بایگانی برچسب برای: کنترل تردد

آشنایی با ماشین بینایی 

استفاده از حس گرها برای دریافت سیگنال هایی که تشکیل دهنده تصویر یک شی هستند که توسط کامپیوتر و یا سایر وسایل پردازش سیگنال برای تفسیر و تحلیل سیگنال‌های دریافت شده از قطعه مورد استفاده قرار می گیرد. ماشین بینایی به عنوان یک ابزار مهندسی در ابزارهای دیجیتال و در شبکه‌های کامپیوتری، برای کنترل ابزارهای صنعتی دیگر از قبیل کنترل بازوهای روبات و یا خارج کردن تجهیزات معیوب به کار می رود.

در حقیقت ماشین بینایی شاخه ای از علم مهندسی است که به رشته‌های علوم کامپیوتری (Computer science) و علم نورشناسی و مهندسی مکانیک و اتوماسیون صنعتی ارتباط دارد. یکی از مهمترین پر استفاده‌ترین کاربردهای آن در بازبینی و بررسی کالاهای صنعتی از جمله نیمه هادیها، اتومبیل ها، مواد خوراکی و دارو می باشد. همانند نیروی انسانی که با چشم غیر مسلح در خط تولید کالاها را برای تعیین کیفیت و نوع ساخت آنها بازبینی می کنند، ماشین بینایی از دوربین‌های دیجیتال و دوربین‌های هوشمند و نرم‌افزارهای image processing (پردازش تصویر) برای این کار استفاده می کند.

دستگاههای مربوطه (ماشین بینایی) برای انجام دادن وظایفی خاص از جمله شمردن اشیاء در بالابرها، خواندن شماره سریالها (Serial numbers)، جستجوی سطح‌های معیوب به کار می روند. در حال حاضر صنعت استفاده زیادی از سیستم ماشین بینایی برای بازبینی تصویری اشیاء (Visual inspection) که نیاز به سرعت بالا و دقت بالا و کار 24 ساعته و تکرار محابات بالا دارد، وجود دارد.

اگرچه انسان عملکرد بهتر و قابلیت تطبیق دهی بیبشتری برای خطاهای تازه در زمان کوتاه دارد ولی با توجه به ویژگی‌های ذکر شده این دستگاهها به مرور جای نیروی انسانی را که به دلیل انحراف و شرایط بد دارای خطا می باشند، در صنعت پر می کند. کامپیوترها به همان صورتی که انسان می بیند نمی توانند ببینند. دوربین‌ها همانند سیستم بینایی انسان نیستند و در حالی که انسان می تواند بر استنباط و فرضیات اتکا کند، تجهیزات کامپیوتری باید به وسیله آزمودن و تجزیه و تحلیل کردن جداگانه پیکسل‌ها و تلاش کردن برای انجام نتیجه گیری با توجه به پشتوانه اطلاعاتی و روش هایی مانند شناسایی الگو مشاهده کنند.

علی رغم اینکه بعضی الگوریتم‌های ماشین بینایی برای تقلید کردن از سیستم بینایی انسان توسعه یافته اند، تعداد معدودی روش برای تحلیل و شناسایی ویژگیهای مرتبط تصاویر به صورت مؤثر و ثابت توسعه یافته اند. سیستم‌های Machine vision و computer vision قادر هستند به صورت ثابت تصاویر را تجزیه و تحلیل کنند، ولی image processing بر پایهٔ کامپیوتر به صورت کلی برای انجام کارهای تکراری طراحی می شوند و علی رغم پیشرفت‌های صورت گرفته در این زمینه، هیچ سیستم machine vision و computer vision قادر نیست با برخی از ویژگی‌های سیستم بینایی انسان در قالب درک تصویر، تلرانس به تغییرات نور، تضعیف قدرت تصویر و تغییرات اجزا و… تطبیق پیدا کند.

اجزای یک ماشین بینایی

اگرچه ماشین بینایی بیشتر به عنوان یک پروسهٔ به کار بستنٍ “Machine vision” در کاربردهای صنعتی شناخته شده است، برای لیست کردن اجزای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری به کار برده شده نیز مفید می باشد. معمولاً یک ماشین بینایی از اجزای زیر ساخته میشود :

1. یک و یا چند دوربین دیجیتال یا آنالوگ ( سیاه-سفید یا رنگی ) با اپتیک مناسب برای گرفتن عکس.
2. واسطه ای که عکس‌ها را برای پردازش آماده می سازد. برای دوربین‌های آنالوگ این واسطه شامل یک دیجیتال کننده عکس است. هنگامی که این واسطه یک سخت‌افزارٍ جدا باشد، به آن Frame grabber ( کارتی که برای دریافت سیگنال تصویری و فرستادن آن به کامپیوتر استفاده می شود)می گویند.
3. یک پردازشگر ( گاهی یک PC یا پردازنده تعبیه شده ( Embedded Processor ) مانند DSP
4. نرم‌افزار ماشین بینایی : این نرم‌افزار امکاناتی برای توسعه یک برنامه نرم‌افزاری که برای کاربردی مشخص است را فراهم می کند.
5. سخت‌افزار ورودی / خروجی ( مثلا I/O دیجیتال ) یا حلقه‌های ارتباطی ( مثلا ارتباط شبکه ای یا RS-232 ) برای گزارش نتایج.
6. یک دوربین هوشمند : یک وسیله ساده که همه موارد فوق را داراست.
7. لنزهایی که بتواند به مقدار مطلوبی روی سنسور تصویر زوم کند.
8. منابع نوری مناسب و گاهی خیلی مخصوص ( مثلا چراغهای LED، فلورسنت، لامپهای هالوژن و . . . )
9. یک برنامهٔ مشخص که بتواند تصاویر را پردازش کرده و مشخصه‌های مربوط و مناسب را شناسایی کند.
10. یک سنسور همزمان ساز برای شناسایی اجزا ( گاهی یک سنسور نوری و یا یک سنسور مغناطیسی ) : این سنسور برای راه اندازی سیستمٍ استخراج و پردازش تصویر می باشد.

سنسور همزمان ساز تعیین می‌کند که چه زمانی یک بخش ( که معمولاً روی یک حمل کننده حرکت می کند) در موقعیتی قرار گرفته است که باید مورد بررسی واقع شود. این سنسور هنگامیکه از زیر دوربین می گذرد و یک پالس نوری برای ثابت نگهداشتن تصویر ایجاد می‌کند، دوربین را برای گرفتن عکس فعال می کند. نوری که برای روشن کردن آن بخش به کار می رود در واقع برای آن است که مشخصه‌های مطلوب را برجسته و مشخصات نامطلوب ( مثل سایه‌ها و یا انعکاس ها) را به حداقل برساند. معمولاً پنل‌های LED با اندازه و طراحی مناسب برای این هدف مورد استفاده قرار می گیرند. تصویر دوربین یا توسط یک frame grabber و یا توسط یک حافظه کامپیوتری (که در آن از frame grabber استفاده نشده است) گرفته می شود.

frame grabber یک وسیله دیجیتال کننده است ( یا در داخل دوربین هوشمند و یا بطور جداگانه) که خروجی دوربین را به فرمت دیجیتال تبدیل کرده ( معمولاً این فرمت از یک آرایه دو بعدی از اعداد تشکیل شده که هر عدد متناظر شدت روشنایی نقطه متناظر در آن تصویر می باشد. به این نقاط پیکسل می گویند.) و سپس تصویر را به منظور پردازش توسط نرم‌افزارٍ ماشین بینایی در حافظه کامپیوتر ذخیره می کند. به طور معمول نرم‌افزار، اقدامات متفاوتی را برای پردازش تصویر انجام می دهد. گاهی در ابتدا تصویر برای کاهش نویز و یا تبدیل سایه‌های خاکستری به ترکیب ساده ای از رنگهای سیاه و سفید دستکاری می‌شود ( Binarization ).

در قدم بعدی نرم‌افزار عمل شمردن، اندازه گیری و شناسایی اجسام، ابعاد، کاستی‌ها و مشخصات دیگر تصویر را انجام می دهد. در نهایت با توجه به ضوابط و معیارهای برنامه ریزی شده ممکن است بخشی را بپذیرد و یا رد کند. اگر یک بخش رد شد، نرم‌افزار به یک دستگاه مکانیکی فرمان می دهد تا آن بخش را خارج کند و همچنین سیستم خط تولید را قطع کرده و به کارگر هشدار می دهد تا مشکلی که باعث ایجاد خطا شده را رفع نماید. اگرچه اکثر ماشین بینایی ها بر مبنای دوربین‌های سیاه–سفید بنا نهاده شده اند، استفاده از دوربین‌های رنگی در حال رایج شدن است.

همچنین امروزه شاهد شیوع فراوان استفاده از تجهیزات دوربین‌های دیجیتال به جای یک دوربین و یک frame grabber جداگانه در ماشین بینایی هستیم. استفاده از یک دوربین دیجیتال به منظور برقراری ارتباط مستقیم، باعث صرفه جویی در هزینه و نیز سادگی سیستم خواهد شد. دوربین‌های هوشمند که در داخل آنها embedded processor‌ها تعبیه شده اند، در حال تسخیر سهم بالایی از بازار ماشین بینایی ها هستند. استفاده از یک embedded processor ( و یا یک پردازنده بهینه ) نیاز ما به frame grabber و یک کامپیوتر خارجی را از بین می برد. به همین خاطر این پردازنده‌ها باعث کاهش هزینه، کاهش پیچیدگی سیستم و همچنین اختصاص توان پردازشی مشخص به هر دوربین می شود. دوربین‌های هوشمند معمولاً ارزان تر از سیستمهای شامل یک دوربین و یک برد و یک کامپیوتر خارجی هستند. همچنین توان بالای embedded processor و DSP‌ها منجر به بالا رفتن عملکرد و توانایی آنها نسبت به سیستمهای مرسوم ( که بر مبنای PC هستند ) شده است.
منبع

درخت تصمیم چیست؟

در ادامه معرفی الگوریتمهای ضروری یادگیری ماشین، به بررسی مفاهیم پایه درخت تصمیم می پردازیم که یکی از الگوریتم‌ها و روش‌های محبوب در حوزه طبقه‌بندی یا دسته‌بندی داده‌ها، است و در این مقاله سعی شده است به زبان ساده و به‌دوراز پیچیدگی‌های فنی توضیح داده شود.
درخت تصمیم که هدف اصلی آن، دسته‌بندی داده‌هاست، مدلی در داده‌کاوی است که مشابه فلوچارت، ساختاری درخت‌مانند را جهت اخذ تصمیم و تعیین کلاس و دسته یک داده خاص به ما ارائه می‌کند. همان‌طور که از نام آن مشخص است، این درخت از تعدادی گره و شاخه تشکیل‌شده است به‌گونه‌ای که‌برگ‌ها کلاس‌ها یا دسته‌بندی‌ها را نشان می‌دهند و گره‌های میانی هم برای تصمیم‌گیری با توجه به یک یا چند صفت خاصه به‌کارمی‌روند. در زیر ساختار یک درخت تصمیم جهت تعیین نوع بیماری (دسته) بر اساس نشانگان مختلف، نمایش داده‌شده است:

درخت تصمیم جهت تعیین نوع بیماری

درخت تصمیم یک مدل خودتوصیف است یعنی به‌تنهایی و بدون حضور یک فرد متخصص در آن حوزه، نحوه دسته‌بندی را به صورت گرافیکی نشان می‌دهد و به دلیل همین سادگی و قابل‌فهم بودن، روش محبوبی در داده‌کاوی محسوب می‌شود. البته به خاطر داشته باشید در مواردی که تعداد گره‌های درخت زیاد باشد، نمایش گرافیکی و تفسیر آن می‌تواند کمی پیچیده باشد.
برای روشن شدن مطالب، به مثال زیر توجه کنیدکه در آن قصد داریم به کمک ساخت یک درخت تصمیم، بازی‌کردن کریکت را برای یک دانش‌آموز، پیش‌بینی کنیم:
فرض کنید نمونه‌ای شامل ۳۰ دانش‌آموز با سه متغیر جنسیت (پسر/ دختر)، کلاس (X / IX) و قد (۵ تا ۶ فوت) داریم. ۱۵ نفر از ۳۰ نفر در اوقات فراغت خود کریکت بازی می‌کنند. حال می‌خواهیم با بررسی خصوصیات این پانزده نفر، پیش‌بینی کنیم چه کسانی در اوقات فراغت خود کریکت بازی می‌کنند.برای این کار ابتدا باید براساس خصوصیات ۱۵ نفری که کریکت بازی می‌کنند، یک الگو برای دسته‌بندی به دست آوریم. از آنجا که درخت تصمیم یک ساختار سلسله مراتبی شرطی دارد (شکل فوق) و در هر مرحله باید بر اساس مقدار یک خصوصیت تصمیم بگیریم، مهم‌ترین کاری که در ساخت این درخت تصمیم باید انجام دهیم، این است که تعیین کنیم کدام خصوصیت داده‌ها، تفکیک‌کنندگی بیشتری دارد. سپس این خصوصیت‌ها را اولویت‌بندی کرده و نهایتاً با لحاظ این اولویت‌ها از ریشه به پایین در اتخاذ تصمیم، ساختاری درخت‌مانند برای دسته‌بندی داده‌ها بنا کنیم. الگوریتم‌های مختلف ساخت درخت تصمیم، مهم-‌ترین تفاوتی که با هم دارند، در انتخاب این اولویت و روشی است که برای انتخاب اولویت خصوصیت‌ها در نظر می‌گیرند.
برای سنجش میزان تفکیک‌کنندگی یک خصوصیت، ساده‌ترین روش این است که دانش‌آموزان را براساس همهٔ مقادیر هر سه متغیر تفکیک کنیم. یعنی مثلاً ابتدا بر اساس جنسیت، داده‌ها را جدا کنیم و سپس مشخص کنیم چند نفر از دختران و چندنفر از پسران، کریکت بازی می‌کنند. سپس همین کار را برای قد و کلاس تکرار کنیم. با این کار، می‌توانیم درصد بازیکنان هر مقدار از یک خصوصیت (درصد بازیکنان دختر از کل دختر‌ها و درصد بازیکنان پسر از کل پسر‌ها) را محاسبه کنیم. هر خصوصیتی که درصد بیشتری را تولید کرد، نشانگر تفکیک‌کنندگی بیشتر آن خصوصیت (و البته آن مقدار خاص) است.
جور دیگری هم به این موضوع می‌توان نگاه کرد: این متغیر، بهترین مجموعه همگن از دانش‌آموزان از لحاظ عضویت در گروه بازی‌کنان را ایجاد می‌کند یعنی در گروه بازیکنان، بیشترین خصوصیتی که بین همه مشترک است، پسر بودن است. میزان همگنی و یکنواختی ایجاد شده توسط هر خصوصیت هم، شکل دیگر میزان تفکیک‌کنندگی آن خواهد بود.
در تصویر زیر شما می‌توانید مشاهده کنید که متغیر جنسیت در مقایسه با دو متغیر دیگر، قادر به شناسایی بهترین مجموعهٔ همگن هست چون میزان مشارکت دانش‌آموزان پسر دربازی کریکت ۶۵ درصد است که از تمام متغیرهای دیگر بیشتر است:

درخت تصمیم

برای متغیر قد که یک متغیر عددی بود از یک نقطه معیار که می‌تواند میانگین قد افراد باشد، استفاده کردیم. کار با متغیرهای عددی در درخت تصمیم را در ادامه، به تفصیل مورد بررسی قرار خواهیم داد. همان‌طور که در بالا ذکر شد، الگوریتم‌های ساخت درخت تصمیم، تفکیک‌کننده‌ترین متغیر که دسته‌های بزرگ‌تری از داده‌ها را براساس آن می‌توانیم ایجاد کنیم یا به عبارت دیگر، بزرگ‌ترین مجموعهٔ همگن از کل داده‌ها را ایجاد می‌کند، شناسایی می‌کنند، سپس به سراغ متغییر تفکیک‌کننده بعدی می‌روند و الی آخر تا بر اساس آن‌ها، ساختار درخت را مرحله به مرحله بسازند. حال سؤالی که پیش می‌آید این است که در هر مرحله، چگونه این متغیر شناسایی‌شده و عمل تقسیم انجام گیرد؟ برای انجام این کار، درخت تصمیم از الگوریتم‌های متنوعی استفاده می‌کند که در بخش‌های بعدی به آن‌ها خواهیم پرداخت.

درخت تصمیم چگونه کار می‌کند؟

در درخت تصمیم با دنبال کردن مجموعه‌ای از سوالات مرتبط با خصوصیات داده‌ها و نگاه به داده جاری برای اتخاذ تصمیم، طبقه یا دسته آنرا تعیین می‌کنیم. در هر گره میانی درخت، یک سؤال وجود دارد و با مشخص شدن پاسخ هر سؤال به گره مرتبط با آن جواب می‌رویم و در آنجا هم سؤال دیگری پرسیده می‌شود.

هدف از الگوریتم‌های درخت تصمیم هم انتخاب درست این سؤالات است به گونه‌ای که یک دنباله کوتاه از سؤالات برای پیش‌بینی دستهٔ رکورد جدید تولید کنند.

هر گره داخلی متناظر با یک متغیر و هر یال، نمایانگر یک مقدار ممکن برای آن متغیر است. یک گره برگ، مقدار پیش‌بینی‌شدهٔ متغیر هدف (متغیری که قصد پیش‌بینی آنرا داریم)، را نشان می‌دهد یعنی برگ‌ها نشان‌دهندهٔ دسته‌بندی نهایی بوده و مسیر پیموده شده تا آن برگ، روند رسیدن به آن گره را نشان می‌دهند.

درخت تصمیم

فرآیند یادگیری یک درخت که در طی آن، گره‌ها و یال‌ها مشخص می‌شوند و درادامه به آن خواهیم پرداخت، معمولاً با بررسی مقدار یک خصوصیت در مرحله اول، به تفکیک کردن مجموعه داده به زیرمجموعه‌هایی مرتبط با مقدار آن صفت، کار خود را شروع می‌کند. این فرآیند به شکل بازگشتی در هر زیرمجموعهٔ حاصل از تفکیک نیز تکرار می‌شود یعنی در زیرمجموعه‌ها هم مجدداً براساس مقدار یک صفت دیگر، چند زیرمجموعه ایجاد می‌کنیم. عمل تفکیک، زمانی متوقف می‌شود که تفکیک بیشتر، سودمند نباشد یا بتوان یک دسته‌بندی را به همه نمونه‌های موجود در زیرمجموعهٔ به‌دست‌آمده، اعمال کرد. در این فرآیند، درختی که کمترین میزان برگ و یال را تولید کند، معمولاً گزینه نهایی ما خواهد بود.

