ایجاد کردند. ورباس در سال ۱۹۷۴ شیوه آموزش پس انتشار (Back Propagation) خطا را ایجاد کرد که یک شبکه پرسپترون چندلایه البته با قوانین نیرومندتر آموزشی بود.

پیشرفت‌هایی که در سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ بدست آمد برای جلب توجه به شبکه های عصبی بسیار مهم بود. برخی فاکتورها نیز در تشدید این مسئله دخالت داشتند، از جمله کتاب‌ها و کنفرانس‌های وسیعی که برای مردم در رشته‌های متنوع ارائه شد. امروز نیز تحولات زیادی در تکنولوژی ANN ایجاد شده‌است.

چرا از شبکه های عصبی استفاده می‌کنیم

 

تصویری از عروس دریایی در رؤیای عمیق گوگل
تصویری از عروس دریایی در شبکه عصبی convolutional رؤیای عمیق گوگل

شبکه های عصبی با توانایی قابل توجه خود در استنتاج نتایج از داده‌های پیچیده می‌توانند در استخراج الگوها و شناسایی گرایش‌های مختلفی که برای انسان‌ها و کامپیوتر شناسایی آنها بسیار دشوار است استفاده شوند. از مزایای شبکه های عصبی می‌توان موارد زیر را نام برد:

  1. یادگیری تطبیقی: توانایی یادگیری اینکه چگونه وظایف خود را بر اساس اطلاعات داده شده به آن یا تجارب اولیه انجام دهد در واقع اصلاح شبکه را گویند.
  2. خود سازماندهی: یک شبکه عصبی مصنوعی به صورت خودکار سازماندهی و ارائه داده‌هایی که در طول آموزش دریافت کرده را انجام دهد. نورون‌ها با قاعدهٔ یادگیری سازگار شده و پاسخ به ورودی تغییر می‌یابد.
  3. عملگرهای بی‌درنگ: محاسبات در شبکه عصبی مصنوعی می‌تواند به صورت موازی و به وسیله سخت‌افزارهای مخصوصی که طراحی و ساخت آن برای دریافت نتایج بهینه قابلیت‌های شبکه عصبی مصنوعی است انجام شود.
  4. تحمل خطا: با ایجاد خرابی در شبکه مقداری از کارایی کاهش می‌یابد ولی برخی امکانات آن با وجود مشکلات بزرگ همچنان حفظ می‌شود.
  5. دسته‌بندی: شبکه های عصبی قادر به دسته‌بندی ورودی‌ها بر ای دریافت خروجی مناسب می‌باشند.
  6. تعمیم دهی: این خاصیت شبکه را قادر می‌سازد تا تنها با برخورد با تعداد محدودی نمونه، یک قانون کلی از آن را به دست آورده، نتایج این آموخته‌ها را به موارد مشاهده از قبل نیز تعمیم دهد. توانایی که در صورت نبود آن سامانه باید بی‌نهایت واقعیت‌ها و روابط را به خاطر بسپارد.
  7. پایداری-انعطاف‌پذیری: یک شبکه عصبی هم به حد کافی پایدار است تا اطلاعات فراگرفته خود را حفظ کند و هم قابلیت انعطاف و تطبیق را دارد و بدون از دست دادن اطلاعات قبلی می‌تواند موارد جدید را بپذیرد.

 

شبکه های عصبی در مقایسه با کامپیوترهای سنتی

 

شبکه مغز کرم الگانس

شبکه مغز کرم الگانس Caenorhabditis elegans _ شبکه نورونی این کرم از 302 نورون و حدود ۷۰۰۰ اتصال سیناپس تشکیل شده است.

یک شبکه عصبی به طور کلی با یک کامپیوتر سنتی در موارد زیر تفاوت دارد:

  1. شبکه های عصبی دستورات را به صورت سری اجرا نکرده، شامل حافظه‌ای برای نگهداری داده و دستورالعمل نیستند.
  2. به مجموعه‌ای از ورودی‌ها به صورت موازی پاسخ می‌دهند.
  3. بیشتر با تبدیلات و نگاشت‌ها سروکار دارند تا الگوریتم‌ها و روش‌ها.
  4. شامل ابزار محاسباتی پیچیده نبوده، از تعداد زیادی ابزارساده که اغلب کمی بیشتر از یک جمع وزن دار را انجام می‌دهند تشکیل شده‌اند.

