بایگانی برچسب برای: خوشه بندی

بازشناخت الگو

تشخیص الگو شاخه‌ای از مبحث یادگیری ماشینی است. می‌توان گفت تشخیص الگو، دریافت داده‌های خام و تصمیم گیری بر اساس دسته‌بندی داده‌ها است. بیشتر تحقیقات در زمینه تشخیص الگو در رابطه با «یادگیری نظارت شده» یا «یادگیری بدون نظارت» است. روش‌های تشخیص الگو، الگوهای مورد نظر را از یک مجموعه داده‌ها با استفاده از دانش قبلی در مورد الگوها یا اطلاعات آماریداده‌ها، جداسازی می‌کند. الگوهایی که با این روش دسته‌بندی می‌شوند، گروه‌هایی از اندازه‌گیری‌ها یا مشاهدات هستند که نقاط معینی را در یک فضای چند بعدی تشکیل می‌دهند. این ویژگی اختلاف عمده تشخیص الگو با تطبیق الگو است، که در آنجا الگوها با استفاده از موارد کاملاً دقیق و معین و بر اساس یک الگوی مشخص، تشخیص داده می‌شوند. تشخیص الگو و تطبیق الگو از بخش‌های اصلی مبحث پردازش تصویر به خصوص در زمینه بینایی ماشین هستند.

تشخیص خودکار چهره شخص با استفاده از الگوریتم‌های تشخیص الگو

تشخیص خودکار چهره شخص با استفاده از الگوریتم‌های تشخیص الگو

انواع تشخیص الگو

نیاز به سیستم‌های اطلاعاتی بهبود یافته بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته است چرا که اطلاعات عنصری اساسی در تصمیم سازی است و جهان در حال افزایش دادن مقدار اطلاعات در فرم‌های مختلف با درجه‌هایی از پیچیدگی است. یکی از مسائل اصلی در طراحی سیستم‌های اطلاعاتی مدرن، تشخیص الگو به طور اتوماتیک است. تشخیص به عنوان یک صفت اصلی انسان بودن است. یک الگو، توصیفی از یک شیء است. یک انسان دارای یک سیستم اطلاعاتی سطح بالاست که یک دلیل آن داشتن قابلیت تشخیص الگوی پیشرفته است. بر طبق طبیعت الگوهای مورد تشخیص، عملیات تشخیص در دو گونهٔ اصلی تقسیم می‌شوند.

تشخیص آیتم‌های واقعی

این ممکن است به عنوان تشخیص سنسوری معرفی شود که تشخیص الگوهای سمعی و بصری را دربر می‌گیرد.

تشخیص الگوهای زمانی و فضایی

این فرایند تشخیص، شناسایی و دسته‌بندی الگوهای فضایی و الگوهای زمانی را در بر می‌گیرد. مثال‌هایی از الگوهای فضایی کارکترها، اثر انگشت‌ها، اشیاء فیزیکی و تصاویر هستند. الگوهای زمانی شامل فرم‌های موجی گفتار، سری‌های زمانی و … است.

الگوها و کلاس‌های الگوها

تشخیص الگو می‌تواند به عنوان دسته‌بندی داده‌ها ی ورودی در کلاس‌های شناخته شده به وسیلهٔ استخراج ویژگیهای مهم یا صفات داده تعریف شود. یک کلاس الگو، یک دستهٔ متمایز شده به وسیلهٔ برخی صفات و ویژگی‌های مشترک است. ویژگی‌های یک کلاس الگو، صفات نوعی هستند که بین همهٔ الگوهای متعلق به آن کلاس مشترک هستند. ویژگی‌هایی که تفاوت‌های بین کلاس‌های الگو را بیان می‌کنند اغلب به عنوان ویژگی‌های اینترست شناخته می‌شوند. یک الگو، توصیفی از یکی از اعضای دسته است که ارائه دهندهٔ کلاس الگو می‌باشد. برای راحتی، الگوها معمولاً به وسیلهٔ یک بردار نمایش داده می‌شوند. مانند:

مسائل اساسی در طراحی سیستم تشخیص الگو

به طور کلی طراحی یک سیستم تشخیص الگو چندین مسئلهٔ اصلی را در بر می‌گیرد: ۱)طریقه نمایش داده‌ها ۲)استخراج ویژگی ۳)تعیین رویه تصمیم بهینه

طریقه نمایش داده‌ها

اول از همه، ما بایستی در مورد نمایش داده‌های ورودی تصمیم بگیریم.

استخراج ویژگی

دومین مسئله در تشخیص الگو، استخراج ویژگیها یا صفات خاصی از دادهٔ ورودی دریافته شده و کاهش ابعاد بردارهای الگوست. این مورد اغلب به عنوان مسئلهٔ پیش پردازش و استخراج ویژگی معرفی می‌شود. عناصر ویژگیهای (اینتراست) برای همهٔ کلاس‌های الگو مشترک هستند می‌توانند حذف شوند. اگر یک مجموعهٔ کامل از ویژگیهای تشخیص برای هر کلاس از داده‌های اندازه‌گیری شده تعیین شود. تشخیص و دسته‌بندی الگوها، دشواری کمتری را در برخواهد داشت. تشخیص اتوماتیک ممکن است به یک فرایند تطبیق ساده یا یک جدول جستجو کاهش یابد. به هر حال در بسیاری از مسائل تشخیص الگو، در عمل ، تعیین یک مجموعه کامل از ویژگیهای تشخیص اگر غیرممکن نباشد دشوار است.