انواع متغیر‌ها در درخت تصمیم

در مسائل مرتبط با درخت‌های تصمیم با دو نوع کلی از متغیر‌ها مواجه هستیم:

  • متغیرهای عددی یا پیوسته: مانند سن، قد، وزن و… که مقدار خود را از مجموعهٔ اعداد حقیقی می‌گیرند.
  • متغیرهای رده‌ای یا گسسته : مانند نوع، جنس، کیفیت و… که به‌صورت دو یا چند مقدار گسسته هستند. در مواردی مانند آیا این شخص دانش‌آموز است؟ که دو جواب بله و خیر داریم، این متغیر از نوع طبقه‌ای خواهد بود.

از طرفی می‌توانیم متغیر‌ها را به دون گروه کلی، متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته تقسیم کنیم. متغیرهای مستقل، متغیرهایی هستند که مقدار آن‌ها، مبنای تصمیم گیری ما خواهند بود و متغیر وابسته، متغیری است که بر اساس مقدار متغیرهای مستقل، باید مقدار آنرا پیش‌بینی کنیم. متغیرهای مستقل با گره‌های میانی نشان داده می‌شوند و متغیرهای وابسته، با برگ نشان داده می‌شوند. حال هر یک از این دو نوع متغیر مستقل و وابسته، می‌تواند گسسته یا پیوسته باشد.
چنانچه متغیری وابستهٔ عددی باشد دسته بندی ما یک مسالهٔ رگرسیون و چنانچه طبقه‌ای باشد، دسته بندی از نوع، رده‌بندی (Classification) است. به عبارتی دیگر، هنگامی‌که خروجی یک درخت، یک مجموعه گسسته از مجموعه مقادیر ممکن است؛ به آن درخت دسته‌بندی می‌گوییم (مثلاً مؤنث یا مذکر، برنده یا بازنده). این درخت‌ها تابع X→C را بازنمایی می‌کنند که در آن C مقادیر گسسته می‌پذیرد. هنگامی‌که بتوان خروجی درخت را یک عدد حقیقی در نظر گرفت آن را، درخت رگرسیون می‌نامیم (مثلاً قیمت خانه یا طول مدت اقامت یک بیمار در یک بیمارستان). این درختان اعداد را در گره‌های برگ پیش‌بینی می‌کنند و می‌توانند از مدل رگرسیون خطی یا ثابت (یعنی میانگین) یا مدل‌های دیگر استفاده کنند. وظیفهٔ یادگیری در درختان رگرسیون، شامل پیش‌بینی اعداد حقیقی بجای مقادیر دسته‌ای گسسته است که این عمل را با داشتن مقادیر حقیقی در گره‌های برگ خود نشان می‌دهند. بدین‌صورت که میانگین مقادیر هدف نمونه‌های آموزشی را در این گره برگ به دست می‌آورند. این نوع از درختان، تفسیر آسان داشته و می‌توانند توابع ثابت تکه‌ای را تقریب بزنند.
درخت CART (Classification And Regression Tree) نامی است که به هر دو روال بالا اطلاق می‌شود. نام CART سرنام کلمات درخت رگرسیون و دسته‌بندی است. البته نوع دیگری از درخت‌های تصمیم هم داریم که برای خوشه‌بندی (clustering) داده‌ها به کار می‌روند و به دلیل کاربرد محدود، در این مجموعه مقالات به آن‌ها نخواهیم پرداخت (بیشتر تحقیقات در یادگیری ماشین روی درختان دسته‌بندی متمرکز است).

اصطلاحات مهم مربوط به درخت تصمیم

در این بخش به معرفی اصطلاحات مهم در حوزهٔ کار با درخت تصمیم می‌پردازیم.
گره ریشه: این گره حاوی تمام نمونه‌های موجود هست و سطح بعدی اولین تقسیم مجموعهٔ اصلی به دو مجموعهٔ همگن‌تر است. در مثال قبل، گره ریشه دارای ۳۰ نمونه است.
گره تصمیم: زمانی که یک گره به زیرگره‌های بعدی تقسیم می‌شود، آن را یک گره تصمیم می‌نامیم.
برگ / گره پایانه: گره‌هایی که تقسیم نمی‌شوند یا به عبارتی تقسیم پیاپی از طریق آن‌ها پایان می‌یابد، برگ یا گره پایانه نام دارند.
در تصویر زیر، گره ریشه (Root Node) با رنگ آبی، شاخه، انشعاب (Branch) یا به عبارتی زیر درخت (Sub-Tree) با رنگ گل‌بهی، تقسیم (Splitting) و هرس (Pruning) نمایش داده‌شده‌اند. برگ‌ها هم به رنگ سبز در انتهای شاخه‌های مختلف درخت، قرار گرفته‌اند.

درخت تصمیم

هرس کردن: هنگامی‌که ما از یک گره تصمیم، زیر گره‌ها را حذف کنیم، این عمل هرس کردن نامیده می‌شود. درواقع این عمل متضاد عمل تقسیم کردن است.
انشعاب / زیردرخت: بخشی از کل درخت را انشعاب یا زیر درخت می‌گویند.
گره‌های پدر و فرزند: گره‌ای که به چندین زیر گره تقسیم می‌شود را گره والد یا گره پدر برای زیر گره‌های آن می‌گویند. درحالی‌که زیر گره‌هایی که والد دارند، به‌عنوان گره‌های فرزند شناخته می‌شوند.
این اصطلاحات، عبارات پرکاربردی در استفاده از درخت تصمیم هستند.
قبل از پرداختن به الگوریتم‌های مختلف ساخت درخت تصمیم، به مزایا و معایب و ویژگی‌های این نوع از مدل‌های دسته‌بندی داده‌ها می‌پردازیم.

مزایا و معایب درخت تصمیم

مزایای درختان تصمیم نسبت به روش‌های دیگر داده‌کاوی
۱) قوانین تولیدشده و به‌کاررفته شده قابل‌استخراج و قابل‌فهم می‌باشند.
۲) درخت تصمیم، توانایی کار با داده‌های پیوسته و گسسته را دارد. (روش‌های دیگر فقط توان کار با یک نوع رادارند. مثلاً شبکه‌های عصبی فقط توان کار با داده‌های پیوسته را دارد و قوانین رابطه‌ای با داده‌های گسسته کار می‌کنند)
۳) مقایسه‌های غیرضروری در این ساختار حذف می‌شود.
۴) از ویژگی‌های متفاوت برای نمونه‌های مختلف استفاده می‌شود.
۵) احتیاجی به تخمین تابع توزیع نیست.
۶) آماده‌سازی داده‌ها برای یک درخت تصمیم، ساده یا غیرضروری است. (روش‌های دیگر اغلب نیاز به نرمال‌سازی داده یا حذف مقادیر خالی یا ایجاد متغیرهای پوچ دارند)
۷) درخت تصمیم یک مدل جعبه سفید است. توصیف شرایط در درختان تصمیم به‌آسانی با منطق بولی امکان‌پذیر است درحالی‌که شبکه‌های عصبی به دلیل پیچیدگی در توصیف نتایج آن‌ها یک جعبه سیاه می‌باشند.
۸) تائید یک مدل در درخت‌های تصمیم با استفاده از آزمون‌های آماری امکان‌پذیر است. (قابلیت اطمینان مدل را می‌توان نشان داد)
۹) ساختارهای درخت تصمیم برای تحلیل داده‌های بزرگ در زمان کوتاه قدرتمند می‌باشند.
۱۰) روابط غیرمنتظره یا نامعلوم را می‌یابند.
۱۱) درخت‌های تصمیم قادر به شناسایی تفاوت‌های زیرگروه‌ها می‌باشند.
۱۲) درخت‌های تصمیم قادر به سازگاری با داده‌های فاقد مقدار می‌باشند.
۱۳) درخت تصمیم یک روش غیرپارامتریک است و نیاز به تنظیم خاصی برای افزایش دقت الگوریتم ندارد.

معایب درختان تصمیم

۱) در مواردی که هدف از یادگیری، تخمین تابعی با مقادیر پیوسته است مناسب نیستند.
۲) در موارد با تعداد دسته‌های زیاد و نمونه آموزشی کم، احتمال خطا بالاست.
۳) تولید درخت تصمیم‌گیری، هزینه محاسباتی بالا دارد.
۴) هرس کردن درخت هزینه بالایی دارد.
۵) در مسائلی که دسته‌ها شفاف نباشند و همپوشانی داشته باشند، خوب عمل نمی‌کنند.
۶) در صورت همپوشانی گره‌ها تعداد گره‌های پایانی زیاد می‌شود.
۷) درصورتی‌که درخت بزرگ باشد امکان است خطا‌ها از سطحی به سطحی دیگر جمع می‌شوند (انباشته شدن خطای لایه‌ها و تاثیر بر روی یکدیگر).
۸) طراحی درخت تصمیم‌گیری بهینه، دشوار است و کارایی یک درخت دسته‌بندی کننده به چگونگی طراحی خوب آن بستگی دارد.
۹) احتمال تولید روابط نادرست وجود دارد.
۱۰) وقتی تعداد دسته‌ها زیاد است، می‌تواند باعث شود که تعداد گره‌های پایانی بیشتر از تعداد دسته‌های واقعی بوده و بنابراین زمان جستجو و فضای حافظه را افزایش می‌دهد.

مقایسه درخت تصمیم و درخت رگرسیون

تا اینجا متوجه شدیم که درخت تصمیم ساختاری بالا به پایین دارد و بر خلاف تصوری که از یک درخت داریم، ریشه در بالای درخت قرارگرفته و شاخه‌ها مطابق تصویر در پایین هستند.

هر دو نوع درخت تصمیم و رگرسیون تقریباً مشابه هستند. در زیر به برخی شباهت‌ها و تفاوت‌های بین این دو می‌پردازیم:

ویژگی‌های درخت رگرسیون و درخت دسته‌بندی:

• زمانی که متغیر هدف ما پیوسته و عددی باشد، از درخت رگرسیون و زمانی که متغیر هدف ما گسسته یا غیرعددی باشد، از درختان تصمیم استفاده می‌کنیم.
• معیار تقسیم و شاخه زدن در درختان رگرسیون بر اساس معیار خطای عددی است.
• گره‌های برگ در درختان رگرسیون حاوی مقادیر عددی هستند که هر عدد، میانگین مقادیر دسته‌ای است که داده جاری، بیشترین شباهت را با آن‌ها داشته است اما در درختان تصمیم، مقدار برگ، متناظر با دسته‌ایست که بیشترین تکرار را با شرایط مشابه با داده داده شده، داشته است.
ن هر دو درخت، رویکرد حریصانهٔ بالا به پایین را، تحت عنوان تقسیم باینری بازگشتی دنبال می‌کنند. این روش از بالای درخت، جایی که همهٔ مشاهدات در یک بخش واحد در دسترس هستند شروع می‌شود و سپس تقسیم به دوشاخه انجام‌شده و این روال به‌صورت پی‌درپی تا پایین درخت ادامه دارد، به همین دلیل این روش را بالا به پایین می‌خوانیم. همچنین به این دلیل این روش را حریصانه می‌خوانیم که تلاش اصلی ما در یافتن بهترین متغیر در دسترس برای تقسیم فعلی است و در مورد انشعابات بعدی که به یک درخت بهتر منتهی شود، توجهی نداریم. (به عبارتی همواره بهترین انتخاب در لحظه، بهترین انتخاب در سراسر برنامه نیست و اثرات این تقسیم در تقسیم‌های آینده را در نظر نمی‌گیرد). به یاد دارید که درروش حریصانه و در مورد کوله‌پشتی نیز مورد مشابه را دیده‌ایم. در شیوه حریصانه در هر مرحله عنصری که بر مبنای معیاری معین ((بهترین)) به نظر می‌رسد، بدون توجه به انتخاب‌های آینده، انتخاب می‌شود.
• در هر دو نوع درخت، در فرآیند تقسیم این عمل تا رسیدن به معیار تعریف‌شدهٔ کاربر برای توقف عملیات، ادامه دارد. برای مثال، ما می‌توانیم به الگوریتم بگوییم که زمانی که تعداد مشاهدات در هر گره کمتر از ۵۰ شود، عملیات متوقف گردد.
• در هر دو درخت، نتایج فرآیند تقسیم، تا رسیدن به معیارهای توقف، باعث رشد درخت می‌شود. اما درخت کاملاً رشد یافته به‌احتمال‌زیاد باعث بیش‌برازش داده‌ها (over fit) خواهد شد که در این صورت، شاهدکاهش صحت و دقت بر روی ‌داده‌های آینده که قصد دسته‌بندی آن‌ها را داریم، خواهیم بود. در این زمان هرس‌کردن را بکار می‌بریم. هرس کردن، روشی برای مقابله با بیش-برازش داده‌هاست که در بخش بعد بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

نحوهٔ تقسیم یک درخت تصمیم

تصمیم‌گیری دربارهٔ نحوهٔ ساخت شاخه‌ها در یک درخت یا به عبارتی تعیین ملاک تقسیم بندی در هر گره، عامل اصلی در میزان دقت یک درخت است که برای درخت‌های رگرسیون و تصمیم، این معیار، متفاوت است.
درخت‌های تصمیم از الگوریتم‌های متعدد برای تصمیم‌گیری دربارهٔ تقسیم یک گره به دو یا چند گره استفاده می‌کنند. در حالت کلی، هدف از ساخت هر زیرگره، ایجاد یک مجموعه جدید از داده‌هاست که با همدیگر همگن بوده و به هم شبیه‌ترند اما نسبت به سایر شاخه‌ها، قابل تفکیک و تمایز هستند بنابراین ایجاد زیر گره‌ها در هر مرحله، یکنواختی داده‌ها را در زیرگره‌های حاصل افزایش می‌دهد. به‌عبارت‌دیگر، خلوص گره در هر مرحله، با توجه به شباهت آن با متغیر هدف، افزایش می‌یابد. درخت تصمیم، گره‌ها را بر اساس همهٔ متغیرهای موجود تقسیم‌بندی می‌کند و سپس تقسیمی که بیشترین یکنواختی را در داده‌های حاصل (همگن بودن) ایجاد کند، انتخاب می‌کند. شکل زیر، این مفهوم را به خوبی نشان می‌دهد.

انتخاب الگوریتم، به نوع متغیرهای هدف نیز بستگی دارد.

منبع

درخت تصمیم قسمت 1
درخت تصمیم قسمت 2
درخت تصمیم قسمت 3
درخت تصمیم قسمت 4

بگذارید برای تبیین بهتر مفهوم «درخت تصمیم (decision tree)» یک مثال کاربردی را بررسی کنیم؛ مدیریت شرکت «Stygian Chemical Industries, Ltd» می‌خواهد بین انتخاب این دو گزینه تصمیم‌گیری کند:‌ ساخت یک واحد تولیدی کوچک یا یک واحد تولیدی بزرگ برای ساخت یک محصول شیمیایی با عمر بازار (market life) برابر با ده سال. توضیح این‌که اتخاذ این تصمیم مبتنی بر تخمین اندازه بازار در آینده است.

احتمالا تقاضا برای این محصول طی دو سال اول بسیار بالا باشد اما اگر مصرف‌کنندگان اولیه از محصول رضایت کافی نداشته باشند، تقاضا به تبع کاهش خواهد یافت. این احتمال نیز وجود دارد که تقاضای بالا در سال‌های اولیه نشان از یک بازار پررونق دائمی باشد. اگر تقاضا بعد از دو سال هم‌چنان بالا بماند و شرکت نتواند تولیدات را افزایش دهد،‌ احتمالا شرکت‌های رقیب به سرعت وارد بازار خواهند شد.

اگر شرکت یک واحد تولیدی با ظرفیت عظیم ایجاد کند، بدون توجه به رفتار بازار باید تا پایان ده سال با تولیدات زیاد کنار بیاید. اگر شرکت یک واحد تولیدی کوچک در اختیار داشته باشد و بازار بعد از دو سال رشد کند، مدیریت این انتخاب را خواهد داشت که ظرفیت را توسعه دهد. در صورتی که اندازه بازار بعد از دو سال اولیه رشد نکند، شرکت با ظرفیت کنونی ادامه خواهد داد.

هیئت مدیره با تردید و نگرانی زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کند. شرکت طی سال‌های 1۹4۰ تا 1۹۵۰ رشد مناسبی داشته و با سرعت مطابق با نیاز بازار رشد کرده است. اگر بازار محصول جدید واقعا بزرگ باشد این شانس برای شرکت وجود دارد تا به سرعت وارد عرصه عظیمی از سود سرشار گردد. مهندس پروژه توسعه (development project engineer) مصرانه به دنبال ترغیب مدیریت به ساخت واحد تولیدی با ظرفیت زیاد است. این واحد علاقه دارد اولین واحد غول‌پیکر طراحی شده توسط خود را به جهان معرفی نماید.

رئیس که خود یک سهامدار عمده نیز هست، نگران ایجاد ظرفیتی بیش‌ از ظرفیت بازار به شرایط می‌نگرد. او مایل است ابتدا واحد کوچک‌تر تاسیس شود اما می‌داند هزینه توسعه ظرفیت در آینده بسیار زیاد و بهره‌برداری آن نیز مشکل‌تر از یک واحد یک‌دست بزرگ است. او همچنین می‌داند اگر نتواند به سرعت به اندازه نیاز بازار تولید کند،‌ رقبا با کمال میل جای او را پر خواهند کرد.

مسئله کارخانه Stygian که کاملا ساده‌سازی شده، نشان از نگرانی‌ها و چالش‌هایی است که مدیریت باید در اتخاذ تصمیمات مرتبط با سرمایه‌گذاری، با آن‌ها روبه‌رو شود (در این مطلب از واژه سرمایه‌گذاری نه تنها برای ایجاد یک واحد تولیدی جدید بلکه به شکل عام برای ایجاد ساختمان‌های بزرگ، هزینه سنگین تحقیقات و تصمیمات با ریسک بالا استفاده شده است). اهمیت تصمیمات هم‌زمان و پیچیدگی آن‌ها هر روز بیشتر می‌شود. خیل عظیم مدیران می‌خواهند بهتر تصمیم بگیرند،‌ اما چگونه؟

در این نوشته در مورد مفهوم درخت تصمیم که ابزار بسیار مفیدی برای تصمیم‌گیری است، توضیح داده خواهد شد. درخت تصمیم بهتر از هر ابزار دیگری می‌تواند گزینه‌های ممکن، اهداف، سود مالی و اطلاعات مورد نیاز برای یک سرمایه‌گذاری را به مدیریت نشان دهد. در سال‌های روبه‌رو درباره درخت تصمیم بسیار خواهیم شنید. به جز تازگی و خلاقیت نهفته در درخت تصمیم، این عبارت تا سالیان زیادی در کلیشه سخنان همیشگی مدیران وجود خواهد داشت.

نمایش گزینه‌ها

بیایید خود را در یک صبح شنبه ابری تصور کنید که برای بعد از ظهر همان روز تعداد ۷۵ نفر را به صرف نوشیدنی دعوت کرده‌اید. خانه شما خیلی بزرگ نیست اما باغ‌ چشم‌نواز جلوی آن می‌تواند در صورتی که هوا بارانی نشود، مهمان‌پذیر مناسبی باشد. در باغ به میهمانان بیشتر خوش می‌گذرد و شما رضایت بیشتری خواهید داشت. اما اگر ناگهان در بین جشن باران بگیرد، تدارکات از بین می‌رود و برای مهمان‌ها و شما خاطره‌ای تلخ از روز شنبه باقی خواهد ماند (البته امکان پیچیده‌تر کردن مسئله وجود دارد. برای مثال، امکان پیش‌بینی هوا بر اساس شرایط چند روز گذشته و امکان تدارک میهمانی در باغ و خانه به صورت هم‌زمان را می‌توان اضافه کرد. اما همین مسئله ساده کار ما را راه خواهد انداخت!).

این تصمیم خاص را می‌توان در یک جدول انتخاب/نتیجه (payoff table) نشان داد.

انتخاب باران بیاید باران نیاید
برگزاری جشن در باغ فاجعه لذت فروان و به یاد ماندنی
برگزاری جشن در خانه لذت نسبی، شادی لذت نسبی، پشیمانی

سوالات بسیار پیچیده تصمیم‌گیری را می‌توان در چنین جدول‌هایی خلاصه کرد. با این‌حال، به‌ویژه برای تصمیمات پیچیده سرمایه‌گذاری روش مناسب دیگری برای بررسی اثرات و احتمالات تصمیم‌گیری به همراه نتایج وجود دارد: درخت تصمیم. پیر ماسی ( Pierre Massé)، مامور عالی‌رتبه آژانس تصمیم‌گیری برای تولیدات و تجهیزات فرانسه (Commissioner General of the National Agency for Productivity and Equipment Planning in France)، می‌گوید:

مشکل تصمیم‌گیری را نمی‌توان به عنوان یک مشکل مجزا (چراکه تصمیمات کنونی بر اساس آنچه در آینده پیش خواهد آمد، اتخاذ می‌شوند) یا به شکل یک زنجیر متوالی از تصمیمات (به دلیل این‌که تحت تاثیر عدم‌ اطمینان‌ها، تصمیمات آینده مبتنی بر آنچه در طول زمان می‌آموزیم تغییر خواهند کرد) انگاشت. مشکل تصمیم‌گیری در واقع خود را به شکل یک درخت تصمیم نشان می‌دهد.

نگاره شماره یک، درخت تصمیم میهمانی را نشان می‌دهد. درخت در واقع راه دیگری برای نمایش جدول انتخاب/نتیجه است. با این‌ حال درخت تصمیم راه بهتری برای نشان دادن احتمالات و اطلاعات تصمیم‌گیری در مسائل پیچیده است.

درخت تصمیم

درخت از یک سری نقاط و شاخه‌ها تشکیل شده است. در اولین نقطه از سمت چپ، میزبان امکان انتخاب برگزاری جشن را داخل یا بیرون از منزل دارد. هر شاخه نماینده یک اتفاق ممکن یا یک مرحله تصمیم‌گیری است. در انتهای هر شاخه یک نقطه وجود دارد که یک اتفاق محتمل – آمدن یا نیامدن باران- را نشان می‌دهد. پیامد هر اتفاق ممکن در منتهی‌الیه سمت راست یا نقطه پایانی هر شاخه آمده است.

در هنگام رسم یک درخت تصمیم، می‌توان تصمیم یا عمل را با نقاط مربع‌شکل و اتفاقات محتمل را با نقاط دایره‌ای‌شکل نشان داد. از دیگر نمادها نیز می‌توان استفاده کرد. برای نمونه شاخه‌های یک‌خطی یا دوخطی،‌ حروف خاص و رنگ‌های مختلف می‌توانند برای نشان دادن جزئیات مورد استفاده قرار گیرند. یک درخت تصمیم با هر اندازه‌ای شامل: الف) انتخاب‌ها و ب) پیشامدهای محتمل یا نتیجه انتخاب‌ها است که تحت تاثیر احتمالات یا شرایط غیرقابل کنترل‌اند.

زنجیره تصمیم – پیشامد (Decision-event chains)

مثال قبل با اینکه تنها یک مرحله از تصمیم‌گیری را نشان می‌دهد، شامل پایه‌های ابتدایی تمام درخت‌های تصمیم‌گیری‌ پیچیده است. بیایید نگاهی به شرایط پیچیده‌تر بیندازیم.

شما قرار است در مورد تایید یا رد اختصاص بودجه به توسعه یک محصول تقویت‌شده تصمیم‌گیری کنید. این‌که در صورت موفقیت، اختصاص بودجه می‌تواند به شما مزیت بسیاری در رقابت با رقیبان اعطا کند نکته‌ای مثبت است. اما اگر نتوانید محصول خود را توسعه یا به‌روزرسانی کنید، ضربه سختی از رقیبان در بازارهای مالی خواهید خورد. درخت تصمیم مربوط به این مسئله را در نگاره شماره دو می‌بینید.

درخت تصمیم

در سمت چپ اولین تصمیم شما نشان داده شده است. در ادامه تصمیم برای اجرای پروژه،‌ در صورتی‌که توسعه موفقیت‌آمیز باشد، به مرحله‌ی دوم تصمیم‌گیری می‌رسید (نقطه A). با فرض عدم تغییرات عمده بین زمان حاضر و نقطه A، در این نقطه باید در مورد گزینه‌های مختلف تصمیم‌گیری نمایید. می‌توانید تصمیم به عرضه محصول جدید بگیرید یا فعلا دست نگه دارید. در قسمت راست هر درخت تصمیم،‌ نتایج زنجیر تصمیمات و پیشامدها نشان داده شده است. این نتایج بر مبنای اطلاعات حال حاضر تنظیم شده است. در واقع شما می‌گویید:

اگر آنچه در حال حاضر می‌دانم،‌ در آن‌ زمان هم درست باشد، چه پیشامدی رخ خواهد داد.

البته شما قادر به پیش‌بینی تمام پیشامدها و تصمیمات مورد نیاز در آینده در رابطه با موضوع مورد بحث نیستید. در درخت تصمیم تنها تصمیمات و پیشامدهای مهم و اثربخش را برای مقایسه در نظر می‌گیرید.

اضافه کردن داده‌های مالی

حالا می‌توانیم به مسئله شرکت شیمیایی Stygian برگردیم. درخت تصمیم متناسب با مسئله در نگاره شماره سه نشان داده شده است. در تصمیم شماره یک، شرکت باید بین احداث یک واحد با ظرفیت پایین یا یک واحد با ظرفیت بالا یکی را انتخاب کند. هم‌اکنون تنها در این مورد باید تصمیم‌گیری شود. اما اگر بعد از تاسیس واحد کوچک‌تر، شرکت با تقاضای مناسب بازار روبرو شد می‌تواند طی دو سال طرح توسعه واحد را اجرا کند (تصمیم شماره دو).

درخت تصمیم

اما بیایید از گزینه‌های لخت و عاری از داده عبور کنیم. در تصمیم‌گیری، مجریان باید به اعداد و ارقام مالی سود،‌ ضرر و میزان سرمایه اتکا کنند. با توجه به شرایط کنونی و فرض عدم تغییرات ناگهانی و مهم، استدلال تیم مدیریت به شکل زیر است.

  • بررسی بازار نشان می‌دهد که شانس یک بازار بزرگ در بلند مدت برابر با ۶۰٪ و شانس یک بازار کوچک در بلند مدت برابر با 4۰٪ (ردیف دو و سه جدول) است.
پیشامد شانس یا احتمال (٪)
تقاضای اولیه بالا، تقاضای درازمدت بالا 60
تقاضای اولیه بالا، تقاضای درازمدت پایین 10
تقاضای اولیه پایین، تقاضای درازمدت پایین 30
تقاضای اولیه پایین،‌ تقاضای درازمدت بالا 0

در نتیجه، شانس این‌که بازار با تقاضای بالای اولیه رو‌به‌رو شود برابر با ۷۰٪ (۶۰ + 1۰) است. اگر تقاضا در ابتدا بالا باشد، شرکت پیش‌بینی می‌کند که احتمال ادامه‌ی میزان بالای تقاضا برابر با ۸۶٪ (۷۰ ÷ ۶۰) است. مقایسه ۸۶٪ با ۶۰٪ نشان می‌دهد که تقاضای بالای اولیه، محاسبه‌ی احتمال ادامه بازار با تقاضای بالا را دست‌خوش تغییر می‌کند. به شکل مشابه اگر تقاضا در دوره دو ساله ابتدائی پایین باشد، شانس پایین بودن تقاضا در ادامه برابر با 1۰۰٪ (3۰ ÷ 3۰) است. در نتیجه میزان فروش در دوره اولیه می‌تواند نشان‌گر خوبی برای سطح تقاضا در ادامه دوره ده ساله باشد.

تخمین درآمد در صورت پیشامد هر سناریو در ادامه آمده است.

1. یک واحد تولیدی بزرگ با تقاضای بالا درآمدی برابر با یک میلیون دلار در سال به صورت نقد خواهد داشت.

2. یک واحد تولیدی بزرگ با تقاضای پایین به دلیل هزینه‌های عملیاتی ثابت و بازده پایین تنها 1۰۰ هزار دلار در سال درآمد خواهد داشت.

3. یک واحد تولیدی کوچک با تقاضای پایین اقتصادی است و سالانه درآمدی معادل 4۰۰ هزار دلار خواهد داشت.

4. یک واحد تولیدی کوچک با تقاضای اولیه بالا در سال برابر با 4۵۰ هزار دلار درآمد خواهد داشت که در سال‌های سوم به بعد با توجه به افزایش حضور رقبا به میزان 3۰۰ هزار دلار کاهش پیدا خواهد کرد. (بازار بزرگتر خواهد شد اما بین رقبای جدید تقسیم می‌شود.)

۵. اگر واحد کوچک مطابق با افزایش تقاضا در سال‌های آتی رشد کند، سالانه ۷۰۰ هزار دلار درآمد سالانه به ارمغان خواهد آورد که کمتر از درآمد یک واحد بزرگ با درآمد یک میلیون دلار خواهد بود.

۶. اگر واحد کوچک توسعه پیدا کند اما بازار کوچک شود،‌ درآمد حاصل سالانه برابر با ۵۰ هزار دلار خواهد بود.

در ادامه با محاسبات انجام گرفته خواهیم داشت: یک واحد بزرگ نیاز به سه میلیون دلار سرمایه‌گذاری دارد. یک واحد کوچک در ابتدا 1.3 میلیون دلار و در صورت ادامه توسعه نیاز به 2.2 میلیون دلار خواهد داشت.

اگر اطلاعات جدید را به درخت تصمیم وارد کنیم، نگاره شماره چهار به دست خواهد آمد. به خاطر داشته باشید که تمام اطلاعات موجود بر اساس دانسته‌های شرکت Stygian به دست آمده‌اند اما بدون درخت تصمیم این اطلاعات ارزش و مفهوم کنونی را به دست نمی‌داند. کم‌کم متوجه می‌شوید که درخت تصمیم چه تاثیر شگرفی بر توانایی مدیران در تحلیل سیستماتیک (systematic analysis) و تصمیم‌گیری بهتر می‌گذارد. در نهایت برای ایجاد یک درخت تصمیم به موارد زیر نیازمندیم.

1. شناسایی نقاط تصمیم و انتخاب‌های ممکن در هر سطح

2. شناسایی احتمالات و بازه یا نوع پیشامدها در هر سطح

3. تخمین مقادیر عددی برای تحلیل به‌ویژه احتمال نتایج عملکرد، هزینه‌ها و سود حاصل

4. تحلیل ارزش انتخاب‌ها برای انتخاب یک مسیر

انتخاب مسیر عملکرد (Choosing Course of Action)

هم اکنون آماده‌ی برداشتن قدم بعدی برای مقایسه نتایج هر مسیر هستیم. یک درخت تصمیم جواب نهایی مسئله‌ی سرمایه‌گذاری را به مدیر نمی‌دهد بلکه به وی کمک می‌کند مسیر با بهترین سود و کمترین هزینه‌ را مشاهده کند و با مسیرهای دیگر مقایسه نماید.

البته سود باید همراه با ریسک محاسبه شود. در شرکت شیمیایی Stygian، مدیران بخش‌های مختلف نظرات متفاوتی نسبت به ریسک دارند. لذا تصمیمات متفاوتی با داشتن یک درخت تصمیم یکسان به دست می‌آید. افراد حاضر و درگیر در تهیه درخت تصمیم شامل سرمایه‌گذاران، نظریه‌پردازان، داده‌کاوان یا تصمیم‌گیران دید متفاوتی نسبت به ریسک و عدم اطمینان‌ها دارند. اگر با این تفاوت‌ها به شکل منطقی برخورد نشود، هر یک از افراد مذکور به شکل متفاوتی به فرایند تصمیم‌گیری نگاه می‌کنند و تصمیم هر یک با دیگری متناقض به نظر می‌رسد.

برای مثال یک سرمایه‌دار ممکن است به این تصمیم به عنوان یک سرمایه‌گذاری با احتمال برد و باخت نگاه‌ کند. یک مدیر ممکن است تمام اعتبار و شهرت خود را بر این تصمیم قمار کند اما موفقیت یا عدم موفقیت این انتخاب تاثیر به‌سزایی در درآمد و موقعیت یک کارمند عادی ایجاد نکند. فرد دیگری ممکن است در صورت موفقیت پروژه سود سرشاری کسب کند اما در صورت شکست خیلی متضرر نگردد. طبیعت ریسک از نظر هر کدام از افراد درگیر ممکن است به تفاوت در فهم ریسک و انتخاب استراتژی‌های ناهمگون در مقابله با ریسک منجر گردد.

حضور اهداف متعارض، ناپایدار و متعدد منجر به ایجاد سیاست اصلی شرکت شیمیایی Stygian می‌گردد و عناصر این سیاست تحت تاثیر خواست و زندگی افراد درگیر تغییر می‌کند. در ادامه بد نیست اجزاء مختلف تصمیم‌گیر را بررسی و ارزیابی نماییم.

  • چه چیزی با ریسک رو‌به‌رو است؟ سود، ادامه حیات کسب‌‌و‌کار، حفظ شغل یا شانس یک شغل بهتر؟
  • چه کسی ریسک را تحمل می‌کند؟ سرمایه‌گذار عموما به یک شکل ریسک را تحمل می‌کند. مدیریت، کارمندان و جامعه ریسک‌های متفاوتی را تجربه می‌نمایند.
  • ویژگی ریسک چیست؟ منحصر به فرد، تصادفی یا با عدم قطعیت؟ آیا اقتصاد، صنعت، شرکت یا بخشی از آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

چنین سوال‌هایی حتما ذهن مدیران عالی را درگیر می‌کند و البته درخت تصمیم نشان داده شده در نگاره شماره 4 به این سوال‌ها پاسخ نخواهد داد. اما این درخت به مدیران خواهد فهماند که کدام‌یک از تصمیمات، اهداف بلند مدت را دست‌خوش تغییر می‌کنند. ابزار مناسب در قدم بعدی تحلیل مفهوم عقبگرد (rollback) است.

مفهوم عقب‌گرد

مفهوم عقب‌گرد در این شرایط نیاز به توضیح دارد. در نقطه تصمیم گیری شماره یک در نگاره شماره چهار، مدیریت اجباری برای اخذ تصمیم شماره دو ندارد و حتی نمی‌داند مجبور به این کار خواهد شد یا نه. اما اگر قرار بر تصمیم‌گیری در نقطه دو باشد، با توجه به اطلاعات کنونی، شرکت تصمیم به توسعه ظرفیت تولید خواهد گرفت. این تحلیل در نگاره شماره ۵ نشان داده شده است. ( در این لحظه از سوال در مورد تنزیل سود آینده (discounting future profits) چشم‌پوشی می‌کنیم و در ادامه در مورد آن صحبت خواهیم کرد.) می‌بینیم که امید ریاضی کلی (total expected value) در تصمیم به توسعه ظرفیت 160 هزار دلار بیشتر از تصمیم برای عدم توسعه در هشت سال باقی‌مانده است. در نتیجه مدیریت با اطلاعات کنونی چنین تصمیمی خواهد گرفت (تصمیم تنها بر اساس سود بیشتر و به عنوان یک تصمیم منطقی اخذ می‌شود).

درخت تصمیم

ممکن است بی‌اندیشید چرا با اینکه تنها با تصمیم شماره یک روبرو هستیم، باید به جایگاه تصمیم‌گیری نقطه دو فکر کنیم. دلیل این موضوع این است که ما بایستی بتوانیم سود حاصل از تصمیم نقطه دو را محاسبه کنیم تا قادر باشیم سود حاصل از تصمیم نقطه یک (ساخت یک واحد تولیدی کوچک یا یک واحد تولید بزرگ) را با یک‌دیگر مقایسه کنیم. ارزش مالی تصمیم شماره دو را ارزش مکانی (position value) آن می‌نامیم. ارزش مکانی یک تصمیم برابر است با ارزش مورد انتظار یا امید ریاضی شاخه متناظر (در این مثال، چند شاخه یا چنگال توسعه واحد). امید ریاضی به شکل ساده برابر است با میانگین مقادیر نتایج در صورت تکرار زیاد شرایط (بازده ۵۶۰۰ دلار در سال با احتمال ۸۶٪ و 4۰۰ دلار با احتمال 14٪).