 

شبکه های عصبی شیوه‌ای متفاوت برای حل مسئله دارند. کامپیوترهای سنتی از شیوه الگوریتمی برای حل مسئله استفاده می‌کنند که برای حل مسئله مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های بدون ابهام دنبال می‌شود. این دستورات به زبان سطح بالا و سپس به زبان ماشینکه سامانه قادر به تشخیص آن می‌باشد تبدیل می‌شوند. اگر مراحلی که کامپیوتر برای حل مسئله باید طی کند از قبل شناخته شده نباشند و الگوریتم مشخصی وجود نداشته باشد، سامانه توانایی حل مسئله را ندارد.

کامپیوترها می‌توانند خیلی سودمندتر باشند اگر بتوانند کارهایی را که ما هیچ پیش زمینه‌ای از آنها نداریم انجام دهند. شبکه های عصبی و کامپیوترها نه تنها رقیب هم نیستند بلکه می‌توانند مکمل هم باشند. کارهایی وجود دارند که بهتر است از روش الگوریتمی حل شوند و همین‌طور کارهایی وجود دارند که جز از طریق شبکه عصبی مصنوعی قابل حل نمی‌باشند و البته تعداد زیادی نیز برای بدست آوردن بازده حداکثر، از ترکیبی از روش‌های فوق استفاده می‌کنند. به طور معمول یک کامپیوتر سنتی برای نظارت بر شبکه عصبی استفاده می‌شود. شبکه های عصبی معجزه نمی‌کنند، اگر به طور محسوس استفاده شوند کارهای عجیبی انجام می‌دهند.

 

نورون مصنوعی

یک نورون مصنوعی سامانه‌ای است با تعداد زیادی ورودی و تنها یک خروجی. نورون دارای دو حالت می‌باشد، حالت آموزش و حالت عملکرد. در حالت آموزش نورون یادمی‌گیرد که در مقابل الگوهای ورودی خاص برانگیخته شود یا در اصطلاح آتش کند. در حالت عملکرد وقتی یک الگوی ورودی شناسایی شده وارد شود، خروجی متناظر با آن ارائه می‌شود. اگر ورودی جزء ورودی‌های از پیش شناسایی شده نباشد، قوانین آتش برای بر انگیختگی یا عدم آن تصمیم‌گیری می‌کند.

 

از نورون‌های انسان تا نورون مصنوعی

اکشن پتانسیل نورون زیستی: پتانسیل الکتریکی نورون در حالت استراحت در -70 mV قرار دارد. با اعمال محرک بر غشای نورون، پتانسیل غشا به -۵۵ میلی ولت می‌رسد پس از آن در صورتی که محرک اعمال شود پتانسیل غشا به سرعت در نقطه +40 mV به اوج خود می‌رسد و با همان سرعت، پتانسیل غشا به -90 mV کاهش و overshoots پیدا می‌کند و در نهایت دوباره به resting potential (پتانسیل حالت استراحت) در -70 mV بازمی‌گردد

با کنار گذاشتن برخی از خواص حیاتی نورون‌ها و ارتباطات درونی آنها می‌توان یک مدل ابتدایی از نورون را به وسیله کامپیوتر شبیه‌سازی کرد.

ساختار شبکه های عصبی

یک شبکه عصبی شامل اجزای سازنده لایه‌ها و وزن‌ها می‌باشد. رفتار شبکه نیز وابسته به ارتباط بین اعضا است. در حالت کلی در شبکه های عصبی سه نوع لایه نورونی وجود دارد:

  • لایه ورودی: دریافت اطلاعات خامی که به شبکه تغذیه شده‌است.
  • لایه‌های پنهان: عملکرد این لایه‌ها به وسیله ورودی‌ها و وزن ارتباط بین آنها و لایه‌های پنهان تعیین می‌شود. وزن‌های بین واحدهای ورودی و پنهان تعیین می‌کند که چه وقت یک واحد پنهان باید فعال شود.
  • لایه خروجی: عملکرد واحد خروجی بسته به فعالیت واحد پنهان و وزن ارتباط بین واحد پنهان و خروجی می‌باشد.

شبکه‌های تک لایه و چند لایه‌ای نیز وجود دارند که سازماندهی تک لایه که در آن تمام واحدها به یک لایه اتصال دارند بیشترین مورد استفاده را دارد و پتانسیل محاسباتی بیشتری نسبت به سازماندهی‌های چند لایه دارد. در شبکه‌های چند لایه واحدها به وسیله لایه‌ها شماره گذاری می‌شوند (به جای دنبال کردن شماره گذاری سراسری).

هر دو لایه از یک شبکه به وسیله وزن‌ها و در واقع اتصالات با هم ارتباط می‌یابند. در شبکه های عصبی چند نوع اتصال یا پیوند وزنی وجود دارد: پیشرو: بیشترین پیوندها از این نوع است که در آن سیگنال‌ها تنها در یک جهت حرکت می‌کنند. از ورودی به خروجی هیچ بازخوردی (حلقه) وجود ندارد. خروجی هر لایه بر همان لایه تأثیری ندارد.

  • پسرو: داده‌ها از گره‌های لایه بالا به گره‌های لایه پایین بازخورانده می‌شوند.
  • جانبی: خروجی گره‌های هر لایه به عنوان ورودی گره‌های همان لایه استفاده می‌شوند.

تقسیم‌بندی شبکه های عصبی

بر مبنای روش آموزش به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

  1. وزن ثابت: آموزشی در کار نیست و مقادیر وزن‌ها به هنگام نمی‌شود. کاربرد: بهینه‌سازی اطلاعات (کاهش حجم، تفکیک‌پذیری و فشرده سازی) و حافظه‌های تناظری
  2. آموزش بدون سرپرست: وزن‌ها فقط بر اساس ورودی‌ها اصلاح می‌شوند و خروجی مطلوب وجود ندارد تا با مقایسه خروجی شبکه با آن و تعیین مقدار خطا وزن‌ها اصلاح شود. وزن‌ها فقط بر اساس اطلاعات الگوهای ورودی به هنگام می‌شوند. هدف استخراج مشخصه‌های الگوهای ورودی بر اساس راهبرد خوشه یابی یا دسته‌بندی و تشخیص شباهت‌ها (تشکیل گروه‌هایی با الگوی مشابه) می‌باشد، بدون اینکه خروجی یا کلاس‌های متناظر با الگوهای ورودی از قبل مشخص باشد. این یادگیری معمولاً بر پایه شیوه برترین هم خوانی انجام می‌گیرد. شبکه بدون سرپرست وزن‌های خود را بر پایه خروجی حاصل شده از ورودی تغییر می‌دهد تا در برخورد بعدی پاسخ مناسبی را برای این ورودی داشته باشد. در نتیجه شبکه یادمی‌گیرد چگونه به ورودی پاسخ بدهد. اصولاً هدف این است که با تکنیک نورون غالب نورونی که بیشترین تحریک آغازین را دارد برگزیده شود. بنابر این در شبکه‌های بدون سرپرست یافتن نورون غالب یکی از مهمترین کارها است.
  3. آموزش با سرپرست: به ازای هر دسته از الگوهای ورودی خروجی‌های متناظر نیز به شبکه نشان داده می‌شود و تغییر وزن‌ها تا موقعی صورت می‌گیرد که اختلاف خروجی شبکه به ازای الگوهای آموزشی از خروجی‌های مطلوب در حد خطای قابل قبولی باشد. در این روش‌ها یا از خروجی‌ها به وزن‌ها ارتباط وجود دارد یا خطا به صورت پس انتشار از لایه خروجی به ورودی توزیع شده‌است و وزن‌ها اصلاح می‌شوند. هدف طرح شبکه‌ای است که ابتدا با استفاده از داده‌های آموزشی موجود، آموزش ببیند و سپس با ارائه بردار ورودی به شبکه که ممکن است شبکه آن را قبلاً فراگرفته یا نگرفته باشد کلاس آن را تشخیص دهد. چنین شبکه‌ای به طور گسترده برای کارهای تشخیص الگو به کار گرفته می‌شود.
  4. آموزش تقویتی: کیفیت عملکرد سامانه به صورت گام به گام نسبت به زمان بهبود می‌یابد. الگوهای آموزشی وجود ندارد اما با استفاده از سیگنالی به نام نقاد بیانی از خوب یا بد بودن رفتار سامانه بدست می‌آید (حالتی بین یادگیری با سرپرست و بدون سرپرست).