تعیین رویه تصمیم بهینه

مسئلهٔ سوم در طراحی سیستم تشخیص الگو تعیین رویه‌های تصمیم بهینه است که در فرایند شناسایی و دسته‌بندی مورد نیاز واقع می‌شود. پس از آنکه داده‌های مشاهده شده از الگوها جمع‌آوری شد و در فرم نقاط الگو یا بردارهای اندازه‌گیری در فضای الگو بیان شد، ما ماشینی را می‌خواهیم تا تصمیم بگیرد که این داده به کدام کلاس الگو تعلق دارد.

یادگیری و تمرین دادن

توابع تصمیم به روشهای متنوعی قابل تولید هستند. زمانی که دانش قبلی در مورد الگوهایی که بایستی تشخیص داده شوند، موجود باشد، تابع تصمیم براساس این اطلاعات ممکن است با دقت تعیین شود. زمانی که تنها دانشی کیفی در مورد الگوها موجود باشد، حدس‌هایی مستدل از فرم‌های تابع تصمیم می‌توان داشت. در این مورد محدوده‌های تصمیم ممکن است از پاسخ صحیح دور شود. وضعیت کلی تر آنست که دانش قبلی کمی در مورد الگوهای مورد تشخیص موجود باشد. در این شرایط ماشین‌های تشخیص الگو با استفاده از یک رویهٔ یادگیری یا تمرین دادن طراحی بهتری خواهند داشت.

به صورت ابتدائی، توابع تصمیم موقت فرض می‌شوند و از طریق دنباله‌ای از مراحل تمرینی تکراری، این توابع تصمیم به سمت فرم‌های بهینه و راضی کننده پیش می‌روند. این مهم است به ذهن بسپاریم که تمرین و یادگیری فقط در طول فاز طراحی سیستم تشخیص الگو انجام می‌شوند. هنگامی که نتایج قابل قبول با مجموعهٔ الگوهای تمرینی به دست آمد، سیستم برای وظیفهٔ اجرائی واقعی خود بر روی نمونه‌های محیطی به کار گرفته می‌شود. کیفیت کارآئی تشخیص به طور گسترده‌ای به وسیلهٔ تشابه الگوهای تمرینی و داده‌های واقعی که سیستم در طول عملیات مواجه خواهد شد، تعیین می‌شود.

تشخیص الگوی نظارت شده و بدون نظارت

در بسیاری موارد، الگوهای نماینده از هر کلاس موجود هستند. در این وضعیت‌ها، تکنیک‌های تشخیص الگوی نظارت شده، کاربردی هستند. پایه‌های این رویکرد، مجموعه‌ای از الگوهای تمرینیشناخته شده برای دسته‌بندی و پیاده‌سازی یک رویهٔ یادگیری مناسب هستند. در برخی کاربردها، فقط مجموعه‌ای از الگوهای تمرینی شناخته نشده برای دسته‌بندی ممکن است موجود باشند. در این موقعیت‌ها، تکنیک‌های تشخیص چهره ی بدون نظارت کاربرد دارند. همانطور که در بالا بیان شد، تشخیص الگوی نظارت یافته به وسیلهٔ این موضوع که دستهٔ صحیح هر الگوی تمرینی مشخص است، معرفی می‌شوند. در مورد بدون نظارت، به هر حال، با مسئلهٔ یادگیری در کلاس‌های الگوی ارائه شده در داده‌ها، مواجهیم. این مسئله با نام ” یادگیری بدون ناظر ” نیز شناخته می‌شود.

کلیات یک سیستم تشخیص الگو

در دیاگرام موجود کلیات یک سیستم تشخیص چهره تشخیص صحیح به میزان اطلاعات موجود در اندازه‌گیری‌ها و نحوهٔ استفاده از این اطلاعات وابسته خواهد بود. در برخی کاربردها، اطلاعات زمینه برای بدست آوردن تشخیص دقیق الزامی است. برای نمونه، در تشخیص کارکترهای دست‌نویس خمیده و دسته‌بندی اثر انگشت‌ها، اطلاعات زمینه با اهمیت هستند.

الگوریتم‌ها

الگوریتم انتخابی برای تشخیص الگو، به نوع خروجی، آموزش با ناظر یا بدون ناظر و پویا یا ایستا بودن طبیعت الگوریتم بستگی دارد. الگوریتم‌های ایستا به دو دسته generative وdiscriminative تقسیم می‌شوند.