به بیان دیگر، معدل 2۶۷2 دلار سود نصیب شرکت شیمیایی Stygian تا رسیدن به نقطه دو خواهد شد. حال این سوال پیش می‌آید که با توجه به این مقادیر بهترین تصمیم در نقطه شماره یک کدام است؟

به نگاره سرمایه‌گذاری شماره ۶ نگاه کنید. در قسمت بالای درخت و سمت راست، سود حاصل از پیشامدهای مختلف در صورت ساخت یک واحد بزرگ را مشاهده می‌کنید. در قسمت پایینی شاخه‌های مربوط به واحد تولیدی کوچک را می‌بینید. اگر تمام این سودها را در احتمال آن‌ها ضرب کنیم، مقایسه زیر حاصل می‌شود:

ساخت واحد تولیدی بزرگ:

($10 ×.60) + ($2.8 ×.10) + ($1 ×.30) – $3 = $3,600 thousand

ساخت واحد تولید کوچک :

($3.6 ×.70) + ($4 ×.30) – $1.3 = $2,400 thousand

درخت تصمیم

گزینه‌ی با امید ریاضی بزرگتر (سود مورد انتظار بیشتر) متناظر با ساخت واحد تولیدی بزرگ خواهد بود.

در نظر گرفتن زمان

اما چطور باید فواصل زمانی در سود‌های آینده را به حساب آورد؟ رسم دوره‌های زمانی بین تصمیم‌های متوالی در درخت تصمیم اهمیت زیادی دارد. در هر مرحله، بایستی ارزش زمانی سود یا هزینه را در نظر بگیریم. هر استانداردی انتخاب کنیم، ابتدا باید زمانی را به عنوان زمان مرجع در نظر بگیریم و ارزش تمامی مقادیر را برای امکان مقایسه در آن زمان به دست آوریم. این روش مشابه استفاده از نرخ تنزیل در بررسی امکان‌سنجی اقتصادی است. در این حالت تمامی مقادیر مالی باید متناسب با تورم یا نرخ تنزیل، تعدیل گردند.

برای ساده‌سازی، نرخ تنزیل مورد نظر شرکت شیمیایی Stygian را برابر با 1۰٪ در سال در نظر می‌گیریم. با استفاده از قانون عقب‌گرد، دوباره با تصمیم شماره دو شروع می‌کنیم. با تنزیل مقادیر با نرخ 1۰٪، نتایج نگاره شماره هفت، قسمت A، به دست خواهد آمد. توجه کنید که این مقادیر، ارزش کنونی را در صورت اتخاذ تصمیم شماره دو نشان می‌دهند.

درخت تصمیم

حال همان فرایند نگاره پنجم را این‌بار با احتساب مقادیر تنزیل شده به دست می‌آوریم. این نتایج در قسمت B، نگاره شماره هفت نشان داده شده‌اند. از آنجا که امید ریاضی تنزیل‌شده‌ گزینه عدم توسعه بیشتر است، این شکل به شیوه بهتری ارزش مکانی نقطه تصمیم شماره دو را نشان می‌دهد.

بعد از انجام موارد ذکرشده، دوباره به سراغ تصمیم شماره یک خواهیم رفت. این محاسبات در نگاره شماره هشت نشان داده شده است. توجه کنید که ارزش مکانی نقطه شماره دو با فرض قرار گرفتن در نقطه شماره یک از نظر زمانی به دست آمده است.

درخت تصمیم

واحد تولیدی بزرگ دوباره به عنوان انتخاب برتر شناسایی می‌گردد. اما حاشیه سود (margin) این‌بار نسبت به مرتبه بدون تنزیل مقدار کمتری (2۹۰ هزار دلار) است.

گزینه‌های عدم قطعیت (Uncertainty Alternatives)

در نمایش مفهوم درخت تصمیم، با گزینه‌های موجود به عنوان موارد گسسته برخورد شد و احتمال وقوع هریک به صورت جداگانه به دست آمد. برای مثال‌های قبل، از شرایط عدم قطعیت بر پایه یک متغیر مانند تقاضا، شکست یا موفقیت پروژه استفاده شد. سعی بر این بود تا از پیچیدگی‌های غیر ضرور با تایید بر روابط بین تصمیمات حال و آینده و در نظر گرفتن عدم قطعیت‌ها پرهیز شود.

در بسیاری از موارد، عناصر عدم قطعیت در قالب گزینه‌های تک متغیره گسسته بررسی می‌شوند. اما در بسیاری از موارد دیگر، احتمال سودآوری در مراحل مختلف به عوامل عدم قطعی بسیاری مانند هزینه، قیمت، بازده، شرایط اقتصادی و.. بستگی دارد. در این موارد، می‌توان بازده مقادیر یا احتمالات جریان نقدینگی را در هر مرحله با دانش کافی نسبت به متغیرهای اصلی و عدم‌ قطعیت‌های متناظر به دست آورد. سپس می‌توان احتمالات جریان نقدینگی را به دو،‌ سه یا چند زیربخش تقسیم کرد تا به عنوان گزینه‌های گسسته مورد بررسی قرار گیرند.

نتیجه‌گیری

پیتر اف دراکر (Peter F. Drucker) به زیبایی رابطه بین برنامه‌ریزی زمان حال و پیشامدهای آینده را توضیح داده است: «برنامه‌ریزی بلند مدت با تصمیمات آینده سروکار ندارد. بلکه با آینده تصمیمات حاضر مرتبط است».  تصمیمات امروز باید متاثر از نتیجه محتمل در آینده اتخاذ شوند. از آنجا که تصمیمات امروز پایه انتخاب‌های آینده را خواهند ساخت، باید تعادلی بین سودآوری و انعطاف‌پذیری ایجان نمایند؛ این تصمیمات باید بین نیاز به سرمایه‌گذاری بر فرصت‌های پرسود با ظرفیت عکس‌العمل به شرایط و نیازهای آینده تعادل برقرار نمایند.

این ویژگی یکتای درخت تصمیم است که به مدیریت امکان تلفیق ابزارهای تحلیل را ارائه می‌نماید. با استفاده از درخت تصمیم مدیریت می‌تواند مسیری از انتخاب‌ها را با راحتی و شفافیت بیشتر دنبال کند. با این روش نتایج تصمیمات کاملا روشن خواهند بود.

البته بسیاری از جوانب کاربردی دیگر درخت تصمیم در تنها یک نوشته جای نمی‌گیرد. با مطالعه بیشتر و استفاده از روش‌های متعدد، تحلیل شما جزیی و دقیق‌تر خواهد شد.

مطمئنا مفهوم درخت تصمیم پاسخ قطعی و نهایی سوال سرمایه‌گذاری را با توجه به عدم قطعیت‌ها در اختیار مدیر قرار نخواهد داد. هنوز این ابزار قادر به پاسخ‌گویی در این سطح نیست و احتمالا هرگز نخواهد بود. با این‌حال درخت تصمیم از آن جهت ارزشمند است که ساختار تصمیم به سرمایه‌گذاری را شفاف می‌کند و به ارزیابی فرصت‌ها کمک می‌نماید.

منبع

 

درخت تصمیم قسمت 1

درخت تصمیم قسمت 2

درخت تصمیم قسمت 3

درخت تصمیم قسمت 4

 

Decision Tree (درخت تصمیم) چیست؟

Decision Tree مفهومی است که اگر در نظر دارید تا تصمیم پیچیده‌ای بگیرید و یا می‌خواهید مسائل را برای خودتان به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کرده تا به شکل بهتری قادر به حل آن‌ها گردیده و ذهن‌تان را سازمان‌دهی کنید، می‌توانید از آن استفاده نمایید. در این پست قصد داریم تا همه چیز را در مورد درخت‌های تصمیم‌گیری مورد بررسی قرار دهیم؛ از جمله اینکه این مفهوم چه هست، چه‌طور مورد استفاده قرار می‌گیرد و همچنین چگونه می‌توانیم دست به ایجاد یک درخت تصمیم‌گیری بزنیم.

آشنایی با مفهوم Decision Tree (درخت تصمیم)

به طور خلاصه، درخت تصمیم نقشه‌ای از نتایج احتمالی یکسری از انتخاب‌ها یا گزینه‌های مرتبط بهم است به طوری که به یک فرد یا سازمان اجازه می‌دهد تا اقدامات محتمل را از لحاظ هزینه‌ها، احتمالات و مزایا بسنجد. از درخت تصمیم می‌توان یا برای پیشبرد اهداف و برنامه‌های شخصی و غیررسمی یا ترسیم الگوریتمی که بر اساس ریاضیات بهترین گزینه را پیش‌بینی می‌کند، استفاده کرد.

یک درخت تصمیم‌گیری به طور معمول با یک نُود اولیه‌ شروع می‌شود که پس از آن پیامد‌های احتمالی به صورت شاخه‌هایی از آن منشعب شده و هر کدام از آن پیامد‌ها به نُود‌های دیگری منجر شده که آن‌ها هم به نوبهٔ خود شاخه‌هایی از احتمالات دیگر را ایجاد می‌کنند که این ساختار شاخه‌شاخه سرانجام به نموداری شبیه به یک درخت مبدل می‌شود. در درخت تصمیم‌گیری سه نوع Node (گِره) مختلف وجود دارد که عبارتند از:

– نُود‌های تصادفی – نُود‌های تصمیم‌گیری – نُود‌های پایانی

نُود تصادفی، که توسط یک دایره نشان داده می‌شود، نمایانگر احتمال وقوع یکسری نتایج خاص است، نُود تصمیم‌گیری، که توسط یک مربع نشان داده می‌شود، تصمیمی که می‌توان اتخاذ کرد را نشان می‌دهد و همچنین نُود پایانی نمایانگر پیامد نهایی یک مسیر تصمیم‌گیری خواهد بود.

درخت تصمیم

درخت‌های تصمیم‌گیری را می‌توان با سَمبول‌ها یا علائم فلوچارت نیز رسم کرد که در این صورت برای برخی افراد، به خصوص دولوپرها، درک و فهم آن آسان‌تر خواهد بود.

چه‌طور می توان اقدام به کشیدن یک Decision Tree کرد؟

به منظور ترسیم یک درخت تصمیم، ابتدا وسیله و ابزار مورد نظرتان را انتخاب کنید (می‌توانید آن را با قلم و کاغذ یا وایت‌برد کشیده یا اینکه می‌توانید از نرم‌افزار‌های مرتبط با این کار استفاده کنید.) فارغ از اینکه چه ابزاری انتخاب می‌کنید، می‌بایست به منظور ترسیم یک درخت تصمیم اصولی، مراحل زیر را دنبال نمایید:

۱- کار با تصمیم اصلی آغاز کنید که برای این منظور از یک باکس یا مستطیل کوچک استفاده کرده، سپس از آن مستطیل به ازای هر راه‌حل یا اقدام احتمالی خطی به سمت راست/چپ کشیده و مشخص کنید که هر خط چه معنایی دارد.

درخت تصمیم

۲- نُود‌‌های تصادفی و تصمیم‌گیری را به منظور شاخ و برگ دادن به این درخت، به طریق پایین رسم کنید:

ـ  اگر تصمیم اصلی دیگری وجود دارد، مستطیل دیگری رسم کنید. ـ   اگر پیامدی قطعی نیست، یک دایره رسم کنید (دایره‌ها نمایانگر نُود‌های تصادفی هستند.) ـ  اگر مشکل حل شده، آن را فعلاً خالی بگذارید.

درخت تصمیم

از هر نُود تصمیم‌گیری، راه‌های احتمالی را منشعب کنید به طوری که برای هر کدام از نُود‌های تصادفی، خطوطی کشیده و به وسیله‌ٔ آن خطوط پیامد‌های احتمالی را نشان دهید و اگر قصد دارید گزینه‌های پیش‌ روی خود را به صورت عددی و درصدی آنالیز کنید، احتمال وقوع هر کدام از پیشامد‌ها را نیز یادداشت کنید.

۳- به بسط این درخت ادامه دهید تا زمانی که هر خط به نقطه‌ٔ پایانی برسد (یعنی تا جایی که انتخاب‌های دیگری وجود نداشته و پیامد‌های احتمالی دیگری برای در نظر گرفتن وجود نداشته باشد.) در ادامه، برای هر پیشامد احتمالی یک مقدار تعیین کنید که این مقدار می‌تواند یک نمرهٔ فرضی یا یک مقدار واقعی باشد. همچنین به خاطر داشته باشید که برای نشان دادن نقاط پایانی، از مثلث استفاده کنید.

درخت تصمیم

حال با داشتن یک درخت تصمیم کامل، می‌توانید تصمیمی که با آن مواجه هستید را تجزیه و تحلیل کنید.

مثالی از پروسهٔ تجزیه و تحلیل Decision Tree با محاسبهٔ سود یا مقدار مورد انتظار از هر انتخاب در درخت مد نظر خود، می‌توانید ریسک را به حداقل رسانده و احتمال دستیابی به یک پیامد یا نتیجهٔ مطلوب و مورد انتظار را بالا ببرید. به منظور محاسبهٔ سود مورد انتظار یک گزینه، تنها کافی است هزینهٔ تصمیم را از مزایای مورد انتظار آن کسر کنید (مزایای مورد انتظار برابر با مقدار کلی تمام پیامد‌هایی است که می‌توانند از یک انتخاب ناشی شوند که در چنین شرایطی هر مقدار در احتمال پیشامد ضرب شده است.) برای مثالی که در تصاویر بالا زده‌ایم، بدین صورت این مقادیر را محاسبه خواهیم کرد:

درخت تصمیم

زمانی که قصد داریم دست به تعیین مطلوب‌ترین پیامد بزنیم، مهم است که ترجیحات تصمیم‌گیرنده را نیز مد نظر داشته باشیم چرا که برخی افراد ممکن است گزینه‌های کم‌ریسک را ترجیح داده و برخی دیگر حاضر باشند برای یک سود بزرگ، دست به ریسک‌های بزرگی هم بزنند.

درخت تصمیم

هنگامی که از درخت تصمیم‌تان به همراه یک مدل احتمالی استفاده می‌کنید، می‌توانید از ترکیب این دو برای محاسبهٔ احتمال شرطی یک رویداد، یا احتمال پیشامد آن اتفاق با در نظر گرفتن رخ دادن دیگر اتفاقات استفاده کنید که برای این منظور، همان‌طور که در تصویر فوق مشاهده می‌شود، کافی است تا از رویداد اولیه شروع کرده، سپس مسیر را از آن رویداد تا رویداد هدف دنبال کنید و در طی مسیر احتمال هر کدام از آن رویداد‌ها را در یکدیگر ضرب نمایید که بدین ترتیب می‌توان از یک درخت تصمیم به شکل یک نمودار درختی سنتی بهره برد که نشانگر احتمال رخداد رویداد‌های خاص (مثل دو بار بالا انداختن یک سکه) می‌باشد.

آشنایی با برخی مزایا و معایب Decision Tree

در میان متخصصین در صنایع مختلف، مدیران و حتی دولوپرها، درخت‌های تصمیم محبوب‌اند چرا که درک آن‌ها آسان بوده و به دیتای خیلی پیچیده و دقیقی احتیاج ندارند، می‌توان در صورت لزوم گزینه‌های جدیدی را به آن‌ها اضافه کرد، در انتخاب و پیدا کردن بهترین گزینه از میان گزینه‌های مختلف کارآمد هستند و همچنین با ابزار‌های تصمیم‌گیری دیگر به خوبی سازگاری دارند.

با تمام این‌ها، درخت‌های تصمیم ممکن است گاهی به شدت پیچیده شوند! در چنین مواردی یک به اصطلاح Influence Diagram جمع و جور‌تر می‌تواند جایگزین بهتری برای درخت تصمیم باشد به طوری که این دست نمودار‌ها توجه را به تصمیمات حساس، اطلاعات ورودی و اهداف محدود می‌کنند.

کاربرد Decision Tree در حوزه‌ٔ ماشین لرنینگ و دیتا ماینینگ

از درخت تصمیم می‌توان به منظور ایجاد مُدل‌های پیش‌بینی خودکار استفاده کرد که در حوزه‌ٔ یادگیری ماشینی، استخراج داده و آمار کاربردی هستند. این روش که تحت عنوان Decision Tree Learning شناخته می‌شود، به بررسی مشاهدات در مورد یک آیتم به جهت پیش‌بینی مقدارش می‌پردازد و به طور کلی، در چنین درخت تصمیمی، نُود‌ها نشان‌دهنده‌ٔ دیتا هستند نَه تصمیمات. این نوع درخت‌ها همچنین تحت عنوان Classification Tree نیز شناخته می‌شوند به طوری که هر شاخه در برگیرنده‌ٔ مجموعه‌ای از ویژگی‌ها یا قوانین طبقه‌بندی دیتا است و مرتبط با یک دستهٔ خاص می‌باشد که در انتهای هر شاخه یافت می‌شود.

این دست قوانین که تحت عنوان Decision Rules شناخته می‌شوند قابل بیان به صورت جملات شرطی می‌باشند (مثلاً اگر شرایط ۱ و ۲ و ۳ محقق شوند، با قطعیت می‌توان گفت که X نتیجه‌ای همچون Y برخواهد گرداند.) هر مقدار دادهٔ اضافی به مدل کمک می‌کند تا دقیق‌تر پیش‌بینی کند که مسئلهٔ مورد نظر به کدام مجموعه از مقادیر متعلق می‌باشد و این در حالی است که از این اطلاعات بعداً می‌توان به عنوان ورودی در یک مدل تصمیم‌گیری بزرگ‌تر استفاده کرد.

