بایگانی برچسب برای: a lwk

تاریخچه

(آنالیز موجک) ایده ی نمایش یک تابع برحسب مجموعه ی کاملی از توابع اولین بار توسط ژوزف فوریه، ریاضیدان و فیزیکدان بین سال های ۱۸۰۶-۱۸۰۲ طی رساله ای در آکادمی علوم راجع به انتشار حرارت، برای نمایش توابع بکار گرفته شد. در واقع برای آنکه یک تابع(f(x به شیوه ای ساده و فشرده نمایش داده شود فوریه اساسا ثابت کرد که می توان از محور هایی استفاده کرد که بکمک مجموعه ایی نامتناهی از توابع سینوس وار ساخته می شوند. بعبارت دیگر فوریه نشان داد که یک تابع (f(x را می توان بوسیله ی حاصل جمع بی نهایت تابع سینوسی و کسینوسی به شکل (sin(ax و (cos(ax نمایش داد. پایه های فوریه بصورت ابزار هایی اساسی، با کاربردهای فوق العاده متواتر در علوم، در آمده اند، زیرا برای نمایش انواع متعددی از توابع و در نتیجه کمین های فیزیکی فراوان بکار می روند.
با گذشت زمان ضعف پایه های فوریه نمایان شد مثلا دانشمندان پی بردند پایه های فوریه و نمایش توابع سینوس وار در مورد سیگنال های پیچیده نظری تصاویر، نه تنها ایده آل نیستند بلکه از شرایط مطلوب دورند، بعنوان مثال به شکل کارآمدی قادر به نمایش ساختارهای گذرا نظیر مرزهای موجود در تصاویر نیستند. همچین آنها متوجه شدند تبدیل فوریه فقط برای توابع پایه مورد استفاده قرار می گیرد و برای توابع غیر پایه کار آمد نیست.(البته در سال ۱۹۴۶ با استفاده از توابع پنجره ای، که منجر به تبدیل فوریه ی پنجره ای شداین مشکل حل شد.)
در سال ۱۹۰۹ هار اولین کسی بود که به موجک ها اشاره کرد. در سال های ۱۹۳۰ ریاضیدانان به قصد تحلیل ساختارهای تکین موضوعی به فکر اصلاح پایه های فوریه افتادند. و بعد از آن در سال ۱۹۷۰ یک ژئوفیزیکدان فرانسوی به نام ژان مورله متوجه شد که پایه های فوریه بهترین ابزار ممکن در اکتشافات زیر زمین نیستند، این موضوع در آزمایشگاهی متعلق به الف آکیلن منجر به یکی از اکتشافات تبدیل به موجک ها گردید.
در سال ۱۹۸۰ ایومیر ریاضیدان فرانسوی، نخستین پایه های موجکی متعامد را کشف کرد(تعامد نوعی از ویژگی ها را بیان می کند که موجب تسهیلات فراوانی در استدلال و محاسبه می شود، پایه های فوریه نیز متعامدند.) در همین سال ها مورله مفهوم موجک و تبدیل موجک را بعنوان یک ابزار برای آنالیز سیگنال زمین لزره وارد کرد و گراسمن فیزیکدان نظری فرانسه نیز فرمول وارونی را برای تبدیل موجک بدست آورد.
در سال ۱۹۷۶ میرو و مالت از پایه های موجک متعامد توانسنتد آنالیز چند تفکیکی را بسازند و مالت تجزیه موجک ها و الگوریتم های بازسازی را با بکار بردن آنالیز چند تفکیکی بوجود آورد. در سال ۱۹۹۰ مورنزی همراه با آنتوان موجک ها را به دو بعد و سپس به فضاهایی با ابعد دیگر گسترش دادند و بدین ترتیب بود که آنالیز موجکی پایه گذاری گردید.

 آشنایی

آنالیز موجک (Wavelet Analysis) یکی از دستاوردهای نسبتا جدید و هیجان انگیز ریاضیات محض که مبتنی بر چندین دهه پژوهش در آنالیز همساز است، امروزه کاربردهای مهمی در بسیاری از رشته های علوم و مهندسی یافته و امکانات جدیدی برای درک جنبه های ریاضی آن و نیز افزایش کاربردهایش فراهم شده است.
در آنالیز موجک هم مانند آنالیز فوریه با بسط تابع ها سروکار داریم ولی این بسط برحسب «موجک ها» انجام می شود.
موجک تابع مشخص مفروضی با میانگین صفر است و بسط برحسب انتقالها و اتساعهای این تابع انجام می گیرد، بر خلاف چند جمله ای های مثلثاتی، موجک ها در فضا بصورت موضعی بررسی می شوند و به این ترتیب ارتباط نزدیکتری بین بعضی توابع و ضرایب آن ها امکان پذیر می شود و پایداری عددی بیشتری در باز سازی و محاسبات فراهم می گردد. هر کاربردی را که مبتنی بر تبدیل سریع فوریه است می توان با استفاده از موجک ها فومول بندی کرد و اطلاعات فضایی (یا زمانی) موضعی بیشتری بدست آورد. بطور کلی، این موضوع بر پردازش سیگنال و تصویر و الگوریتم های عددی سریع برای محاسبه ی عملگرهای انتگرالی اثر می گذارد.
آنالیز موجک حاصل ۵۰ سال کار ریاضی (نظریه ی لیتلوود – پیلی و کالدرون – زیگموند) است که طی آن، با توجه به مشکلاتی که در پاسخ دادن به ساده ترین پرسش های مربوط به تبدیل فوریه وجود داشت، جانشینهای انعطاف پذیر ساده تری از طریق آنالیز همساز ارائه شدند. مستقل از این نظریه که درون ریاضیات محض جای دارد، صورتهای مختلفی از این رهیافت چند مقیاسی (multi Scale) را در طی دهه ی گذشته در پردازش تصویر، آکوستیک، کدگذاری(به شکل فیلترهای آیینه ای متعامد و الگوریتمهای هرمی)، و استخراج نفت دیده ایم.

 کاربردها

آنالیز موجک همراه با تبدیل سریع فوریه در تحلیل سیگنالهای گذرایی که سریعا تغییر می کنند، صدا و سیگنالهای صوتی، جریان های الکتریکی در مغز، صداهای زیر آبی ضربه ای و داده های طیف نمایی NMR، و در کنترل نیروگاههای برق از طریق صفحه ی نمایش کامپیوتر بکار رفته است. و نیز بعنوان ابزاری علمی، برای روشن ساختن ساختارهای پیچیده ای که در تلاطم ظاهر می شوند، جریان های جوی، و در بررسی ساختارهای ستاره ای از آن استفاده شده است. این آنالیز به عنوان یک ابزار عددی می تواند مانند تبدیل سریع فوریه تا حد زیادی از پیچیدگی محاسبات بزرگ مقیاس بکاهد، بدین ترتیب که با تغییر هموار ضریب، ماتریس های متراکم را به شکل تنکی که به سرعت قابل محاسبه باشد در آورد. راحتی و سادگی این آنالیز باعث ساختن تراشه هایی شده است که قادر به کدگذاری به نحوی بسیار کارا، و فشرده سازی سیگنالها و تصاویرند.
آنالیز موجک امروزه کاربردهای فراوانی پیدا کرده است که از آن جمله می توان به کاربرد آن در تصویر برداری پزشکی (MRI) و سی تی اسکن (CAT)، جداسازی بافت های مغزی از تصاویر تشدید مغناطیس، تشخیص خودکار خوشه های میکروکلسیفیکاسیون، تحلیل تصاویر طیفی تشدید مغناطیسی (MR Spectrorscopy) و عملکردهای تشدید مغناطیسی (F MRI) اشاره کرد.

منبع


موجک

موجک (Wavelet) دسته‌ای از توابع ریاضی هستند که برای تجز‌یه سیگنال پیوسته به مؤلفه‌های فرکانسی آن بکار می‌رود که رزولوشن هر مؤلفه برابر با مقیاس آن است. تبدیل موجک تجزیه یک تابع بر مبنای توابع موجک می‌باشد. موجک‌ها (که به عنوان موجک‌های دختر شناخته می‌شوند) نمونه‌های انتقال یافته و مقیاس شده یک تابع (موجک مادر) با طول متناهی و نوسانی شدیداً میرا هستند. چند نمونه موجک مادر در شکل زیر نمایش داده شده‌اند.

مِیِر

مورله

کلاه مکزیکی

تبدیل‌های موجک

تعداد زیادی تبدیل موجک وجود دارد که لیست آن را می‌شود در فهرست تبدیل‌های مرتبط با موجک مشاهده نمود. معمول‌ترین این تبدیل‌ها عبارتند از:

  • تبدیل موجک پیوسته (Continuous wavelet transform (CWT
  • تبدیل موجک گسسته (Discrete wavelet transform (DWT
  • تبدیل سریع موجک (Fast wavelet transform (FWT
  • Lifting scheme
  • تجزیه بسته‌های موجک(Wavelet packet decomposition (WPD
  • تبدیل موجک ساکن (Stationary wavelet transform (SWT

موجک‌ها و معادلات اتساع
موجک‌ها بر مبنای دو عمل اصلی قرار دارند:

  • انتقال (Translation)

[عکس: 34b5ae95f23a0378679d434d7cea3360.png]

  • اتساع (Dilation)

[عکس: a9be4f8956d1bb85c9e932c584196743.png]

مقایسه با تبدیل فوریه

در مقایسه با تبدیل فوریه می‌توان گفت که تبدیل موجک دارای خصوصیت محلی‌سازی بسیار خوبی است. بطور مثال تبدیل فوریه یک پیک تیز دارای تعداد زیادی ضریب است، چرا که توابع پایه تبدیل فوریه توابع سینوسی و کسینوسی هستند که دامنه آنها در کل بازه ثابت است، در حالی که توابع موجک توابعی هستند که بیشتر انرژی آنها در بازه کوچکی متمرکز شده‌است و به سرعت میرا می‌شوند. بنابراین با انتخاب مناسب موجک های مادر می توان فشرده سازی بهتری در مقایسه با تبدیل فوریه انجام داد.

تاریخچه

در تاریخ ریاضیات مبادی و ریشه‌های متعددی را می‌توان برای موجک‌ها سراغ گرفت.

کارهای قبل از ۱۹۳۰
مربوط به قبل از ۱۹۳۰ (م) می‌توان به آنالیز فرکانس‌ها اشاره کرد، که به وسیلهٔ فوریه شروع شد.
استفاده از واژهٔ موجک‌ها، برای اولین بار، در یکی از ضمیمه‌های تز آلفرد هار (۱۹۰۹ م) ظاهر شد. امروزه هم، این موجک‌ها به همان نام یعنی به موجک‌های هار معروف اند. موجک‌های هار دارای دامنهٔ تعریف فشرده (compact) بوده، و غیر مشتق‌پذیر به صورت پیوسته هستند.

کارهای مربوط به دهه ۱۹۳۰
در این دهه چند گروه پیرامون موضوع نمایش توابع با به کارگیری پایه‌های با مقیاس متغیر برای تنیدن فضاهای توابع تحقیق می‌نمودند.

موجک‌های متعامد

با دیدی کلی می‌توان اظهار داشت که پایه‌های متعامد حالتی بهینه برای تنیدن فضاهای برداری (چه فضاهای با ابعاد متناهی و چه فضاهای بی نهایت بعدی) و انجام محاسبات ارائه می‌نمایند. لذا همواره تمایل و تلاش در این راستا قرار داشته که یا مجموعه پایه‌ها از آغاز متعامد انتخاب شود و یا آن که با شیوه‌هایی نظیر گرام اشمیت آنها را به سوی تعامد سوق داد.

موجک هار

موجک هار اولین موجک شناخته شده می‌باشد که پیدایش آن به سالهای ابتدای قرن بیستم باز می‌گردد. این موجک ساده‌ترین نوع هم هست و پایه‌هایی متعامد برای تنیدن فضای محاسبه را ارائه می‌دهد.

منبع

مقدمه

منطق فازی شاید بیشترین امید به پیشرفت و شتاب در جامعه هوش مصنوعی در تاریخچه اخیر آن باشد. اما چرا بعضی واژه های نامعلوم به درستی پشت واژه « فازی» قرار می گیرند؟ چرا « فازی » موجب پیشرفت هوش مصنوعی می شود؟
پاسخ این سوالات در مقاله زیر داده شده است.

تاریخچه منطق فازی

Fuzzy logic یک نوع منطق است که روش های متنوع نتیجه گیری در مغزبشر را جایگزین الگوهای ساده تر ماشینی می کند. مفهوم منطق فازی نخستین بار درجهان، توسط دانشمند برجسته ایرانی، پروفسور لطفی زاده، پروفسور دانشگاه برکلی در کالیفرنیا در سال 1965 ارائه گردید و نه تنها به عنوان یک متدولوژی کنترل در حوزه هوش مصنوعی ارائه شد، بلکه راهی برای پردازش داده ها، بر مبنای مجاز کردن عضویت گروهی کوچک، به جای عضویت گروهی دسته ای، ارائه کرد.
به عبارتی پروفسورلطفی زاده اینطور استدلال کرد که مغز بشر به ورودی های اطلاعاتی دقیق نیازی ندارد، بلکه قادراست تا کنترل تطبیقی را به صورت بالایی انجام دهد و این در مورد ماشین نیز صادق است.

منطق فازی چیست؟

ساده ترین تلقی برای تعریف منطق فازی این است که ” منطق فازی جواب یک سوال را به جای تقسیم به دو بخش درست یا نادرست،در اصل به یک محدوده جواب در این بین توسعه داده است”. نمونه معمول آن،وجود رنگ خاکستری در طیف رنگی بین سیاه و سفید است.
اما دایره عمل منطق فازی،از این هم گسترده تر است و می توان با استفاده از قواعد منطق فازی ، جواب های فازی متناسب با پرسش را ارائه نمود. برای مثال، جمله ” زمانی که باران می بارد، شما خیس می شوید” جمله نامفهومی نمی باشد، اما جمله ” زمانی که مقداری باران می بارد، شما مقداری خیس می شوید” می تواند از نظرمقدار بارش باران یا مقدار خیس شدن ، واژه های مختلفی را به جای واژه ” مقداری ” بپذیرد.

واژگانی از قبیل { کم ، زیاد، خیلی کم ، خیلی زیاد، قدری و … } این واژه ها واژه های زبان شناختی نام دارند، یعنی با مقادیر ریاضی نمی توان مقدار مشخصی را به آنها ربط داد.
اینجاست که منطق فازی وارد عمل می شود و با استفاده از مجموعه های فازی،برای متغیر میزان بارش باران، مجموعه ای را به شکل زیر صورت می دهد:
میزان بارش باران= { کم ، زیاد، خیلی کم ، خیلی زیاد، قدری و … }

باید پذیرفت قواعدی نظیر این زیبا هستند، زیرا این ها قواعد بشری هستند. آنها نمونه خوبی هستند برای اینکه ما چطورفکر می کنیم و چطور نتیجه می گیریم. بیایید به سراغ نمونه دیگری برویم:
ازشما سوال می شود” آیا شغلتان را دوست دارید؟” پاسخ شما لزوماً بله یا خیر نمی باشد؛ بنابراین مجموعه جواب به صورت زیر خواهد بود:
جواب= { تا حدی، نه خیلی، تقریباً، اصلاً ، کم و بیش، خیلی و… }
به هر یک از این مقادیر،مقداری به عنوان ” درجه عضویت” نسبت داده می شود، بدین معنا که مقدار مربوطه تا چه حد در این مجموعه عضو می باشد.