الگوریتم‌های کلاس بندی (الگوریتم‌های با ناظر پیشگو)

  • درخت تصمیم و لیست تصمیم
  • ماشین‌های بردار پشتیبانی
  • شبکه‌های عصبی
  • پرسپترونن
  • k-نزدیکترین همسایگی

الگوریتم‌های خوشه ساری (الگوریتم‌های بدون ناظر پیشگو)

  • مدل‌های دسته‌بندی ترکیبی
  • خوشه سازی سلسله مراتبی
  • Kernel PCA

الگوریتم‌های مبتنی بر رگرسیون

با ناظر

  • رگرسیون خطی
  • شبکه‌های عصبی
  • Gaussian process regression

بدون ناظر

  • Principal Components Analysis= PCA
  • LCA

کاربردها

منبع

در خوشه بندی، هدف تقسیم داده به گروه‌های مختلف است که با رنگ‌های مختلف در اینجا نشان داده شده‌اند.

در تجزیه و تحلیل خوشه یا خوشه بندی، گروه بندی مجموعه ای از اشیاء انجام می‌شود اینکار به این صورت است که اشیاء در یک گروه (به نام خوشه) در مقایسه با دیگر دسته‌ها (خوشه ها) مشابه تر هستند. این وظیفه اصلی داده کاوی اکتشافی است و یک روش معمول برای تجزیه و تحلیل داده‌های آماری است که در بسیاری از زمینه‌ها از جمله یادگیری ماشین، تشخیص الگو،تجزیه و تحلیل تصویر، بازیابی اطلاعات، بیوانفورماتیک، فشرده سازی داده‌ها و گرافیک کامپیوتری استفاده می‌شود.

هدف خوشه بندی

تجزیه و تحلیل خوشه ای خود یک الگوریتم خاص نیست، بلکه روند کلی است و می‌تواند توسط الگوریتم‌های مختلفی به دست آید که در درک آنچه که یک خوشه را تشکیل می دهند و نحوه کارآمدی آن‌ها را پیدا می‌کند.

اصطلاحات خوشه‌ها شامل گروه‌هایی با فاصله‌های کم بین اعضای خوشه، مناطق متراکم فضای داده، فواصل و یا توزیع‌های آماری خاص است. بنابراین خوشه بندی می‌تواند به عنوان یک مسئله بهینه سازی چند هدفه صورت گیرد. الگوریتم خوشه بندی مناسب و تنظیمات پارامتر (از جمله پارامترهایی مانند تابع فاصله مورد استفاده، آستانه تراکم یا تعداد خوشه مورد انتظار) بستگی به تنظیم مجموعه داده‌ها توسط فرد و استفاده خاص فرد از نتایج دارد. تجزیه و تحلیل خوشه ای یک روش اتوماتیک نیست، بلکه یک فرآیند تکراری از کشف دانش یا بهینه سازی چند هدفه تعاملی است که شامل آزمایش و شکست است. اغلب لازم است که داده‌های پیش پردازش شده و پارامترهای مدل اصلاح شوند تا نتیجه حاصل ، همان نتیجهٔ دلخواه باشد.

علاوه بر اصطلاحات خوشه بندی، تعدادی از اصطلاح با معانی مشابه وجود دارد، از جمله طبقه بندی خودکار، طبقه بندی عددی، روش‌شناسی و تجزیه و تحلیل توپولوژیکی. تفاوت‌های کم اغلب در نتایج استفاده می‌شود: در داده کاوی، نتیجه گروه‌ها مورد توجه هست و در طبقه بندی خودکار، قدرت تشخیصی مورد توجه است.

تجزیه و تحلیل خوشه ای در انسان‌شناسی توسط Driver و Kroeber در سال 1932 آغاز شد و در روان‌شناسی توسط زوبین در سال 1938 و رابرت تیرون در سال 1939 معرفی شد و در سال 1943 برای طبقه بندی نظریه رفتاری در روانشناسی شخصیت توسط Cattell استفاده شده‌است.

تعریف

مفهوم “خوشه” را دقیقا نمیتوان تعریف کرد،یکی از دلایلش این است که الگوریتم‌های خوشه بندی زیادی وجود دارد. همهٔ آن‌ها یک قسمت مشترک دارند و آن یک گروه از اشیاء داده است. با این حال، محققان از مدل‌های مختلف خوشه استفاده می‌کنند و برای هر یک از این مدل‌های خوشه، الگوریتم‌های مختلفی را می‌توان ارائه داد. مفهوم یک خوشه، همانطور که توسط الگوریتم‌های مختلف یافت می‌شود، به‌طور خاصی در خواص تفاوت دارند. درک این مدلهای خوشه ، کلید فهمیدن تفاوت بین الگوریتم‌های مختلف است. مدل‌های خوشه ای معمول عبارتند از:

  •    مدل‌های متصل: به عنوان مثال، خوشه بندی سلسله مراتبی، مدل‌هایی براساس فاصله متصل را ایجاد می‌کند.
  •    مدل‌های مرکزی: به عنوان مثال، الگوریتم k-means ، هر خوشه را با یک بردار متوسط نشان می‌دهد.​​
  •    مدل‌های توزیع: خوشه‌ها با استفاده از توزیع‌های آماری، مانند توزیع نرمال چند متغیره که در الگوریتم حداکثر انتظار ، استفاده شده‌است.
  •    مدلهای تراکم: به عنوان مثال، DBSCAN و OPTICS خوشه را به عنوان مناطق متراکم متصل در فضای داده تعریف می‌کنند.
  •    مدل‌های زیر فضایی: در biclustering (که به عنوان خوشه مشترک یا خوشه ای دو حالت شناخته می‌شود)، خوشه‌ها با هر دو اعضای خوشه و ویژگی‌های مرتبط مدل سازی می‌شوند.
  •    مدل‌های گروهی: برخی از الگوریتم‌ها یک مدل تصحیح شده برای نتایج خود را ارائه نمی دهند و فقط اطلاعات گروه بندی را ارائه می دهند.
  •    مدل‌های مبتنی بر گراف: یک کلاس، یعنی یک زیر مجموعه از گره‌ها در یک گراف به طوری که هر دو گره در زیر مجموعه با یک لبه متصل می‌شود که می‌تواند به عنوان یک شکل اولیه از خوشه مورد توجه قرار گیرد.
  •   مدل‌های عصبی: شبکه عصبی غیرقابل نظارت ، شناخته شده‌ترین نقشه خود سازمانی است و معمولا این مدل‌ها می توانند به عنوان مشابه با یک یا چند مدل فوق شامل مدل‌های زیر فضایی، زمانی که شبکه‌های عصبی یک فرم تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی یا مستقل تجزیه و تحلیل المان می‌باشد .

“خوشه بندی” اساسا مجموعه ای از خوشه‌ها است که معمولا شامل تمام اشیاء در مجموعه داده‌ها می‌شود. علاوه بر این، می‌توان رابطه خوشه‌ها را به یکدیگر تعریف کند، به عنوان مثال، سلسله مراتب خوشه‌های تعبیه شده در یکدیگر.

خوشه بندی را می‌توان براساس سختی تمایز به صورت زیر مشخص کرد:

  •    خوشه بندی سخت: هر شیء متعلق به خوشه است یا نه.
  •    خوشه بندی نرم (همچنین: خوشه فازی): هر شیء به درجه خاصی از هر خوشه متعلق است (به عنوان مثال، احتمال وابستگی به خوشه)

همچنین امکان تمایز دقیق تر وجود دارد، مثلا:

  •    خوشه بندی جداسازی دقیق ( پارتیشن بندی): هر شیء دقیقا به یک خوشه متعلق است.
  •    خوشه بندی جداسازی دقیق با ناپیوستگی: اشیاء می توانند به هیچ خوشه ای تعلق نداشته باشند.
  •    خوشه بندی همپوشانی (همچنین: خوشه بندی جایگزین، خوشه بندی چندگانه): اشیاء ممکن است متعلق به بیش از یک خوشه باشد؛ معمولا خوشه‌های سخت را شامل می‌شود
  •    خوشه بندی سلسله مراتبی: اشیایی که متعلق به خوشه فرزند هستند، متعلق به خوشه پدر و مادر هم هستند.
  •    خوشه بندی زیر فضا: در حالی که خوشه بندی همپوشانی، که در یک زیر فضای منحصر به فرد تعریف شده ، انتظار نمی رود که خوشه‌ها با همپوشانی داشته باشند.

الگوریتم

همانطور که در بالا ذکر شد، الگوریتم‌های خوشه بندی را می‌توان بر اساس مدل خوشه ای طبقه بندی کرد. در ادامه نمونه‌های برجسته ای از الگوریتم‌های خوشه بندی بیان شده‌است، زیرا احتمالا بیش از 100 الگوریتم خوشه بندی منتشر شده وجود دارد. همه مدلها برای خوشه هایشان بیان نشده اند، بنابراین نمی توان به راحتی دسته بندی کرد.

الگوریتم خوشه بندی عینی “صحیح” وجود ندارد، اما همانطور که اشاره شد، “خوشه بندی در چشم بیننده است.” بهترین الگوریتم خوشه بندی برای یک مسئله خاص، اغلب باید به صورت تجربی انتخاب شود، مگر اینکه یک دلیل ریاضی برای ترجیح دادن یک مدل خوشه بر دیگری وجود داشته باشد. لازم به ذکر است که یک الگوریتم که برای یک نوع مدل طراحی شده‌است و در یک مجموعه داده ای که شامل تفاوت اساسی مدل است، شکست می خورد. به عنوان مثال، k-means نمیتواند خوشه‌های غیرمحدب را پیدا کند.