درخت‌های تصمیم‌گیری که پیامد‌های محتمل پی‌درپی و بی‌نهایت دارند، Regression Tree نامیده می‌شوند. به طور کلی، متدهای کاربردی در این حوزه به صورت زیر دسته‌بندی می‌شوند:

– Bagging: در این متد با نمونه‌سازی مجدد دیتای سورس، چندین درخت ایجاد شده سپس با برداشتی که از آن درختان می‌شود، تصمیم نهایی گرفته شده یا نتیجهٔ‌ نهایی به دست می‌آید.

– Random Forest: در این متد طبقه‌بندی از چندین درخت تشکیل شده که به منظور افزایش نرخ کلاسیفیکیشن طراحی شده‌اند.

– Boosted: درخت‌هایی از این جنس می‌توانند برای رگرسیون مورد استفاده قرار گیرند.

– Rotation Forest: در این متد، همگی درخت‌ها توسط یک به اصطلاح Principal Component Analysis با استفاده از بخشی از داده‌های تصادفی آموزش داده می‌شوند.

درخت تصمیم‌گیری زمانی مطلوب تلقی می‌شود که نشان‌دهنده‌ٔ بیشترین دیتا با حداقل شاخه باشد و این در حالی است که الگوریتم‌هایی که برای ایجاد درخت‌های تصمیم‌گیری مطلوب طراحی شده‌اند شامل CART ،ASSISTANT ،CLS و ID31415 می‌شوند. در واقع، هر کدام از این متد‌ها باید تعیین کنند که بهترین راه برای تقسیم داده در هر شاخه کدام است که از متد‌های رایجی که بدین منظور استفاده می‌شوند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

– Gini Impurity – Information Gain – Variance Reduction

استفاده از درخت‌های تصمیم‌گیری در یادگیری ماشینی چندین مزیت عمده دارد من‌جمله هزینه یا بهای استفاده از درخت به منظور پیش‌بینی داده با اضافه کردن هر به اصطلاح Data Point کاهش می‌یابد و این در حالی است که از جمله دیگر مزایایش می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

– برای داده‌های طبقه‌بندی شده و عددی به خوبی پاسخگو است. – می‌تواند مسائل با خروجی‌های متعدد را مدل‌سازی کند. – می‌توان قابلیت اطمینان به درخت را مورد آزمایش و اندازه‌گیری قرار داد. – صرف‌نظر از اینکه آیا فرضیات دادهٔ منبع را نقض می‌کنند یا خیر، این روش به نظر دقیق می‌رسد.

اما Decision Tree در ML معایبی نیز دارا است که از جملهٔ مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

– حین مواجه با داده‌های طبقه‌بندی شده با سطوح مختلف، داده‌های حاصله تحت‌تأثیر ویژگی‌ها یا صفاتی که بیشترین شاخه را دارند قرار می‌گیرد. – در صورت رویارویی با پیامد‌های نامطمئن و تعداد زیادی پیامد بهم مرتبط، محاسبات ممکن است خیلی پیچیده شود. – ارتباطات بین نُود‌ها محدود به AND بوده حال آنکه یک Decision Graph این اجازه را به ما می‌دهند تا نُود‌هایی داشته باشیم که با OR به یکدیگر متصل شده‌اند.

 

درخت تصمیم قسمت 1

درخت تصمیم قسمت 2

درخت تصمیم قسمت 3

درخت تصمیم قسمت 4

درخت تصمیم گیری (Decision Tree) یک ابزار برای پشتیبانی از تصمیم است که از درخت‌ها برای مدل کردن استفاده می‌کند. درخت تصمیم به‌طور معمول در تحقیق‌ها و عملیات مختلف استفاده می‌شود. به‌طور خاص در آنالیز تصمیم، برای مشخص کردن استراتژی که با بیشترین احتمال به هدف برسد بکار می‌رود. استفاده دیگر درختان تصمیم، توصیف محاسبات احتمال شرطی است.

کلیات

در آنالیز تصمیم، یک درخت تصمیم به عنوان ابزاری برای به تصویر کشیدن و آنالیز تصمیم، در جایی که مقادیر مورد انتظار از رقابت‌ها متناوباً محاسبه می‌شود، استفاده می‌گردد. یک درخت تصمیم دارای سه نوع گره‌است:

۱-گره تصمیم: به‌طور معمول با مربع نشان داده می‌شود.

۲-گره تصادفی: با دایره مشخص می‌شود.

۳-گره پایانی: با مثلث مشخص می‌شود.

Manual decision tree
Traditionally, decision trees have been created manually

نمودار درخت تصمیم گیری

یک درخت تصمیم می‌تواند خیلی فشرده در قالب یک دیاگرام، توجه را بر روی مسئله و رابطه بین رویدادها جلب کند. مربع نشان دهنده تصمیم‌گیری، بیضی نشان دهنده فعالیت، و لوزی نشان دهنده نتیجه‌ است.

مکان‌های مورد استفاده

درخت تصمیم، دیاگرام تصمیم و ابزارها و روش‌های دیگر مربوط به آنالیز تصمیم به دانشجویان دوره لیسانس در مدارس تجاری و اقتصادی و سلامت عمومی و تحقیق در عملیات و علوم مدیریت، آموخته می‌شود.

یکی دیگر از موارد استفاده از درخت تصمیم، در علم داده‌کاوی برای classification است.

الگوریتم ساخت درخت تصمیم‌گیری

مجموع داده‌ها را با نمایش می‌دهیم، یعنی، به قسمی که و . درخت تصمیم‌گیری سعی میکند بصورت بازگشتی داده‌ها را به قسمی از هم جدا کند که در هر گِرِه متغیرهای مستقلِ به هم نزدیک شده همسان شوند. هر گِره زیر مجموعه ای از داده هاست که بصورت بازگشتی ساخته شده است. به طور دقیقتر در گره اگر داده ما باشد سعی میکنیم یک بُعد از متغیرهایی وابسته را به همراه یک آستانه انتخاب کنیم و داده‌ها را برحسب این بُعد و آستانه به دو نیم تقسیم کنیم، به قسمی که بطور متوسط در هر دو نیم متغیرهای مستقل یا خیلی به هم نزدیک و همسان شده باشند. این بعد و آستانه را می‌نامیم. دامنه برابر است با و یک عدد صحیح است. برحسب به دو بخش و  به شکل پایین تقسیم می شود:

حال سؤال اینجاست که کدام بُعد از متغیرهای وابسته و چه آستانه‌ای را باید انتخاب کرد. به زبان ریاضی باید آن یی را انتخاب کرد که ناخالصی داده را کم کند. ناخالصی برحسب نوع مسئله تعریفی متفاوت خواهد داشت، مثلا اگر مسئله یک دسته‌بندی دوگانه است، ناخالصی می‌تواند آنتراپی داده باشد، کمترین ناخالصی زمانی است که هم و هم از یک دسته داشته باشند، یعنی در هر کدام از این دو گِرِه دو نوع دسته وجود نداشته باشد. برای رگرسیون این ناخالصی می تواند واریانس متغیر وابسته باشد. از آنجا که مقدار داده در و با هم متفاوت است میانگینی وزن‌دار از هر دو ناخالصی را به شکل پایین محاسبه می‌کنیم. در این معادله ، و :

هدف در اینجا پیدا کردن آن یی است که ناخالصی را کمینه کند، یعنی . حال همین کار را بصورت بازگشتی برای و انجام می‌دهیم. بعضی از گره ها را باید به برگ تبدیل کنیم، معیاری که برای تبدیل یک گره به برگ از آن استفاده می‌کنیم می‌تواند مقداری حداقلی برای  (تعداد داده در یک گره) و یا عمق درخت باشد به قسمی که اگر با دو نیم کردن گِره یکی از معیارها عوض شود، گِره را به دو نیم نکرده آنرا تبدیل به یک برگ میکنیم. معمولا این دو پارامتر باعث تنظیم مدل (Regularization) می‌شوند. در ابتدای کار گره شامل تمام داده‌ها می‌شود یعنی.

مسئله دسته‌بندی

اگر مسئله ما دسته‌بندی باشد و باشد تابع ناخالصی برای گره میتواند یکی از موارد پایین باشد، در این معادله‌ها

ناخالصی گینی:

ناخالصی آنتروپی:

ناخالصی خطا:

مسئله رگرسیون

در مسئله رگرسیون ناخالصی می‌تواند یکی از موارد پایین باشد:

میانگین خطای مربعات:

میانگین خطای قدر مطلق:

مزایا

در میان ابزارهای پشتیبانی تصمیم، درخت تصمیم و دیاگرام تصمیم دارای مزایای زیر هستند:

۱- فهم ساده: هر انسان با اندکی مطالعه و آموزش می‌تواند، طریقه کار با درخت تصمیم را بیاموزد.

۲- کار کردن با داده‌های بزرگ و پیچیده: درخت تصمیم در عین سادگی می‌تواند با داده‌های پیچیده به راحتی کار کند و از روی آن‌ها تصمیم بسازد.

۳-استفاده مجدد آسان: در صورتی که درخت تصمیم برای یک مسئله ساخته شد، نمونه‌های مختلف از آن مسئله را می‌توان با آن درخت تصمیم محاسبه کرد.

۴- قابلیت ترکیب با روش‌های دیگر: نتیجه درخت تصمیم را می‌توان با تکنیک‌های تصمیم‌سازی دیگر ترکیب کرده و نتایج بهتری بدست آورد.

معایب

۱- مشکل استفاده از درخت‌های تصمیم آن است که به صورت نمایی با بزرگ شدن مسئله بزرگ می‌شوند. ۲- اکثر درخت‌های تصمیم تنها از یک ویژگی برای شاخه زدن در گره‌ها استفاده می‌کنند در صورتی که ممکن است ویژگی‌ها دارای توزیع توأم باشند. ۳- ساخت درخت تصمیم در برنامه‌های داده کاوی حافظه زیادی را مصرف می‌کند زیرا برای هر گره باید معیار کارایی برای ویژگی‌های مختلف را ذخیره کند تا بتواند بهترین ویژگی را انتخاب کند.

 

منبع

 

درخت تصمیم قسمت 1

درخت تصمیم قسمت 2

درخت تصمیم قسمت 3

درخت تصمیم قسمت 4

رگرسیون لجستیک (Logistic regression) یک مدل آماری رگرسیون برای متغیرهای وابسته دوسویی مانند بیماری یا سلامت، مرگ یا زندگی است. این مدل را می‌توان به عنوان مدل خطی تعمیم‌یافته‌ای که از تابع لوجیت به عنوان تابع پیوند استفاده می‌کند و خطایش از توزیع چندجمله‌ای پیروی می‌کند، به‌حساب‌آورد. منظور از دو سویی بودن، رخ داد یک واقعه تصادفی در دو موقعیت ممکنه است. به عنوان مثال خرید یا عدم خرید، ثبت نام یا عدم ثبت نام، ورشکسته شدن یا ورشکسته نشدن و … متغیرهایی هستند که فقط دارای دو موقعیت هستند و مجموع احتمال هر یک آن‌ها در نهایت یک خواهد شد.

کاربرد این روش عمدتاً در ابتدای ظهور در مورد کاربردهای پزشکی برای احتمال وقوع یک بیماری مورد استفاده قرار می‌گرفت. لیکن امروزه در تمام زمینه‌های علمی کاربرد وسیعی یافته‌است. به عنوان مثال مدیر سازمانی می‌خواهد بداند در مشارکت یا عدم مشارکت کارمندان کدام متغیرها نقش پیش‌بینی دارند؟ مدیر تبلیغاتی می‌خواهد بداند در خرید یا عدم خرید یک محصول یا برند چه متغیرهایی مهم هستند؟ یک مرکز تحقیقات پزشکی می‌خواهد بداند در مبتلا شدن به بیماری عروق کرنری قلب چه متغیرهایی نقش پیش‌بینی‌کننده دارند؟ تا با اطلاع‌رسانی از احتمال وقوع کاسته شود.

رگرسیون لجستیک می‌تواند یک مورد خاص از مدل خطی عمومی و رگرسیون خطی دیده شود. مدل رگرسیون لجستیک، بر اساس فرض‌های کاملاً متفاوتی (دربارهٔ رابطه متغیرهای وابسته و مستقل) از رگرسیون خطی است. تفاوت مهم این دو مدل در دو ویژگی رگرسیون لجستیک می‌تواند دیده شود. اول توزیع شرطی  یک توزیع برنولی به جای یک توزیع گوسی است چونکه متغیر وابسته دودویی است. دوم مقادیر پیش‌بینی احتمالاتی است و محدود بین بازه صفر و یک و به کمک تابع توزیع لجستیک بدست می‌آید رگرسیون لجستیک احتمال خروجی پیش‌بینی می‌کند.

این مدل به صورت

{\displaystyle \operatorname {logit} (p)=\ln \left({\frac {p}{1-p}}\right)=\beta _{0}+\beta _{1}x_{1,i}+\cdots +\beta _{k}x_{k,i},}

{\displaystyle i=1,\dots ,n,\,}

است که

{\displaystyle p=\Pr(y_{i}=1).\,}

{\displaystyle p=\Pr(y_{i}=1|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})={\frac {e^{\beta _{0}+\beta _{1}x_{1,i}+\cdots +\beta _{k}x_{k,i}}}{1+e^{\beta _{0}+\beta _{1}x_{1,i}+\cdots +\beta _{k}x_{k,i}}}}={\frac {1}{1+e^{-\left(\beta _{0}+\beta _{1}x_{1,i}+\cdots +\beta _{k}x_{k,i}\right)}}}.}

برآورد پارامترهای بهینه

برای بدست آوردن پارامترهای بهینه یعنی  می‌توان از روش برآورد درست نمایی بیشینه (Maximum Likelihood Estimation) استفاده کرد. اگر فرض کنیم که تعداد مثال‌هایی که قرار است برای تخمین پارامترها استفاده کنیم  است و این مثال‌ها را به این شکل نمایش دهیم . پارامتر بهینه پارامتری است که برآورد درست نمایی را بیشینه کند، البته برای سادگی کار برآورد لگاریتم درست نمایی را بیشینه می‌کنیم. لگاریتم درست نمایی داده برای پارامتر  را با  نمایش می‌دهیم:

 

{\displaystyle L(D,{\vec {\beta }})=\log \left(\prod _{i=1}^{n}Pr(y_{i}=1|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})^{y_{i}}\times Pr(y_{i}=0|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})^{1-y_{i}}\right)=\sum _{i=1}^{n}y_{i}\times \log Pr(y_{i}=1|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})+(1-y_{i})\log Pr(y_{i}=0|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})}

 

اگر برای داده ام  باشد، هدف افزایش است و اگر  صفر باشد هدف افزایش مقدار است. از این رو از فرمول  استفاده می‌کنیم که اگر  باشد، فرمول به ما را بدهد و اگر  بود به ما  را بدهد.

حال برای بدست آوردن پارامتر بهینه باید یی پیدا کنیم که مقدار  را بیشینه کند. از آنجا که این تابع نسبت به  مقعر است حتماً یک بیشینه مطلق دارد. برای پیدا کردن جواب می‌توان از روش گرادیان افزایشی از نوع تصادفی اش استفاده کرد (Stochastic Gradient Ascent). در این روش هر بار یک مثال را به‌صورت اتفاقی از نمونه‌های داده انتخاب کرده، گرادیان درست نمایی را حساب می‌کنیم و کمی در جهت گرادیان پارامتر را حرکت می‌دهیم تا به یک پارامتر جدید برسیم. گرادیان جهت موضعی بیشترین افزایش را در تابع به ما نشان می‌دهد، برای همین در آن جهت کمی حرکت می‌کنیم تا به بیشترین افزایش موضعی تابع برسیم. اینکار را آنقدر ادامه می‌دهیم که گرادیان به اندازه کافی به صفر نزدیک شود. بجای اینکه داده‌ها را به‌صورت تصادفی انتخاب کنیم می‌توانیم به ترتیب داده شماره  تا داده شماره را انتخاب کنیم و بعد دوباره به داده اولی برگردیم و این کار را به‌صورت متناوب چندین بار انجام دهیم تا به اندازه کافی گرادیان به صفر نزدیک شود. از لحاظ ریاضی این کار را می‌توان به شکل پایین انجام داد، پارامتر  را در ابتدا به‌صورت تصادفی مقدار دهی می‌کنیم و بعد برای داده ام و تمامی ‌ها، یعنی از تا  تغییر پایین را اعمال می‌کنیم، دراینجا  همان مقداریست که در جهت گرادیان هربار حرکت می‌کنیم و مشتق جزئی داده ام در بُعد ام است:

{\displaystyle {\begin{cases}{\mbox{Initialize}}\,\,{\vec {\beta ^{\,old}}}\,\,{\mbox{randomly}}\\{\mbox{loop until convergence :}}\\\,\,{\mbox{for}}\,\,\,\,i=0\,\,\,\,{\mbox{to}}\,\,\,\,n:\\\,\,\,\,\,\,{\mbox{for}}\,\,\,\,j=0\,\,\,\,{\mbox{to}}\,\,\,\,m:\\\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,\,{\vec {\beta _{j}^{\,new}}}={\vec {\beta _{j}^{\,old}}}+\alpha \left(y_{i}-{\frac {1}{1+e^{-\left(\beta _{0}^{\,old}+\beta _{1}^{\,old}x_{1,i}+\cdots +\beta _{k}^{\,old}x_{k,i}\right)}}}\right){\vec {x_{i,j}}}\\\,\,\,\,\,\,\beta ^{\,old}=\beta ^{\,new}\end{cases}}}

تنظیم مدل (Regularization)

پیچیدگی مدل‌های پارامتری با تعداد پارامترهای مدل و مقادیر آن‌ها سنجیده می‌شود. هرچه این پیچیدگی بیشتر باشد خطر بیش‌برازش (Overfitting) برای مدل بیشتر است. پدیده بیش‌برازش زمانی رخ می‌دهد که مدل بجای یادگیری الگوهای داده، داده را را حفظ کند و در عمل، فرایند یادگیری به خوبی انجام نمی‌شود. برای جلوگیری از بیش‌برازش در مدل‌های خطی مانند رگرسیون خطی یا رگرسیون لجستیک جریمه‌ای به تابع هزینه اضافه می‌شود تا از افزایش زیاد پارامترها جلوگیری شود. تابع هزینه را در رگرسیون لجستیک با منفی لگاریتم درست‌نمایی تعریف می‌کنیم تا کمینه کردن آن به بیشینه کردن تابع درست نمایی بیانجامد. به این کار تنظیم مدل یا Regularization گفته می‌شود. دو راه متداول تنظیم مدل‌های خطی روش‌های  و  هستند. در روش  ضریبی از نُرمِ  به تابع هزینه اضافه می‌شود و در روش  ضریبی از نُرمِ  که همان نُرمِ اقلیدسی است به تابع هزینه اضافه می‌شود.

در تنظیم مدل به روش  تابع هزینه را به این شکل تغییر می‌دهیم:

{\displaystyle L_{r}(D,{\vec {\beta }})=-L(D,{\vec {\beta }})+\lambda ||{\vec {\beta }}||_{1}=-\sum _{i=1}^{n}y_{i}\times \log Pr(y_{i}=1|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})+(1-y_{i})\log Pr(y_{i}=0|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})+\lambda \sum _{k=0}^{m}|\beta _{k}|}

این روش تنظیم مدل که به روش لاسو (Lasso) نیز شهرت دارد باعث می‌شود که بسیاری از پارامترهای مدل نهائی صفر شوند و مدل به اصطلاح خلوت (Sparse) شود.

در تنظیم مدل به روش  تابع هزینه را به این شکل تغییر می‌دهیم:

{\displaystyle L_{r}(D,{\vec {\beta }})=L(D,{\vec {\beta }})+\lambda ||{\vec {\beta }}||_{2}^{2}=-\sum _{i=1}^{n}y_{i}\times \log Pr(y_{i}=1|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})+(1-y_{i})\log Pr(y_{i}=0|{\vec {x_{i}}};{\vec {\beta }})+\lambda \sum _{k=0}^{m}\beta _{k}^{2}}

در روش تنظیم از طریق سعی می‌شود طول اقلیدسی بردار  کوتاه نگه داشته شود.  در روش  و  یک عدد مثبت است که میزان تنظیم مدل را معین می‌کند. هرچقدر  کوچکتر باشد جریمه کمتری برا بزرگی نرم بردار پارامترها یعنی  پرداخت می‌کنیم. مقدار ایدئال  از طریق آزمایش بر روی داده اعتبار (Validation Data) پیدا می‌شود.

تفسیر احتمالی تنظیم مدل

اگر بجای روش درست نمایی بیشینه از روش بیشینه سازی احتمال پسین استفاده کنیم به ساختار «تنظیم مدل» یا همان regularization خواهیم رسید. اگر مجموعه داده را با نمایش بدهیم و پارامتری که به دنبال تخمین آن هستیم را با ، احتمال پسین ، طبق قانون بیز متناسب خواهد بود با حاصلضرب درست نمایی یعنی و احتمال پیشین یعنی:

{\displaystyle Pr\left({\vec {\beta }}\,|\,D\right)={\frac {Pr\left(D\,|\,{\vec {\beta }}\right)\times Pr\left({\vec {\beta }}\right)}{Pr\left(D\right)}}}

ازین رو

معادله خط پیشین نشان می‌دهد که برای یافتن پارامتر بهینه فقط کافیست که احتمال پیشین را نیز در معادله دخیل کنیم. اگر احتمال پیشین را یک توزیع احتمال با میانگین صفر و کوواریانس  در نظر بگیریم به معادله پایین می‌رسیم:

با ساده کردن این معادله به نتیجه پایین می‌رسیم:

با تغییر علامت معادله، بیشینه‌سازی را به کمینه‌سازی تغییر می‌دهیم، در این معادله همان  است:

همان‌طور که دیدیم جواب همان تنظیم مدل با نرم  است.

حال اگر توزیع پیشین را از نوع توزیع لاپلاس با میانگین صفر در نظر بگیریم به تنظیم مدل با نرم  خواهیم رسید.

از آنجا که میانگین هر دو توزیع پیشین صفر است، پیش‌فرض تخمین پارامتر بر این بنا شده‌است که اندازه پارامتر مورد نظر کوچک و به صفر نزدیک باشد و این پیش‌فرض با روند تنظیم مدل همخوانی دارد.

منبع


رگرسیون لوژستیک (لجستیک)

 زمانی که متغیر وابسته ی ما دو وجهی (دو سطحی مانند جنسیت، بیماری یا عدم بیماری و …) است و می خواهیم از طریق ترکیبی از متغیرهای پیش بین دست به پیش بینی بزنیم باید از رگرسیون لجستیک استفاده کنیم. چند مثال از کاربردهای رگرسیون لجستیک در زیر ارائه می گردد.

1. در فرایند همه گیر شناسی ما می خواهیم ببینیم آیا یک فرد بیمار است یا خیر. اگر به عنوان مثال بیماری مورد نظر بیماری قلبی باشد پیش بینی کننده ها عبارتند از سن، وزن، فشار خون سیستولیک، تعداد سیگارهای کشیده شده و سطح کلسترول.

2. در بازاریابی ممکن است بخواهیم بدانیم آیا افراد یک ماشین جدیدی را می خرند یا خیر. در اینجا متغیرهایی مانند درآمد سالانه، مقدار پول رهن، تعداد وابسته ها، متغیرهای پیش بین می باشند.

3. در تعلیم و تربیت فرض کنید می خواهیم بدانیم یک فرد در امتحان نمره می آورد یا خیر.

4. در روانشناسی می خواهیم بدانیم آیا فرد یک رفتار بهنجار اجتماعی دارد یا خیر.

در تمام موارد گفته شده متغیر وابسته یک متغیر دو حالتی است که دو ارزش دارد. زمانی که متغیر وابسته دو حالتی است مسایل خاصی مطرح می شود.

1. خطا دارای توزیع نرمال نیست. 2. واریانس خطا ثابت نیست. 3. محدودیت های زیادی در تابع پاسخ وجود دارد. مشکل سوم مطرح شده مشکل جدی تری است.

می توان از روش حداقل مجذورات وزنی برای حل مشکل مربوط به واریانس های نابرابر خطا استفاده نمود. بعلاوه زمانی که حجم نمونه بالا باشد می توان روش حداقل مجذورات برآوردگرهایی را ارائه می دهد که به طور مجانبی و تحت موقعیت های نسبتا عمومی نرمال می باشند. ما در رگرسیون لجستیک به طور مستقیم احتمال وقوع یک رخداد را محاسبه می کنیم. چرا که فقط دو حالت ممکن برای متغیر وابسته ی ما وجود دارد.

دو مساله ی مهم که باید در ارتباط با رگرسیون لجستیک در نظر داشته باشیم عبارتند از:

1. رابطه ی بین پیش بینی کننده ها و متغیر وابسته غیر خطی است.

2. ضرایب رگرسیونی از طریق روش ماکزیمم درستنمایی برآورد می شود.

رگرسیون لجستیک از لحاظ محاسبات آماری شبیه رگرسیون چند گانه است اما از لحاظ کارکرد مانند تحلیل تشخیصی می باشد. در این روش عضویت گروهی بر اساس مجموعه ای از متغییرهای پیش بین انجام می شود دقیقا مانند تحلیل تشخیصی. مزیت عمده ای که تحلیل لجستیک نسبت به تحلیل تشخیصی دارد این است که در این روش با انواع متغیرها به کار می رود و بنابراین بسیاری از مفروضات در مورد داده ها را به کار ندارد. در حقیقت آنچه در رگرسیون لجستیک پیش بینی می شود یک احتمال است که ارزش آن بین 0 تا 1 در تغییر است. ضرایب رگرسیونی مربوط به معادله ی رگرسیون لجستیک اطلاعاتی را راجع به شانس هر مورد خاص برای تعلق به گروه صفر یا یک ارائه می دهد. شانس به صورت احتمال موفقیت در برابر شکست تعریف می شود. ولی بدلیل ناقرینگی و امکان وجود مقادیر بی نهایت برای آن تبدیل به لگاریتم شانس می شود. هر یک از وزن ها را می توان از طریق مقدار خی دو که به آماره ی والد مشهور است به لحاظ معناداری آزمود. لگاریتم شانس، شانسی را که یک متغییر به طور موفقیت آمیزی عضویت گروهی را برای هر مورد معین پیش بینی می کند را نشان می دهد.

به طور کلی در روش رگرسیون لجستیک رابطه ی بین احتمال تعلق به گروه 1 و ترکیب خطی متغیرهای پیش بین بر اساس توزیع سیگمودال تعریف می شود. برای دستیابی به معادله ی رگرسیونی و قدرت پیش بینی باید به نحوی بتوان رابطه ای بین متغیرهای پیش بین و وابسته تعریف نمود. برای حل این مشکل از نسبت احتمال تعلق به گروه یک به احتمال تعلق به گروه صفر استفاده می شود. به این نسبت شانس OR گویند. به خاطر مشکلات شانس از لگاریتم شانس استفاده می شود. لگاریتم شانس با متغیرهای پیش بینی کننده ارتباط خطی دارد. بنابراین ضرایب بدست آمده برای آن باید بر اساس رابطه ی خطی که با لگاریتم شانس دارند تفسیر گردند. بنابراین اگر بخواهیم تفسیر را بر اساس احتمال تعلق به گروهها انجام دهیم باید لگاریتم شانس را به شانس و شانس را به اجزای زیر بنایی آن که احتمال تعلق است تبدیل نماییم. آماره ی والد که از توزیع خی دو پیروی می کند نیز برای بررسی معناداری ضرایب استفاده می شود. از آزمون هاسمر و لمشو نیز برای بررسی تطابق داده ها با مدل استفاده می شود معنادار نبودن این آزمون که در واقع نوعی خی دو است به معنای عدم تفاوت داده ها با مدل یعنی برازش داده با مدل است.

رگرسیون چند متغیری: در این رگرسیون هدف این است که از طریق مجموعه ای از متغیرهای پیش بین به پیش بینی چند متغیر وابسته پرداخته شود در واقع اتفاقی که در رگرسیون کانونی می افتد.


رگرسیون لجستیک (LOGESTIC REGRESSION)

همان طور که می‌دانیم در رگرسیون خطی، متغیر وابسته یک متغیر کمی در سطح فاصله‌ای یا نسبی است و پیش‌ بینی کننده‌ ها از نوع متغیرهای پیوسته، گسسته یا ترکیبی از این دو هستند. اما هنگامی که متغیر وابسته در کمی نباشد، یعنی به صورت دو یا چندمقوله‌ای باشد، از رگرسیون لجستیک استفاده می‌کنیم که امکان پیش‌بینی عضویت گروهی را فراهم می­کند. این روش موازی روش­های تحلیل تشخیصی و تحلیل لگاریتمی است. برای مثال، پیش بینی مرگ و میر نوزادان بر اساس جنسیت نوزاد، دوقلو بودن و سن و تحصیلات مادر.

رگرسیون لجستیک

بسیاری از مطالعات پژوهشی در علوم اجتماعی و علوم رفتاری، متغیرهای وابسته از نوع دو مقوله ای را بررسی می­کنند. مانند: رأی دادن یا ندادن در انتخابات، مالکیت (مثلاٌ داشتن یا نداشتن کامپیوتر شخصی) و سطح تحصیلات (مانند: داشتن یا نداشتن تحصیلات دانشگاهی) ارزیابی می­شود. از جمله حالت­ های پاسخ دوتایی عبارتند از: موافق- مخالف، موفقیت – شکست، حاضر – غایب و جانبداری – عدم جانبداری.

 

متغیرهای تحلیل رگرسیون لجستیک

در تحلیل رگرسیون لجستیک، همیشه یک متغیر وابسته و معمولا مجموعه ای از متغیرهای مستقل وجود دارند که ممکن است دو مقوله ای، کمی یا ترکیبی از آن ها باشند. به علاوه لازم نیست متغیرهای دو مقوله ای به طور واقعی دوتایی باشند. به عنوان مثال ممکن است پژوهشگران متغیر وابسته کمی دارای کجی شدید را به یک متغیر دومقوله ای که در هر طبقه آن تعداد موردها تقریباً مساوی است تبدیل کنند. مانند آن چه که در مورد رگرسیون چندگانه دیدیم، برخی از متغیرهای مستقل در رگرسیون لجستیک می­ توانند به عنوان متغیرهای همپراش (covariates) مورد استفاده قرار گیرند تا پژوهشگران بتوانند با ثابت نگه داشتن یا کنترل آماری این متغیرها اثرات دیگر متغیرهای مستقل را بهتر ارزیابی کنند.

 پیش فرض های رگرسیون لجستیک

با این که رگرسیون لجستیک در مقایسه با رگرسیون خطی پیش فرض­ های کمتری دارد (به عنوان مثال پیش فرض­ های همگنی واریانس و نرمال بودن خطاها وجود ندارد)، رگرسیون لجستیک نیازمند موارد زیر است:

  1. هم خطی چندگانه کامل وجود نداشته باشد.
  2. خطاهای خاص نباید وجود داشته باشد (یعنی، همه متغیرهای پیش­ بین مرتبط وارد شوند و پیش­ بین­ های نامربوط کنار گذاشته شوند).
  3. متغیرهای مستقل باید در مقیاس پاسخ تراکمی یا جمع پذیر (cumulative response scale)، فاصله ای یا سطح نسبی اندازه­ گیری شده باشند (هر چند که متغیرهای دو مقوله ای نیز می­ توانند مورد استفاده قرار گیرند).

برای تفسیر درست نتایج، رگرسیون لجستیک در مقایسه با رگرسیون خطی نیازمند نمونه های بزرگتری است. با این که آماردان­ ها در خصوص شرایط دقیق نمونه توافق ندارند. بسیاری پیشنهاد می­ کنند تعداد افراد نمونه حداقل باید ۳۰ برابر تعداد پارامترهایی باشند که برآورد می­ شوند.

منبع


رگرسیون لجستیک چیست؟

رگرسیون لجستیک، شبیه رگرسیون خطی است با این تفاوت که نحوه محاسبه ضرایب در این دو روش یکسان نمی باشد. بدین معنی که   رگرسیون لجستیک، به جای حداقل کردن مجذور خطاها (کاری که   رگرسیون خطی انجام می دهد)، احتمالی را که یک واقعه رخ می دهد، حداکثر می کند. همچنین، در تحلیل   رگرسیون خطی، برای آزمون برازش مدل و معنی داربودن اثر هر متغیر در مدل، به ترتیب از آماره های Fوt استفاده می شود، در حالی که در   رگرسیون لجستیک، از آماره های کای اسکوئر(X2) و والد استفاده می شود (مومنی، ۱۳۸۶: ۱۵۸).

      رگرسیون لجستیک نسبت به تحلیل تشخیصی نیز ارجحیت دارد و مهم ترین دلیل آن است که در تحلیل تشخیصی گاهی اوقات احتمال وقوع یک پدیده خارج از طیف(۰) تا (۱) قرار می گیرد و متغیرهای پیش بین نیز باید دارای توزیع در داخل محدوده (۰) تا (۱) قرار دارد و رعایت پیش فرض نرمال بودن متغیرهای پیش بینی لازم نیست (سرمد، ۱۳۸۴: ۳۳۱).

انواع رگرسیون لجستیک

   همان طور که در ابتدای مبحث تحلیل   رگرسیون لجستیک گفته شد، در   رگرسیون لجستیک، متغیر وابسته می تواند به دو شکل دووجهی و چندوجهی باشد. به همین خاطر، در نرم افزارSPSS شاهد وجود دو نوع تحلیل   رگرسیون لجستیک هستیم که بسته به تعداد مقولات و طبقات متغیر وابسته، می توانیم از یکی از این دو شکل استفاده کنیم:

۱-رگرسیون لجستیک اسمی دووجهی: موقعی است که متغیر وابسته در سطح اسمی دووجهی (دوشقی) است. یعنی در زمانی که با متغیر وابسته اسمی دووجهی سروکار داریم.

۲-رگرسیون لجستیک اسمی چندوجهی : موقعی مورد استفاده قرار می گیرد که متغیر وابسته، اسمی چندوجهی (چندشقی) است.

 

منبع

 

 

 

یادگیری با نظارت یا یادگیری تحت نظارت (Supervised learning) یکی از زیرمجموعه‌های یادگیری ماشینی است. با یک مثال عمومی وارد این بحث می‌شویم. یک میوه فروشی را در نظر بگیرید که تمام میوه ها را به صورت کاملاً جدا از هم مرتب کرده‌است و شما نوع میوه را کاملاً می‌دانید، یعنی زمانی که یک میوه را در دست می‌گیرید به نام نوشته شده در قفسهٔ آن نگاه می‌کنید و در میابید که مثلاً سیب است و اصطلاحاً می‌گویند تمام داده ها تگ گذاری شده هستند. به طبع فردی از قبل دستهٔ داده‌ها را مشخص کرده‌است. حال اگر با دید موجودی در حال یادگیری به ماجرا نگاه کنیم، انتظار می‌رود فرضاً مفهومی از سیب‌ها را یاد بگیرد و احتمالاً در آینده نیز اگر تصویری از سیب‌ها دید آن را تشخیص دهد.

این روش، یک روش عمومی در یادگیری ماشین است که در آن به یک سیستم، مجموعه ای از جفت‌های ورودی – خروجی ارائه شده و سیستم تلاش می‌کند تا تابعی از ورودی به خروجی را فرا گیرد. یادگیری تحت نظارت نیازمند تعدادی داده ورودی به منظور آموزش سیستم است. با این حال رده‌ای از مسائل وجود دارند که خروجی مناسب که یک سیستم یادگیری تحت نظارت نیازمند آن است، برای آن‌ها موجود نیست. این نوع از مسائل چندان قابل جوابگویی با استفاده از یادگیری تحت نظارت نیستند. یادگیری تقویتی مدلی برای مسائلی از این قبیل فراهم می‌آورد. در یادگیری تقویتی، سیستم تلاش می‌کند تا تقابلات خود با یک محیط پویا را از طریق آزمون و خطا بهینه نماید. یادگیری تقویتی مسئله‌ای است که یک عامل که می‌بایست رفتار خود را از طریق تعاملات آزمون و خطا با یک محیط پویا فرا گیرد، با آن مواجه است. در یادگیری تقویتی هیچ نوع زوج ورودی- خروجی ارائه نمی‌شود. به جای آن، پس از اتخاذ یک عمل، حالت بعدی و پاداش بلافصل به عامل ارائه می‌شود. هدف اولیه برنامه‌ریزی عامل‌ها با استفاده از تنبیه و تشویق است بدون آنکه ذکری از چگونگی انجام وظیفه آن‌ها شود.