کاربرد شبکه های عصبی

شبکه های عصبی مصنوعی دارای دامنه کاربرد وسیعی می‌باشند از جمله سامانه‌های آنالیز ریسک، کنترل هواپیما بدون خلبان، آنالیز کیفیت جوشکاری، آنالیز کیفیت کامپیوتر، آزمایش اتاق اورژانس، اکتشاف نفت و گاز، سامانه‌های تشخیص ترمز کامیون، تخمین ریسک وام، شناسایی طیفی، تشخیص دارو، فرایندهای کنترل صنعتی، مدیریت خطا، تشخیص صدا، تشخیص هپاتیت، بازیابی اطلاعاتراه دور، شناسایی مین‌های زیردریایی، تشخیص اشیاء سه بعدی و دست نوشته‌ها و چهره و… در کل می‌توان کاربردهای شبکه های عصبی را به صورت زیر دسته‌بندی کرد:

تناظر (شبکه الگوهای مغشوش وبه هم ریختهرا بازشناسی می‌کند)، خوشه یابی، دسته‌بندی، شناسایی، بازسازی الگو، تعمیم دهی (به دست آوردن یک پاسخ صحیح برای محرک ورودی که قبلاً به شبکه آموزش داده نشده)، بهینه‌سازی.

امروزه شبکه های عصبی در کاربردهای مختلفی نظیر مسائل تشخیص الگو که خود شامل مسائلی مانند تشخیص خط، شناسایی گفتار، پردازش تصویر و مسائلی از این دست می‌شود و نیز مسائل دسته‌بندی مانند دسته‌بندی متون یا تصاویر، به کار می‌روند. در کنترل یا مدل سازی سامانه‌هایی که ساختار داخلی ناشناخته یا بسیار پیچیده‌ای دارند نیز به صورت روزافزون از شبکه های عصبی مصنوعی استفاده می‌شود. به عنوان مثال می‌توان در کنترل ورودی یک موتور(کنترل‌کننده موتور) از یک شبکه عصبی استفاده نمود که در این صورت شبکه عصبی خود تابع کنترل را یاد خواهد گرفت. کاربرد مناسب تر شبکه عصبی (در مقایسه با روش‌هایی از قبیل PID)برای کنترل یک سیستم دور موتور در برابر تغییرات ناگهانی بار و زمان پاسخ دهی نیز مطرح شده است،

 

معایب شبکه های عصبی

با وجود برتری‌هایی که شبکه های عصبی نسبت به سامانه‌های مرسوم دارند، معایبی نیز دارند که پژوهشگران این رشته تلاش دارند که آنها را به حداقل برسانند، از جمله:

  • قواعد یا دستورات مشخصی برای طراحی شبکه جهت یک کاربرد اختیاری وجود ندارد.
  • در مورد مسائل مدل سازی، صرفاً نمی‌توان با استفاده از شبکه عصبی به فیزیک مسئله پی برد. به عبارت دیگر مرتبط ساختن پارامترها یا ساختار شبکه به پارامترهای فرایند معمولاً غیرممکن است.
  • دقت نتایج بستگی زیادی به اندازه مجموعه آموزش دارد.
  • آموزش شبکه ممکن است مشکل ویا حتی غیرممکن باشد.
  • پیش بینی عملکرد آینده شبکه (عمومیت یافتن) آن به سادگی امکان‌پذیر نیست.

 

تصویری از شبکه عصبی RNN

انواع شبکه های عصبی مصنوعی

  • Dynamic Neural Network
    • Feedforward neural network FNN
    • Recurrent neural network RNN
      • RNN تکنولوژی speech recognition و handwriting recognition را ممکن کرد.
        • Hopfield network
        • Boltzmann machine
        • Simple recurrent networks
        • Echo state network
        • Long short term memory network
        • Bi-directional RNN
        • Hierarchical RNN
        • Stochastic neural networks
    • Kohonen Self-Organizing Maps
    • Autoencoder
    • Backpropagation
    • probabilistic neural network PNN
    • Time delay neural network TDNN
  • Static Neural Network
    • Neocognitron
    • Radial basis function network RBF
    • Learning vector quantization
    • Perceptron
      • Adaline model
      • Convolutional neural network CNN
        • Deep Dream Google
    • Modular neural networks
      • Committee of machines COM
      • Associative neural network ASNN
  • Memory Network
    • Google / Deep Mind
    • facebook / MemNN
    • Holographic associative memory
    • One-shot associative memory
    • Neural Turing Machine
    • Adaptive resonance theory
    • Hierarchical temporal memory
  • Other types of Networks
    • Instantaneously trained networks ITNN
    • Spiking neural networks SNN
      • Pulse Coded Neural Networks PCNN
    • Cascading neural networks
    • Neuro-fuzzy networks
    • Growing Neural Gas GNG
    • Compositional pattern-producing networks
    • Counterpropagation network
    • Oscillating neural network
    • Hybridization neural network
    • Physical neural network
      • Optical neural network
      • neuromorphic hardware