خوشه بندی براساس اتصال (خوشه بندی سلسله مراتبی)

خوشه بندی براساس اتصال، که همچنین به عنوان خوشه بندی سلسله مراتبی شناخته می‌شود، بر مبنای ایده اصلی اشیائی است که بیشتر مربوط به اشیای نزدیک، نسبت به اشیاء دورتر است. این الگوریتم‌ها “اشیا” را برای ایجاد “خوشه ها” بر اساس فاصله آن‌ها متصل می‌کنند. خوشه را می‌توان به طورکلی با حداکثر فاصله مورد نیاز برای اتصال قطعات خوشه توصیف کرد. در فاصله‌های مختلف، خوشه‌های متفاوتی شکل می‌گیرند که می‌تواند با استفاده از یک دندروگرام نشان داده شود، که توضیح می‌دهد که نام معمول “خوشه بندی سلسله مراتبی” از آن می آید: این الگوریتم‌ها یک پارتیشن بندی مچموعه داده را ارائه نمی دهند، بلکه یک سلسله مراتب گسترده ای از خوشه‌هایی که در فاصله‌های معینی با یکدیگر ادغام می‌شوند، ارائه میدهد. در یک دندروگرام، محور y نشان دهنده فاصله ای است که خوشه‌ها ادغام می‌کنند، در حالی که اشیا در امتداد محور x قرار می‌گیرند به طوری که خوشه‌ها با هم مخلوط نمی‌شوند.

خوشه بندی سلسله مراتبی شامل دو نوع خوشه بندی می‌باشد:

single linkage -1 این روش که به روش Bottom-Up و Agglomerative نیز معروف است روشی است که در آن ابتدا هر داده به عنوان یک خوشه در نظر گرفته می‌شود. در ادامه با به کارگیری یک الگوریتم هر بار خوشه‌های دارای ویژگی‌های نزدیک به هم با یکدیگر ادغام شده و این کار ادامه می‌یابد تا به چند خوشهٔ مجزا برسیم. مشکل این روش حساس بودن به نویز و مصرف زیاد حافظه می‌باشد.

complete linkage -2 در این روش که به روش Top-Down و Divisive نیز معروف است ابتدا تمام داده‌ها به عنوان یک خوشه در نظر گرفته شده و با به کارگیری یک الگوریتم تکرار شونده هربار داده‌ای که کمترین شباهت را با داده‌های دیگر دارد به خوشه‌های مجزا تقسیم می‌شود. این کار ادامه می‌یابد تا یک یا چند خوشه یک عضوی ایجاد شود. مشکل نویز در این روش برطرف شده‌است.

مثال هایی از خوشه linkage

مثال هایی از خوشه linkage

خوشه بندی براساس centroid

در خوشه بندی براساس centroid، خوشه‌ها با یک بردار مرکزی نشان داده می‌شوند، که ممکن است لزوما جزء مجموعه داده نباشد. هنگامی که تعدادی از خوشه‌ها به k متصل می‌شوند، خوشه بندی k-means یک تعریف رسمی را به عنوان یک مسئله بهینه سازی ارائه می‌دهد.

روش میانگین k در عین سادگی یک روش بسیار کاربردی و پایه چند روش دیگر مثل خوشه بندی فازی و Segment-wise distributional clustering Algorithm می‌باشد.روش کار به این صورت است که ابتدا به تعداد دلخواه نقاطی به عنوان مرکز خوشه در نظر گرفته می‌شود. سپس با بررسی هر داده، آن را به نزدیک‌ترین مرکز خوشه نسبت می‌دهیم. پس از اتمام این کار با گرفتن میانگین در هر خوشه می‌توانیم مراکز خوشه و به دنبال آن خوشه‌های جدید ایجاد کنیم. (با تکرار مراحل قبل)از جمله مشکلات این روش این است که بهینگی آن وابسته به انتخاب اولیه مراکز بوده و بنابراین بهینه نیست. مشکلات دیگر آن تعیین تعداد خوشه‌ها و صفر شدن خوشه‌ها می‌باشد.

K-means دارای تعدادی خواص نظری است. اول، فضای داده را به یک ساختار معروف به یک نمودار Voronoi تقسیم می‌کند. دوم، به لحاظ مفهومی نزدیک به طبقه بندی نزدیکترین همسایه است و به همین علت در یادگیری ماشین محبوب است. سوم، می‌توان آن را به عنوان تنوع خوشه بندی براساس مدل مشاهده کرد.

مثال هایی از خوشه بندی k-means

خوشه بندی براساس توزیع

این مدل خوشه بندی که دقیقا مربوط به آمار می‌باشد، بر اساس مدل‌های توزیع است.خوشه‌ها به راحتی می توانند به عنوان اشیایی تعریف می‌شوند که به احتمال زیاد ب توزیع یکسانی دارند. یک ویژگی خوب این رویکرد این است که با نمونه برداری از اشیاء تصادفی از یک توزیع، دقیقا شبیه نحوه تولید مجموعه داده‌های مصنوعی است. مبنای نظری این روش‌ها عالی است، ولی مشکل اصلی overfitting دارند، مگر اینکه محدودیت‌ها بر پیچیدگی مدل قرار بگیرد.

یک روش شناخته شده ،مدل مخلوط گاوس (با استفاده از الگوریتم حداکثر سازی انتظار) است. مجموعه داده‌ها معمولا با یک ثابت (برای جلوگیری از overfitting) تعداد توزیع‌های گاوسی که به صورت تصادفی استفاده شده و به منظور مناسب تر کردن مجموعه داده مدل ، پارامترهای آن به‌طور تکراری بهینه شده‌است که به یک بهینه محلی همگرا می‌شود، بنابراین در طول چند اجرا ممکن است نتایج متفاوتی تولید کند. به منظور به دست آوردن خوشه بندی سخت، اشیاء اغلب به توزیع گاوسی که به احتمال زیاد متعلق به آنهاست، اختصاص داده است که برای خوشه بندی نرم، اینکار لازم نیست.خوشه بندی مبتنی بر توزیع، مدل‌های پیچیده ای را برای خوشه‌ها ایجاد می‌کند که می‌تواند همبستگی و وابستگی ویژگی را نشان دهد.