یک مجموعه از مثال‌های یادگیری وجود دارد بازای هر ورودی، مقدار خروجی یا تابع مربوطه نیز مشخص است. هدف سیستم یادگیر بدست آوردن فرضیه‌ای است که تابع یا رابطه بین ورودی یا خروجی را حدس بزند به این روش یادگیری با نظارت گفته می‌شود.

مثال‌های زیادی در یادگیری ماشینی وجود دارند که در دسته یادگیری با نظارت میگنجند، از جمله می‌توان به درخت تصمیم‌گیری، آدابوست، ماشین بردار پشتیبانی، دسته‌بندی‌کننده بیز ساده، رگرسیون خطی، رگرسیون لجستیک، گرادیان تقویتی، شبکه‌های عصبی و بسیاری مثال‌های دیگر اشاره کرد.

منبع


 

در این قسمت می خواهیم در رابطه با یادگیری های نظارتی و بی نظارت توضیح دادیم.

  • supervised learning = یادگیری با نظارت
  • unsupervised learning = یادگیری بدون نظارت

پیش از این یادگیری با نظارت را اینگونه تعریف کردیم:

این مدل ماشین با استفاده از داده های برچسب گذاری شده و داشتن جواب های درست یاد می گیرند که در لاتین به آن Supervised learning می گویند.

مثال های مختلفی از یادگیری ماشین با نظارت:

یکی از مثال های مرسوم در یادگیری با نظارت تشخیص و فیلتر کردن اسپم ها میان پیام ها است. ابتدا تمامی داده ها به دو کلاس سالم و اسپم تقسیم می شوند، سپس ماشین آن ها را با مثال های موجود می آموزد در نهایت از او امتحان گرفته می شود و امتحان به این منظور تلقی می شود که شما ایمیل جدیدی که تا به حال ندیده است را به آن بدهید، سپس آن تشخیص دهد که سالم یا اسپم است.

نمونه دیگری از این دست یادگیری می توان زد پیشبینی مقدار عددی می باشد، به عنوان مثال قیمت یک ماشین با مجموعه ویژگی هایی مثل (مسافت طی شده، برند، سن ماشین و …). از این دست مثال ها با عنوان regression نامیده می شوند. (در پست های بعدی حتما یک مثال با regression توسط زبان پایتون حل می کنیم.)

برای آموزش سیستم، شما باید تعداد زیادی نمونه یا به عبارتی داده، در اختیار سیستم بگذارید که شامل label و predictor ها باشد.

نکته: دقت کنید بعضی از الگوریتم های regression را می توانند در classification استفاده شوند و برعکس.

برای مثال، رگرسیون منطقی (Logistic Regression) معمولا برای طبقه بندی استفاده می شود، زیرا می تواند یک مقدار را که مربوط به احتمال متعلق به یک کلاس داده شده است، تولید کند.

 

منبع


یادگیری  با نظارت چیست؟

در یادگیری با نظارت کار با ایمپورت کردن مجموعه داده‌های شامل ویژگی‌های آموزش (خصیصه‌های آموزش | training attributes) و ویژگی‌های هدف (خصیصه‌های هدف | target attributes) آغاز می‌شود. الگوریتم یادگیری نظارت شده رابطه بین مثال‌های آموزش و متغیرهای هدف مختص آن‌ها را به دست می‌آورد و آن رابطه یاد گرفته شده را برای دسته‌بندی ورودی‌های کاملا جدید مورد استفاده قرار می‌دهد (بدون هدف‌ها). برای نمایش اینکه یادگیری نظارت شده چگونه کار می‌کند، یک مثال از پیش‌بینی نمرات دانش‌آموزان برپایه ساعات مطالعه آن‌ها ارائه می‌شود. از منظر ریاضی:

Y = f(X)+ C

که در آن:

  • F رابطه بین نمرات و تعداد ساعاتی است که دانش‌آموزان به منظور آماده شدن برای امتحانات به مطالعه می‌پردازند.
  • X ورودی است (تعداد ساعاتی که دانش‌آموز خود را آماده می‌کند).
  • Y خروجی است (نمراتی که دانش‌آموزان در آزمون کسب کرده‌اند).
  • C یک خطای تصادفی است.

هدف نهایی یادگیری نظارت شده پیش‌بینی Y با حداکثر دقت برای ورودی جدید داده شده X است. چندین راه برای پیاده‌سازی یادگیری نظارت شده وجود دارد. برخی از متداول‌ترین رویکردها در ادامه مورد بررسی قرار می‌گیرند. برپایه مجموعه داده موجود، مساله یادگیری ماشین در دو نوع «دسته‌بندی» (Classification) و «رگرسیون» (Regression) قرار می‌گیرد. اگر داده‌های موجود دارای مقادیر ورودی (آموزش) و خروجی (هدف) باشند، مساله از نوع دسته‌بندی است. اگر مجموعه داده دارای «مقادیر عددی پیوسته» (continuous numerical values) بدون هرگونه برچسب هدفی باشد، مساله از نوع رگرسیون محسوب می‌شود.


Classification: Has the output label. Is it a Cat or Dog?
Regression: How much will the house sell for?

منبع


یادگیری نظارت شده: زمانی رخ می دهد که شما با استفاده از داده هایی که به خوبی برچسب گذاری شده اند به یک ماشین آموزش می دهید؛ به بیان دیگر در این نوع یادگیری، داده ها از قبل با پاسخ های درست (نتیجه) برچسب گذاری شده اند. برای نمونه به ماشین عکسی از حرف A را نشان می دهید. سپس پرچم ایران که سه رنگ دارد را به آن نشان می دهید. یاد می دهید که یکی از رنگ ها قرمز است و یکی سبز و دیگری سفید. هرچه این مجموعه اطلاعاتی بزرگ تر باشد ماشین هم بیشتر می تواند در مورد موضوع یاد بگیرد.

پس از آنکه آموزش دادن به ماشین به اتمام رسید، داده هایی در اختیارش قرار داده می شوند که کاملا تازگی دارند و قبلا آنها را دریافت نکرده است. سپس الگوریتم یادگیری با استفاده از تجربیات قبلی خود آن اطلاعات را تحلیل می کند. مثلا حرف A را تشخیص می دهد و یا رنگ قرمز را مشخص می کند.

 

منبع


یادگیری نظارتی (Supervised ML)

در روش یادگیری با نظارت، از داده‌های با برچسب‌گذاری برای آموزش الگوریتم استفاده می‌کنیم. داده‌های دارای برچسب به این معنی است که داده به همراه نتیجه و پاسخ موردنظر آن دردسترس است. برای نمونه اگر ما بخواهیم به رایانه آموزش دهیم که تصویر سگ را از گربه تشخیص دهد، داده‌ها را به صورت برچسب‌گذاری شده برای آموزش استفاده می‌کنیم. به الگوریتم آموزش داده می‌شود که چگونه تصویر سگ و گربه را طبقه‌بندی کند. پس از آموزش، الگوریتم می‌تواند داده‌های جدید بدون برچسب را طبقه‌بندی کند تا مشخص کند تصویر جدید مربوط به سگ است یا گربه. یادگیری ماشین با نظارت برای مسائل پیچیده عملکرد بهتری خواهد داشت.

یکی از کاربردهای یادگیری با نظارت، تشخیص تصاویر و حروف است. نوشتن حرف A یا عدد ۱ برای هر فرد با دیگری متفاوت است. الگوریتم با آموزش یافتن توسط مجموعه داده‌های دارای برچسب از انواع دست‌خط حرف A و یا عدد ۱، الگوهای حروف و اعداد را یاد می‌گیرد. امروزه رایانه‌ها در تشخیص الگوهای دست خط از انسان دقیق‌تر و قدتمندتر هستند.

در ادامه تعدادی از الگوریتم‌ها که در یادگیری نظارتی مورد استفاده قرار می‌گیرد شرح داده می‌شود.

درخت تصمیم‌ (ِDecision Tree)

ساختار درخت تصمیم در یادگیری ماشین، یک مدل پیش بینی کننده می‌باشد که حقایق مشاهده شده در مورد یک پدیده را به استنتاج هایی در مورد  هدف آن پدیده پیوند می‌دهد. درخت تصمیم گیری به عنوان یک روش به شما اجازه خواهد داد مسائل را بصورت سیستماتیک در نظر گرفته و بتوانید نتیجه گیری منطقی از آن بگیرید.

درخت تصمیم

 

دسته‌بندی کننده بیز (Naive Bayes classifier)

دسته‌بندی‌کننده بیز  در یادگیری ماشین به گروهی از دسته‌بندی‌کننده‌های ساده بر پایه احتمالات گفته می‌شود که با متغیرهای تصادفی مستقل مفروض میان حالت‌های مختلف و براساس قضیه بیز کاربردی است. به‌طور ساده روش بیز روشی برای دسته‌بندی پدیده‌ها، بر پایه احتمال وقوع یا عدم وقوع یک پدیده‌است.

دسته بندی کننده بیز

کمینه مربعات

در علم آمار، حداقل مربعات معمولی یا کمینه مربعات معمولی روشی است برای برآورد پارامترهای مجهول در مدل رگرسیون خطی از طریق کمینه کردن اختلاف بین متغیرهای جواب مشاهده شده در مجموعه داده است. این روش در اقتصاد، علوم سیاسی و مهندسی برق و هوش مصنوعی کاربرد فراوان دارد.

کمینه مربعات

 

رگرسیون لجستیک (logistic regression)

زمانی که متغیر وابسته ی ما دو وجهی (دو سطحی مانند جنسیت، بیماری یا عدم بیماری) است و می‌خواهیم از طریق ترکیبی از توابع منطقی دست به پیش بینی بزنیم باید از رگرسیون لجستیک استفاده کنیم. اندازه گیری میزان موفقیت یک کمپین انتخاباتی، پیش بینی فروش یک محصول یا پیش بینی وقوع زلزله در یک شهر، چند مثال از کاربردهای رگرسیون لجستیک است.

رگرسیون لجستیک

 

ماشین بردار پشتیبانی (Support vector machines )

یکی از روش‌های یادگیری نظارتی است که از آن برای طبقه‌بندی و رگرسیون استفاده می‌کنند. مبنای کاری دسته‌بندی کننده SVM دسته‌بندی خطی داده‌ها است و در تقسیم خطی داده‌ها سعی می‌کنیم خطی را انتخاب کنیم که حاشیه اطمینان بیشتری داشته باشد. از طریق SVM میتوان مسائل بزرگ و پیچیده‌ای از قبیل شناسایی تمایز انسان و بات‌ها در سایت‌ها، نمایش تبلیغات مورد علاقه کاربر، شناسایی جنسیت افراد در عکس‌ها و… را حل کرد.

ماشین بردار پشتیبان

منبع


 

و در پایان یک شمای کلی از انواع یادگیری ماشین  وتقسیم بندی های آنها جهت تفهیم بیشتر یادآور می شویم:

 

انواع یادگیری ماشین

 

 

 

 

 

چکیده

پردازش اطلاعات چند کاناله در رنج های متفاوتی از کانال اطلاعات است که در آن پردازش اطلاعات دارای زمان زیاد و پیچیدکی فضایی بالایی بعلت تنوع و گستردگی داده ها می باشد. در این راستا بیشتر رویکردهای کلاسیک از فیلترینگ و روشهای کلاسیک استفاده می کنند. برخی از این روشها مدل تصادفی مارکوف ، فیلترینگ بردار جهت دار و مدل های ترکیبی آماری شبیه گوسین و دیریکله هستند . رویکردهای غیر کلاسیک  شامل عصبی،فازی و ژنتیک می شوند.در این مقاله رویکر دهای نامبرده شده را برای ارتقای تصاویر رنگی و قطعه بندی بهتر آنها شرح می دهیم.

کلمات کلیدی: ارتقای تصاویر رنگی ، قطعه بندی تصاویر رنگی ، رویکردهای غیر کلاسیک، رویکرهای غیر کلاسیک

مقدمه

پردازش اطلاعات چند کاناله یکی از مفروضات مهم برای ارزیابی فیلدهای نمایش از راه دور  GIS، تصویر برداری بیو مدیکال ، مدیریت دادهای چند طیفی ، بازیابی و تحلیل ویژگیها ی اشیاء از قبیل رنج های مختلف کانال اطلاعات که بطور اساسی پیچیده هستند. و این پیچیدگی بدلیل گسترده گی داده های ارسالی و اصلی آن می باشد . به بیانی ساده تر پردازش و قطعه بندی رنگی تصاویر به صورت مثالهای کلاسیک از پردازش اطلاعات چند مجرایی هستند. یک چالش ابتدایی در پردازش تصاویر تنوع و گستردگی از شدت رنگهای گاموت با پردازش مشخصه های چند طیفی از اجزای رنگی متفاوت آنها می باشد.

نسبت ها ی محاسباتی وابسته به اجزای رنگها ، همبستگی ورودی و نمایش مشخصه های غیر خطی می باشد.

گام اصلی در پردازش تصاویر دیجیتالی 1-پیش پردازش داده ها برای آماده سازی داده ها برای ارتقای کنتراست ، کاهش نویز و یا فیلترینگ است. 2- استخراج ویژگیها برای بازیابی اطلاعات غیر زائد و با ارزش از یک تصویر.

این عملیات هدفی برای بدست آوردن زمان بهینه و کاهش نمونه داده هاست که توسط کشف، تمرکز و معین کردن موقعیت ها و جایگاهی و تطبیقی از اشیاء است. اهداف بسیاری از الگوریتم های موجود اشیاء مورد اشاره هستند که هر از چند گاهی قابلیت استنتاج را پیدا می کنند .

به طور کلی مشخصه ها و بهینه سازی های یک الگوریتم توسط دامنه ای از داده های ورودی که قابلیت پردازش را دارند معین می شوند. دامنه داده معمولی شامل پیکسل ها، ویژگیهای محلی و لبه های تصاویر، اشیاء ادغام شدنی و مقدار ناچیزی از نامها می شوند.

دامنه داده خروجی به طور ثابت شامل قطعات تصویر به طور همگن، لبه ها  پیدا شده روی اشیاء خاص از ناحیه های قطعات و اشیاء با اندازه ها، اشکال ، رنگ ها و اطلاعات متنی متفاوت می باشند.

مدل های رنگی متفاوت قابل فهم، شرط لازم برای پردازش تصاویر رنگی است. در این مقاله تمایز ها و زیان های قابلیت های فضاهای رنگی موجود را بررسی می کنیم. متغیرهای استاندارد فضای رنگی RGB مینمم پیچدگی فضای رنگی را استخراج می کنند و برای نمایش رنگ بکار می روند. کارایی هر یک از الگوریتم های قطعه بندی تصاویر هم از کلاسیک و غیر کلاسیک  را می توان با چندین رویکرد غیر نظارتی تشخیص داد.

به طور پیش فرض چند اندازه برای نمایش حالتها انتخاب می کنند مانند E که برای نمایش آنتروپی استفاده می شود. اندازه های مفید تجربی برای انعکاس قابلیت های قطعه بندی استفاده می شوند. اندازه های با مقادیر پائین قابلیت های بهتری از قطعه بندی را بدست می آورند.

رویکردهای کلاسیک در قطعه بندی و پردازش تصاویر رنگی

تکنیک های فیلترینگ برای حذف نویز و ارتقا لبه ها در سالهای اخیر به یک مسئله مهم و معروف تبدیل شده است. فلیتر بردار جهت دار (VDF) با در نظر گرفتن مقادیر سیگنال نقش مهمی در پردازش تصاویر عهده دار است. پردازش اندازه و جهت سیگنال در این کلاس از فیلتر های مستقل انجام می شود. فیلتر های چندگانه ارتقا لبه بر اساس بردار میانگین برای ارتقاء لبه های خفیف در تصاویر رنگی ارائه کردند. در این روش از سه زیر فیلتر (sub filter) استفاده می شود و سر انجام خروجی این زیر فیلتر ها با بردار میانگین مقایسه می شودو یک روش دیگر با توجه به نویز برای اطلاعات چندگانه فیلتر های نزدیکترین  همسایگی سازگار است. این فیلتر از ضرائب اطلاعات مستقل براساس یک روش اندازه گیری فاصله جدید که شامل بردار هاوی (جهت) فیلتر واندازه بردار فیلتر می باشد بهره می برد.

یک چهارچوب کاملا متفاوت را برای فیلتره ای رنگی ارائه می کنیم . این روش براساس رمز نگاری تصاویر رنگی و غیر رنگی کار می کنند . تا به حال چند رزولوشن بر اساس نظریه گراف ارائه شده است. این تکنیک بر اساس ویژگی و شباهت و ارتباط بین نواحی مشابه و ارتباط بین نواحی همسایه استفاده می کند و در نهایت برای اشیاء برای قطعه بندی ایده ال نواحی گروه بندی می شوند. ما می توانیم از مسائل خطی بجای مقادیر ویژه در مسائل قطعه بندی گراف استفاده کنیم . الگوریتم آنالیز میانگین شیفت دهی برای تخمین دقیق رنگ مرکز کلاسترهای فضای رنگ استفاده می کند. می توان همین روش را با استفاده از روش های پارتیشن بندی توسعه داد.

مدل های (MRF) برای مدل کردن وآنالیز عکس های چند طیفی استفاده می شود. چند جایگزین برای MRF پیشنهاد می شود تا پیچدگی زمانی آن را کاهش دهند . الگوریتم EM برای تخمین پارامترهای مدل های مخفی مارکوف برای کاهش وابستگی ساختاری در این روش استفاده می شود.  می توان این الگوریتم را برای تخمین پارمترهای مدل دوباره دسته بندی کرد. این تهمین از فاکتور جریمه برای داده های مستقل برای داده های مستقل برای ماکزیمم کردن احتمال کلی مجموعه داده ها و در نتیجه کاهش مرجع محاسبات استفاده می کنند.