تمایز Morphologische سلول‌های عصبی 1_Unipolar neuron (نورون تک قطبی) 2_ Bipolar neuron (نورون دو قطبی) ۳_ نورون‌های چند قطبی (سیستم مغز) 4_ Pseudounipolar neuron (سیستم عصبی محیطی)

منبع

شبکه های عصبی مصنوعی چیست؟ قسمت 1
شبکه های عصبی مصنوعی چیست؟ قسمت 2
شبکه های عصبی مصنوعی چیست؟ قسمت 3
شبکه های عصبی مصنوعی چیست؟ قسمت 4

کارکرد سیستم‌های بینایی ماشین

روال کار به این صورت است که کامپیوترها با استفاده از دوربین‌ها تصویربرداری می‌کنند، به کمک الگوریتم‌های بینایی ماشین تصاویر را پردازش و سپس تصاویر پردازش شده را تحلیل می‌کنند، در نهایت اشیای موجود در تصویر را می‌فهمند و بر اساس نوع اشیای موجود در تصویر، تصمیم گیری لازم را انجام می‌دهند. معمولا به هر سیستم بینایی ماشین یک یا چنددوربین، مبدل آنالوگ به دیجیتال و غیره متصل است و خروجی این سیستم به یک کنترلر کامپیوتر یا یک ربات می‌رود.

پردازش‌های بینایی ماشین را در سه سطح دسته بندی می‌کنند:

  • بینایی سطح پایین (Low Level Vision)

در بینایی سطح پایین، پردازش تصویر به منظور استخراج ویژگی (لبه، گوشه، یا جریان نوری) انجام می‌شود.

  • بینایی سطح میانی (Mid Level Vision)

بینایی سطح میانی با بهره گیری از ویژگی‌های استخراج شده از بینایی سطح پایین تشخیص اشیا، تحلیل حرکت و بازسازی سه بعدی صورت می‌گیرد.

  • بینایی سطح بالا (High Level Vision)

بینایی سطح بالا وظیفه تفسیر اطلاعات مهیا شده به وسیله بینایی سطح میانی را بر عهده دارد، این تفسیرها ممکن است شامل توصیف‌های مفهومی از صحنه مانند فعالیت، قصد و رفتار باشند. این سطح هم چنین مشخص می‌کند بینایی سطح پایین و میانی چه کارهایی باید انجام دهند.

 

کاربرد‌های بینایی ماشین

امروزه می‌توان ردپای بینایی ماشین را در صنعت، هواشناسی، شهرسازی، کشاورزی، نجوم و فضا نوردی، پزشکی و غیره که در ادامه درباره هرکدام مختصرا بحث شده است، مشاهده کرد.
  • صنعت (Industry)

امروزه کمتر کارخانه پیشرفته‌ای وجود دارد که بخشی از خط تولید آن توسط برنامه‌های هوشمند بینایی ماشین کنترل نشود.

خطای بسیار کم، سرعت زیاد، هزینه نگهداری بسیار پایین، عدم نیاز به حضور  ٢۴ ساعته اپراتور و خیلی مزایای دیگر باعث شده که صنایع و کارخانه‌ها به‌سرعت به سمت پردازش تصویر و بینایی ماشین روی بیاورند. برای مثال: دستگاهی ساخته‌شده که قادر است نان‌های پخته را از نان‌هایی که نیاز به پخت مجدد دارند، تشخیص دهد و آنها را به صورت اتوماتیک به بسته بندی بفرستد و نان‌هایی که نیاز به پخت دارند را دوباره برای پختن ارسال کند.

بینایی ماشین-صنعت-نان

  •  هواشناسی (Meteorology)

در علم هواشناسی تشخیص و پیش بینی آب و هوا اکثرا از طریق تصاویر هوایی و ماهواره‌ای انجام می‌گیرد. پردازش تصویر در این علم کاربرد زیادی دارد و دقت و سرعت پیش بینی آب و هوا را بسیار بالا می‌برد.

بینایی ماشین-آب و هوا

  • شهرسازی (Urbanization)

با مقایسه عکس‌های مختلف از سال‌های مختلف یک شهر می‌توان میزان گسترش و پیشرفت آن را مشاهده کرد. کاربرد دیگر پردازش تصویر می‌تواند در کنترل ترافیک باشد. با گرفتن عکس‌های هوایی از زمین ترافیک هر قسمت از شهر مشخص می‌شود.