مثال های Expectation-maximization (EM)

مثال های EM

خوشه بندی براساس Density

در این تکنیک این اصل مطرح می‌شود که خوشه‌ها مناطقی با چگالی بیشتر هستند که توسط مناطق با چگالی کمتر از هم جدا شده‌اند. یکی از مهم‌ترین الگوریتم‌ها در این زمینه الگوریتم DBSCAN است.

روش این الگوریتم به این صورت است که هر داده متعلق به یک خوشه در دسترس چگالی سایر داده‌های همان خوشه است، ولی در دسترسی چگالی سایر داده‌های خوشه‌های دیگر نیست.(چگالی داده همسایگی به مرکز داده و شعاع همسایگی دلخواه ε است)مزیت این روش این است که تعداد خوشه‌ها به صورت خودکار مشخص می‌شود. در تشخیص نویز نیز بسیار کاراست.

مثال هایی برای خوشه بندی براساس Density

مثال هایی برای خوشه بندی براساس Density

پیشرفت های اخیر

در سال‌های اخیر تلاش‌های قابل توجهی در بهبود عملکرد الگوریتم‌های موجود انجام شده‌است.با توجه به نیازهای جدید به پردازش داده‌های خیلی بزرگ، تمایل به کاربرد خوشه‌های تولید شده برای عملکرد تجاری افزایش یافته‌است. این امر منجر به توسعه روش‌های پیش خوشه سازی مانند خوشه بندیcanopy می‌شود که می‌تواند داده‌های حجیم را به‌طور مؤثر پردازش کند.

برای داده‌های با ابعاد بزرگ، بسیاری از روش‌های موجود به علت ابعاد شکست خورده است، که باعث می‌شود که توابع خاص فاصله در فضاهای بزرگ بعدی مشکل ساز باشند. این باعث شد که الگوریتم‌های خوشه بندی جدید برای داده‌های با ابعاد بزرگ ، بر خوشه بندی زیر فضایی تمرکز کنند و استفاده شود.

چندین سیستم خوشه بندی مختلف مبتنی بر اطلاعات متقابل پیشنهاد شده‌است. یکی از آن ها، تغییرات اطلاعات مارینا مالگا است که یکی دیگر از خوشه بندی سلسله مراتبی را فراهم می‌کند. با استفاده از الگوریتم‌های ژنتیکی، طیف گسترده ای از تناسب توابع مختلف، از جمله اطلاعات متقابل، می‌تواند بهینه سازی شود،پیشرفت اخیر در علوم کامپیوتری و فیزیک آماری، منجر به ایجاد انواع جدیدی از الگوریتم‌های خوشه بندی شده‌است.

 

خوشه بندی (Clustering) قسمت 1
خوشه بندی (Clustering) قسمت 2
خوشه بندی (Clustering) قسمت 3

یادگیری ماشین(Machine learning) موضوع داغی است که اخیرا با نام های بزرگی چون گوگل و فیس بوک ساخته شده و با الگوریتم های بسیار پیچیده ای که بعضی اوقات مانند داستان های علمی تخیلی به نظر می رسند پیوند خورده است. حقیقت این است که یادگیری ماشین یک مجموعه بسیار کاربردی و کاربردی از تکنیکهایی است که قطعا کاربرد خاصی در کسب و کار شما نیز دارد.یکی از آخزین دستاوردهای یادگیزی ماشین را در این خبر علمی بخوانید.

یادگیری ماشین چیست؟

تعریف عمومی از یادگیری ماشین  آن است که توسط دانشمند کامپیوتر آرتور ساموئل در سال ۱۹۵۹ داده شده است:

یک رشته علمی است که به کامپیوترها قابلیت یادگیری می دهد بدون آنکه مشخصا برای آن کار برنامه ریزی شده باشند.

این یک پاسخ مفهومی ساده است، اما بطور مشخص، فرآیند “یادگیری ماشین” چیست؟ خروجی آن چیست؟ و چگونه می توان آن را به داده های شما اعمال کرد؟ در این مقاله  تلاش خواهیم کرد تا به تمام این سوالات به طور ساده پاسخ دهیم، اما اولا، تعریف دقیق تر زیر را ارائه خواهیم کرد:

یادگیری ماشین فرآیند استفاده از داده ها  است  که به طور خودکار یک مدل می سازد ، که به عنوان ورودی از مجموعه ای از ویژگی های شناخته شده استفاده می کند  و به عنوان خروجی چیزی به عنوان  پیش بینی ارائه می دهد.