مجموعه های فازی و زبان طبیعی

لازم به ذکر است، در مجموعه های قطعی، یک شیء قطعاً ، یا عضو مجموعه، است یا نیست:

اگر xعضو مجموعه A باشد
اگر X عضو مجموعه A نباشد

اما در مجموعه های فازی، یک شیء می تواند تا حدودی به یک مجموعه متعلق باشد:

که در این حالت تابع عضویت، یک عدد حقیقی است:

بدین معنا که شیء مورد نظر به طور نسبی در یک مجموعه وجود دارد. همچنین مقدار جزئی تابع عضویت، درجه عضویت نامیده می شود.
از سوی دیگر در نظر داشته باشید: مفاهیم ومجموعه های فازی ،عموماً در زبان طبیعی بکار می روند نظیر:
” جان قد بلند است.”
” هوا گرم است.”

کلمات مشخص شده، به اسامی مقداری و مجموعه های فازی اشاره دارند. به عبارتی دیگر گزاره فازی که شامل لغاتی نظیر ” بلند” و ” گرم ” است، نشان دهنده مجموعه فازی مربوطه است. برای روشن شدن مفهوم ، مجموعه فازی بلند می تواند از تابع عضویت زیر بهره بگیرد:

پایین

قدری

تقریباً

متوسط

کم

بین

بالا

زیاد

به مقدار زیاد

خیلی

بیشتر

اصلاً

بیشترین

کم و بیش

در حدود

دراین تئوری، عضویت اعضای مجموعه از طریق تابع U ( X) مشخص می شود که X نمایانگر یک عضو مشخص و U تابعی فازی است که درجه عضویت X در مجموعه مربوطه را تعیین می کند و مقدار آن بین صفر و یک است:

همچنین به عنوان یک مجموعه متناهی از عناصر، برای عبارت بلند قد می توان زیر مجموعه فازی ذیل را تعریف کرد:
{ ( 8،1 )، ( 1، 705 )، ( 1، 7 )، (875،65 )، ( 05، 6 )،( 0125، 55 )،(0 ، 5 )}= بلند قد
در این مجموعه فازی، علامت “، ” درجه عضویت را از اعداد مربوطه به قد افراد جدا می سازد.

متغیرهای زبانی

” متغیرهای زبانی، متغیرهایی هستند که مقادیرشان اعداد نیستند،بلکه لغات یا جملات یک زبان طبیعی یا ساختگی هستند.”
به طورکلی، متغیرها به 2 دسته تقسیم می شوند:
زبانی: مانند کلمات و عبارات مربوطه به یک زبان طبیعی می باشد.
عددی: که متغیرها دارای مقادیرعددی هستند.

یک متغیر زبانی در واقع، یک عبارت زبان طبیعی است که به یک مقدار کمیت خاص اشاره دارد و اصطلاحاً مانند مترجم عمل می کند و به کمک تابع عضویت ،نشان داده می شود. مانند واژه ” سرد” در جمله ” هوا سرد است”. در اینجا سردی خود متغیری است برای دمای هوا که می تواند مقادیر مختلفی به خود اختصاص دهد و در واقع یک تابع عضویت برای آن تعریف می شود.

درعین حال متغیرهای زبانی می توانند از الحاق تشکیل شوند که هر کدام از uiها، عباتی تجزیه ناپذیر است. مانند ” تا حدی سرد “، که در مجموع به 4 دسته زیر تقسیم می شود:
عبارات اصلی: که به عنوان برچسب هایی برای مجموعه های فازی در نظر گرفته می شوند و مانند ” سرد” در عبارات بالا، یا عباراتی از قبیل : کوتاه، بلند و … که هر کدام تابع عضویت مخصوص خود را دارند.

حروف ربط: مانند و، یا…
پیراینده: که روی عبارات اولیه اعمال شده و اثر تشدید یا تضعیف در مفهوم آن عبارت را به همراه دارد. مانند تا حدی، اندکی ، بسیار و …
حروف نشانه: مانند پرانتز و …
بنابراین از مجموعه های فازی و متغیرهای زبانی، می توان برای کمیت بخشیدن به مفاهیم زبان طبیعی استفاده کرد.
چند متغیر زبانی و مقادیر نوعی که ممکن است به آنها اختصاص یابد:

متغیر زبانی

متغیر قابل پذیرش

ارتفاع قد
تعداد
مراحل زندگی
رنگ
روشنی
دسر

کوتوله، کوتاه، متوسط، بلند، خیلی بلند
تقریباً، هیچ، چند تا، کمی ، تعداد زیاد،
نوزاد، نوپا، کودک، نوجوان، بالغ
قرمز، آبی، سبز، زرد، نارنجی
تاریک، تیره، معمولی، روشن، سیر
کلوچه، کیک ، بستنی

اما چگونه منطق فازی به کار گرفته می شود؟

منطق فازی معمولاً از قوانین ” اگر و آنگاه” ( IF/THEN) استفاده می کند، اما این بررسی ،به صورت بررسی مقادیر خشک منطق کلاسیک نمی باشد، بلکه این بررسی توسط متغیرهای معنایی صورت می گیرد.این قوانین معمولاً به شکل زیر بیان می شود:
اگر( متغیر ) ( حالت ) است، آنگاه ( عملکرد ).

برای مثال ،یک دستگاه تنظیم کننده درجه حرارت را در نظر بگیرید که قانون منطق فازی را می توان اینگونه برایش تعریف کرد:
● اگر ( درجه حرارات) ( بسیار سرد) است، آنگاه ( فن را متوقف کن ).
● اگر درجه حرارت سرد است، آنگاه سرعت فن را کم کن.
● اگر درجه حرارت متعادل است، آنگاه همین سرعت فن را حفظ کن.
به طورکلی روش کار منطق فازی را می توان به شکل زیر نشان داد:

منطق کلاسیک

کاربرد هوش مصنوعی

هدف هوش مصنوعی، نزدیک نمودن رفتار و پاسخ یک سیستم کامپیوتری به الگوهایی است که انسان بر اساس آن ها رفتار می کندو پاسخ می دهد. در حقیقت گاه سیستم های طراحی می شوند که قدرت تجزیه و تحلیل آنها از انسان بیشتر است، ولی همچنان از الگوی ما استفاده می کنند. بر همین مبنا، هوش مصنوعی، با سیستم فازی یا سیستمی که انسان بر طبق آن تصمیم می گیرد،رابطه تنگاتنگی دارد.

قاعده Soft Computing

این قاعده کلیدی، عبارت است از بهره گیری از خطای مجاز به خاطر عدم دقت، نامعلومی، حقایق جزء به جزء برای دست یابی به قدرت و سهولت و یافتن راه حل با هزینه کم. البته ایده اساسی این قاعده، با بسیاری از توانایی های اولیه تئوری مجموعه های فازی، پیوند دارد.
همچنین هوش مصنوعی کلاسیک، بر روی دقت ارائه سیستم های مصنوعی متمرکز شده بود، اما با عملی کردن و رشد این سیستم ها ، مشخص شد که نمی توان منطق محض را در کاربردها به کار بست.

در واقع بر همین مبناست که منطق فازی به خوبی نشان می دهد که چرا منطق دو ارزشی < صفر و یک > در ریاضیات کلاسیک، قادر به تبیین و توصیف مفاهیم نادقیقی همچون < گرما و سرما> که مبنای بسیاری از تصمیم گیری های هوشمند را تشکیل می دهند ، نیست.
این در حالیست که نحوه استنتاج سیستم های هوشمند با استفاده از منطق فازی، به سرعت باعث پیشرفت این علم شد و باعث شد تا هوش مصنوعی ،حقیقتاً در جهشی فوق العاده ،به هوش انسانی نزدیک تر گردد.

زمینه های کاربرد منطق فازی درهوش مصنوعی

● هوش مصنوعی رویداد گرا: در این نوع، سیستم بر اساس هر رویدادی که انجام می شود، یک واکنش هوشمندانه انجام می دهد. در این حالت با استفاده از قواعد IF/THEN فازی، می توان برای حالات و رویدادهای جزء شده و طبقه بندی شده ،عکس العمل مناسبی تعیین کرد.
● هوش مصنوعی هدف گرا: این نوع هوش مصنوعی،هدف با ارزش بیشتر را بر می گزیند و آن را با تقسیم به زیرهدفهای کوچکتر، پردازش می کند.
در این نوع هوش نیز با کمک منطق فازی می توان با توجه به درجه عضویت، هدف مورد نظر را انتخاب کرد.

نمونه هایی از کاربرد عملی منطق فازی در هوش مصنوعی

جهت ملموس شدن بحث منطق فازی،دراین بخش به تعدادی از ادوات و ماشین هایی که بر اساس منطق فازی طراحی و به بازار عرضه شده اند اشاره می شود. ناگفته نماند در حال حاضر در بازار، نمونه هایی از این دستگاه ها، از نوع فاقد منطق فازی وجود دارد که به آنها صفت انواع عادی را اطلاق می کنیم، ضمن اینکه در اینجا قطعاً بحث بر سرنمونه های دارای منطق فازی و نحوه عملکرد این ماشین ها در طیف و محدوده این منطق می باشد.

● ماشین لباسشویی که استراتژی شستشو را براساس تشخیص میزان چرک، نوع پارچه، اندازه بارگیری، و میزان آب تنظیم می کند.
● دستگاه های تهویه مطبوع
● سیستم تشخیص گلف که چوب گلف را براساس فیزیک بدنی و ضربات گلف باز انتخاب می کند .
● شبکه عصبی برای تنظیم علایق و چشایی کاربران.
● سیستم کنترل کامپیوتر از طریق مغز
● هوش مصنوعی بازی های تصویری و جلوه های ویژه سینمایی
● قطارهای هوشمند
● ربات های هوشمند از جمله ربات ظرف شو

نتیجه

دریک کلام،منطق فازی معتقد است که ابهام همیشه و همواره در جوهره و ماهیت علم بوده و می توان از آن بهره جست. برخلاف آنچه اکثراً معتقدند که باید تقریب ها را دقیق تر کرد تا در نتیجه آن بهره وری افزایش یابد.ضمن اینکه در منطق فازی باید به دنبال ساختن ماشین آلات و مدل هایی بود که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم ،هضم نموده و مدل کند.
زیرا تنها در این صورت است که می توان در سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی، رفتار و عکس العمل این گونه سیستم ها را به رفتار انسانی نزدیک نموده و به نتیجه دلخواه دست یافت.
بر همین اساس کاربرد منطق فازی در حل مسائل هوش مصنوعی،بیش از پیش درحال گسترش است. البته باید توجه داشت که مسائل بسیاری وجود دارند که حل آنها جز با انجام محاسبات دقیق ریاضی و پردازش حجم زیادی از داده ها ممکن نیست.

در نتیجه چنین به نظر می رسد که تلفیق منطق ” دو ارزشی و منطق فازی” بتواند توان عملیاتی کامپیوترها و بسیاری از تجهیزات و ادوات مورد استفاده بشر را، به میزان چشمگیری افزایش دهد و سهم مهمی در پیشرفت هوش مصنوعی تا حد نزدیک به هوش انسان ،داشته باشد.

منبع

بسياري از محصولات شركت هاي توليدي، در سراسر دنيا قابل فروش هستند. با توجه به اين مسئله وجود باركدهاي منحصر به فردي كه آنها را از يكديگر متمايز سازد ضروري به نظر مي رسد.تبديل اعداد به باركد خواندن باركد نياز به استاندارد مشخصي دارد. در حال حاضر در دنيا چند استاندارد براي توليد و استفاده از باركد وجود دارد كه معتبرترين آنها استاندارد EAN/UCC است كه103 كشور در دنيا از آن تبعيت مي كنند و حدود90 درصد تجارت دنيا را پوشش مي دهد.

در ايران به علت ضرورتي كه بنا به توسعه صدور كالاهاي غيرنفتي ايران به بازارهاي جهاني به وجود آمد در سال1374 سازماني با عنوان »مركز ملي شماره گذاري كالا و خدمات« زير نظر موسسه مطالعات و پژوهش هاي بازرگاني تاسيس شد و پس از انجام مطالعات لازم با انتخاب استاندارد EAN/UCC كشور ما به عضويت موسسه بين المللي EAN International درآمد. تاكنون بيش از5 هزار شركت- كه بيشتر آنها شركت هاي توليدكننده محصولات غذايي و شيميايي هستند- به عضويت اين موسسه درآمده و براي كالاها و محصولات خود باركد دريافت كرده اند.
باركد محصولات،12 رقمي است. البته در برخي از كشورها به دلايل مختلف باركد13 رقمي نيز وجود دارد.12 رقم باركد به شرح زير معني دار مي شود:

سه رقم اول نمايانگر كد كشور(626= كد ايران)،5 رقم بعدي كد شركت سازنده،4 رقم بعدي كد كالاي مربوطه و در نهايت1 رقم آخر كد كنترل توسط رايانه به منظور كنترل صحت كد مورد نظر است.
براي مثال باركد زير مربوط به دستمال كاغذي200 برگي يكي از شركت هاي توليدي است به طور حتم تا به حال در هنگام خريد يا پس از خريد كالا به علامت باركد چاپ شده در روي بسته بندي آن توجه كرده ايد و اين سئوال برايتان پيش آمده كه اين خطوط چه هستند و چه كارآيي دارند.

عامه مردم درباره باركد، نظرات متفاوتي دارند. خيلي ها فكر مي كنند باركد نمايانگر قيمت كالاست. برخي ديگر نيز باركد را علامت استاندارد و عده اي باركد را شماره مجوز كالا مي دانند.
باركد شامل يك سري عدد و تعدادي خطوط موازي سياه رنگ با ضخامت هاي مختلف در زمينه سفيد بوده كه از طريق دستگاه پويشگر (Scanner) توسط امواج مادون قرمز قابل خواندن و انتقال به رايانه است. هر يك از اين ميله ها مانند يك بيت ارزشي، معادل صفر و يك دارند.
هر يك از اين كدها در بانك اطلاعاتي مربوط، داراي اطلاعات كاملي شامل شرح، مشخصات دقيق و فني، موجودي، اطلاعات ورود و خروج براي استفاده كنندگان ذي ربط هستند.

استفاده از باركد فقط به محصولات توليدي شركت ها محدود نمي شود. در كارخانه ها و موسسات توليدي به منظور رديابي مداوم اطلاعات كالاهاي توليدي در خطوط مختلف توليد قطعات مصرفي موجود در انبارها، باركدهاي منحصر به فردي ايجاد و با اين سيستم رديابي مي شود. سيستم باركد كمك مي كند تا تغيير اطلاعات را توسط سيستم باركد به بانك هاي اطلاعاتي منتقل كرده و همواره اطلاعات موجودي هاي خود را به روز نگه داريد. در واقع باركد به عنوان يك ترمينال ورودي كمك مي كند تا تغيير يا ثبت اطلاعات با حداقل خطاي اطلاعاتي به رايانه منتقل شود.

در فروشگاه هاي بزرگي كه روزانه مقدار زيادي كالاي ريز و درشت به آنها وارد و يا خارج مي شود و مسئولين براي كنترل موجودي هاي خود همواره به اطلاعات سطوح موجودي نياز دارند استفاده از باركد بسيار ضروري است. در غير اين صورت بايد هرازگاهي با تعطيلي فروشگاه اقدام به شمارش و كنترل موجودي كرد. اين كار نه تنها بسيار دشوار و طاقت فرساست بلكه امكان بروز اشتباه در آن نيز زياد است.

در حال حاضر در كشور ما از باركد براي جمع آوري و ثبت اطلاعات مختلف استفاده هاي متنوعي مي شود. از كارت هاي حضور و غياب پرسنلي گرفته تا قبوض آب و برق و تلفن، اطلاعات خطوط توليد و ردياب محصولات، موجودي هاي انبار، كتب جهت ثبت شماره استاندارد بين المللي كتاب (شابك) و از همه بيشتر براي كالاهاي توليدي شركت ها كه در فروشگاهها ارائه مي گردد و …
براي راه اندازي سيستم هاي مبتني بر باركد، نياز به تجهيزاتي مانند نرم افزار توليد باركد، چاپگر چاپ باركد، پويشگر (Scanner) و برچسب هاي ويژه داريم.
البته توسعه و پيشرفت در زمينه باركد نيز مانند ساير علوم و فن آوريها به سرعت در حال وقوع است.

منبع


بارکد تقریبا در تمام بخشهای زندگی ما وجود دارد , در سوپر مارکتها , بیمارستانها زندانها و حتی در خانه خودمان !

بارکد تقریبا به عنوان بخشی از زندگی روزمره ما مورد قبول همه قرار گرفته اما واقعا بارکد چیست و چه چیزی را نمایش میدهد ؟

مطمئن باشید فقط شما نیستید که دوست دارید سر از راز این خطوط و فضاهای میان آنها دربیاورید خطوطی که هر روز حد اقل بر روی برچسبهای مواد غذائی یا نامه های پستی خود می بینید . همه آنها به نظر یکسان می آیند اما ي نیست زیرا هر صنعتی روش کدگذاری مخصوص به خود را دارد و از آن به عنوان استاندارد استفاده میکند که در بخشهای بعدی این روشها را توضیح خواهیم داد . اگر در فکر بکارگیری تکنولوژی بارکد در شغل خود هستید موارد مهمی است که باید در نظر بگیرید تا این تکنولوژی بر تمام مشکلات شما غلبه کرده و کار شما را سهولت ببخشد .

انواع مختلف روشهای کدگذاری

بارکد در شکلهای مختلف ارائه میشود که ساده ترین نوع آن را حتما در فروشگاهها و یا سوپر مارکتها دیده اید . اما استانداردهای دیگر بارکد هم وجود دارد که در صنایع مختلف استفاده می شود مثل : مراکز درمانی , کارخانه های صنعتی و … که تمام اینها نحوه کدگذاری (Symbology) منحصر به فرد برای خود را دارند که غیر قابل تغییر هستند. حال این سوال پیش می آید که چرا اینهمه کدهای متفاوت وجود دارد ؟ این سوال به سادگی قابل جوابگوئی است چرا که Symbology های مختلف برای حل مشکلات صنایع گوناگون به وجود آمده اند .

حالا با هم نگاهی کوتاه به برخی از Symbology های معمول می اندازیم و ببینیم چگونه و کجا و چرا از آنها استفاده میکنیم :

UPC/EAN
این نوع کدگذاری برای کنترل خروجی ( کنترل نهائی ) به کار برده میشود . کد UPC با طول ثابت میباشد و به طور خاص در فروشگاهها و کارخانجات تولید کننده مواد غذائی کاربرد دارد . این کد برای سوپرها و این چنین مواردی در نظر گرفته شده است که با استفاده از 12 رقم فضای مناسبی برای تعریف محصولات در اختیار ما قرار میدهد .

Code 39
این روش کد گذاری به این دلیل ایجاد شد تا در صنایعی که احتیاج به استفاده از حروف نیز در کنار ارقام دارند به کار برده شود . این روش کدگذاری عمومی ترین روش کدگذاری است که از قدیم به کار برده میشود . این نوع کدگذاری معمول درا تمام صنایع – به استثناء تولید کنندگان موادغذائی – به کار گرفته میشود اما با توجه به اینکه بارکد دارای طول زیادی خواهد بود برای مواردی که اندازه برچسب روی اقلام تولیدی گزینه ای قابل توجه باشد پیشنهاد نمی شود.

Code 128
این روش کدگذاری وقتی به کار می آید که شما انتخاب زیادی از حروف و ارقام داشته باشید . در صنایعی که اندازه برچسب روی اقلام. گزینه قابل توجه باشد این روش کدگذاری انتخابی مناسب برای شماست چرا که فشرده و خوانا است . از این روش کدگذاری معمولا در حمل و نقل استفاده میکنند که در آن اندازه لیبل یک مورد مهم میباشد .

Interleaved 2 of 5
از دیگر روشهای کدگذاری معمول در صنایع حمل و نقل است که در کنار آن کاربرد بسیاری در انبارها و شرکتهای عمده فروش می باشد . این کدها هم به صورت فشرده و کم جا هستند .

PDF417
این روش کدگذاری به عنوان روش دو-بعدی ( 2D ) شناخته شده است که به صورت خطی نبوده و بیشتر شما را به یاد جدول روزنامه ها می اندازد اما تفاوت این کد با سایر کدهائی که در بالا توضیح داده شد این است که PDF417 واقعا یک فایل داده های سیار ( Portable Data File ) است که مثلا میتواند شامل : اسم , آدرس , شماره تلفن منزل , شماره گواهینامه رانندگی و عکس و حتی خلاصه سوابق رانندگی شما باشد !

در نهایت اینکه این روش کدگذاری میتواند اطلاعات کامل و جامعی را در خود جای داده و حجمی در حد یک تمبر پستی داشته باشد البته طبیعی است هر چه اطلاعات شما کاملتر باشد حجم این کد نیز بزرگتر خواهد شد .

بارکدها چگونه خوانده میشوند :

بارکدها با کشیده شدن تابش کوچکی از نور روی کد چاپ شده قابل خواندن هستند . چشمان شما تنها خط قرمزی از نور را میبیند که از بارکد خوان تابیده میشود اما چه اتفاقی در تابش و بازتاب آن نور قرمز در میان این خطوط تیره و روشن می افتد ؟ قطعه ای در بارکدخوان بازتاب نور را دریافت کرده و آنرا به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند . منبع تابش لیزر شروع به خواندن فضای خالی قبل از اولین خط مشکی میکند و این کار را تا انتهای کد انجام میدهد – اگر بارکد دارای این فضای خالی معین در ابتدا و انتهای خود نباشد قابل خواندن نیست که به این فضا ها Quiet Zone می گوئیم – هر چه کد ما طولانی تر باشد تعداد نوارهای ما نیز بیشتر خواهد بود و هر چه تعداد نوارهای ما بیشتر باشد باید ارتفاع نوارها نیز بیشتر شود تا کد به راحتی قابل خواندن باشد .

بارکد خوانها:

به طور کلی سه مدل بارکد خوان وجود دارد : ثابت , بارکدخوانهای سیار دسته ای و بارکدخوانهای سیار بی سیم

1 – بارکدخوانهای ثابت :

به کامپیوتر متصل میشوند و داده ها را هر بار که خوانده میشوند انتقال میدهند . وقتی یک بارکد اسکن میشود به سرعت از طریق داده الکتریکی به کیبورد منتقل میشود و باعث میشوند تا کاراکترها به سرعت هر چه تمامتر روی صفحه نمایش داده شوند . این دستگاه به قدری سریع است که در بسیاری مواقع کاربران ترجیح میدهند ازآن به عنوان صفحه کلید دوم استفاده کنند . بزرگترین مزیت این دستگاهها این است که بدون احتیاج به تغییر داده ها یا احتیاج به برنامه خاص در تمام برنامه هائی که ورودی داده از صفحه کلید را قبول میکنند مورد استفاده می باشند .
نوع دیگری از این بارکدخوانها نیز موجود است که از طریق کابل RS232 به کامپیوتر متصل میشود و به صورت کد ASCII داده را به برنامه میشناساند .

2 – بارکدخوانهای سیار دسته ای :

این نوع بدون اینکه به طور مستقیم با کامپیوتر متصل باشند اطلاعات را در حافظه خود ذخیره کرده و سپس با استفاده از پایه اطلاعات آن روی کامپیوتر منتقل میشود . . این دستگاهها شامل یک اسکن کننده بارکد , یک صفحه نمایش برای انجام کار مورد نظر و یک صفحه کلید کوچک برای وارد کردن داده های مورد نظر مثل تعداد کالا و … هستند . ضمن اینکه یک پایه (Cradle) نیز برای انتقال اطلاعات به کامپیوتر حتما باید تهیه شود . این مدل بارکدخوانها در مواردی به کار میروند که احتیاج به جابجائی کاربر الزامی و داده های جمع آوری شده در لحظه مورد نیاز نیستند . این دستگاهها به صورتهای زیر استفاده میشوند که برنامه شما تعیین میکند که به کدام صورت استفاده شود :

قرار گرفتن روی دست (Handheld)    قرار گرفتن در کیف (Wearable)        قرار گرفتن در ماشین (Truck)

3 – بارکدخوانهای سیار بی سیم :

این نوع از بارکدخوانها هم اطلاعات را در حافظه نگهداری میکنند اما انتقال اطلاعات به صورت بلادرنگ انجام میشود این مدل از بارکدخوانها در مواردی که دسترسی اطلاعات برای تصمیمات مهم است استفاده میشود . . این دستگاهها شامل یک اسکن کننده بارکد , یک صفحه نمایش برای انجام کار مورد نظر و یک صفحه کلید کوچک برای وارد کردن داده های مورد نظر مثل تعداد کالا و … هستند . ضمن اینکه یک پایه (Cradle) نیز برای انتقال اطلاعات به کامپیوتر حتما باید تهیه شود. وقتی شما احتیاج به انتقال سریع اطلاعات دارید این دستگاههای بی سیم هستند که کار شما را عملی میکنند . این دستگاهها به صورتهای زیر استفاده میشوند که برنامه شما تعیین میکند که به کدام صورت استفاده شود :

قرار گرفتن روی دست (Handheld)      قرار گرفتن در کیف (Wearable)       قرار گرفتن در ماشین (Truck)

اسکنر چکونه کار میکند :

پایه هر دستگاه بارکد خوان یک اسکن کننده , یک رمزگشاینده و یک کابل ارتباطی میان کامپیوتر و دستگاه بارکد خوان میباشد . وظیفه اسکن کننده این است که کد را اسکن کرده و داده های خروجی الکتریکی ایجاد نماید که داده ها با نوارهای مشکی و فاصله بین آنها مرتبط است . این داده های الکتریکی سپس توسط رمز گشا آنالیز شده و بر اساس نوع کدگذاری و محتوی کد به صورت متعارف کامپیوتری ( شامل حروف – اعداد و یا علامتهای دیگر استاندارد مثل ” – ” و ” . ” و … ) نمایش داده می شود .

همچنین اسکن کننده ها میتوانند که این رمزگشا را به صورت داخلی داشته باشند و یا کدها را به صورت رمزگشائی نشده در خود نگهداری کنند که در این حالت احتیاج به وسیله ای دیگر دارند که به آن رابط یا Wedge می گوئیم . در این حالت کدها به محض اتصال به این رابط توسط رابط رمزگشائی میشوند و به مکان مورد نظر ما ( برای مثال بانک داده ها ) منتقل میشوند .

این روش اسکن شدن بیشتر در بارکدخوانهای سیار به کار برده میشود .

کدام بارکدخوان برای کار و نرم افزار شما مناسب است ؟

با تمام انتخابهائی که برای شما وجود دارند مهمترین نکته برای انتخاب درست دستگاه این است که شما به خوبی محیط کار و برنامه خود را قبل از اینکه هر تصمیمی بگیرید مطالعه کنید . برای این منظور سوالات زیر شما را در این انتخاب راهنمائی میکند :

* – دستگاهها در چه محیطی به کار میروند ؟ در یک محیط کاملا سخت صنعتی یا در یک فروشگاه معمولی !

* – استفاده از دستگاه برای مدت مشخصی می باشد یا به طور دائم از آن استفاده خواهد شد ؟

* – آیا به قابلیت سیار بودن دستگاه احتیاج دارید ؟

* – آیا خواندن کدها در نزدیکی کالاها می باشد یا در فاصله دورتر قرار دارند ؟

*- دستگاه چگونه به کامپیوتر متصل میشود ؟

*- آیا اطلاعات خوانده شده باید سریعا منتقل شوند یا خیر ؟

به خاطر داشته باشید که دامنه انتخاب دستگاههای بارکد خوان بسیار وسیع هست که از انها در هر برنامه ای بتوان استفاده کرد پس هرگز اولین دستگاهی را که به نظر مناسب کار شما بود انتخاب نکنید چه بسا ارزانترین دستگاه به راحتی و مفیدتر برای شما مورد استفاده داشته باشد .

آیا دستگاه بارکد خوان با کامپیوتر من سازگار است ؟

هیچ برنامه خاصی لازم نیست که اطلاعات را به کامپیوتر شما انتقال دهد . این دستگاهها به راحتی توسط اسکن کننده و رمزگشای خود اطلاعات را به سیستم شما انتقال میدهند و لازم نیست شما کار دیگری انجام دهید . هرچند کامپیوتر شما برای خواندن کدها مشکل خاصی را نخواهد داشت اما در مواقعی ممکن است قابلیت چاپ کدها را نداشته باشد که در این صورت شما با ارتقاء سیستم خود و یا با خرید برچسبهای از قبل چاپ شده و یا حتی خرید دستگاههای چاپ بارکد به راحتی این مشکل را حل خواهید کرد و برچسبهای خود را بر روی محصولاتتان می چسبانید .

چاپ بارکد :

با داشتن یک برنامه خوب کامپیوتری تمام پرینترهای سوزنی , حرارتی و لیزری قادر هستند تا بارکد را با کیفیتی خوب چاپ کنند اما اگر شما میخواهید که بهترین چاپ را داشته باشید از چاپگرهای مخصوص چاپ برچسب استفاده کنید که برای چاپ تعداد زیادی برچسب هم مناسب هستند . اما اگر احتیاج به چاپ چند لیبل در زمانی خاص دارید میتوانید از چاپگرهای سوزنی نیز استفاده کنید . تقریبا اکثر صنایع – کوچک و بزرگ – از چاپگرهای حرارتی مخصوص برچسب استفاده میکنند زیرا به راحتی رولهای برچسب را چاپ کرده و مهمتر از آن چاپ سریع و با کیفیت بارکدهاست که این پرینترها را در اولویت اول قرار میدهد .

استفاده از بارکد در هر کجا !

تمام صنایع میتوانند از مزیتهای تکنولوژی بارکد سود ببرند . در زیر برخی از موارد کاربردی بارکدها را ذکر میکنیم :

کارخانجات :
کارخانجات بزرگ و کوچک , انبارها میتوانند از مزایای سهولت استفاده از بارکد استفاده کنند که این سیستم با تمام روشهای مدیریتی مثل MRP , WMS و MES سازگار است .

حمل و نقل :
استفاده از بارکد در صنعت حمل و نقل باعث راحتی مدیریت کالاهای ثابت یا در حال حرکت می شود .هماهنگی بارکد با سیستمهای مختلف شبکه ای باعث کاهش هزینه ها و ایجاد خدمات بهتر برای مشتریان می شود .

فروشگاهها :
با استفاده از بارکد در فروشگاهها میتوان کنترل دقیقی روی ورود و خروج کالاها , موجودی انبار و قیمت جنسها در لحظه داشت ضمن اینکه با استفاده از ارتباط بی سیم میتوان به راحتی در لحظه سفارش مشتری را ثبت و خرید را انجام داد .

مراکز درمانی :
استفاده از سیستم بارکد در مراکز درمانی باعث میشود تا مدیریت اطلاعات مهمی نظیر : پیشینه پزشکی بیمار , نوع بیمه و سایر اطلاعات به دست آورد.


بررسی اجمالی استانداردهای رایج برای بارکد و حروف و کاراکترهایی که پشتیبانی می کنند.

استانداردهای رایج برای بارکد

پسورد فایل : behsanandish.com

بارکد چیست؟ قسمت 1
بارکد چیست؟ قسمت 2

هوش محاسباتی شاخه‌ای از هوش مصنوعی است که در آن از الگوریتم‌هایی مانند شبکه‌های عصبی، محاسبات تکاملی و سیستم‌های فازی استفاده می‌شود.

منبع

انسان موجود کاملی نیست و به همین دلیل همواره نیازهای فراوانی در زندگی وی ظاهر می‌شوند. این نیازها در ادوار مختلف تمدن بشری، از نظر نوع و شدت، تغییرات فراوانی داشته‌اند. در بسیاری از مواقع، نیازهای دو نسل پیاپی از انسان‌ها، تفات‌های بسیاری با هم دارند و مسائلی برای افراد یک نسل اهمیت دارند که نسل پیشین یا پسین، کاملا نسبت به آن مسائل، بی توجه هستند. اما چیزی که در میان تمام نسل‌های بشری مشترک است، تلاش برای رفع نیازها و کمبودهای ذاتی است.علی رغم کمبودها و نیازهای بسیاری که همراه انسان هستند، قدرت تفکر و نوآوری انسان، این امکان را به او می‌دهد که بتواند با ابداع و اختراع، بخش قابل توجهی از محدودیت‌ها و نیازهایش را جبران کند.
انسان از نظر توان فیزیکی، موجودی محدود است. در میان جاندارانی که در خشکی، دریا و هوا حرکت می‌کنند؛ انسان جایگاه قابل توجهی ندارد. سرعت حرکت انسان در خشکی و آب،کاملا محدود است. اقامت انسان در زیر آب فقط محدود به مدت زمان کوتاهی بوده و پرواز در آسمان نیز برای انسان غیر ممکن است. انسان قدرت بلند کردن هر وزنه‌ای را ندارد. با درک چنین نیازهایی، در طول قرون و اعصار مختلف، اختراعاتی چون: هواپیما، کشتی، چاقو، جرثقیل، لباس و تجهیزات غواصی و طناب اختراع شده‌اند. تمامی اختراعات یاد شده، در جهت رفع محدودیت‌های فیزیکی انسان‌ها ایجاد شده‌اند.
پس از مدتی که تمدن نوپای بشری کار خود را آغاز نمود، نوع دیگری از نیازها برای انسان مطرح شدند. نیازهایی که در مقایسه با نیازهای فیزیکی، قدری لوکس‌تر به نظر می‌رسند. انسان در این مرحله، علاقه‌مند به ثبت وقایع و دستاوردهای خود شد. نقاشی‌هایی که امروزه در غارها کشف می‌شوند و سنگ‌نوشته‌ها و کتیبه‌هایی که در موزه‌های مختلف وجود دارند نشان از علاقه‌مندی بشر، به حفظ و انتقال اطلاعات دارد. نیاز به ذخیره‌سازی و تبادل اطلاعات، در زمان‌های مختلف توسط بشر حس شده است و اختراعات و ابداعاتی از قبیل دیسک‌های نوری، دوربین عکاسی، خط، تلفن، کبوتر نامه‌بر، و اینترنت، همگی محصول توجه به این نیاز بوده‌اند.
دسته‌ی دیگری از محدودیت‌هایی که انسان رفته رفته بیشتر با آن‌ها روبرو شد، و سعی در رفع آن‌ها نمود، شامل خستگی، محدودیت سرعت کار، و عدم مصونیت از خطا است. به عنوان مثال، محاسبات سنگین و حجیم، حتی اگر توسط انسان قابل انجام هم باشد؛ قطعا مصون از خطا و اشتباه نخواهد بود. انسان نمی‌تواند یک طرح را صدها بار بدون هیچ تفاوت (حتی جزئی) اجرا نماید. ساعات کار مفید انسان، در هر کاری که باشد، کاملا محدود و متاثر از محدودیت‌های فیزیکی اوست. به خصوص اگر ماهیت کار به نوعی باشد که با قوای فکری و محاسباتی انسان مرتبط باشد. قطعا با طولانی‌تر شدن زمان کار، کیفیت کار نیز خدشه‌دار خواهد شد. این نوع از نیازها و محدودیت‌ها منجر به ایجاد اختراعاتی چود ساعت، چاپگر، و کامپیوتر شدند. این اختراعات، مجموعه‌ای از کارها (احتمالا تکراری) را بدون هیچ خستگی یا خطایی انجام می‌دهند.
بشر امروز، علاوه بر نیازهای فیزیکی، ثبت و انتقال اطلاعات و پردازش دقیق نوع دیگری از نیاز را تجربه می‌کند. نیازی که تا 50 سال پیش، هیچ گاه به صورت جدی برای انسان مطرح نشده بود. تا پیش از این، انسان در پی ایجاد ابزارهایی بود که به جای او: کارهای فیزیکی انجام دهند، اطلاعات را به یاد داشته باشند (و منتقل کنند) و به جای او محاسبه کنند! اما امروزه انسان در پی ایجاد ابزارها و ادواتی است که به جای او فکر کنند، یاد بگیرند و تصمیم گیری کنند. ابزارهایی که از قدرت تحلیل و هوش انسان تقلید می‌کنند. به این ترتیب بود که هوش مصنوعی (Artificial Intelligence) به عنوان یکی از نیازهای عصر جدید مورد توجه انسان‌ها قرار گرفت.
فرض کنید که به جای استفاده از یک هوش انسانی در زمینه کنترل امنیت یک سازمان یا اداره، از سیستمی استفاده شود که قدرت تشخیص اثر انگشت، چهره و صدای افراد را دارد و می‌تواند تمام افراد وارد شونده یا خارج شونده را شناسایی نماید. این کاربرد نمونه، نیازمند استفاده از چندین تخصص از رشته‌های مختلف علمی و مهندسی است که اصلی‌ترین مورد در میان آن‌ها، بحث هوش مصنوعی می باشد. سیستم‌هایی همچون خلبان خودکار در هواپیما، کنترل کننده‌های ترافیک شهری، ادوات مراقبت پزشکی هوشمند، ابزارهای تبدیل صوت به متن و روبات‌های هوشمند، از جمله مظاهر استفاده از هوش مصنوعی در زندگی روزمره هستند.
هوش مصنوعی از جمله مباحثی است که تا پیش از اختراع کامپیوترها صحبت کردن در مورد آن‌ها عملا غیر ممکن بود. پس از ورود کامپیوترها به زندگی بشری بود که بحث در خصوص هوش مصنوعی به یکی از مباحث داغ تبدیل شد. هوش مصنوعی از نظر علمی، بخشی از علوم کامپیوتر است و امروزه به عنوان مبحثی اساسی و کاربردی در رشته‌های مختلف علوم پایه و مهندسی مورد مطالعه و پژوهش قرار می‌گیرد. اطلاعات بیشتر درباره آن را می توانید در این دو بخش (1 – 2) بخوانید.

هوش محاسباتی (Computational Intelligence)

یکی از زیر بخش‌های بسیار مهم و کاربردی هوش مصنوعی است، که در آن از ابزارهای مختلفی برای تحقق ایده‌ی هوش مصنوعی استفاده می‌شود. ابزارهای مورد استفاده در هوش محاسباتی، غالبا ابزارهایی ریاضی هستند که به نوعی از طبیعت و دنیای اطراف الهام گرفته شده‌اند. مهم‌ترین ابزارها و الگوهایی که در هوش محاسباتی مطرح می‌شوند، شامل موارد زیر هستند:

محاسبات تکاملی (Evolutionary Computation)

محاسبات تکاملی شامل مجموعه‌ای از روش‌ها است که به نام الگوریتم‌های تکاملی معروف هستند. مشهورترین این الگوریتم‌ها الگوریتم ژنتیک است که از نظریه تکامل و علم ژنتیک الهام گرفته شده است. در این الگوریتم، فرآیند تکامل، که طی میلیون‌ها سال در طبیعت اتفاق افتاده است، شبیه‌سازی می‌شود. اصلی‌ترین مورد کاربرد الگوریتم‌های تکاملی، حل مسائل بهینه‌سازی و برنامه ریزی ریاضی است.

هوش ازدحامی (Swarm Intelligence)

روش‌هایی که در این دسته قرار می‌گیرند، الگوی دیگری را برای حل مسائل بهینه‌سازی پیشنهاد می‌کنند. در این روش‌ها، تعداد قابل توجهی از عامل‌های بسیار ساده و کم هوش، برای تشکیل نوعی هوش ازدحامی یا هوش جمعی با یکدیگر همکاری یا رقابت می‌کنند. به عنوان مثال، الگوریتم بهینه‌سازی مورچگان، که از رفتار جمعی مورچه‌ها الهام گرفته شده است، یکی از الگوریتم‌های هوش ازدحامی است.
  

شبکه‌های عصبی مصنوعی (Artificial Neural Networks)

تقریبا همه دانشمندان یقین دارند که مغز انسان پیچیده ترین ساختار موجود و شناخته شده در کل هستی است. ریاضی‌دان‌ها و مهندسین هوش مصنوعی، با الهام از یافته‌های عصب‌شناسان (نورولوژیست‌ها)، شبکه‌های عصبی مصنوعی را معرفی کردند که استفاده‌های فراوانی در مدل‌سازی و طبقه‌بندی اطلاعات دارد. شاید بتوان شبکه‌های عصبی را مهم‌ترین ابزار در زمینه یادگیری ماشینی به حساب آورد.

سیستم‌های فازی (Fuzzy Systems)

نظریه‌ی مجموعه‌های فازی و محاسبات فازی از ابداعات پرفسور لطفی عسگرزاده، استاد ایرانی-آذربایجانی دانشگاه برکلی آمریکا است. در محاسبات فازی، به جای استفاده از اعداد دقیق برای توصیف یک مفهوم، از کلماتی مانند کم یا زیاد استفاده می‌شود. به عنوان مثال در عبارتی مانند سود زیاد دقیقا مشخص نشده است که چه مقدار سود چقدر است. سیستم‌هایی که در آن‌ها به جای نظریه کلاسیک مجموعه‌ها و محاسبات کلاسیک ریاضی، از نظریه مجموعه‌های فازی و محاسبات فازی بهره گرفته می‌شود، به نام سیستم‌های فازی شناخته می‌شوند. امروزه از سیستم‌های فازی در طراحی سیستم‌های مختلف، از جمله لوازم خانگی هوشمند، استفاده‌های فراوانی می‌شود.
در کنار موارد یاد شده، ابزارهای ریاضی دیگری نیز به کار گرفته می‌شوند تا عملکرد کلی سیستم‌های مبتنی بر هوش محاسباتی بهبود یابند. هدف اصلی محققین حوزه‌های هوش مصنوعی و هوش محاسباتی، ایجاد ابزار آلاتی است که ما را به ایجاد هوش مصنوعی هم تزار با هوش انسانی نزدیک‌تر نماید.

هوش مصنوعی چیست؟

هوش مصنوعی یا هوش ماشینی را باید عرصهٔ پهناور تلاقی و ملاقات بسیاری از دانش‌ها، علوم، و فنون قدیم و جدید دانست. ریشه‌ها و ایده‌های اصلی آن را باید در فلسفه، زبان‌شناسی، ریاضیات، روان‌شناسی، نورولوژی، و فیزیولوژی نشان گرفت و شاخه‌ها، فروع، و کاربردهای گوناگون و فراوان آن را در علوم رایانه، علوم مهندسی، علوم زیست‌شناسی و پزشکی، علوم ارتباطات و زمینه‌های بسیار دیگر.

هوش مصنوعی به هوشی که یک ماشین از خود نشان می‌دهد و یا به دانشی در کامپیوتر که سعی در ایجاد آن دارد گفته می‌شود. بیشتر نوشته‌ها و مقاله‌های مربوط به هوش مصنوعی آن را «دانش شناخت و طراحی عامل‌های هوشمند» تعریف کرده‌اند. یک عامل هوشمند سیستمی است که با شناخت محیط اطراف خود، شانس موفقیت خود را بالا می‌برد.[۲] جان مکارتی که واژه هوش مصنوعی را در سال ۱۹۵۶ استفاده نمود، آن را «دانش و مهندسی ساخت ماشین‌های هوشمند» تعریف کرده‌است. تحقیقات و جستجوهایی انجام شده برای رسیدن به ساخت چنین ماشین‌هایی مرتبط با بسیاری از رشته‌های علمی دیگر می‌باشد، مانند علوم رایانه، روان‌شناسی، فلسفه، عصب شناسی، علوم ادراکی، تئوری کنترل، احتمالات، بهینه سازی و منطق.

پیش از بوجود آمدن علوم الکترونیک، هوش مصنوعی توسط فلاسفه و ریاضی‌دانانی نظیر بول که اقدام به ارائه قوانین و نظریه‌هایی در باب منطق نمودند، مطرح شده بود. با اختراع رایانه‌های الکترونیکی در سال ۱۹۴۳، هوش مصنوعی دانشمندان را به چالشی بزرگ فراخواند. در بادى امر، چنین به‌نظر می‌رسید که این فناوری در نهایت قادر به شبیه‌سازی رفتارهای هوشمندانه خواهد بود.

با وجود مخالفت گروهی از متفکرین با هوش مصنوعی که با دیده تردید به کارآمدی آن می‌نگریستند تنها پس از چهار دهه، شاهد تولد ماشینهای شطرنج باز و دیگر سامانه های هوشمند در صنایع گوناگون هستیم.

نام هوش مصنوعی در سال ۱۹۶۵ میلادی به عنوان یک دانش جدید ابداع گردید. البته فعالیت درزمینه این علم از سال ۱۹۶۰ میلادی شروع شده‌بود.

بیشتر کارهای پژوهشی اولیه در هوش مصنوعی بر روی انجام ماشینی بازی‌ها و نیز اثبات قضیه‌هایریاضی با کمک رایانه‌ها بود. در آغاز چنین به نظر می‌آمد که رایانه‌ها قادر خواهند بود چنین اموری را تنها با بهره گرفتن از تعداد بسیار زیادی کشف و جستجو برای مسیرهای حل مسئله و سپس انتخاب بهترین آن‌ها به انجام رسانند.
منبع

این اصطلاح (هوش مصنوعی) برای اولین بار توسط جان مکارتی (John Mccorthy) که از آن به‌عنوان پدر «علم و دانش تولید ماشینهای هوشمند» یاد می‌شود استفاده شد.آقای جان مکارتی مخترع یکی از زبانهای برنامه نویسی هوش مصنوعی به نام (lisp) نیز هستند. با این عنوان می‌توان به هویت هوشمند یک ابزار مصنوعی اشاره کرد. (ساختهٔ دست بشر، غیر طبیعی، مصنوعی)

حال آنکه AI به عنوان یک اصطلاح عمومی پذیرفته شده که شامل محاسبات هوشمندانه و ترکیبی (مرکب از مواد مصنوعی) می‌باشد.

از اصطلاح strong and weak AI می‌توان تا حدودی برای معرفی رده‌بندی سیستم‌ها استفاده کرد. AI‌ها در رشته‌های مشترکی چون علم کامپیوتر، روانشناسی و فلسفه مورد مطالعه قرار می‌گیرند، که مطابق آن باعث ایجاد یک رفتار هوشمندانه، یادگیری و سازش می‌شود و معمولاً نوع پیشرفتهٔ آن در ماشینها و کامپیوترها استفاده می‌شود.

آزمون تورینگ

آزمون تورینگ آزمونی است که توسط آلن تورینگ در سال ۱۹۵۰ در نوشته‌ای به نام «محاسبات ماشینی و هوشمندی» مطرح شد. در اين آزمون شرايطي فراهم مي شود كه شخصي با ماشين تعامل برقرار كند و پرسش هاي كافي براي بررسي هوشمندي او بپرسد. چنانچه در پايان آزمايش نتواند تعيين كند كه با انسان در تعامل بوده است يا با ماشين، تست تورينگ با موفقيت انجام شده است. تا كنون هيچ ماشيني از اين آزمون با موفقيت بيرون نيامده است. کوشش این آزمون برای تشخیص درستی هوشمندی یک سیستم است که سعی در شبیه سازی انسان دارد.
منبع

تعریف و طبیعت هوش مصنوعی

هنوز تعریف دقیقی که مورد قبول همهٔ دانشمندان این علم باشد برای هوش مصنوعی ارائه نشده‌است، و این امر، به هیچ وجه مایهٔ تعجّب نیست. چرا که مقولهٔ مادر و اساسی‌تر از آن، یعنی خود هوش هم هنوز بطور همه‌جانبه و فراگیر تن به تعریف نداده‌است. در واقع، می‌توان نسل‌هایی از دانشمندان را سراغ گرفت که تمام دوران زندگی خود را صرف مطالعه و تلاش در راه یافتن جوابی به این سؤال عمده نموده‌اند که: هوش چیست؟

اما اکثر تعریف‌هایی که در این زمینه ارایه شده‌اند بر پایه یکی از ۴ باور زیر قرار می‌گیرند:

1. سیستم‌هایی که به طور منطقی فکر می‌کنند
2. سیستم‌هایی که به طور منطقی عمل می‌کنند
3. سیستم‌هایی که مانند انسان فکر می‌کنند
4. سیستم‌هایی که مانند انسان عمل می‌کنند

شاید بتوان هوش مصنوعی را این گونه توصیف کرد: «هوش مصنوعی عبارت است از مطالعه این که چگونه کامپیوترها را می‌توان وادار به کارهایی کرد که در حال حاضر انسان‌ها آنها را بهتر انجام می‌دهند».

محققین هوش مصنوعی علاقه‌مند به تولید ماشینی هستند که دستورات مورد نیاز را به صورت هوشمندانه انجام دهد. به عنوان مثال قابلیت کنترل، برنامه‌ریزی و زمان‌بندی، توانایی تشخیص جواب به سوال مصرف کننده، دست نویس‌ها، زبان شناسی، سخنرانی و شناسایی چهره را داشته باشد. مطالعه بر روی یک AI دارد به یک رشتهٔ مهندسی تبدیل می‌شود که کانون مشروط است بر حل مشکلات زندگی واقعی، علم معدن کاری، نرم افزارهای کاربردی، استراتژی بازیها مثل بازی شطرنج و بازیهای ویدئویی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات (سختی‌ها) با AIها، قوهٔ درک آنها است.

تاحدی دستگاه‌های تولیدشده می‌توانند شگفت‌انگیز باشند، اما کارشناسان هوش مصنوعی ادعا می‌کنند که ماشینهای هوشمند ساخته‌شده دارای درک واقعی و حقیقی نیستند.

–مشاهده رفتاري هوشمندانه و صحيح از يك سيستم را نمي توان دليلي كافي بر هوشمندي آن سيستم تصوركرد بلكه بايستي به ساختار داخلي و مكانيزم انتخاب راه توسط سيستم توجه شود كه آيا مبتني بر آگاهي خود سيستم است يا نه و اين آگاهي زماني ميسر خواهد بود كه سيستم خود قابليت تحليل اطلاعات در يافتي از محيط را داشته باشد و بتواند رابطه هاي معني داري بين علت و معلول ما بين اتفاقات محيطي ايجاد كند و در واقع قادر به ايجاد مدلي هر چند غير دقيق بر پايه مشاهدات خود از محيط باشد سپس سيستم ايده ارزشمندي از نظرگاه خود توليد بكند و بعنوان خواسته و هدفي سعي در پياده سازي آن بكند يعني در پي پيدا كردن و اتصال ابزارهاي مناسبي به آن هدف باشد تا بتواند آلگوريتم عملياتي براي برآورد آن خواسته توليد نمايد.
منبع

فلسفهٔ هوش مصنوعی

بطور کلی ماهیت وجودی هوش به مفهوم جمع آوری اطلاعات، استقرا و تحلیل تجربیات به منظور رسیدن به دانش و یا ارایه تصمیم می‌باشد. در واقع هوش به مفهوم به کارگیری تجربه به منظور حل مسائل دریافت شده تلقی می‌شود. هوش مصنوعی علم و مهندسی ایجاد ماشینهایی با هوش با به کارگیری از کامپیوتر و الگوگیری از درک هوش انسانی و یا حیوانی و نهایتاً دستیابی به مکانیزم هوش مصنوعی در سطح هوش انسانی می‌باشد.

در مقایسه هوش مصنوعی با هوش انسانی می‌توان گفت که انسان قادر به مشاهده و تجزیه و تحلیل مسایل در جهت قضاوت و اخذ تصمیم می‌باشد در حالی که هوش مصنوعی مبتنی بر قوانین و رویه‌هایی از قبل تعبیه شده بر روی کامپیوتر می‌باشد. در نتیجه علی رغم وجود کامپیوترهای بسیار کارا و قوی در عصر حاضر ما هنوز قادر به پیاده کردن هوشی نزدیک به هوش انسان در ایجاد هوشهای مصنوعی نبوده‌ایم.

بطور کلّی، هوش مصنوعی را می‌توان از زوایای متفاوتی مورد بررسی و مطالعه قرار داد. مابین هوش مصنوعی به عنوان یک هدف، هوش مصنوعی به عنوان یک رشته تحصیلی دانشگاهی، و یا هوش مصنوعی به عنوان مجموعهٔ فنون و راه کارهایی که توسط مراکز علمی مختلف و صنایع گوناگون تنظیم و توسعه یافته‌است باید تفاوت قائل بود.
منبع

اتاق چینی

اتاق چینی بحثی است که توسط «جان سیرل» در ۱۹۸۰ مطرح شد در این راستا که یک ماشین سمبل گرا هرگز نمی‌تواند دارای ویژگی‌هایی مانند «مغز» و یا «فهمیدن» باشد، صرف نظر از اینکه چقدر از خود هوشمندی نشان دهد.
منبع

مدیریت پیچیدگی

ایجاد و ابداع فنون و تکنیک‌های لازم برای مدیریّت پیچیدگی را باید به عنوان هستهٔ بنیادین تلاش‌های علمی و پژوهشی گذشته، حال، و آینده، در تمامی زمینه‌های علوم رایانه، و به ویژه، در هوش مصنوعی معرّفی کرد. شیوه‌ها و تکنیک‌های هوش مصنوعی، در واقع، برای حلّ آن دسته از مسائل به وجود آمده‌است که به طور سهل و آسان توسط برنامه‌نویسی تابعی (Functional programming)، یا شیوه‌های ریاضی قابل حلّ نبوده‌اند.

در بسیاری از موارد، با پوشانیدن و پنهان ساختن جزئیّات فاقد اهمّیّت است که بر پیچیدگی فائق می‌آییم و می‌توانیم بر روی بخش‌هایی از مسئله متمرکز شویم که مهم‌تر است. تلاش اصلی در واقع، ایجاد و دستیابی به لایه‌ها و ترازهای بالاتر از هوشمندی تجرید را نشانه می‌رود، تا آنجا که، سرانجام برنامه‌های کامپوتری درست در همان سطحی کار خواهند کرد که خود انسان‌ها رسیده‌اند.

به یاری پژوهش‌های گسترده دانشمندان علوم مرتبط، هوش مصنوعی تاکنون راه بسیاری پیموده‌است. در این راستا، تحقیقاتی که بر روی توانایی آموختن زبانها انجام گرفت و همچنین درک عمیق از احساسات، دانشمندان را در پیشبرد این دانش کمک زیادی کرده‌است. یکی از اهداف متخصصین، تولید ماشینهایی است که دارای احساسات بوده و دست کم نسبت به وجود خود و احساسات خود آگاه باشند. این ماشین باید توانایی تعمیم تجربیات قدیمی خود در شرایط مشابه جدید را داشته و به این ترتیب اقدام به گسترش دامنه دانش و تجربیاتش کند.

برای نمونه روباتیی هوشمند که بتواند اعضای بدن خود را به حرکت درآورد، این روبات نسبت به این حرکت خود آگاه بوده و با آزمون و خطا، دامنه حرکت خود را گسترش می‌دهد و با هر حرکت موفقیت آمیز یا اشتباه، دامنه تجربیات خود را وسعت بخشیده و سر انجام راه رفته و یا حتی می‌دود و یا به روشی برای جابجا شدن دست می‌یابد، که سازندگانش برای او متصور نبوده‌اند.

هر چند نمونه بالا ممکن است کمی آرمانی به نگر برسد، ولی به هیچ عنوان دور از دسترس نمی‌باشد. دانشمندان, عموماً برای تولید چنین ماشینهایی، از وجود مدلهای زنده‌ای که در طبیعت وجود، به ویژه آدمی نیز سود برده‌اند.

هوش مصنوعی اکنون در خدمت توسعه علوم رایانه نیز می‌باشد. زبانهای برنامه نویسی پیشرفته، که توسعه ابزارهای هوشمند را ممکن ساخته اند، پایگاه‌های داده‌ای پیشرفته، موتورهای جستجو، و بسیاری نرم‌افزارها و ماشینها از نتایج پژوهش‌هایی در راستای هوش مصنوعی بوده‌اند.
منبع

تکنیک‌ها وزبان‌های برنامه نویسی هوش مصنوعی

عملکرد اولیه برنامه نویسی هوش مصنوعی ایجاد ساختار کنترلی مورد لزوم برای محاسبه سمبولیک است زبانهای برنامه نویسی LISP,PROLOG علاوه بر اینکه از مهمترین زبانهای مورد استفاده در هوش مصنوعی هستند خصوصیات نحوی ومعنایی انها باعث شده که انها شیوه‌ها و راه حل‌های قوی برای حل مسئله ارایه کنند. تاثیر قابل توجه این زبانها بر روی توسعه AI از جمله توانایی‌های انها بعنوان «ابزارهای فکرکردن» می باشد. در حقیقت همانطور که هوش مصنوعی مراحل رشد خود را طی می‌کند زبانهای LISP ,PROLOG بیشتر مطرح می‌شوند این زبانها کار خود را در محدوده توسعه سیستم‌های AIدر صنعت ودانشگاه‌ها دنبال می‌کنند و طبیعتاً اطلاعات در مورد این زبانها بعنوان بخشی از مهارت هر برنامه نویس AIمی‌باشد. PROLOGیک زبان برنامه نویسی منطقی است. یک برنامه منطقی دارای یک سری ویژگیهای قانون ومنطق است.

در حقیقت خود این نام از برنامه نویسی PROدر LOGIC می‌آید. در این زبان یک مفسر برنامه را بر اساس یک منطق می‌نویسد.ایده استفاده توصیفی محاسبهٔ اولیه برای بیان خصوصیات حل مسئله یکی از محوریتهای مشارکت PROLOG می باشد که برای علم کامپیوتر بطور کلی و بطور اخص برای زبان برنامه نویسی هوشمند مورد استفاده قرار می‌گیرند. LISP اصولاً LISP یک زبان کامل است که دارای عملکردها و لیست‌های لازمه برای توصیف عملکردهای جدید، تشخیص تناسب و ارزیابی معانی می‌باشد. LISP به برنامه نویس قدرت کامل برای اتصال به ساختارهای اطلاعاتی را می‌دهد گر چه LISP یکی از قدیمی ترین ترین زبانهای محاسباتی است که هنوز فعال است ولی دقت کافی در برنامه نویسی وطراحی توسعه باعث شده که این یک زبان برنامه نویسی فعال باقی بماند. در حقیقت این مدل برنامه نویسی طوری موثر بوده‌است که تعدادی از دیگر زبانها براساس عملکرد برنامه نویسی آن بنا شده‌اند: مثل FP ،ML ،SCHEME یکی از مهمترین برنامه‌های مرتبط با LISP برنامه SCHEME می‌باشد که یک تفکر دوباره در باره زبان در آن وجود دارد که بوسیله توسعه AI وبرای آموزش واصول علم کامپیوتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
منبع

عامل‌های هوشمند

عامل‌ها (Agents) قادر به شناسایی الگوها، و تصمیم گیری بر اساس قوانین فکر کردن خود می‌باشند. قوانین و چگونگی فکر کردن هر عامل در راستای دستیابی به هدفش، تعریف می‌شود. این سیستم‌ها بر اساس قوانین خاص خود فکر کرده و کار خودرا به درستی انجام می‌دهند. پس عاقلانه رفتار می‌کنند، هر چند الزاما مانند انسان فکر نمی‌کنند.
منبع

سیستم‌های خبره

سیستم‌های خبره زمینه‌ای پرکاربرد در هوش مصنوعی و مهندسی دانش است که با توجّه به نیاز روز افزون جوامع بر اتخاذ راه حل‌ها و تصمیمات سریع در مواردی که دانش‌های پیچیده و چندگانهٔ انسانی مورد نیاز است، بر اهمیت نقش آنها افزوده هم می‌شود. سیستم‌های خبره به حل مسائلی می‌پردازند که به طور معمول نیازمند تخصّص‌های کاردانان و متخصّصان انسانی‌ست. به منظور توانایی بر حل مسائل در چنین سطحی (ترازی)، دسترسی هرچه بیشتر اینگونه سامانه‌ها به دانش موجود در آن زمینه خاص ضروری می‌باشد.
منبع