همچنین قبل از ساختن یک شهر می‌توان آن را توسط کامپیوتر شبیه‌سازی کرد که به صورت دوبعدی از بالا و حتی به‌صورت سه‌بعدی از دیدهای مختلف، یک شهرک چطور ممکن است به نظر برسد. تصاویر ماهواره‌ای که از شهرها گرفته می‌شود، می‌تواند توسط فیلترهای مختلف پردازش تصویر فیلتر شود و اطلاعات مختلفی از آن استخراج شود. به طور مثال این که شهر در چه قسمت‌هایی دارای ساختمان‌ها، آب‌ها یا راه‌های بیشتری است و همین‌طور می‌توان جاده‌هایی که داخل یا خارج از شهر کشیده شده‌اند را تحلیل کرد.

 

بینایی ماشین-شهر سازی

  • کشاورزی (Agricultural)

این علم در بخش کشاورزی معمولا در دو حالت کاربرد دارد. یکی در پردازش تصاویر گرفته‌شده از ارتفاعات بالا مثلا از هواپیما و دیگری در پردازش تصاویر نزدیک به زمین .

در تصاویر دور به ‌عنوان ‌مثال می‌توان تقسیم‌بندی اراضی را تحلیل کرد. همچنین می‌توان با مقایسه تصاویر دریافتی در زمان‌های متفاوت میزان صدمات احتمالی وارد به محیط‌زیست را دید. به ‌عنوان مثال می‌توان برنامه‌ای نوشت که با توجه به محل رودخانه‌ها و نوع خاک مناطق مختلف، به صورت اتوماتیک بهترین نقاط برای کشت محصولات مختلف را تعیین می‌کند.

تصاویر نزدیک در ساخت ماشین‌های هرز چین اتوماتیک کاربرد دارد. امروزه ماشین‌های بسیار گران‌قیمت کشاورزی وجود دارند که می‌توانند علف‌های هرز را از گیاهان تشخیص بدهند و به‌صورت خودکار آن‌ها را نابود کنند. برای مثال یکی از پروژه‌های جالب در بخش کشاورزی، تشخیص خودکار گل زعفران برای جداسازی پرچم قرمزرنگ آن بوده است. این پردازش توسط نرم‌افزار Stigma detection انجام گرفته است.

بینایی ماشین-کشاورزی

  • نظامی (Martial)

پردازش تصویر بخصوص بینایی ماشین، کاربردهای نظامی بسیاری دارد و این کاربرد برای دولت اکثر کشورها بسیار مهم است. به عنوان مثال موشک هدایت شونده خودکاری وجود دارد که می‌تواند روی یک ساختمان قفل کند و حتی می‌تواند به درز بین در و دیوار آن ساختمان که حساس ترین جای ساختمان است به راحتی نفوذ کند. این موشک به صورت اتوماتیک این قسمت را شناسایی کرده و به سمت آن حمله می‌کند.

بینایی ماشین-نظامی

  •  امنیتی (Security)

در مسائل امنیتی هم کاربرد بینایی ماشین کاملا در زندگی ما مشهود است. از سیستم‌های امنیتی می‌توان سیستم تشخیص اثر انگشت اتوماتیک را نام برد. در گوشی ها و  لپ تاپ های جدید قابلیت finger print به آنها اضافه شده و می‌تواند صاحب خود را توسط اثر انگشت شناسایی کند.

کد امنیتی دیگری که همیشه همراه انسان حمل می شود، چشم انسان است. دانشمندان ثابت کرده اند که بافت‌های (Pattern) موجود در مردمک چشم هر انسان منحصر به فرد است و هیچ دو فردی در دنیا وجود ندارند که پترن هایی که در مردمک چشم آنها وجود دارد دقیقا مثل هم باشد. از همین روش برای شناخت افراد و سیستم های امنیتی استفاده می‌شود.

 

بینایی ماشین-امنیتی

  •  نجوم و فضا نوردی (Astronomy and Space Exploration)

ساخت دستگاه‌های اتوماتیک رصد آسمان و ثبت وقایع آسمانی به صورت خودکار از کاربردهای بینایی ماشین است که امروزه روی آن کار می‌شود.

از پروژه‌های جدید در بخش نجوم که بخشی از آن توسط سیستم پردازش تصویر انجام می‌شود، تهیه نقشه سه‌بعدی از کل عالم کائنات است. پردازش تصویر در فضانوردی هم کاربرد زیادی دارد. در تصاویر دور می‌توان سطح سیارات و همچنین سطح قمرها را اسکن کرده و اطلاعات بسیار ریزی از آن‌ها استخراج‌کنیم.