برخی اصطلاحات

مدل

خروجی تکنیک یادگیری ماشین، یک مدل است. مدل ها اشکال مختلف می گیرند و انواع مختلف مدل ها در انواع مختلفی از مشکلات کاربرد دارند، اما به طور کلی یک مدل یک تابع ریاضی است که تعدادی از ورودی ها را می گیرد و پیش بینی برخی از مقادیر را  ارانه می دهد که برای اندازه گیری به آسانی قابل دسترس نیستند. حال  چند نمونه از مدل ها   را معرفی می کنیم:

یک معادله که به عنوان ورودی ویژگی های مختلف یک متقاضی وام (مثلا درآمد، بدهی های برجسته، مبلغ درخواست شده و غیره) را در نظر می گیرد و به عنوان یک خروجی اطمینان می دهد که وام دهنده به صورت پیش فرض وام را خواهد داد.

معادله ای که به عنوان ورودی مقدار رنگ پیکسل های یک عکس را می گیرد و به عنوان خروجی شناسایی شیء موجود در عکس را می دهد.

معادله ای که به عنوان ورودی وضعیت کنونی هیئت مدیره Go را می دهد و به عنوان خروجی نشانگر حرکتی است که بهترین شانس برنده شدن در بازی را به ارمغان می آورد.

بدیهی است که این معادلات به نظر بسیار متفاوت هستند و  در مقالات بعدی در  مورد برخی از انواع مختلف مدل های یادگیری ماشین صحبت خواهیم کرد. یادگیری ماشین فرآیند استفاده از داده ها برای ساختن مدل به طور خودکار است.

ویژگی ها

ویژگی های ورودی  مدل ماشین آموخته شده :

آنها هر قطعه ای از اطلاعات هستند که ممکن است برای پیش بینی مفید باشند. در مثال بالا، پیش بینی پیش فرض وام، درآمد، بدهی های بزرگ، مبلغ درخواست شده، همه ویژگی ها هستند. ممکن است بسیاری از ویژگی های دیگر وجود داشته باشد که می تواند مفید باشد و بعضی از آنها ممکن است ترکیبی از ویژگی های دیگر باشد؛ برای مثال، نسبت درآمد به بدهی، یا امتیاز اعتباری (که البته خروجی یک مدل متفاوت از جمله بسیاری از این ویژگی های مشابه است)

بیش برازش overfitting

برازش مدل شما به نوفه های تصادفی در  مجموعه داده های شماست. معمولا نتیجه یک مدل پیچیده؛ پیچیده خواهد شد؛ برای مثال، داشتن پارامترهای ورودی بیش از حد نسبت به تعداد مشاهدات نسبتا کم. چندین تکنیک برای جلوگیری از بیش برازش overfitting وجود دارد؛ یکی از روش های معمول برای این کار cross validation اعتبار سنجی متقابل است که در آن یک دوره جریمه های اضافی برای دادن اولویت به مدل هایی که از پارامترهای کمتری استفاده می کنند، گنجانده شده است.

طبقه بندی مشکلات یادگیری ماشین

سه طبقه بندی اصلی از وظایف یادگیری ماشین وجود دارد:

  • یادگیری تحت نظارت: مدل با استفاده از یک مجموعه شناخته شده “داده های آموزشی” ساخته شده است که شامل تمام ویژگی ها و همچنین مقادیر شناخته شده (“برچسب ها”) خروجی است که ما در حال تلاش برای مدل سازی آن هستیم. هدف از تکنیک های یادگیری تحت نظارت، رسیدن به یک مدل است که ویژگی های ورودی را برحسب برچسب ها نشان می دهد.
  • یادگیری بدون نظارت: خروجی این الگوریتم یادگیری،  برچسب ها  نیستند؛ هدف این روش کشف ساختار ناشناخته مانند خوشه ها clutsters و یا الگوهای دیگر است.
  • یادگیری تقویتی: الگوریتم پاداش و مجازات را بر اساس موفقیت آن در دستیابی به یک هدف خاص به ارمغان می آورد – به عنوان مثال، یک الگوریتم Go برای تغییرات در یک مدل که باعث افزایش نسبت زمان برنده شدن مدل و مجازات برای تغییراتی که قصد کاهش آن را دارد.این  الگوریتم قصد دارد پاداش را به حداکثر و مجازات را به حداقل برساند.

وظایف همچنین می تواند بر اساس خروجی مورد نظر از مدل یادگیری طبقه بندی شود. سه تا از رایج ترین ها عبارتند از:

طبقه بندی: داده ها به دو یا چند کلاس یا “برچسب ها” تقسیم می شوند (مثلا “hotdog” در مقابل “not hotdog “) و هدف عمل یادگیری این است که یک مدل تولید کند که ورودی ها را به یکی یا بیشتر از این برچسبها اختصاص دهد.

رگرسیون: خروجی یک  عدد پیوسته (به عنوان مثال قیمت کالای خاص، تولید یک چاه نفت ثابت شده) به جای طبقه بندی گسسته است، و  همچنین فراهم سازی مدل و برآورد خروجی هدف.