ﺑﺎﺯﻧﻤﺎیی و ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎ-سومین و آخرین بخش OCR

باﺯﻧﻤﺎیی و ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎ :

ﺑﺎﺯﻧﻤﺎیی ﺗﺼﺎﻭﻳﺮ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ ﻧﻘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻳﻔﺎ ﻣﻲكند. در ﺳﺎﺩﻩﺗﺮﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ، ﺗﺼﺎﻭﻳﺮ ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﻱ ﻳﺎ ﺑﺎﻳﻨﺮﻱ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﻟﻴﻜﻦ ﺩﺭ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺑﻤﻨﻈﻮﺭ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ ﺍﺿﺎﻓﻲ ﻭ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻗﺖ ﺍﻟﮕﻮﺭﻳﺘﻤﻬﺎ، ﻳﻚ ﺭﻭﺵ ﺑﺎﺯﻧﻤﺎیی ﻓﺸﺮﺩﻩ ﺗﺮ ﻭ ﺑﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺗﻤﺎﻳﺰ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺎﺯ است. ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎ ﻫﺮ ﻛﻼﺱ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻣﻲشوند ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﺮ ﻛﻼﺳﻬﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ گیرد. ﺩﺭ ﻋﻴﻦ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻳﻚ ﻛﻼﺱ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎﻗﻲ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ. ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﻮﺟﺎﺟﻬﺎ ﻭ ﺗﻐﻴﻴﺮﺍﺕ ﺍﺣﺘﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﺍﻛﺘﺮﻫﺎ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩ ﺧﺎﺹ پیدا كنند، ﺗﻐﻴﻴﺮﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﭘﺪﻳﺪﻩﺍﻱ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ « ﻧﻔﺮﻳﻦ ابعادی » (Curse of Dimensionality) به ما ﻫﺸﺪﺍﺭ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﺁﻣﻮﺯﺷﻲ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻛﻨﻨﺪﺓ ﺁﻣﺎﺭﻱ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﻴﻢ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎ ﺑﻄﻮﺭ ﻣﻨﻄﻘﻲ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻛﻮﭼﻚ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮﻃﺒﻖ ﻳﻚ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺗﺠﺮﺑﻲ، ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﺁﻣﻮﺯﺷﻲ ﻫﺮ ﻛﻼﺱ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ 5 تا 10 برابر ابعاد بردار ویژگی انتخابی باشد. در عمل مقتضیات ﺭﻭﺷﻬﺎﻱ ﺑﺎﺯﻧﻤﺎیی، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻚ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩ ﺧﺎﺹ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺪ ﻧﻈﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﺣﺮﻭﻑ ﻳﺎ ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﻧﺪ  ﺟﻬﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﺓ ﻣﺸﺨﺼﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻳﺎ ﺧﻴﺮ، ﺩﺳﺘﻨﻮﻳﺲ ﻳﺎ ﭼﺎﭘﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻭ ﻳﺎ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ ﺑﻮﺳﻴﻠﺔ ﻧﻮﻳﺰ ﻣﻐﺸﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﺮﻭﻓﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺷﻜﻞ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. (ﻣﺎﻧﻨﺪ ’a‘ ﻭ ’A‘) ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻛﻼﺱ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻛﺎﺭﺍﻛﺘﺮ ﺧﺎﺹ ﺗﻌﻠﻖ ﻳﺎﺑﺪ.
ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﺪ، ﺑﺎﺯﻧﻤﺎیی ﻳﻚ ﻣﺮﺣﻠﺔ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﺣﺼﻮﻝ ﺭﺍﻧﺪﻣﺎﻥ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ؛ ﻟﻴﻜﻦ ﺟﻬﺖ ﺩﺳﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺑﻬﻴﻨﻪ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻧﻴﺰ ﺑﻬﻴﻨﻪ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻧﻤﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻳﻚ ﺭﻭﺵ ﺧﺎﺹ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎ، ﻃﺒﻴﻌﺖ ﺧﺮﻭﺟﻲ ﻣﺮﺣﻠﺔ ﭘﻴﺶ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﻳﻜﺘﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻤﺎﻥ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﻣﻲ ﺳﺎﺯﺩ. ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻬﺎﻱ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺗﺼﺎﻭﻳﺮ ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﻱ ﺣﺮﻭﻑ ﻣﻨﻔﺮﺩ ﻋﻤﻞ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. ﺩﺭﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺳﺎﻳﺮ ﺭﻭﺷﻬﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺳﻤﺒﻠﻬﺎﻱ ﺑﺎ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ ﻣﺮﺗﺒﺔ 4 یا 8 كه از ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺑﺎﻳﻨﺮﻱ ﺍﺻﻠﻲ ﺟﺪﺍ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺳﻤﺒﻠﻬﺎﻱ ﻧﺎﺯﻙ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﻧﺘﻮﺭ ﺳﻤﺒﻠﻬﺎ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻧﺪ.
ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ، ﻧﻮﻉ ﻓﺮﻣﺖ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺑﺎ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﻳﻬﺎﻱ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻛﻨﻨﺪﺓ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﻣﻄﺎﺑﻘﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﻧﻮﻉ ﮔﺮﺍﻓﻲ ﻳﺎ ﮔﺮﺍﻣﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻱ ﻳﺎ ﻧﺤﻮﻱ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﮔﺴﺴﺘﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﺿﺎﹰ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭ ﻳﺎ ﺳﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺠﺰﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﺧﺘﻬﺎﻱ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮﻱ ﺍﻳﺪﻩ ﺁﻝ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﺮﺩﺍﺭﻫﺎﻱ ﻭﻳﮋﮔﻲ ﺑﺎ ﻣﻘﺎﺩﻳﺮ ﺣﻘﻴﻘﻲ، ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﻣﺎﺭﻱ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻧﻴﺰ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﺭﻭﺵ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﭼﻨﺪ ﻃﺒﻘﻪ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﻣﻮﺍﺯﻱ (ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺮﻛﻴﺒﻲ ﺍﺯ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻛﻨﻨﺪﻩ های ﻣﺠﺰﺍ ﺩﺭ ﺣﺼﻮﻝ ﻧﺘﻴﺠﺔ ﻧﻬﺎﻳﻲ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ) ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﭼﻨﺪ ﻓﺮﻣﺖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﻭﺭﻭﺩﻱ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﮔﺮﺩﻧﺪ.

تاریخچه OCRدر ایران

 ocr در ایران چگونه آغاز شد؟ 

ماجرا از ثبت‌نام داوطلبان آزمون «سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (تیزهوشان)» در سال 1380 ‎آغاز شد. ثبت‌نام از روی فرم‌هایی كه توسط دانش‌آموزان تكمیل می‌شد انجام می‌گرفت. دانش‌آموزان شركت‌كننده در آزمون ــ مانند آزمون‌های سراسری ــ باید نام، نام خانوادگی، نام پدر، نام شهرستان محل تولد و سكونت، نام مدرسه و دین خود را در داخل كادرهای مربعی شكل و به صورت حروف مقطع (یعنی هر حرف داخل یك كادر) می‌نوشتند. وقتی كه همة فرم‌ها از طریق پست به سازمان مركزی برگزاركننده آزمون می‌رسید، عدة زیادی تایپیست متن آنها را دوباره وارد رایانه می‌كردند. در واقع همان حرف‌های داخل كادر را دوباره تایپ می‌كردند تا اطلاعات شناسنامه‌ای هر دانش‌آموز به صورت دیجیتالی درآید. این روش هم بسیار زمان‌بُر بود و هم نیاز به تعداد زیادی تایپیست داشت. احتمال داشت كه تایپیست‌ها هم هنگام تایپ اشتباه كنند و با ثبت نادرست یك نام، مشخصات فردی در رایانه مركزی وارد شود كه اصلاً متولد نشده است! مثلاً فرض كنید تایپیست محترم نام «جواد» را، كه داخل كادرها به صورت «ج.و.ا.د» نوشته شده بود،« فؤاد» تایپ می‌كرد؛ در آن صورت در كارت شناسایی جواد سابق، فؤاد فعلی ثبت می‌شد! (جوادِ موجود حذف می‌شد و فؤاد ناموجود وارد فهرست داوطلبان می‌شد!) افزون بر این، هزینة كار نیز بسیار زیاد بود.
به علت همین مشكلات، در بهمن‌ماه 1380، نخستین طرح OCR برای بازشناسی حروف فارسی توسط كامپیوتر ارائه شد و در سال‌های 1381 و 1382 نیز ثبت‌نام آزمون تیزهوشان به یاری این نرم‌افزار انجام شد.
در زبان‌های دیگر، به ویژه زبان‌هایی كه با حروف لاتینی نوشته می‌شوند، سال‌هاست كه از OCR استفاده می‌شود. اما در ایران تازه دو سه سالی است كه به فكر استفاده از OCR در زبان فارسی افتاده‌ایم.
و اما OCR چند نوع است: یا تایپی است یا دست‌نویس. یعنی یا باید یك متن قبلاً تایپ شده را (مثل كتاب‌ها و روزنامه‌های چندین سال قبل، یا حتی متنی را كه فایل تایپی آن موجود نیست و فقط پرینت آن را داریم) وارد رایانه كنیم، یا متن دست‌نویس را. متن‌های دست‌نویس هم به دو صورت «گسسته» و «پیوسته» وجود دارند: متن «دست‌نویس پیوسته» مثل همان چیزهایی است كه ما هر از گاهی كه دلمان تنگ می‌شود روی كاغذ می‌نویسیم، یا یك نامه، یا یك قطعه شعر و … اما متن «دست‌نویس گسسته» همان نوشته‌‌هایی است كه حروف آن جدا از هم و به صورت گسسته نوشته شده‌اند، مثل نام و نام‌خانوادگی كه در فرم‌های آزمون ثبت‌نام، به صورت هر حرف داخل یك كادر، نوشته می‌شوند. طراحی OCR گسستة فارسی تقریباً در مراحل پایانی كار قرار دارد ولی، OCR پیوسته ظاهراً سال‌های زیادی كار می‌برد. «رضا صدیق» و «پرویز رزازی»، كه در رشتة مخابرات تحصیل كرده‌اند و مسئولان یك شركت كامپیوتری به نام «اندیشه نرم‌افزار پایا» هستند، برای اولین بار به طور جدی پروژة OCR فارسی را دنبال كرده‌اند. رزازی كه دانشجوی مخابرات و مسئول بخش پردازش سیگنال شركت «پایا» و مدیر پروژة OCR در این شركت است، می‌گوید : « OCR در دنیا موضوعی ناشناخته نیست، و بر روی آن زیاد كار شده است، ولی در ایران با آنكه مدت‌هاست روی آن كار شده، اما بسیاری از این كارها در حد كارهای دانشگاهی و مقاله‌های علمی باقی‌مانده بود و تبدیل به یك محصول كاربردی در ابعاد وسیع (مثل ثبت‌نام آزمون‌های بزرگ) نشده بود. ما بر روی این طرح كار كردیم و هدفمان هم این بود كه محصول را به شكل صنعتی آن تولید كنیم. البته غیر از شركت «پایا»، دو شركت دیگر نیز با حمایت دبیرخانه طرح «تكفا» (توسعه كاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات) مشغول پژوهش و آزمایش بر روی OCR فارسی هستند. یكی از این شركت‌ها «داده‌پردازان دوران نوین» نام دارد كه مدیریت آن را دكتر «حسام فیلی» بر عهده دارد. دكتر فیلی متخصص در رشتة هوش مصنوعی، از دانشگاه صنعتی شریف، است و شركت «دوران نوین» را از سال 1381، با هدف كار تخصصی بر روی پروژه‌های هوش مصنوعی تأسیس كرده است. او دربارة چگونگی پیوستن شركتش به این طرح می‌گوید: «از تیرماه سال 82 با شروع فعالیت طرح «تكفا» و حمایت‌های مالی آنها، این شركت تصمیم گرفت كه در زمینة طراحی OCR فارسی پژوهش و فعالیت كند. این پروژه در شركت «دوران نوین» با همكاری آقای دكتر «ابراهیمی مقدم» كه او هم از دانشجویان دورة دكتری هوش مصنوعی دانشگاه صنعتی شریف است، انجام می‌گیرد.
ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻋﻠﻮﻡ ﻭ ﻓﻨﻮﻥ ﺟﺪﻳﺪ، ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺑﺸﺮﻱ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻜﻠﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺍﺯ اطلاعات ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻧﻤﻮﺩﻩ است ﺳﻄﺢ ﺗﻮﺳﻌﺔ ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭ اطلاعات ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺭﺯﻳﺎﺑﻲ ﻛﺮﺩ. ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻓﺰﺍﻳﻨﺪﺓ اطلاعات ﺑﻪ ﺷﻜﻠﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻲ گیرد و با درجات متفاوتی ﺍﺯ ﭘﻴﭽﻴﺪﮔﻲ ﻫﻤﺮﺍﻩ می باشد. ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ اطلاعات ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺭﻭﺯﺍﻓﺰﻭﻥ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﻲ یابد یكی از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻃﺮﺍﺣﻲ ﺳﻴﺴﺘﻤﻬﺎﻱ ﻣﺪﺭﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﻲ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺧﻮﺩﻛﺎﺭ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ می باشد.

ﺑﺮخی ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎی ﻣﺘﻮﻥ ﭼﺎپی ﻓﺎﺭسی

ﻧﮕﺎﺭﺵ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﻱ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻛﺎﻣﻼً ﺍﺯ ﻧﮕﺎﺭﺵ لاتین ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﻣﻲسازد.
ﺑﻤﻨﻈﻮﺭ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﺔ OCR فارسی ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﻧﮕﺎﺭﺷﻲ ﻭ ﻧﺤﻮﺓ ﭼﺎﭖ ﺣﺮﻭﻑ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻣﺮﻱ ﺿﺮﻭﺭﻱ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﻛﻠﻲ ﻧﮕﺎﺭﺵ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ :

1-    ﻣﺘﻮﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺑﺮﺧﻼﻑ متون لاتین ﺍﺯ ﭼﭗ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻲشود.
2-     ﺩﺭ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻳﺎ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺑﻪ ﺣﺮﻭﻑ ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻣﺠﺰﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﺮ ﻛﻠﻤﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺷﺎﻣﻞ ﻳﻚ ﻳﺎ ﭼﻨﺪ ﺑﺨﺶ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ « ﺯﻳﺮﻛﻠﻤﻪ » ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. (الف)
3-    ﺣﺮﻭﻑ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻣﺠﺰﺍ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺷﻜﻞ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻧﮕﺎﺭﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ باشند. ﺣﺮﻭﻑ ﺍﺑﺘﺪﺍﻳﻲ، ﻣﻴﺎﻧﻲ، ﺍﻧﺘﻬﺎﻳﻲ ﻭ ﻣﺠﺰﺍ. (ب)
4-     ﺣﺮﻭﻑ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﻠﻤﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﭙﻮﺷﺎﻧﻲ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﻛﻪ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺭﺳﻢ ﺧﻄﻮﻁ ﻋﻤﻮﺩﻱ، ﺣﺮﻭﻑ ﺭﺍ ﺑﻄﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﺍﺯ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺠﺰﺍ ﻧﻤﻮﺩ. (ج)
5-    ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻓﻮﻧﺘﻬﺎ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺩﺭ ﺩﻭ ﻣﺤﻞ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺩﺍﺭﻧﺪ (د)
6-    ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺑﻴﻦ ﻳﻚ ﺗﺎ ﺳﻪ ﻋﺪﺩ ﻧﻘﻄﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﻳﺎ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺪﻧﺔ ﺣﺮﻑ ﻭﺍﻗﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
7-    ﺩﺭ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺑﺪﻧﺔ ﻣﺸﺎﺑﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﺤﻞ ﻗﺮﺍﺭﮔﻴﺮﻱ ﻧﻘﺎﻁ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ (ﻩ)
8-    ﺣﺮﻭﻑ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺑﺎﻻ ﻳﺎ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺑﺪﻧﺔ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺑﺎﺷﻨﺪ. سه اعراب ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ُ  ِ  َ در زبان فارسی ﺍﻋﺮﺍﺑﻬﺎﻱ ﺍﺻﻠﻲ ﺑﻮﺩﻩ و ﺍﻋﺮﺍﺏ ً ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻲ ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻋﺮﺑﻲ ﺭﺍﻳﺞ ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﻛﻠﻤﺎﺕ ﻋﺮﺑﻲ ﺩﺍﺭﺍﻱ اعراب  ٍ   ٌ  ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻋﻤﻮﻣﻴﺖ ندارد.
9-    ﺩﺭ ﺑﺎﻻﻱ ﺑﺪﻧﺔ ﻳﻚ ﺣﺮﻑ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻋﻼﻣﺖ ﺗﺸﺪﻳﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
10-ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺣﺮﻭﻑ ﺷﺎﻣﻞ ﻫﻤﺰﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
11-ﺣﺮﻭﻓﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﭼﭗ ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻛﺸﻴﺪﻩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ.
ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ ﺧﻮﺩ ﺯﻳﺮﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺔ بزرگی از ﺗﻜﻨﻴﻜﻬﺎ ﺑه نامﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺒﺤﺚ ﺍﺻﻠﻲ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﺡ می باشد.
هدف از مبحث آنالیز اسناد، شناسایی اجزای متنی، گرافیكی و عكس در تصاویر اسناد و استخراج اطلاعات مورد نظر از آنها می باشد. آنایز اسناد مشتمل بر كلیه مراحل پردازشی است كه محتویات یك سند اسكن یا دورنگاری شده چند صفحه ای را به یك فرم الكترونیكی مناسب كد می كنند. این كد كردن می توان چندین شكل داشته باشد : یك توصیف قابل ویرایش، یك نمایش فشرده كه تصویر سند از ان قابل بازیابی باشد و یا یك توصیف معناشناختی سطح بالا كه به منظور پاسخگویی به پرس و جوها می توان بكار رود.
منبع

ترجمه لغات پردازش‌تصویر

فهرست بعضی از لغات در زمینه هوش مصنوعی و پردازش تصویر عبارت اند از:

فهرست واژگان:

A
accuracy دقت action اقدام action-value function تابع اقدام-مقدار

activation function تابع فعالیت

active learning یادگیری فعال

adaptive control theory نظریه کنترل تطبیقی

adaptive dynamic برنامه نویسی پویای تطبیقی

programming (ADP)

algebraic expressions اصطلاحات جبری

applicability قابلیت اعمال

approximation algorithm الگوریتم تقریب

arbitrary دلخواه

arithmetic unknown مجهول حسابی

assertion اظهار

assumption فرض

attribute صفت

attribute-based language زبان مبتنی بر صفت

availability در دسترس بودن

B

background knowledge دانش زمینه

back-propagate پس-انتشار

backtrack عقب گرد

backward proof process فرایند اثبات رو به عقب

backward-chaining قضیه زنجیره ای رو به عقب

theorem

bandit problems مسائل قمار

bang-bang control کنترل بنگ-بنگ

basis functions توابع پایه ای

Bayes’ rule قانون بیز

Bayesian learning یادگیری بیزین

Bayesian network شبکه بیزین

Bellman equations معادلات بلمن

beta distribution توزیع بتا

bias weight وزن بایاس

Booleanclassification دسته بندی بولی(دودویی)

Boosting algorithm الگوریتم بوستینگ

boundary set مجموعه کران

branching factor فاکتور انشعاب

bump برامدگی

C

candidate definition تعریف مطلوب

candidate elimination حذف مطلوب

cart-pole balancing problem مسأله تنظیم میله ارابه

classification دسته بندی

clause بند

complete data داده های کامل

complexity پیچیدگی

component مؤلفه (جزء)

compression تراکم

computation محاسبه

computational complexity پیچیدگی محاسباتی

computational learning نظریه یادگیری محاسباتی

theory

computational عصب شناسی محاسباتی

neuroscience

conditional probability احتمال شرطی

conjugate prior مزدوج اول

conjunct عطف

Conjunction ترکیب عطفی

connectionism پیوندگرایی

consistency سازگاری

consistent hypothesis فرض سازگار

constraint equation معادله محدودیت

constructive الگوریتم های استقرای سازنده

induction algorithms

continuous-valued پیوسته مقدار

contradiction تناقض

convergence همگرایی

Cross-validation اعتبارسنجی متقابل

cumulative learning یادگیری فزاینده

current state حالت جاری

current-best- جستجوی بهترین فرض جاری

hypothesis search

D

debate مباحثه

decision list لیست تصمیم

decision stumps ریشه های تصمیم

decision theory نظریه تصمیم

Decision tree درخت تصمیم

declarative bias بایاس اعلانی

definition تعریف

delta rule قانون دلتا

density estimation تخمین چگالی

description توصیف

determinations تعیین کننده ها

deterministic قطعی

dictionary فرهنگ لغات

differentiating مشتق گیری

dimension of the space بعد فضا

direct utility estimation تخمین مستقیم سودمندی

discount factor فاکتور تخفیف

discrete گسسته

discrete-valued گسسته- مقدار

disjunct فاصل

Disjunction ترکیب فصلی

domain دامنه

dropping conditions حذف شرطها

dynamic environment محیط پویا

E

efficiency کارایی

empirical gradient گرادیان تجربی

ensemble learning یادگیری گروهی

entailment constraint محدودیت ایجاب

epoch دوره

equality literal لیترال تساوی

equation معادله (تساوی)

equivalence معادل (هم ارز)

error rate نرخ خطا

estimate تخمین زدن

evaluation function تابع ارزیابی

evidence شاهد

example مثال

example descriptions توصیف های مثال

expectation– ماکزیمم سازی امیدواری

maximization (EM)

expected value مقدار مورد انتظار

Explanation-based یادگیری مبتنی بر تشریح

learning (EBL)

exploitation بهره برداری

exploration اکتشاف

exploration function تابع اکتشاف

expressiveness رسا بودن

extension بسط

extract استخراج کردن

F

fairly good نسبتا خوب

false negative منفی کاذب

false positive مثبت کاذب

feature ویژگی (مشخصه)

feedback بازخور

feed-forward network شبکه پیشرو

filtering فیلتر کردن

first-order logic منطق مرتبه اول

fit برازش کردن

fixed policy خط مشی ثابت

formulation تدوین

forward–backward الگوریتم پیشرو-پسرو

algorithm

fully connected network شبکه کاملا متصل

fully observable کاملا رؤیت پذیر

function تابع

function approximation تقریب تابع

functional dependencies وابسته های تابعی

G

gain ratio نسبت بهره

generality عمومیت

generalization تعمیم

generalization hierarchy سلسله مراتب تعمیم

general-purpose الگوریتم های یادگیری همه منظوره

learning algorithms

goal predicate گزاره هدف

gradient descent نزول گرادیان

gradient-based algorithm الگوریتم مبتنی بر گرادیان

greedy agent عامل حریص

H

hamming distance فاصله همینگ

handwritten digits ارقام دست نویس

happy graphs گرافهای خوشحال

head (of a clause) سر(یک بند)

heuristic هیوریستیک

hidden Markov مدل های پنهان مارکوف

models (HMMs)

hidden units واحدهای پنهان

hidden variables متغیرهای پنهان

hill-climbing search جستجوی تپه نوردی

hole حفره

horn clause بند هورن

hypothesis فرض

hypothesis prior پیش فرض

hypothesis space فضای فرض

I

implement پیاده سازی کردن

inconsistent ناسازگار

incremental رو به رشد

independent مستقل

independently توزیع شده بطور مستقل و یکنواخت

and identically distributed (i.i.d.)

indicator variables متغیرهای نمایشگر

individual جداگانه

induction استقرا

inductive learning یادگیری استقرایی

inductive logic برنامه نویسی منطقی استقرایی

programming(ILP)

inequality literal لیترال عدم تساوی

infer استنتاج کردن

inference استنتاج

inferential استنتاجی

information content محتوای اطلاعات

information encoding رمزگذاری اطلاعات

information gain بهره اطلاعات

initial state حالت اولیه

instance-based learning یادگیری نمونه محور

interaction تعامل

internal state حالت درونی

invention اختراع

inverse entailment ایجاب معکوس

inverse resolution تحلیل معکوس

irrelevant attribute صفت نامربوط

iterative solution الگوریتم های راه حل تکراری

algorithms

K

kernel function تابع کرنل

kernel machines ماشین های کرنل

kernel model مدل کرنل

knowledge-based approach رهیافت مبتنی بر دانش

knowledge-based یادگیری استقرایی مبتنی بر دانش

inductive learning (KBIL)

knowledge-free بدون دانش

L

latent variables متغیرهای نهفته

layers لایه ها

leaf node گره برگ

learning curve منحنی یادگیری

learning element عنصر یادگیری

learning mixtures یادگیری ترکیبی گاوس

of gaussians

learning rate نرخ یادگیری

least-commitment جستجوی حداقل تعهد

search

likelihood درستنمایی

linear separator جداکننده خطی

linear-Gaussian model مدل خطی گاوس

linearly separable جداشدنی خطی

links پیوندها

list لیست

literal (sentence) لیترال (جمله)

local search جستجوی محلی

log likelihood لگاریتم درستنمایی

logistic function تابع استدلالی

lookup table جدول مراجعه

M

machine learning یادگیری ماشین

mahalanobis distance فاصله ماهالانوبیس

majority function تابع اکثریت

majority vote رأی گیری اکثریت

margin حاشیه

Markov decision فرایندهای تصمیم مارکوف

processes (MDPs)

maximum a posteriori (MAP) حداکثر تجربی

maximum-likelihood (ML) حداکثر درستنمایی

measure مقیاس

measurement اندازه گیری

memorization یادسپاری

memory-based learning یادگیری حافظه محور

Mercer’s theorem قضیه مرکر

minimal کمینه

minimum description حداقل طول توصیف

length (MDL)

mixture distribution توزیع ترکیبی

model checking وارسی مدل

model structure ساختار مدل

OCR چیست

OCR سرنام اصطلاحی است كه صورت كامل آن در واژه‌نامه انگلیسی Optical Character Recognition و به معنی بازشناسایی كاراكتر نوری است.
فرض كنید كه ما متنی را روی كاغذ داریم و می‌خواهیم آن را وارد رایانه كنیم. اولین روشی كه به ذهن می‌رسد این است كه متن را به تایپیست بدهیم تا با كامپیوتر تایپ كند. اما آیا می‌شود عین همان متن را وارد رایانه بكنیم تا نیازی به تایپ نباشد؟ البته دستگاه «اسكنر» می‌تواند تصویری از آن متن را وارد رایانه كند، تا اینجا بخشی از مشكل ما حل شده است. اما رایانه كه نه عقلی دارد و نه «زبان» می‌فهمد، نمی‌تواند حروف و كلمات را از هم تشخیص دهد. مثلاً اگر از كامپیوتر بخواهیم به ما بگوید كه در متن اسكن‌شده كلمة «علی» چند بار آمده است، بی‌آنكه شرمنده شود، می‌گوید: «error»، یعنی: «نمی‌توانم تشخیص بدهم!» در واقع این «تصویر دیجیتال‌شده» باید به «تصویر قابل پردازش» تبدیل شود. موضوع اصلی OCR همین است.

فرض كنید كه مثلاً می‌خواهیم متن مقالات روزنامه اطلاعات سال 1340 شمسی را (كه اكنون نه تنها فایل تایپی‌اش موجود نیست ــ چون آن زمان اصلاً تایپ كامپیوتری در كار نبود! ــ بلكه خود نسخه‌های روزنامه را هم به زحمت می‌توان پیدا كرد) تایپ دیجیتالی كنیم، و این متن‌ها را داخل بسته‌های نرم‌افزاری یا اینترنت قرار دهیم. اگر هر شماره از روزنامه را 24 صفحه فرض كنیم، و هر تایپیست بتواند در هر روز حداكثر یك صفحه از آن صفحات كاهی و كهنه شدة قدیمی را دوباره تایپ كند، مجموعاً 24 روز لازم است تا تنها مقالات یك شماره از روزنامه تایپ شود. بنابراین در عرض یك سال یك نفر می‌تواند تنها 15 شماره از روزنامه را تایپ كند.

حال اگر نرم‌افزاری باشد كه بتواند با اسكن كردن هر صفحة روزنامه، به طور خودكار مقالات آن را تایپ كند، تحولی عظیم رخ می‌دهد، یعنی مطالب و مقالات هزاران شماره از روزنامه‌های قدیمی به سرعت وارد فایل‌های رایانه‌ای می‌شود. حال این امكان را تعمیم بدهید به هزاران كتاب و دست نویس‌های قدیمی یا جدید، كه هر كس بخواهد تنها یك صفحه از آنها را تایپ كند، باید كلی وقت صرف كند. می‌بینید كه نرم‌افزار OCR به راستی می‌تواند هزاران هزار روز در وقت ما صرفه‌جویی كند، و البته هزینه‌ها را هم كاهش دهد. البته فقط یك مشكل كوچك به وجود می‌آید و آن بیكار شدن تایپیست‌هاست! قبل از اینکه وارد مبحث  «OCR» شویم، لازم است اشاره مختصری به حوزه های بازشناسی الگو داشته باشیم .

 ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺍﻟﮕﻮ 

ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺍﻟﮕﻮ ﺷﺎﺧﻪ ای اﺯ ﻫﻮﺵ ﻣﺼﻨﻮﻋﻲ است كه با ﻃﺒﻘﻪ بندی (ﻛﻼﺳﻪ ﺑﻨﺪﻱ) ﻭ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺕ ﺳﺮﻭﻛﺎﺭ ﺩﺍﺭﺩ.  ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺍﺩﻩ ها ( ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ ) ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﺩﺍﻧﺶ ﻗﺒﻠﻲ ﻳﺎ اطلاعات ﺁﻣﺎﺭﻱ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ، ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ. ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺑﺎﻳﺴﺖ ﻛﻼﺳﻪ ﺑﻨﺪﻱ شوند،  ﻣﻌﻤﻮﻻً گروهی ﺍﺯ ﺳﻨﺠﺸﻬﺎ ﻳﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻧﻘﺎﻃﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻓﻀﺎﻱ ﭼﻨﺪ ﺑﻌﺪﻱ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.

ﻳﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺍﻟﮕﻮﻱ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﺘﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺣﺴﮕﺮ ﻛﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺗﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻲبایست ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻳﺎ ﻛﻼﺳﻪ بندی گردند جمع آوری می نماید، ﻳﻚ ﻣﻜﺎﻧﻴﺰﻡ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎ كه اطلاعات عددی ﻳﺎ ﻧﻤﺎﺩﻳﻦ ( ﺳﻤﺒﻮﻟﻴﻚ ) ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻫﺪﺍﺕ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ می كند و  ﻳﻚ ﻧﻈﺎﻡ ﻛﻼﺳﻪ بندی یا ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ ﻭﻳﮋﮔﻴﻬﺎﻱ ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﺷﺪﻩ ﻋﻬﺪﻩ دار است. شكل زیر ﺑﻠﻮﻙ ﺩﻳﺎﮔﺮﺍﻡ ﻳﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺍﻟﮕﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ می دهد همانطور كه از ﭘﻴﻜﺎﻧﻬﺎﻱ ﺑﺮﮔﺸﺘﻲ ﻣﺸﺨﺺ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺑﻠﻮﻛﻬﺎ ﻟﺰﻭﻣﺎً ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻠﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻠﻮكﻫﺎﻱ ﺍﻭﻟﻴﻪ ﻣﺠﺪﺩﺍً ﻃﺮﺍﺣﻲ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﻧﺪﻣﺎﻥ ﻛﻠﻲ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻳﺎﺑﺪ.
ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺍﻟﮕﻮ ﺩﺭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻨﻪها ﻧﻘﺶ ﻛﺎﺭبردی دارد. ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺣﺮﻭﻑ، ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ  ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﺗﺼﺪﻳﻖ ﺍﻣﻀﺎﺀ ، ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪﻱ ﺍﺛﺮ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

 ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻮﺭﻱ ﺣﺮﻭﻑ OCR

ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺩﻫﺔ ﮔﺬﺷﺘﻪ مسئله ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭﻱ ﺷﺎﻣﻞ ﺣﺮﻭﻑ، ﺍﺭﻗﺎﻡ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻧﻤﺎﺩﻫﺎﻱ ﻣﺘﺪﺍﻭﻝ ﺩﺭ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻣﻜﺘﻮﺏ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺮﻭﻫﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺍﺯ ﻣﺤﻘﻘﻴﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎلعه و ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﺘﻴﺠه ﺍﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻬﺎﻱ ﺳﺮﻳﻊ ﻭ ﺗﺎ ﺣﺪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﻣﻮﺳﻮﻡ ﺑﻪ OCR یا « ﺑﺎﺯﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻮﺭﻱ ﺣﺮﻭﻑ » ﺑﻤﻨﻈﻮﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﻮﺩﻥ اطلاعات ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ  ﺍﺳﻨﺎﺩ، ﻣﺪﺍﺭﻙ، ﻛﺘﺎﺑﻬﺎ ﻭ ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻜﺘﻮﺑﺎﺕ ﭼﺎﭘﻲ ﻳﺎ ﺗﺎﻳﭗ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺣﺘﻲ ﺩﺳﺘﻨﻮﻳﺲ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ  ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺳﻨﺪ ﻣﺘﻨﻲ ﺍﺳﻜﻦ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻳﻚ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﮔﺮﺍﻓﻴﻜﻲ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻛﺎﺭﺑﺮﺍﻥ ﻗﺎﺩﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺘﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺳﻨﺪ ﺭﺍ ﻭﻳﺮﺍﻳﺶ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ ﻭ ﻳﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ.   ﻳﻚ ﻧﺮﻡ ﺍﻓﺰﺍﺭ OCR ﺍﻳﻦ ﻣﺘﻦ ﺍﺳﻜﻦ ﺷﺪﻩ ﺭا ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ و ﻣﺤﺘﻮﻳﺎﺕ ﺁﻧﺮﺍ  ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻳﻚ ﻓﺎﻳﻞ ﺩﺭ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻣﻲ ﺳﺎﺯﺩ.

مزیت های سیستم های OCR

استفاده از سیستم های  OCR دو مزیت عمده دارد:
الف) افزایش چشمگیر سرعت دسترسی به اطلاعات؛ زیرا در متن برخلاف تصویر، امکان جستجو و ویرایش وجود دارد.
ب) کاهش فضای ذخیره سازی؛ زیرا حجم فایل متنی استخراج شده از یک تصویر، معمولا بسیار کمتر از حجم خود فایل تصویری است.

ﭼﻨﻴﻦ ﻗﺎﺑﻠﻴﺘﻲ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩه ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﻛﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﺳﺮﻳﻊ ﺣﺠﻢ ﻭﺳﻴﻌﻲ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎی ﻣﻜﺘﻮﺏ ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﺩﺍﺭه ﭘﺴﺖ ﻭ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ ﻭ ﻣﺆﺳﺴﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﻈﻴﺮ ﺑﺎﻧﻜﻬﺎ، ﺷﺮﻛﺘﻬﺎی ﺑﻴﻤﻪ و ﻣﺆﺳﺴﺎﺕ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻋﻤﻮﻣﻲ و ﺳﺎﻳﺮ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺳﺎﻟﻴﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻬﺎ ﻣﻮﺭﺩ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ، ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﻲ ﺍﻣﻮﺭ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻮﺍﺟﻬﻨﺪ، ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ .

منبع

آشنایی با ماشین بینایی 

استفاده از حس گرها برای دریافت سیگنال هایی که تشکیل دهنده تصویر یک شی هستند که توسط کامپیوتر و یا سایر وسایل پردازش سیگنال برای تفسیر و تحلیل سیگنال‌های دریافت شده از قطعه مورد استفاده قرار می گیرد. ماشین بینایی به عنوان یک ابزار مهندسی در ابزارهای دیجیتال و در شبکه‌های کامپیوتری، برای کنترل ابزارهای صنعتی دیگر از قبیل کنترل بازوهای روبات و یا خارج کردن تجهیزات معیوب به کار می رود.

در حقیقت ماشین بینایی شاخه ای از علم مهندسی است که به رشته‌های علوم کامپیوتری (Computer science) و علم نورشناسی و مهندسی مکانیک و اتوماسیون صنعتی ارتباط دارد. یکی از مهمترین پر استفاده‌ترین کاربردهای آن در بازبینی و بررسی کالاهای صنعتی از جمله نیمه هادیها، اتومبیل ها، مواد خوراکی و دارو می باشد. همانند نیروی انسانی که با چشم غیر مسلح در خط تولید کالاها را برای تعیین کیفیت و نوع ساخت آنها بازبینی می کنند، ماشین بینایی از دوربین‌های دیجیتال و دوربین‌های هوشمند و نرم‌افزارهای image processing (پردازش تصویر) برای این کار استفاده می کند.

دستگاههای مربوطه (ماشین بینایی) برای انجام دادن وظایفی خاص از جمله شمردن اشیاء در بالابرها، خواندن شماره سریالها (Serial numbers)، جستجوی سطح‌های معیوب به کار می روند. در حال حاضر صنعت استفاده زیادی از سیستم ماشین بینایی برای بازبینی تصویری اشیاء (Visual inspection) که نیاز به سرعت بالا و دقت بالا و کار 24 ساعته و تکرار محابات بالا دارد، وجود دارد.

اگرچه انسان عملکرد بهتر و قابلیت تطبیق دهی بیبشتری برای خطاهای تازه در زمان کوتاه دارد ولی با توجه به ویژگی‌های ذکر شده این دستگاهها به مرور جای نیروی انسانی را که به دلیل انحراف و شرایط بد دارای خطا می باشند، در صنعت پر می کند. کامپیوترها به همان صورتی که انسان می بیند نمی توانند ببینند. دوربین‌ها همانند سیستم بینایی انسان نیستند و در حالی که انسان می تواند بر استنباط و فرضیات اتکا کند، تجهیزات کامپیوتری باید به وسیله آزمودن و تجزیه و تحلیل کردن جداگانه پیکسل‌ها و تلاش کردن برای انجام نتیجه گیری با توجه به پشتوانه اطلاعاتی و روش هایی مانند شناسایی الگو مشاهده کنند.

علی رغم اینکه بعضی الگوریتم‌های ماشین بینایی برای تقلید کردن از سیستم بینایی انسان توسعه یافته اند، تعداد معدودی روش برای تحلیل و شناسایی ویژگیهای مرتبط تصاویر به صورت مؤثر و ثابت توسعه یافته اند. سیستم‌های Machine vision و computer vision قادر هستند به صورت ثابت تصاویر را تجزیه و تحلیل کنند، ولی image processing بر پایهٔ کامپیوتر به صورت کلی برای انجام کارهای تکراری طراحی می شوند و علی رغم پیشرفت‌های صورت گرفته در این زمینه، هیچ سیستم machine vision و computer vision قادر نیست با برخی از ویژگی‌های سیستم بینایی انسان در قالب درک تصویر، تلرانس به تغییرات نور، تضعیف قدرت تصویر و تغییرات اجزا و… تطبیق پیدا کند.

اجزای یک ماشین بینایی

اگرچه ماشین بینایی بیشتر به عنوان یک پروسهٔ به کار بستنٍ “Machine vision” در کاربردهای صنعتی شناخته شده است، برای لیست کردن اجزای سخت‌افزاری و نرم‌افزاری به کار برده شده نیز مفید می باشد. معمولاً یک ماشین بینایی از اجزای زیر ساخته میشود :

1. یک و یا چند دوربین دیجیتال یا آنالوگ ( سیاه-سفید یا رنگی ) با اپتیک مناسب برای گرفتن عکس.
2. واسطه ای که عکس‌ها را برای پردازش آماده می سازد. برای دوربین‌های آنالوگ این واسطه شامل یک دیجیتال کننده عکس است. هنگامی که این واسطه یک سخت‌افزارٍ جدا باشد، به آن Frame grabber ( کارتی که برای دریافت سیگنال تصویری و فرستادن آن به کامپیوتر استفاده می شود)می گویند.
3. یک پردازشگر ( گاهی یک PC یا پردازنده تعبیه شده ( Embedded Processor ) مانند DSP
4. نرم‌افزار ماشین بینایی : این نرم‌افزار امکاناتی برای توسعه یک برنامه نرم‌افزاری که برای کاربردی مشخص است را فراهم می کند.
5. سخت‌افزار ورودی / خروجی ( مثلا I/O دیجیتال ) یا حلقه‌های ارتباطی ( مثلا ارتباط شبکه ای یا RS-232 ) برای گزارش نتایج.
6. یک دوربین هوشمند : یک وسیله ساده که همه موارد فوق را داراست.
7. لنزهایی که بتواند به مقدار مطلوبی روی سنسور تصویر زوم کند.
8. منابع نوری مناسب و گاهی خیلی مخصوص ( مثلا چراغهای LED، فلورسنت، لامپهای هالوژن و . . . )
9. یک برنامهٔ مشخص که بتواند تصاویر را پردازش کرده و مشخصه‌های مربوط و مناسب را شناسایی کند.
10. یک سنسور همزمان ساز برای شناسایی اجزا ( گاهی یک سنسور نوری و یا یک سنسور مغناطیسی ) : این سنسور برای راه اندازی سیستمٍ استخراج و پردازش تصویر می باشد.

سنسور همزمان ساز تعیین می‌کند که چه زمانی یک بخش ( که معمولاً روی یک حمل کننده حرکت می کند) در موقعیتی قرار گرفته است که باید مورد بررسی واقع شود. این سنسور هنگامیکه از زیر دوربین می گذرد و یک پالس نوری برای ثابت نگهداشتن تصویر ایجاد می‌کند، دوربین را برای گرفتن عکس فعال می کند. نوری که برای روشن کردن آن بخش به کار می رود در واقع برای آن است که مشخصه‌های مطلوب را برجسته و مشخصات نامطلوب ( مثل سایه‌ها و یا انعکاس ها) را به حداقل برساند. معمولاً پنل‌های LED با اندازه و طراحی مناسب برای این هدف مورد استفاده قرار می گیرند. تصویر دوربین یا توسط یک frame grabber و یا توسط یک حافظه کامپیوتری (که در آن از frame grabber استفاده نشده است) گرفته می شود.

frame grabber یک وسیله دیجیتال کننده است ( یا در داخل دوربین هوشمند و یا بطور جداگانه) که خروجی دوربین را به فرمت دیجیتال تبدیل کرده ( معمولاً این فرمت از یک آرایه دو بعدی از اعداد تشکیل شده که هر عدد متناظر شدت روشنایی نقطه متناظر در آن تصویر می باشد. به این نقاط پیکسل می گویند.) و سپس تصویر را به منظور پردازش توسط نرم‌افزارٍ ماشین بینایی در حافظه کامپیوتر ذخیره می کند. به طور معمول نرم‌افزار، اقدامات متفاوتی را برای پردازش تصویر انجام می دهد. گاهی در ابتدا تصویر برای کاهش نویز و یا تبدیل سایه‌های خاکستری به ترکیب ساده ای از رنگهای سیاه و سفید دستکاری می‌شود ( Binarization ).

در قدم بعدی نرم‌افزار عمل شمردن، اندازه گیری و شناسایی اجسام، ابعاد، کاستی‌ها و مشخصات دیگر تصویر را انجام می دهد. در نهایت با توجه به ضوابط و معیارهای برنامه ریزی شده ممکن است بخشی را بپذیرد و یا رد کند. اگر یک بخش رد شد، نرم‌افزار به یک دستگاه مکانیکی فرمان می دهد تا آن بخش را خارج کند و همچنین سیستم خط تولید را قطع کرده و به کارگر هشدار می دهد تا مشکلی که باعث ایجاد خطا شده را رفع نماید. اگرچه اکثر ماشین بینایی ها بر مبنای دوربین‌های سیاه–سفید بنا نهاده شده اند، استفاده از دوربین‌های رنگی در حال رایج شدن است.

همچنین امروزه شاهد شیوع فراوان استفاده از تجهیزات دوربین‌های دیجیتال به جای یک دوربین و یک frame grabber جداگانه در ماشین بینایی هستیم. استفاده از یک دوربین دیجیتال به منظور برقراری ارتباط مستقیم، باعث صرفه جویی در هزینه و نیز سادگی سیستم خواهد شد. دوربین‌های هوشمند که در داخل آنها embedded processor‌ها تعبیه شده اند، در حال تسخیر سهم بالایی از بازار ماشین بینایی ها هستند. استفاده از یک embedded processor ( و یا یک پردازنده بهینه ) نیاز ما به frame grabber و یک کامپیوتر خارجی را از بین می برد. به همین خاطر این پردازنده‌ها باعث کاهش هزینه، کاهش پیچیدگی سیستم و همچنین اختصاص توان پردازشی مشخص به هر دوربین می شود. دوربین‌های هوشمند معمولاً ارزان تر از سیستمهای شامل یک دوربین و یک برد و یک کامپیوتر خارجی هستند. همچنین توان بالای embedded processor و DSP‌ها منجر به بالا رفتن عملکرد و توانایی آنها نسبت به سیستمهای مرسوم ( که بر مبنای PC هستند ) شده است.
منبع