چندین مدل ترکیبی آماری برای تخمین مناسب از توزیع ساختار عکس ارئه می شود. به عنوان مثال از مدل ترکیبی گوسین و مدل ترکیبی دیریکله می توان نام برد . مدل ترکیبی گوسین بدلیل لینکه خواص مشابهی دارد می تواند با توزیع داده ها بوسیله بردار میانگین  و ماتریس کواریانس ارائه شود . برای پیدا کردن راه حل  ماکزیمم  احتمال کلی برای قطعه بندی با استفاده از هسته جداگانه از این روش استفاده کردند. اگر چه این روش یک ساختار غیر گوسی و متقارن  را برای توزیع داده ها پیدا می کند . در این مسئله توزیع دیریکله همانند توزیع های تغییر یافته چند متغیره بتا می تواند به طور دقیق داده ها را انتخاب کند . از این مدل در تخمین هیستوگرام ها، مدل هاهی چند پردازشی تصویر و… استفاده می کنند.

رویکردها دیگر از پردازش و قطعه بندی تصاویر رنگی

بیشتر رویکردهای کلاسیک نیاز به دانش اولیه از داده ها ی تصویر برای پردازش تصویر و قطعه بندی آن و توزیع شدت های رنگ  اصلی و پارامترهای عملیاتی تصاویر دارند. در رویکردهای غیر کلاسیک که شامل  عصبی ،فازی، ژنتیک و wavelet می شوند نیازی به توزیع ها و پارمترهای عملیاتی ندارند. در این قسمت انواع این روشها را شرح می دهیم:

الف- روش های مبتنی بر شبکه های عصبی

در این روش از ساختار شبکه ی عصبی چند سطحی CNN برای پردازش تصاویر رنگی در مدل های رنگی RGB استفاده می شود. در این روش رنگ های اولیه یک سطح منحصر به فرد CNN می باشد که برای پردازش موازی بکار می رود. اخیرا ساختار CNN چند سطحی بر ای تصاویر رنگی در حال بررسی و استفاده می باشد.

از یادگیری رقابتی CL برای خوشه های رنگی مبتنی بر کمترین مجموع مربعات معیارها بکار گیری می شود.

Clهمگن  محلی برای خوشه بندی رنگی بهینه است. در مقایسه کارایی CLبا الگوریتم های خوشه بندی موجود شبیه CMA ,GCMA ,HCL می توان گفت که دو  روش GCMA ,HCL در مقابل شرط ابتدایی حساسیتی را از خود نشان نمی دهند نتایج GCMA اکثر مواقع بهینه است ولی دارای هزینه محاسباتی بالایی می باشد در مقابل HCL دارای هزینه محاسباتی کم می باشد ولی بهینه نیست. در نتیجه در خوشه بندی سریع از CL برای خوشه بندی داده ها استفاده می شود.

Som در بسیاری از موارد استفاده می شود در دامنه نظر به اینکه می تواند بازیابی کند محتوای رنگی برجسته را از تصاویر . به طور کلی از چندین شبکه som برای خوشه بندی مبتنی بر رنگ و ویژگیهای فضایی از پیکسل های تصاویر استفاده می شود. خروجی خوشه بندی، یک رویه مطلوب از قطعه بندی تصویر است.  Som تولید کرد نتایج خوشه بندی اولیه را مبتنی بر آموزش مجموعه ها از بردار 5 بعدی (R,G,B,x,y). تصاویر قطعاتی که توسط الحاق بلوکهای پراکنده و حذف پیکسل های ایزوله شده بوجود آمده اند. در یک مدل چند سطحی سازماندهی شبکه های عصبی (PSONN) بهینه است در استخراج رنگ های اشیاء از نویزهای رنگی تصاویر. بکارگیری معماری (PSONN) برای قطعه بندی رنگ ها  حقیقی تصاویر استفاده می شوند برای  چندین سطح از تابع های فعال سازی  مشخصه های تصاویر  توسط پارامترهای آستانه گیری ثابت و یکسان .

ب- رویکرد های مبتنی بر منطق فازی

تئوری مجموعه فازی و منطق فازی بکار گیری می شود به صورت دستی برای مقادیر وسیع از آشکار سازی خطای تخمینی در شدت گاموت تصاویر رنگی . الگوریتم FCM  یک روش جدید برای نشان دادن مرزهای مبهم بین خوشه ها می باشد.

الگوریتم  قطعه بندی تصاویر تکرار شونده در منطق فازی توسعه پیدا کرد . فضای رنگی  HSV مبتنی بر رویکرد فازی برای شناسایی رنگ ها اشیا در پشت زمینه های پیچیده بکارگیری شد که شامل روشنایی های متفاوت  می با شد. یک رویکرد دینامیکی فازی مبتنی بر خواص پیکسا های تصویر وجود دارد. توطعه پیدا کرد شبکه عصبی min-max بر پایه تکنیک های قعه بندی تصاویر (FMMSIS) برای کشف تصاویر مصنوعی. روش ارائه شده برای پیدا کردن مرزهای مینیمم مربعی (MBR) برای نمایش اشیاء در تصاویر بکار می رود.برچسب عصب فازی یک نمونه قابل توجیه مبتنی بر بردار تدریجی، الگوریتم  عصب گازی در جهت نماهای خوشه بندی است.

سیستم های فازی عصبی مبتنی بر یک نوع جدید از شبکه های عصبی مصنوعی هستند که  شبکه عصبی افزاینده وزن دار نامیده می شود (WINN). این سیستم ها  در سه گام عمل میکند: در ابتدا مجموعه داده های ورودی وزن دهی می شوند در شبکه . انعکاس پیدا می کنند و  شامل کاهش دهنده ها می شود .

در گام بعدی از نتایج وزن های اتصالات شبکه  برای رویه ی آب پخشان در مسائل تک بعدی استفاده می شود.تعدادی از جداکننده های اتصالات وزن دار زیر شبکه ها خوشه هایی را با یک زیر شبکه برای هر خوشه  بدست می آورد. در هر صورت همه ی گره های زیر شبکه دارای برچسب هستند. در نهایت نتایج خوشه ها بر روی مجموعه داده های مورد استفاده ورودی طبقه بنده های مجاور نگاشت می شود.رویکردها ی کاهش حافظه و  محاسباتی دارای data setهای بزرگی هستند.

ج- رویکردهای مبتنی بر الگوریتم ژنتیک

الگوریتم ژنتیک برای بهینه سازی پارامترهای ورودی در الگوریتم های قطعه بندی موجود مورد استفاده قرار می گیرد طبقه بندی کاربردهای الگوریتم ژنتیک در دو کلاس مهم برای قطعه بندی تصاویر استفاده می شوند:

 1) کاربرد پارامترهای انتخابی قطعه بندی برای استخراج قطعات خروجی

2) کاربرد پیکسل های سطحی قطعه بندی برای استخراج برچسب نواحی

روش های قطعه بندی موجود که نیاز به پارامترهای بهینه در طبقه بندی نخست دارند. الگوریتم ژنتیک برای وفق دادن 4 پارامتر ازالگوریتم قطعه بندی فونیکس استفاده می کند. الگوریتم ژنتیک در تکنیک های قطعه بندی غیر نظارتی راکه آستانه گیری چندگذر گاهی دارد را برای الگوریتم های متفاوت دسته بندی می کند. که این روش برای قطعه بندی اشیاء سه بعدی و دو بعدی مورد استفاده قرار می گیرد.در قطعه بندی سطوح پیکسل دار، الگوریتم ژنتیک را برای پیداکردن برچسب نواحی  مشخصه های پیکسل ها استفاده می کند.

د- wavelet

تحلیل چند کیفیتی (MRA)  برای نمایش سیگنالها و پردازش کیفیت نمایش سیگنالهای تقسیم کننده کیفیت وضوح و فضای مقیاس دهی استفده می شود. و معمولا برای کاهش ابعاد تصویر بکار گرفته می شود . تبدیل wavelet یک ابزار بهینه برای تخمین، فشرده سازی ،حذف نویز و پیدا کردن لبه ها است .می توان از این روش برای قطعه بندی تصاویر متنی نیز استفده نمود. ساختار wavelet بهینه است برای ساختارهای طیفی از داده های ورودی که اغلب برای استخراج ویزگی های تصاویر مورد استفاده قرار می گیرند.

نتیجه گیری

در این مقاله چندین الگوریتم مهم برای پیش پردازش و قطعه بندی تصاویر رنگی مورد بررسی قرار گرفت. روش های کلاسیک برای پردازش تصاویررنگی که دارای رنج تکنیک های فیلترینگ و مدل های آمار ی باشند مناسب هستند. روش های غیر کلاسیک مانند تکنیک های فازی ،عصبی ،ژنتیک وویولت تجدید پذیر هستند . کارایی این روش ها برای فاکتورهای گوناگون روی دادهای توزیع پذیر و پارامترهای عملیاتی و محیهای عملیاتی مورد بررسی قرار گرفتند.

نتیجه کلی که می توان از این مقاله گرفت این است که رنگ ها قابلیت آستانه گیری در قطعه بندی را دارند.

بازیابی محتوامحور تصویر (CBIR) که با نام‌های جستجو بر اساس محتوای تصویر (QBIC) و بازیابی محتوامحور داده‌های دیداری (CBVIR) نیز شناخته می‌شود کاربرد بینایی ماشیندر مسئلهٔ بازیابی تصویراست، یعنی مسئلهٔ جستجو برای تصویر دیجیتال در پایگاه داده بزرگ. «محتوامحور» یعنی جستجو به جای استفاده از فوق داده وارد شده توسط انسان، مانند عنوان و کلیدواژگان، از محتوای خود تصاویر استفاده می‌کند. یک سامانه بازیابی محتوامحور تصاویر (CBIRS) نرم‌افزاری است که بازیابی محتوامحور تصاویر را پیاده‌سازی می‌کند.

به دلیل محدودیت‌های ذاتی سامانه‌های فوق داده‌محور علاقه به CBIR رو به رشد است. اطلاعات متنی دربارهٔ تصاویر به آسانی به کمک فناوری موجود قابل جستجو، اما نیازمند انسان‌هایی است که شخصاً تمام تصاویر پایگاه داده را توصیف کنند.

این کار برای پایگاه داده‌های خیلی بزرگ، یا تصاویری که به صورت خودکار ایجاد می‌شوند، مانند تصاویر دوربین نظارتی، غیر عملی است. همچنین ممکن است تصاویری که از کلمات هم‌معنی در توصیفشان استفاده شده است پیدا نشوند. سامانه‌های مبتنی بر طبقه‌بندی تصاویر در گروه‌های معنایی مانند «گربه» به عنوان زیرطبقه «حیوان» این اشکال را ندارند گرچه از همان مشکلات مقیاسی رنج می‌برند.

سامانه ایده‌آل CBIR از دیدگاه کاربر دربرگیرنده چیزی است که به آن بازیابی معنایی می‌گویند و به عنوان مثال کاربر درخواستی مانند “تصاویر سگ‌ها را پیدا کن” یا حتی “تصاویر پادشاه عربستان را پیدا کن ” مطرح می‌کند. انجام چنین کار بی‌انتهایی برای رایانه‌ها بسیار مشکل است – تصاویر سگ‌های ژرمن‌شپرد و دوبرمن تفاوت زیادی با هم دارند، و پادشاه عربستان ممکن است همواره رو به دوربین و با همان ژست عکس نگرفته باشد؛ بنابراین سامانه‌های CBIR کنونی از ویژگی‌های سطح پایین‌تر همچون بافت، رنگ و شکل استفاده می‌کنند، با این وجود برخی از سامانه‌ها از ویژگی‌های سطح بالاتر بسیار عمومی مانند صورت‌ها سود می‌برند(سامانه بازشناسی صورت را ببینید).همه سامانه‌های CBIR عام نیستند. برخی برای زمینهٔ خاصی طراحی شده‌اند، به عنوان مثال تطبیق شکل می‌تواند برای یافتن قطعات در یک پایگاه داده کد-کم به کار رود. پیاده‌سازی‌های مختلف CBIR از انواع مختلف جستجوهای کاربر استفاده می‌کنند.

  • با جستجو به کمک مثال، کاربر به کمک یک تصویر نمونه (تأمین شده توسط خود کاربر یا انتخاب شده از یک مجموعه تصادفی) جستجو می‌کند، و نرم‌افزار تصاویر شبیه آن را بر اساس چندین ضابطه سطح پایین می‌یابد.
  • با جستجو به کمک طرح، کاربر تقریبی اولیه از تصویری که به دنبال آن است می‌کشد، مثلاً به کمک قطره‌های رنگ، و نرم‌افزار تصاویری را که طرح‌بندیشان به آن شبیه باشد را می‌یابد.
  • روش‌های دیگر شامل مشخص کردن نسبت رنگ‌های درخواستی (مثلاً “۸۰٪ قرمز، ۲۰٪ آبی”) و گشتن به دنبال تصاویر دربرگیرنده جسمی که در یک تصویر نمونه داده شده است، است.

سامانه‌های CBIR همچنین می‌توانند از پسخورد مرتبط بودن استفاده کنند، که در آن کاربر به صورت پیش‌رونده نتایج جستجو را با علامت‌گذاری نتایج جستجوی قبلی به عنوان «مرتبط»، «نامرتبط» یا «خنثی» بهبود می‌بخشد و جستجو را با اطلاعات جدید تکرار می‌کند.

یک کاربرد CBIR در شناسایی تصاویر دارای رنگ پوست و شکل‌هایی که می‌تواند نشانگر وجود برهنگی باشند جهت فیلترینگ و جستجو توسط ضابطین قانونی می باشد.

منبع

تکنولوژی DNR چیست؟

کاهش نویز دوربین مدار بسته توسط دیجیتال DNR چگونه است؟ روشی وجود دارد برای ازبین بردن نویز و یا کاهش نویز دوربین مدار بسته تصویر که به این روش فیلتر شانه ای گفته می شود و کلا به این تکنیک (DNR( Digital noise reduction گفته می شود پس همان طور که از اسم آن پیداست به معنای لغوی یعنی کاهش دهنده نویز به صورت دیجیتال میباشد. کارایی این تکنیک به این گونه است که با کاهش اندازه تصویر وضوح قابل مشاهده افزایش می یابد. این فیلتر گاهی اوقات به صورت دو بعدی(۲D-DNR) است و گاهی هم به صورت سه بعدی (۳D-DNR)می باشد.

۲D-DNR و ۳D-DNR هر دو یک تکنولوژی و یک مکانیزم در دوربین هستند و تنها تفاوت آنها با یکدیگر در اندازه و شدت میزان کاهندگی نویز می باشد و مسلما ۳D-DNR داری عملکرد بهتری نسبت به ۲D-DNR میباشد. در فیلتر دو بعدی ممکن است گاهی مسیرهای نوری در حال حرکت در شرایط کم نور کمی تغییر جهت داشته باشند.اما نوع سه بعدی کمی به لحاظ تکنولوژی جلوتر است و در هر حالت ممکن یعنی شرایط ثابت و متحرک می تواند میزان نویز پذیری تا حدودی کاهش دهد.

DNR چیست؟

معنای نویز تصویر چیست؟ DNR چیست؟ 

برای درک بهتر کیفیت تصویر ابتدا بهتر است با معنای نویز آشنا شوید.در تعریف کلی نویز به این معناست که هر گونه اختلالی که در تصویر به علت تداخلات احتمالی در مسیر خطوط ایجاد شود گویند و یا در تعریف دیگر این که هر گونه اختلال یا دیتایی که به صورت احتمالی پیش می آید مثلا در نظر بگیرید با یکی از دوستان خود در حال گفتگو هستید در این حالت پیامی که شما ارسال و دریافت می کنید به صورت یک سیگنال است حال آنچه شما در این بین ممکن است دریافت نمایید نوعی نویز محسوب می شود هرچه که میزان این نویز ها کم تر باشد عمدتا دریافت بهتری خواهید داشت و به طور کلی تر باید این را گفت که کارکرد این قسمت همانند مغز است همانطور که صداهای دریافتی فیلتر می شوند.

این قسمت هم به همین شکل عمل می کند و آنچه که برای دریافت آنطور که باید ضروری نمی باشد فیلتر می کند در واقع فیلتر به این شکل عمل می کند که هر آنچه که اضافی است و در واقع نوعی نقص محسوب می شود در این قسمت تصحیح می کند و این یک تعریف کلی از عملکرد تکنیک DNR می باشد.مزیت های تکنیک DNR در کاهش نویز دوربین مدار بسته مزیت های بسیاری همراه با این سیستم وجود دارد می تواند وضوح بیشتری را در اختیار شما قرار دهد.تصویر بسیار زیباتر به نظر می رسند.میتواند وجه تمایز خوبی را برقرار سازد بین آنچه که در حرکت واقعی است و آنچه که به نویز تصویر مربوط می باشد.

DNR چگونه عمل می کند ؟

طریقه ی عملکرد آن ها در کاهش نویز دوربین مدار بسته اینگونه است که ابتدا سیگنال دریافتی با ۷۰% وضوح دریافت می شود این سیگنال در هارد دستگاه ضبط می شود بدین ترتیب شما بخش اعظمی از تصویر را بدون نویز خواهید داشت.مرحله ی بعدی مرحله ی بسیار جالبی است که مربوط می شود به چشم نوازی تصویر که در آن دوربین هایی که به تکنیک DVRR مجهز هستند تصویر زیباتری را ارائه می دهند و در کل شما در مشاهده ی تصاویر نقاط تیره و تاری نخواهید داشت و تشخیص تصویر برای شما به راحتی امکان پذیر خواهد بود.و در قسمت آخر می توان این را افزود که این تکنولوژی قادر است با همین وجه تمایز میان حرکت درست و نویز های احتمالی در تشخیص حرکت به خوبی عمل کند.

عملکرد DNR درکاهش نویز دوربین مدار بسته به چه صورت است ؟

چیپ های داخلی دوربین مدار بسته در کاهش نویز دوربین مدار بسته حذف درصدی سیگنال را دارند یعنی زمانی که میزان نویز ها از یک حد معمول بیشتر شد آن ها را حذف نمایند و به طور کلی نویز بردارند حال برای جبران این وضعیت از تکنیک DNRR استفاده می شود. و درنهایت برای اینکه یک تصویر خوب را داشته باشید یکسری شرایط لازم است از جمله بخش های که ثابت نیستند و متحرک اند فشره سازی شوند و هرچقدر هم که میزان نویز در تصاویر شما کم تر باشد میزان حفظ تصویر بیشتر خواهد بود و حرکت های واقعی بیشتر قابل دید خواهند بود.

منبع