خوشه بندي: آنالوگ بدون نظارت برای طبقه بندي؛ ورودی ها باید به گروه ها تقسیم شوند، اما قبل از ساخت مدل، گروه ها شناخته نمی شوند.مثال کاربرد: پیش بینی قیمت خانه

منبع


آشنایی با الگوریتم های ضروری یادگیری ماشین

داده ها در اعماق زندگی روزانه ما ریشه دوانده اند، از خرید روزانه تا انتخاب مدرسه و پزشک و مسافرت های ما امروزه داده محور شده اند. این امر نیاز به الگوریتم ها و روشهای هوشمند پردازش داده و یادگیری ماشین را صد چندان کرده است .

انواع الگوریتم های یادگیری ماشین

سه نوع اصلی الگوریتم های یادگیری ماشین از قرار زیرند :

  • یادگیری نظارت شده (هدایت شده – Supervised Learning) : در این نوع از الگوریتم ها که بار اصلی یادگیری ماشین را بر دوش می کشند (از لحاظ تعداد الگوریتم های این نوع)، با دو نوع از متغیرها سروکار داریم . نوع اول که متغیرهای مستقل نامیده میشوند، یک یا چند متغیر هستند که قرار است بر اساس مقادیر آنها، یک متغیر دیگر را پیش بینی کنیم. مثلا سن مشتری و تحصیلات و میزان درآمد و وضعیت تاهل برای پیش بینی خرید یک کالا توسط یک مشتری ، متغیرهای مستقل هستند. نوع دوم هم متغیرهای وابسته یا هدف یا خروجی هستند و قرار است مقادیر آنها را به کمک این الگوریتم ها پیش بینی کنیم . برای این منظور باید تابعی ایجاد کنیم که ورودیها (متغیرهای مستقل) را گرفته و خروجی موردنظر (متغیر وابسته یا هدف) را تولید کند.
  • فرآیند یافتن این تابع که در حقیقت کشف رابطه ای بین متغیرهای مستقل و متغیرهای وابسته است را فرآیند آموزش (Training Process) می گوئیم که روی داده های موجود (داده هایی که هم متغیرهای مستقل و هم متغیرهای وابسته آنها معلوم هستند مثلا خریدهای گذشته مشتریان یک فروشگاه) اعمال میشود و تا رسیدن به دقت لازم ادامه می یابد.  نمونه هایی از این الگوریتم ها عبارتند از رگرسیون، درختهای تصمیم ، جنگل های تصادفی، N نزدیک ترین همسایه، و رگرسیون لجستیک.
  • یادگیری بدون ناظر (unsupervised learning) : در این نوع از الگوریتم ها ، متغیر هدف نداریم و خروجی الگوریتم، نامشخص است. بهترین مثالی که برای این نوع از الگوریتم ها می توان زد، گروه بندی خودکار (خوشه بندی) یک جمعیت است مثلاً با داشتن اطلاعات شخصی و خریدهای مشتریان، به صورت خودکار آنها را به گروه های همسان و هم ارز تقسیم کنیم . الگوریتم Apriori و K-Means از این دسته هستند.
  • یادگیری تقویت شونده (Reinforcement Learning) : نوع سوم از الگوریتم ها که شاید بتوان آنها را در زمره الگوریتم های بدون ناظر هم دسته بندی کرد ، دسته ای هستند که از آنها با نام یادگیری تقویت شونده یاد میشود. در این نوع از الگوریتم ها، یک ماشین (در حقیقت برنامه کنترل کننده آن)، برای گرفتن یک تصمیم خاص ، آموزش داده می شود و ماشین بر اساس موقعیت فعلی (مجموعه متغیرهای موجود) و اکشن های مجاز (مثلا حرکت به جلو ، حرکت به عقب و …) ، یک تصمیم را می گیرد که در دفعات اول، این تصمیم می تواند کاملاً تصادفی باشد و به ازای هر اکشن یا رفتاری که بروز می دهد، سیستم یک فیدبک یا بازخورد یا امتیاز به او میدهد و از روی این فیدبک، ماشین متوجه میشود که تصمیم درست را اتخاذ کرده است یا نه که در دفعات بعد در آن موقعیت ، همان اکشن را تکرار کند یا اکشن و رفتار دیگری را امتحان کند.
  • با توجه به وابسته بودن حالت و رفتار فعلی به حالات و رفتارهای قبلی، فرآیند تصمیم گیری مارکوف ، یکی از مثالهای این گروه از الگوریتم ها می تواند باشد . الگوریتم های شبکه های عصبی هم می توانند ازین دسته به حساب آیند. منظور از کلمه تقویت شونده در نام گذاری این الگوریتم ها هم اشاره به مرحله فیدبک و بازخورد است که باعث تقویت و بهبود عملکرد برنامه و الگوریتم می شود

الگوریتم های اصلی و رایج یادگیری ماشین

  1. رگرسیون خطی
  2. رگرسیون لجستیک
  3. درخت تصمیم
  4. SVM
  5. Naive Bayes
  6. KNN
  7. K-Means
  8. جنگل تصادفی
  9. الگوریتم های کاهش ابعاد
  10. Gradient Boost & Ada Boost

منبع

یادگیری ماشین قسمت 1
یادگیری ماشین قسمت 2
یادگیری ماشین قسمت 3