تاریخچه سیستمهای OCR

از جنبه تاریخی سیستم های OCR تا کنون سه مرحله تکاملی را پشت سر گذاشته اند:

ﺍﻟﻒ ) ﻣﺮحله ﺗﻜﻮﻳﻦ : (از سال 1900 تا 1980)

ﺭﺩ ﭘﺎﻱ ﺍﻭﻟﻴﺔ ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺔ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ حروف را ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ ﺍﻭﻝ ﺩﻫﺔ 1900 می ﺗﻮﺍﻥ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ Tyuring ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪ ﺭوسی بر آن بود  ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﻧﺎﺭﺳﺎﻳﻴﻬﺎﻱ ﺑﻴﻨﺎﻳﻲ ﻛﻤﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ و ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ های ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ مربوط به سالهای 1929 و 1933 هستند
ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎ ﺣﺮﻭﻑ ﭼﺎﭘﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻭﺵ ﺗﻄﺎﺑﻖ ﻗﺎﻟﺒﻲ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻣﻲ كردند. ﻣﺎﺳﻜﻬﺎﻱ ﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻲ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺣﺮﻑ ﻋﺒﻮﺭ می ﻛﺮﺩﻧﺪ و نور از یك سو ﺑﻪ ﺁﻥ ﺗﺎﺑﺎﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻮﺳﻂ ﻳﻚ ﺁﺷﻜﺎﺭﺳﺎﺯ ﻧﻮﺭﻱ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲ شد. وقتی یك انطباق كامل صورت می گرفت ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﺷﻜﺎﺭﺳﺎﺯ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺣﺮﻑ ﻭﺭﻭﺩﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻲ شد. این ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﻱ ﺍﭘﺘﻮﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻲ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩﻱ ﻧﺒﻮﺩ و ﺗﺼﻮﺭ ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ ﺗﺎ ﺩﻫﻪ 1940 ﻣﻴﻼﺩﻱ ﻭ ﻇﻬﻮﺭ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻫﺎﻱ ﺩﻳﺠﻴﺘﺎﻝ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻳﻚ ﺭﺅﻳﺎ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﺎﻧﺪ.
ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ ﺍﻭﻟﻴﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺔ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ، ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﻣﺘﻮﻥ ﭼﺎﭘﻲ ﻭ ﻳﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﻛﻮﭼﻜﻲ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻤﺎﺩﻫﺎﻱ ﺩﺳﺘﻨﻮﻳﺲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﺣﺘﻲ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ ﭼﺎﭘﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﻄﻊ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﺷﺪﻧﺪ، ﻋﻤﺪﺗﺎً ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﺗﻄﺎﺑﻖ ﻗﺎﻟﺒﻲ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ می نمودند ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻭﺭﻭﺩﻱ ﺑﺎ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای از تصاویر ﺣﺮﻭﻑ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ گرفت. در ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺘﻮﻥ ﺩﺳﺘﻨﻮﻳﺲ ﻧﻴز ﺍﻟﮕﻮﺭﻳﺘﻤﻬﺎﻱ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻛﻪ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﺳﻄﺢ ﭘﺎﻳﻴﻦ را از تصاویر ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻣﻲ كنند، ﺑﻪ ﺗﺼﺎﻭﻳﺮ ﺩﻭﺩﻭﻳﻲ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺩﺍﺭﻫﺎﻱ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﮔﺮﺩﻧﺪ. ﺳﭙﺲ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺩﺍﺭﻫﺎﻱ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺁﻣﺎﺭﻱ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ.
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﻩ، ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﻣﻮﻓﻖ ﺍﻣﺎ ﻣﻘﻴﺪﻱ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺣﺮﻭﻑ ﻭ ﺍﻋﺪﺍﺩ لاتین ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺖ با ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﭼﻨﺪﻱ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺔ ﺣﺮﻭﻑ ﮊﺍﭘﻨﻲ، ﭼﻴﻨﻲ، ﻋﺒﺮﻱ، ﻫﻨﺪﻱ، ﺳﻴﺮﻳﻠﻴﻜﻲ، ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ ﻭ ﻋﺮﺑﻲ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯﻣﻴﻨﺔ ﺣﺮﻭﻑ ﭼﺎﭘﻲ ﻭ ﺩﺳﺘﻨﻮﻳﺲ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﻳﺪ ﺑﺎ ﻇﻬﻮﺭ ﺻﻔﺤﺎﺕ ﺭﻗﻮﻣﻲ كننده ( ﺩﻳﺠﻴﺘﺎﻳﺰﺭﻫﺎ ) در دهه 1950 كه ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﺨﺘﺼﺎﺕ ﺣﺮﻛﺘﻲ ﻧﻮﻙ ﻳﻚ ﻗﻠﻢ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ OCR ﺗﺠﺎﺭﻱ ﻧﻴﺰ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ. ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺁﻭﺭﻱ ﺳﺒﺐ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺔ بازشناسایی حروف دست نویس فعالیت خود را آغاز نمایند.