کاربرد دیگر پردازش تصویر در فـیلتر کردن عکس‌هایی است که توسط تلسکوپ‌های فضایی مختلف مانند هابل، از فضا گرفته می‌شود.

کاربرد دیگر آن حذف گردوخاک و جو سیاره‌ها از تصاویر به کمک تصویربرداری IR و X-RAY به‌صورت همزمان و ترکیب این تصاویر است.

 

بینایی ماشین-تلسکوپ هابل-نجوم

  •  پزشکی (Medic)

یکی از مهم‌ترین کاربردهای پردازش تصویر در مهندسی پزشکی است. درجایی که ما نیاز داریم تمام عکس‌ها با نهایت شفافیت و وضوح گرفته شوند زیرا دیدن تمام جزئیات لازم است. جراحی‌های ریز Microsurgery با ایجاد یک سوراخ کوچک و فقط دیدن محل جراحی توسط پزشک، از راه دور و توسط بازوهای رباتیک بسیار دقیق انجام می‌شوند.

 

بینایی ماشین-پزشکی

  •  فناوری‌های علمی (Scientific Technology)

بینایی ماشین در افزایش سرعت پیشرفت‌های علمی تاثیر فوق‌العاده داشته است. اولین و مشخص‌ترین تاثیر آن را می‌توان در علم عکاسی یا هنر دید. شکار لحظه‌های شگفت‌آوری که در کسری از ثانیه اتفاق می‌افتد، بالا بردن وضوح عکس‌های گرفته‌شده و ایجاد افکت‌های خیره‌کننده، از دستاوردهای پردازش تصویر است.

بینایی ماشین در توسعه فناوری پیشرفته Global Positioning Systems) GPS) نقش زیادی داشته و تهیه نقشه‌های سه‌بعدی از جاده‌ها در تمام نقاط جهان، از کاربردهای دیگر آن است. هم چنین با به وجود آمدن این علم، مسابقات ربات‌های فوتبالیست به‌صورت جدی دنبال شد.

رباتیک-ربات فوتبالیست

  • باستان‌شناسی (Archaeology)

در علم باستان‌شناسی تنها مدارک باقی‌مانده از دوران باستان، دست‌نوشته‌ها، نقاشی‌ها و غار نگاری‌های قدیمی است. تهیه تصاویر از بناهای گذشته و بازسازی مجازی این بناهای تاریخی یکی از کاربردهای پردازش تصویر در این علم است. همچنین می‌توان نقاشی‌ها و غار‌نگاری‌ها را مورد پردازش دقیق قرار داد و شکل آنها را همان طور که در ابتدا بوده اند، شبیه‌سازی کرد. حتی می‌توان مکان‎‌های باستانی را از زوایایی که تصاویر مستندی از آن‌ها وجود ندارد، شبیه سازی کرد.

بینایی ماشین-باستان شناسی

  •  سینما (Cinema)

اولین علمی که پردازش تصویر در آن مورد استفاده قرار گرفت، هنر و سینما بود. یکی از تکنولوژی های برتر دنیا Motion Capture است که در آن یک کاراکتر انیمیشنی قادر است حرکات دست انسان را تقلید کند. امروزه این سیستم جهت ساخت فیلم ها و بازی های کامپیوتری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بینایی ماشین-پردازش تصویر-سینما

  •  اقتصاد (Economy)

در دنیای امروز تمام نوآوری‌ها، به نوعی مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییراتی در اقتصاد گروهی از کشورها و یا کل دنیا می‌شوند. پردازش تصویر هم  به صورت مستقیم و غیر مستقیم در اقتصاد تاثیر گذار است. از تاثیر مستقیم آن در اقتصاد، می‌توان به وجود شعبه‌های بانک بدون کارمند اشاره کرد. این شعبه‌ها قادرند به صورت خودکار سریال چک ها و قبوض پرداختی را بخوانند، نوع اسکناس‌ها را تشخیص دهند و تا حد زیادی از کارهای یک بانک عادی را انجام دهند.

  •  زمین شناسی (Geology)

با پردازش تصویر می‌توان کانی‌های مختلف را از روی رنگ و اندازه آن ها شناسایی و دسته بندی کرد. همچنین درزمین‌شناسی برای پی بردن به مواد تشکیل دهنده کانی ها از روش پرتونگاری (Tomography) استفاده می‌کنند و پردازش تصویر در این بخش می‌تواند سرعت و دقت این روش را بسیار بالا ببرد.

بینایی ماشین-زمین شناسی

تشخیص پلاک از جمله کاربردهای فراگیر  بینایی ماشین می‌باشد. با شناساندن کاراکترهای پلاک هر کشور به سیستم پردازشی و جستجوی شباهت میان آن‌ها و تصاویر ورودی دوربین می‌توان پلاک موجود در تصویر را خواند. این سیستم‌ها در پارکینگ‌های هوشمند، ورودی و خروجی سازمان‌ها و مجتمع‌های بزرگ جهت کنترل تردد مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر این‌ها در صورت پلاک خوانی یک خودرو در ابتدا و انتهای یک مسیر می‌توان سرعت میانگین آن را محاسبه و متخلفین را اعمال قانون کرد.

  •  سرعت سنج (Speedometer)

در نوعی از سرعت سنج‌های بزرگراهی از بینایی ماشین جهت استخراج سرعت استفاده می‌شود. این سیستم‌ها در نوع ثابت و متحرک طراحی می‌شوند. سیستم‌های ثابت در کنار خیابان، جاده و یا بزرگراه نصب شده و سیستم‌های متحرک بر روی خودروی‌های پلیس نصب می‌شوند. از این سیستم‌ها می‌توان به عنوان تردد شمار و سیستم کنترل ترافیک نیز بهره برد.

بینایی ماشین-سرعت سنج

  • ثبت تخلف (Submit an Infringement)

با پردازش تصاویر دوربین‌های نصب شده در تقاطع‌ها می‌توان زمان، سرعت، جهت حرکت و پلاک خودروها را بدست آورد و بدین ترتیب تخلفات متنوعی از جمله عبور از چراغ قرمز، توقف روی خط عابر پیاده، گردش به چپ و راست و تخطی از سرعت مجاز هنگام عبور از تقاطع را ثبت کرد.

بینایی ماشین-ثبت تخلف

  • ایمنی در رانندگی (Driving Safety)

برای افزایش سطح ایمنی در رانندگی، ماشین‌های جدید مجهز به سیستم‌های بینایی ماشینی شده‌اند که به راننده در حفظ هوشیاری و دقت کمک می‌کنند. از جمله این سیستم‌ها می‌توان به سیستم‌های تشخیص مانع، آینه کنار هشدار دهنده، هشدار دهنده تابلوهای راهنمایی و رانندگی و هشدار دهنده خارج شدن از خطوط جاده اشاره کرد.

بینایی ماشین-ایمنی رانندگی

  •  تشخیص حجم (Volume Detection)

با توجه به اینکه سیستم‌های بینایی ماشین قادرند مشخصات مکانی نقاط تصاویر را استخراج کنند، می‌توان از آن‌ها به عنوان سیستم‌های تشخیص حجم بهره برد. این سیستم‌ در محل‌های دفن زباله پسماند و یا نخاله ساختمانی، معادن و کارخانجات تولید مصالح ساختمانی کاربرد دارد.

بینایی ماشین-نخاله ساختمانی

نرم افزارهای بینایی ماشین

 

بینایی ماشین-متلب

 

از سال‌ها پیش نرم افزارهای زیادی برای تسهیل کاربرد‌های پردازش تصویر و بینایی ماشین توسعه یافته‌اند که شاید معروف ترین آن‌ها جعبه ابزار پردازش تصویر نرم افزار MATLAB باشد.

اما کسانی که تجربه کار با این نرم افزار را دارند به خوبی می‌دانند که با وجود سهولت برنامه نویسی با آن، سرعت اجرای MATLAB به خصوص برای کار با ویدیو بسیار آزاردهنده است. همچنین این نرم افزار متن باز (Open Source) نیست.

یکی از پروژه‌های پر سر و صدای بازسازی بناهای باستانی، بازسازی شهر روم باستان توسط دانشمندان ایتالیایی است. هم اکنون با کمک پردازش تصویر، توریست‌ها با زدن عینک‌های مخصوص می‌توانند در خیابان‌های شهر روم باستان قدم بزنند.

امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی، بشر سعی در استفاده حداکثری از دست‌آوردهای خود را دارد و بینایی ماشین یکی از ابزار‌هایی است که او را در این مسیر کمک می‌کند. بینایی ماشین علمی است وسیع با کاربرد‌های فراوان.

 


منابع

fa.wikipedia.org

www.enline.ir

 

بینایی ماشین چیست؟قسمت اول
بینایی ماشین چیست؟قسمت دوم