ب ) ﻣﺮحله توسعه: (از سال 1980 تا 1990) 

ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ 1980 ﺍﺯ ﻓﻘﺪﺍﻥ سخت افزارهای ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻱ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﮕﺎﻫﻬﺎﻱ ﺍﺧﺬ ﺩﺍﺩﻩها رنج می بردند. در ﺍﻳﻦ ﺩﻫﻪ ﺑﻮﺍﺳﻄﺔ ﺭﺷﺪ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭﮔﻮﻧﺔ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮﮊﻱ اطلاعات، ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻫﺎﻱ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺭﻭﺷﻬﺎﻱ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺭﻭﺷﻬﺎﻱ ﺁﻣﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﮔﺮﺩﻳﺪﻧﺪ.  ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺔ OCR ﺍﺳﺎﺳﺎً ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻬﺎﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺍﺷﻜﺎﻝ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ اطلاعات ﻣﻌﻨﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻣﻌﻄﻮﻑ ﻧﻤﻮﺩ. این مسئله سبب ﮔﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺮﺥ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ نتواند ﺍﺯ ﻳﻚ ﺣﺪ ﺧﺎﺹ ﻓﺮﺍﺗﺮ بروﺩ. ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩﻫﺎﻱ OCR ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺒﻮﺩ.

ج ) ﻣﺮحله بهبود: (از سال 1990 به بعد) 

ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﻄﻊ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻜﻮﻳﻦ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﺗﻜﻨﻴﻜﻬﺎﻱ ﭘﺮﺩﺍﺯﺷﻲ ﺟﺪﻳﺪ، ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ OCR ﻣﺤﻘﻖ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺩﺭ ﺍﻭﺍﻳﻞ ﺩﻫﺔ 1990 ﺭﻭﺷﻬﺎﻱ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻭ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺎ ﺗﻜﻨﻴﻜﻬﺎﻱ ﻛﺎﺭﺁﻣﺪ ﻫﻮﺵ ﻣﺼﻨﻮﻋﻲ (AI) ﺍﺩﻏﺎﻡ ﮔﺸﺘﻨﺪ. ﻣﺤﻘﻘﺎﻥ ﺍﻟﮕﻮﺭﻳﺘﻤﻬﺎﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ ﺭﺍ ﺍﺑﺪﺍع ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻗﺎﺩﺭ بودند ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎﻱ ﻭﺭﻭﺩﻱ ﺑﺎ ﺗﻔﻜﻴﻚ پذیری ﺑﺎﻻ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﺔ ﭘﻴﺎﺩﻩ سازی، ﻣﺤﺎﺳﺒﺎﺕ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ. كه عبارتند از شبكه های عصبی ، منطق فازی و پردازش زبانهای طبیعی و غیره.

منبع

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *